تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834856134
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور پرداخته اند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:نهنگ به گل نشسته «نهنگ به گل نشسته»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن ميخوانيد؛اين روزها سالروز شكل گيري نطفه نامشروعي به نام رژيم جعلي و وحشي صهيونيستي متفاوت از تمامي 63 سال گذشته است. از 15مه 1948كه با اشغال فلسطين و پيامدهاي شوم اين رخداد سياه آن روز به يوم النكبه - روز نكبت- نام گرفت تا ديروز 51 مه 2011 همواره و بي وقفه يك نبرد تمام عيار در جريان بوده است. از همين روي؛ در اين كارزار نفسگير و در پهنه 6 دهه گذشته برخوردها و كشاكش ها به نبردها و درگيري ها رسيد و حتي قد كشيد و 2انتفاضه- 1987و2000- ملت فلسطين گواهي بود بر اينكه «آرمان فلسطين» سدي مستحكم خواهد بود در برابر جاه طلبي ها و زياده خواهي هاي صهيونيست ها و ايده چپاولگرانه «از نيل تا فرات». هرچند شواهد و قرائن غيرقابل خدشه در سال هاي اخير آشكارا نشان مي دهد كه ناقوس مرگ رژيم صهيونيستي به صدا درآمده است و با حركت تل آويو در مسير افول و اضمحلال هر روز اين صداي بلند بهتر براي افكار عمومي در مقياس جهاني شنيده مي شود. اما تحولات كنوني منطقه خاورميانه و شمال آفريقا گويا نقش كاتاليزوري را برعهده گرفته كه «پروسه مرگ» را شتاب بخشيده است. صهيونيست ها و مقامات كودك كش تل آويو پس از 6 دهه تجاوز و كشتار و خونريزي و جنايات ددمنشانه در پي جنگ هاي متعدد و به صحنه آوردن تمامي توان و پتانسيل خود براي تحقق از نيل تا فرات امروزه نظاره گر اين هستند كه افق هاي صهيونيزم به ياس و ناكامي كشانده شده است. با آغاز خيزش و خروش ملتهاي منطقه در بستر بيداري اسلامي نه تنها ديگر از لفاظي ها و رجزخواني هاي مقامات صهيونيستي خبري نيست بلكه اقارير عجزآلود و اعترافات تكان دهنده سران تل آويو به وضوح دلالت بر آن دارد كه آينده اسرائيل همچون شخصي است كه در حالت احتضار نفس هاي او به شماره افتاده است. همين 2 هفته پيش بود كه يواف گالانت فرمانده سابق ارتش اسرائيل به اين واقعيت اعتراف كرده و اظهار داشت موج بيداري اسلامي خاورميانه، آينده اسرائيل را به خطر انداخته است. اما بايد ديد چه شده است كه «گالانت» اين فرمانده ارشد نظامي اسرائيلي اين چنين آشفته و سراسيمه اعتراف مي كند كه موجوديت اين رژيم جعلي به خطر افتاده است؟ چرا نتانياهو، ليبرمن، ايهود باراك و حتي خود شيمون پرز در هفته هاي گذشته بارها به صحنه آمدند و از شكل گيري يك «انقلاب اسلامي ديگر» در منطقه پس از انقلاب اسلامي ايران اظهار نگراني و خطر مي كنند؟ جاي سؤال نيست كه نشريه اي چون «هاآرتص» صريحا و بدون پرده مي نويسد كه «بهمن اسلامي خاورميانه» منطقه را دربر خواهد گرفت؟ طرفه آنكه گويا رسانه هاي غربي هم ديگر قادر نيستند دست به تحريف و شانتاژ و سانسور بزنند و با جنگ رواني هم كه شده چند صباحي حيات اين فرزندخوانده ايالات متحده را تضمين نمايند، از جمله، روزنامه واشنگتن تايمز در بحبوحه تحولات منطقه بدون صغري و كبري چيدن رسانه اي، رفت سر اصل مطلب و نوشت: «در آينده شاهد پايان حيات اسرائيل خواهيم بود.» انگار نه انگار كه 5 روز قبل از آن دولت اوباما از «حق وتو» در شوراي امنيت استفاده كرده و قطعنامه تحت حمايت اعراب در سازمان ملل كه در مورد غيرقانوني بودن شهرك سازي هاي رژيم صهيونيستي بود را وتو كرد؛ هزينه اي سنگين براي بقاي اسرائيل اما ترجيع بند تحليلگران و رسانه ها و ناظران كماكان اين است: «آينده اسرائيل در خطر»... در امتداد همين خط است كه به موازات سونامي تحولات سياسي ماههاي اخير تجمعات و تظاهرات چند روز گذشته در منطقه به مناسبت شصت و سومين سالروز روز نكبت معنا و مفهومي عميق تر از سالها و دهه هاي پيش پيدا كرده است. سه روز پيش مصري ها در شهر اسكندريه در حمايت از آرمان فلسطين تظاهرات كردند. تظاهراتي كه به اسكندريه ختم نشد و دو روز قبل مردم مصر با تجمع در ميدان التحرير مقاومت فلسطين را به مقاومت خود در انتفاضه مصر گره زدند. و اين اتفاق بزرگ در اردن، لبنان، تركيه و...نيز رقم خورد و آرمان ملت مظلوم فلسطين نه در كرانه باختري و سرزمين هاي اشغال شده بلكه در پهنه منطقه فرياد كشيده شد. بنابراين اتفاق مبارك و بزرگي كه رخ داده اين است كه موج مواج حمايت از آرمان فلسطين فراتر از مرزهاي جغرافيايي در حال پيشروي است و امروزه دفاع از آرمان مردم مظلوم فلسطين اولويت اصلي ملت هاي مسلمان و دولت هاي مستقل و آزاديخواه است. نقشي كه در سه دهه گذشته تنها جمهوري اسلامي به دوش مي كشيد. امروز در ايام سالروز تشكيل رژيم جعلي صهيونيستي شعار ملت هايي كه عليه ديكتاتورها و آدم كش ها خروشيده اند تنها «الشعب يريد اسقاط النظام» نيست بلكه با همان دغدغه و همان وزن، شعار «تسقط تسقط اسراييل» سر مي دهند. در مصري كه زمان روزگار انورسادات معاهده كمپ ديويد در سپتامبر 1978 به امضا رسيد و رسماً يك رژيم جعلي را به رسميت شناخت اكنون لغو اين پيمان خواسته عموم مردم مصر است. بايد به اين خواسته مهم علاوه كرد مواردي چون اخراج سفير اسرائيل از مصر، توقف انتقال گاز از مصر به اسراييل، بازگشايي گذرگاه رفح در كرانه باختري به منظور دفاع از مردم مظلوم غزه و... نكته ديگري را كه بايد بدان اشاره كرد اين است كه دو روز پيش اردني ها نيز خواهان لغو توافق نامه صلح ميان اردن و رژيم صهيونيستي شدند كه قريب به دو دهه پيش منعقد شده بود. تاكيد و پافشاري مصر كنوني بر برقراري رابطه با جمهوري اسلامي ايران و حماس به عنوان 2 دشمن اصلي آمريكا و اسرائيل از ديگر پارامترها و مولفه هايي است كه وضعيت وخامت بار رژيم صهيونيستي را نشان مي دهد به گونه اي كه تغيير مختصات و معادلات منطقه اي را به نفع بلوك مقاومت و جبهه آرمانخواهان تغيير داده و در اين ميان آرمان ملت فلسطين امروز بيش از هر زمان ديگري تابلويي است كه در يد واحده ملت هاي