واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گزارش خبري تحليلي مهر-1بازي غيرمنطقي آمريكا در صحنه شطرنج مبارزه با تروريسم
خبرگزاري مهر - گروه بين الملل: پنجشنبه اين هفته مصادف با هفتمين سالگرد حادثه 11 سپتامبر است؛ حادثه اي كه پيامدهاي بسياري را در عرصه بين المللي و خصوصا حمله به افغانستان و عراق و به بار آمدن هزينه هاي سرسام آور جاني و مالي براي كاخ سفيد در بر داشته است.
پس از حادثه 11 سپتامبر در آمريكا و در ادامه سقوط طالبان، نيروهاي نظامي و غيرنظامي خارجي خصوصا نيروهاي آمريكايي به صورت گسترده در افغانستان و عراق مستقر شدند و وعده دادند كه براي تامين امنيت و همچنين بازسازي به اين كشورها كمك مي كنند.
اما اكنون مي توان مشاهده كرد كه پس از گذشت هفت سال از حادثه 11 سپتامبر، عملكرد نيروهاي خارجي خصوصا آمريكا در افغانستان و عراق چگونه بوده است. آمريكا به بهانه مبارزه با تروريسم و از بين بردن تروريست ها، اين دو كشور را مورد تاخ و تاز خود قرار داد و صدها هزار نفر را قرباني اميال خود كرد.
با ربوده شدن چند فروند هواپيما و برخورد آنها به برج هاي دوقلوي نيويورك و ساختمان وزارت دفاع آمريكا (پنتاگون) ماجراها، آغاز شد. اين حملات بهانه بسيار خوبي براي آمريكايي ها بود تا اميال شيطاني خود را كه تسلط بر خاك و جان مردم كشورهاي جهان سوم است، به مرحله اجرا درآورند.
جمهوريخواهان نيز كه براي پيروزي دوباره در انتخابات رياست جمهوري سال 2004 ميلادي به دنبال بهانه اي بودند، مبارزه با تروريست و محاكمه عاملان حملات نيويورك و واشنگتن را دستاويز خود قرار دادند و به يك پيروزي قاطع دست يافتند.
اما در طولاني مدت و پس از گذشت هفت سال از اين حملات كه به مرگ بيش از سه هزار آمريكايي منجر شد، نتايج به ظاهر مبارزات آمريكايي ها با تروريست ها چه بوده است؛ آيا مي توان گفت كه واشنگتن در اجراي سياست هاي خود موفق عمل كرده است و آيا بازهم مي توان گفت كه ملت هاي جهان از دست تروريست ها خلاصي يافتند؟
با نگاهي گذرا به تحولات سالهاي اخير به روشني پاسخ اين سئوالات قابل دريافت است. حمله به افغانستان و نابودي ظاهري رژيم طالبان و شبكه القاعده به سركردگي اسامه بن لادن كه يكي از عوامل پرورش يافته آمريكايي ها بود، حمله به عراق و برانداختن صدام حسين يكي ديگر از نوكرهاي آمريكا از ديكتاتوري در بغداد، به خاك و خون كشيدن صدها هزار انسان بي گناه و غيرنظامي در اين كشورها و همچنين كشته شدن هزاران سرباز آمريكايي و غيرآمريكايي تنها نتايج سياست هاي سلطه طلبانه كاخ سفيد است.
جهانيان فكر مي كردند كه با حمله آمريكايي ها به افغانستان و سرنگوني رژيم طالبان، ديگر كار تروريست ها تمام است، اما غافل از اينكه غربي ها در جريان اين حملات تنها به فكر تامين منافع خود بودند. سالها كشورهاي افغانستان و عراق بدون هيچ صاحبي در اختيار اشغالگران بود و آنان تا توانستند ذخاير ملي اين كشورها را به يغما بردند.
غربي ها بيشتر از اينكه به صورت هماهنگ براي نابودي تروريسم، سياست مشتركي را چه از لحاظ سياسي و چه از لحاظ اتخاذ راهكارهاي سياسي در مبارزه با آن اتخاذ كنند، بيشتر منافع خود را در نظر گرفتند و اين درنظر گرفتن منافع خود باعث شد تا تروريسم باز هم فرصت كافي براي رشد پيدا كند.
در اين رابطه، سايت خبري "آنتي وار" اخيرا در يكي از جديدترين گزارش هاي خود با ابراز شگفتي از اظهارات رئيس سازمان جاسوسي آمريكا مبني برناتوايي سازمان هاي امنيتي آمريكا در مواجهه با حملات تروريستي القاعده نوشت: القاعده براي انجام عمليات هاي تروريستي عليه آمريكا مجددا آمادگي پيدا كرده است.
در حال حاضر، كانديداهاي انتخابات رياست جمهوري آمريكا نيز كه با شكست روشن نيروهاي اشغالگر در افغانستان مواجه شده اند، بر اعزام هزاران نيروي تازه نفس به اين كشور تاكيد كرده اند.
نگاهي بر عملكرد نيروهاي خارجي در افغانستان نشان مي دهد كه تروريسم كاهش پيدا نكرده است و نوعي سازماندهي مجدد را در درون گروه طالبان در افغانستان شاهد بوده ايم. بنابراين مردم افغانستان در واقع نوعي نااميدي را پيدا كرده اند و نسبت به سركوب گروههاي تروريستي در افغانستان و به نوعي از شعارهايي كه آمريكايي نااميد و خسته شده اند.
قابل توجه است كه پس از حملات اشغالگران به افغانستان، منطقه هلمند به بزرگترين منطقه توليد خشخاش در جهان تبديل شده است. همچنين پروسه بازسازي در عراق و افغانستان روند كندي داشته و از سويي آمار توليد و قاچاق موادمخدر در افغانستان همچنان سير صعودي دارد.
آمريكايي ها در مبارزه عليه تروريسم چه در كشورهاي عربي و چه در افغانستان صداقت به خرج ندادند. در واقع مبارزه با تروريسم بخشي از واقعيت است. بخشي ديگر سياست هاي پنهاني است كه بيشتر به تشنج كشيدن منطقه و بهره برداري از آن مربوط مي شود.
در بازيها هميشه شاهد تغييرات بوده و هستيم. طالبان دست پرورده آمريكا و غرب است و هر وقتي كه آنها بخواهند طالبان را برمي گرداند و بر اين اساس، نه طالبان يك راهبرد مشخص و يك راه روشن و يك مبارزه صادقانه دارد و نه هم كساني كه در مقابل آنها قرار دارد.
در اين راستا، آمريكا در اين بازي شطرنج كه هميشه نقش وزير را برعهده داشته، سربازان بسياري را فدا كرده است، اما هزينه هاي هنگفت مالي و جاني صرف شده نتوانست چهره آمريكا را به عنوان يك چهره مبارز عليه تروريسم به جهانيان نشان دهد پس مي توان با قاطعيت گفت كه ماهيت واقعي اين وزير پوشالي ديگر برملا شده و بايد نقش خود را به ديگري واگذار كند و از صحنه كنار رود.
چهارشنبه 20 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]