مسلمان رخ نمايي مي كند. اين اتفاق بزرگ، چشم انداز روشني را براي فلسطيني ها نويد مي دهد تا جايي كه حتي روزنامه صهيونيستي هاآرتص طي گزارشي به نقل از محافل سياسي بلندپايه در تل آويو با نگراني از تشكيل يك كشور فلسطيني در مرزهاي 1967 واهمه آلود خاطرنشان مي كند ارزيابي ها حكايت از آن دارد كه 170 كشور از درخواست طرف فلسطيني در سازمان ملل براي به رسميت شناختن كشور فلسطين حمايت كنند. اينجاست كه داني ايالون معاون وزير خارجه رژيم صهيونيستي به صحنه مي آيد و ناگزير و از موضع ضعف و استيصال مي گويد؛ «نمي توانيم مانع به رسميت شناخته شدن كشور فلسطين شويم.» اين روزها در شرايطي كه تحولات منطقه و موج عظيم بيداري اسلامي منجر شده تا آرمان ملت فلسطين در دلها و جان هاي مسلمان ريشه بدواند و ملت ها به دنبال سقوط هاي زنجيره اي حاكمان سرسپرده و مرتجع عربي، در بند منافع به اصطلاح ملي و درون مرزي نيستند و عجيب نيست كه تزيپي ليوني رهبر حزب كاديماي رژيم صهيونيستي آنچنان كه يديعوت آحارنوت نقل مي كند اعتراف نمايد: «مشروعيت و قدرت حماس در عرصه بين الملل روز به روز اوج مي گيرد در حالي كه جايگاه بين المللي اسراييل ضعيف شده است.» البته شايد عمق مطلب را روزنامه معاريو با عبور از سطح گفته ها و واقعيت ها درباره اسرائيل ترسيم كرده باشد. اين روزنامه صهيونيستي با تصريح بر اينكه اسرائيل در حال فروپاشي است تاكيد مي كند كه صحبت از وضعيت كنوني اسرائيل، صحبت از تعفني تاريخي و يك زنگ زدگي سياسي طويل المدت است چرا كه؛ ما [رژيم صهيونيستي] مانند نهنگي به گل نشسته در حال متعفن شدن هستيم. و بالاخره بايد گفت اگر امروز آرمان ملت فلسطين بر صدر خواسته هاي ملت هاي مسلمان در اثر تحولات منطقه و حركت در بستر بيداري اسلامي است، اين بيداري و هوشياري و تشخيص عمق حقايق ناشي و برگرفته از انقلاب اسلامي ايران است كه خميني كبير عظيم الشان اين پيشاهنگي و پيشقراولي را به قوت و با قدرت آميخته با درايت به پيش برد. امروز با آغاز انتفاضه سوم- پس از دو انتفاضه در 1987 و ديگري در سال 2000- مي رود تا ياران روح الله و امت حزب الله در افقي نه چندان دور، منطقه اي پس از اسرائيل و به دور از سيطره آمريكا را تجربه نمايند. خراسان:فردوسي و ما «فردوسي و ما»عنوان سرمقاله روزنامهي خراسان به قلم کورش شجاعي است كه در آن ميخوانيد؛هزار سال از سرايش «شاهنامه» اين شاهکار بي همانند ادب پارسي مي گذرد و بي گمان تا نبض شعر و ادب و شور و حماسه و دانايي و فرهيختگي در جان آدميان و به ويژه ايرانيان مي تپد، شاهنامه اين شاهکار ماندگار، هميشه و هماره همچون رودخانه اي پرشکوه تاريخ امروز و فرداي بشر را و همه خردمندان، فرهيختگان، سخن شناسان، گوهرشناسان و اهل فهم و معنا را و بلکه عامه مردم را به ميهماني زلال هميشه جاري خود فرا مي خواند و هر کس از کوچک و بزرگ و عالم و عامي مي تواند به فراخور حال خود از اين بزرگ رود هميشه جاري بهره گيرد و کام تشنه خود را از اين «آب حيات» ادب پارسي سيراب کند. بزرگمرد سراينده اين بي بديل اثر هنري و حماسي از آن جا که خود خردمندي فهيم و حکيمي فرزانه است، به باريک بيني و نکته سنجي هر چه تمام تر در شاهنامه ژرف گفتارهايي خداباورانه، حق مدارانه، عدالت گسترانه و نيکوکارانه و انسان مدارانه را چنان زيبا و پرشکوه به نظم آورده که هيچ کاخ بلند و فرازمندي را حتي نمي توان با خشتي از خشت هاي کنگره کاخ خراب ناشدني و تا ثريا قد کشيده شاهنامه شبيه دانست. پي افکندن کاخي از نظمي چنين فاخر و حماسي و پرمغز و معنا و درس آموز زندگي و يکتاپرستي و اخلاق و جوانمردي، آزادمردي همچون حکيم ابوالقاسم فردوسي را سزاست که يکتاپرست و مسلماني دل آگاه و آزادانديشي فرزانه و جوانمردي وطن خواه و ايران دوستي عزتمند و غيرتمدار و پارسي سرايي انديشمند و گرانقدر است. گرانمايه انسان و ايراني پاک نهادي که ۳۰ سال از بهترين سال هاي عمر و زندگي خود را صرف سرودن و سرايش و بلکه آفرينش شاهکاري ماندگار کرد تا خورشيدي تابناک باشد در هميشه تاريخ فراروي انسان هاي يکتاپرست و حق باور و راهنمايي باشد براي گام نهادن تشنه کامان، رهپويان طريق انسانيت، اخلاق و آزادگي و جوانمردي و فتوت و عدالت. فردوسي اين گرانمايه انسان پاکزاد و پاک نهاد، کاخي بلند و بلکه قله اي فرازمند بر تارک زبان و ادب پارسي برافراشت تا که از ستيغ آن آب حيات بر جان بسي تشنه کام زبان و ادبيات پارسي جاري شود و زنده کننده و احياگر زبان و ادب پارسي و فرهنگ و هويت ايراني و ايران زمين باشد. او به نام خداوند جان و خرد ۶۰ هزار بيت شعر پارسي مي سرايد و در قالب ۳ دوره اساطيري، پهلواني و تاريخي ژرف گفتارهايي پرمغز و پرمعنا و مفهوم را به نظم در مي کشاند و به شيوه اي باورمندانه و خردمندانه ضمن احياي زبان و فرهنگ ايراني و باز تاباندن هويت ايراني و ايرانيان صاحبان و ساکنان «اين کهن بوم و بر» به روشني به همگان در هميشه تاريخ مي فهماند و مي نماياند که يکتاپرستي و حق مداري و عدالت محوري و فتوت و آراستگي به خلق و خوي انساني و آزادگي و جوانمردي و در پي معنا و رضايت حق بودن و ايستادگي در مقابل ديوان و ددان و ظالمان اصلي ترين و ناب ترين و گرانقدرترين ارزش هاي وجود هر انسان است. و چه بلند همت و آزادانديش مرد و بيدار دل مسلماني بود حکيم فرزانه توس که اين چنين زيبا ايران را يک تمدن و فرهنگ و ملت ريشه دار و يکتاپرست و غيرتمند و آزادمنش را سرود. سرايشي که در هميشه تاريخ ايران بلکه جهان جاري خواهد بود. اما قصه جفاي ما به سراينده «شاهنامه پاينده» خود قصه اي پرغصه است که معلوم نيست اين قصه پرغصه را آيا پاياني هست يا ... مي توان حکايت هايي چند از جمله جفاهايي که بر فردوسي و شاهنامه اش شده را چنين بر شمرد. 1- حکيم توس براي ايران و ايراني و فرهنگ و تمدن و تاريخ و آينده ايران زمين و هويت ايراني و ايراني مسلمان کاخي بلند از نظم درافکند و ۳۰ سال کاويد و همچون ستاره اي درخشان و هنوز و بر هميشه تاريخ ايران گذشته و آينده ايران خواهد تابيد تا ايران و ايراني و حماسه و آزادمردي و پهلواني و جوانمردي و زبان و ادب و فرهنگ و تمدن ايراني و بالاتر از همه يکتاپرستي و مسلماني ايران و ايراني بماند، اما هر کدام از ما لختي بينديشيم و از خود بپرسيم از ۶۰ هزار بيت شاهنامه اين کيمياي زبان پارسي چند بيت را در حافظه داريم و چه ميزان از باور و ارادت حکيم توس به آيين پاک محمدي و عشق بي منتهايش به مقتدايش علي آن داماد و برادر و وصي نبي آگاهي داريم. ۲ - از جمعيت بيش از ۷۰ ميليوني حال حاضر کشورمان حتي در بين دانش آموزان و دانشجويان که سري در دفتر و کتاب دارند چند نفر مي توانند حتي ۱۰ دقيقه درباره فردوسي اين بزرگمرد عرصه علم و ادب و فرهنگ و هنر و حکمت ايران و شاهنامه اش سخن بگويند يا چند سطري درباره او بنگارند. ۳ - به غير از برگزاري چند همايش و گردهمايي و مراسم بزرگداشت آن هم در حد دعوت از چند استاد دانشگاه و تني چند از سخن شناسان و دانايان و آشنايان زبان و ادب پارسي براي بزرگداشت و شناساندن جايگاه واقعي حکيم توس به فرزندان ايران زمين و شناساندن هر چه بيشتر اين شخصيت جهاني و اثر ماندگار و جهاني او به جهان معاصر چه کرده ايم؟ گرچه اعتقادي به بخت و اقبال ندارم اما گويي همين که آرامگاه فردوسي در خاک عزيزمان ايران و سرزمين خراسان و در مجاورت مشهدالرضا و بارگاه شريف حضرت ثامن الحجج علي بن موسي الرضا قرار دارد، شايد بخت و اقبال و بهانه اي شده باشد که ديگراني همچون ترکان امروز و تورانيان ديروز مدعي فردوسي ما نشوند، آن چنان که مدعي مولوي ما شدند. اما، ما و مسئولان ما با آرامگاه حکيم توس و با خانه به جا مانده فردوسي در روستاي پاژ که امروز مخروبه اي بيش از آن باقي نمانده چه کرده ايم. آيا آرامگاه حکيم سخن سراي و پارسي گوي ايران زمين نمي تواند و نبايد امروز به يکي از قطب هاي گردشگري فرهنگي ايران تبديل مي شد. چه دنيا فاصله اي است بين ما و مسئولان ما با فردوسي که او کاخي چنين بلند و فرازمند از نظم و معنا و حماسه و هنر براي همه ايرانيان و بلکه همه سخن شناسان و دانايان و اهل معرفت در جهان بنا کرد و ما حتي نتوانستيم خانه خشتي او را حتي «برپا» و «آباد» کنيم! ۴ - آموزش و پرورش و دانشگاه ها و تربيت بدني ما چقدر توانسته است مرام گذشت و جوانمردي و آزادگي و پهلواني را که در شاهنامه بسيار بر آن تاکيد شده است را در ميان نوجوانان و جوانان و حتي ورزشکاران و قهرمانان ما ترويج کند. ۵ - براي پاسداشت «قند پارسي» که بي گمان شاهنامه فردوسي آن را جان دوباره بخشيد چه کرده ايم؟ گويندگان و نويسندگان، اهل رسانه هاي مکتوب و رسانه هاي ديداري و شنيداري براي حفظ و نگاهداشت و پيراستن زبان فاخر فارسي از پيرايه ها و پاسداري زبان مادري ما ايرانيان که بخشي از هويت ما و تجلي فرهنگ و تمدن ايران است و همچنين انتقال دهنده دانش و آگاهي ، داشته ها و افتخارات ميهن اسلامي ما به نسل هاي آينده و جهانيان است چه کرده اند؟ اي کاش هر کدام از ما و خصوصا اهل علم و ادب و فرهنگ و مسئولان ما، حداقل برخي از اوقات نيم نگاهي به حکيم توس اين شخصيت جهاني ، شاهکار هنري و حماسي بي بديلش، آرامگاهش و خانه مخروبه اش در پاژ مي داشتيم! همو که بسي رنج برد در آن سال سي و عجم زنده کرد بدين پارسي جمهوري اسلامي:تير خلاص به استراتژي خاورميانهاي آمريكا «تير خلاص به استراتژي خاورميانهاي آمريكا»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در ان ميخوانيد؛طي دو روز گذشته، مردم بسياري از كشورهاي عربي به مناسبت روز نكبت، اقدام به تظاهرات ضد صهيونيستي كردند. اين تظاهرات، در كشورهاي اردن، لبنان و مصر بيش از ساير كشورها نمود داشت. مردم مصر در اين ميان از اينكه با سقوط ديكتاتوري حسني مبارك، بعد از 32 سال توانستهاند آزادانه به گذرگاه رفح بروند و در آنجا به حمايت از مردم فلسطين و عليه رژيم صهيونيستي تظاهرات نمايند، بسيار خوشحال به نظر ميرسيدند. روز نكبت، روز تأسيس رژيم صهيونيستي در 25 ارديبهشت سال 1327 است كه اكنون 63 سال از آن ميگذرد. ملت مظلوم فلسطين، در اين 63 سال هر چند ظلمهاي زيادي را متحمل شده لكن با مقاومت تاريخي در برابر اشغالگران و حاميان آنها به ويژه آمريكا، توانسته عملكرد تحسين برانگيزي در كارنامه خود به ثبت برساند. قطعاً همين مقاومت، يكي از عوامل اصلي سقوط ديكتاتور مصر و ناكارآمدي سياست خاورميانهاي آمريكا بوده و ناكاميهائي كه دولت آمريكا اكنون در خاورميانه عربي از جمله فلسطين با آن مواجه است از نتايج آن ميباشد. به فاصله كوتاهي پس از بازگشائي دائمي "گذرگاه رفح" و امضاي توافقنامه "آشتي ملي فلسطيني ها"، اساس ديپلماسي خاورميانهاي آمريكا فرو ريخت. جرج ميچل، فرستاده ويژه آمريكا به خاورميانه پس از دو سال تلاش ناكام در مذاكرات سازش، وادار به استعفا شد. اگرچه در تبليغات رسانهاي چنين وانمود ميشود كه گويا وي شخصاً در اين زمينه تصميم گرفته، ولي شواهد محكمي در اختيار است كه نشان ميدهد نه تنها وي مجبور به كناره گيري شده، بلكه سقوط وي نيز نشانگر شكست كامل سياست خاورميانهاي آمريكا و شاخص روشني براي اثبات درماندگي روزافزون اوباما و دستيارانش در قبال تحولات پرشتاب منطقه است. عمدهترين حادثهاي كه استعفاي اجباري جرج ميچل را الزامي نمود، توافقات آشتي ملي فتح و حماس در قاهره بود كه در واقع "تير خلاص استراتژي خاورميانهاي آمريكا" محسوب ميشود. براي درك روابط علت و معلولي در پرتو اين تحولات، لازم است به اين مسئله توجه خاص داشته باشيم كه "حذف كامل و نابودي مقاومت اسلامي در منطقه" اعم از لبنان و فلسطين و ساير كشورهاي عرب، اساس استراتژي خاورميانهاي آمريكا، رژيم صهيونيستي و حتي رژيمهاي خائن عرب را تشكيل ميدهد. در چارچوب تلاش براي تحقق همين استراتژي بود كه جنگ 33 روزه عليه لبنان و جنگ 22 روزه عليه غزه شكل گرفت ولي هر دو مورد به شكست كامل و خفت بار ارتش صهيونيستي و حاميانش منجر شد. علاوه بر اين، دولت "اسماعيل هنيه" به فاصله اندكي پس از كسب رأي اعتماد از مجلس ملي فلسطين در معرض تحريم همه جانبه حتي از سوي رژيم خائن عرب قرار گرفت. بدين ترتيب "محاصره نظامي غزه" نيز به عنوان يك "اقدام تكميلي" به منظور تسريع در انزواي "دولت مقاومت" عليه مردم غزه شكل گرفت و تشديد گرديد تا بلكه بتواند ساكنان غزه را عليه دولت مقاومت برانگيزد و آنها را وارد "فاز شورش" كند. اما رژيم صهيونيستي، رژيم كمپ ديويدي مصر وساير كشورها در جبهه ارتجاع عرب تحت فشار مشترك آمريكا و اتحاديه اروپا نتوانستند مردم غيرتمند غزه را به زانو در آورند و به كرنش در برابر اشغالگران وادار سازند. حسني مبارك بارها با خشم عليه مقاومت اسلامي در منطقه عربده ميكشيد و هشدار ميداد كه آنها را از صفحه روزگار محو ميكند ولي همه ديدند كه خودش از صحنه حذف شده و براي نجات از محاكمه و مجازات، به تمارض متوسل شده است. قطعاً بدون سقوط مبارك، امكان امضاي قرارداد آشتي ملي فلسطينيها ميسر نميبود. يقيناً محاصره غزه استمرار داشت و فرصتي براي گشودن "گذرگاه رفح" به وجود نميآمد. حتي انزواي امروز اشغالگران صهيونيست و رژيمهاي خائن عرب هم از بركات سقوط مبارك است كه نصيب منطقه شده است. بدين ترتيب استعفاي "جرج ميچل" را بايد جزو آثار و تبعات قيام ملتهاي منطقه ارزيابي وفهرست نمود. آنچه برشمرديم، تحولات مربوط به گذشته است، اما چه احتمالاتي براي آينده مطرح است؟ بدون شك بايد شكستهاي پي در پي در منطقه براي صهيونيستها و حاميان آنها به حساب "توني بلر" نخستوزير بدنام اسبق انگليس و نماينده كميته چهارجانبه نيز واريز گردد. از اين ديدگاه بايد در آينده شاهد سقوط خفت بار "توني بلر" از رياست كميته چهارجانبه نيز باشيم. چرا كه او مسئول مستقيم ارزيابي بدفرجام از اوضاع منطقه بود كه به آمريكا، اروپا و صهيونيستها براي تحقق اين فجايع و ناكاميها، "چراغ سبز" ميداد و همه را براي شرارت بيشتر تحريك ميكرد و هنوز هم به شرارت سرگرم است، بلكه بتواند وضعيت ناپايدار خود را تثبيت كند. موضوع مهمتر به سرگرداني آمريكا و صهيونيستها باز ميگردد كه در پرتو سقوط مبارك و انفعال دربارهاي بيافتخار عرب، خود را در انزواي كامل ميبينند و انفعال آنها "رسانه اي" شده است. به راستي وضعيت نابسامان امروز صهيونيستها در مقايسه با دوران انعقاد قراردادهاي كمپ ديويد، مادريد، اسلو يا حتي "آناپوليس"، چقدر خفت بار و پرابهام است؟ سقوط جرج ميچل از اين ديدگاه برروي سرنوشت اوباما هم تأثيرگذار خواهد بود و از او چهرهاي ناتوان و غيركارآمد در قلمرو تأمين منافع صهيونيستها ترسيم خواهد كرد. اوباما اگرچه تحت فشار "لابي صهيونيستي"، طيف وسيعي از عناصر يهودي و وابسته به صهيونيستها را در اطراف خود قرار داد و حتي "جوزف بايدن" معاون رئيسجمهور آمريكا خود را "يك صهيونيست دو آتشه" ناميد ولي در ميدان عمل، هيچ يك از اين خوشرقصيها، موثر واقع نشد. آمريكا در سالهاي اخير بيشترين حرف شنوي و همراهي را با صهيونيستها نشان داد ولي اوباما بيشترين بياعتنائيها و رفتارهاي تحقيرآميز و شماتت لفظي را از جانب صهيونيستها شاهد بود و اين دنبالهرويهاي كوركورانه باعث سقوط موقعيت منطقهاي آمريكا و بياعتباري واشنگتن و فرستادگانش گرديد. حتي اين اواخر، بودن يا نبودن "جرج ميچل" كمترين اهميتي نداشت، اگرچه وي از ابتدا هم فاقد وزن و اعتبار مورد انتظار بود. فاصله گرفتن تدريجي ديپلماسي خاورميانهاي اروپا از آمريكا، قطعاً يكي از ابعاد ناتواني جرج ميچل را آشكار ميسازد. چرا كه ديپلماسي اروپا در قلمرو خاورميانه، به نسبت، فعالتر است و حتي موضوع تشكيل كشور فلسطين را براي خودش حل كرده و به جنايات اسرائيل، كم و بيش واكنش نشان ميدهد. طي روزهاي اخير واشنگتن توافقات حماس - فتح را نفي ميكرد و حتي به محمود عباس هشدار داد كه عواقب آنرا خواهد ديد ولي اروپا به طور همزمان سعي دارد خلأ ناشي از انفعال آمريكا را به تدريج به نفع خود پر كند، حتي به قيمت انزواي نسبي صهيونيستها. بر اين همه تحول بنيادي، بايستي برگزاري تظاهرات عظيم ضد صهيونيستي در مصر را نيز افزود كه براي نخستين بار طي سه دهه اخير، فريادهاي تازهاي را در فضاي مصر و در حمايت از آرمان فلسطين، در مقياس عظيمي طنين افكن ساخت. حتي اگر هيچ حادثه ديگري رخ نميداد، همين يك مورد را بايد تير خلاص استراتژي خاورميانهاي آمريكا تلقي كنيم، كه نه تنها جرج ميچل بلكه هيلاري كلينتون و نتانياهو و طيف وسيعي از مقامات آمريكا و رژيم صهيونيستي جا دارد به خاطر آن استعفا دهند. رسالت:بازخواني شعار مهرورزي «بازخواني شعار مهرورزي»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي يكي از شعارهاي كليدي آقاي احمدينژاد در دولت نهم و دهم شعار "مهرورزي" بود. رئيسجمهور بارها در بيانات خود از مهرورزي به مومنين و مردم سخن گفته است.(1) اين سخن او گرم و دلنشين است: "محبت ومهرورزي پايه زندگي اجتماعي است. اگر محبت بيايد كينهها و دشمنيها ميرود و دلها به هم گره ميخورد." (2) همچنين اين سخن كه؛ "توسعه مهرورزي يك اصل پايه در حفظ وحدت و برادري و رمز همه موفقيتهاست. اصليترين ماده وحدت، محبت و مهرورزي است. لذا مهرورزي يك اصل مهم در دولت است."(3) متاسفانه رفتاري كه از آقاي رئيسجمهور بويژه طي يك ماه اخير ديده ميشود نشانهاي از مهرورزي ندارد. آقاي رئيسجمهور خود را مومنترين فرد به ولايت فقيه ميداند اما 11 روز حكم ولي فقيه را در مورد نصب آقاي مصلحي ناديده ميگيرد و با حالت قهر ميرود در خانه مينشيند. آيا اين نشانه مهرورزي و محبت به ولي است؟ آيا اين نماد تولي به ولايت فقيه است؟ آقاي رئيسجمهور ميگويد: "هر وقت رهبري فرماني بدهد همان شب آن را به وزرا ابلاغ ميكنم. مبادا تا صبح زنده نباشم و امر رهبري زمين بماند." اما امر رهبري، رهبري را كه به او فرمود به مصلحت كشور و شما نيست وزير اطلاعات را بركنار كنيد 11 روز بر زمين مي گذارد و با تاخير آن را ميپذيرد! آيا اين تبليغ و ترويج محبت و مهرورزي نسبت به مولا و مقتداي خود است؟ آقاي رئيسجمهور به استناد ماده 53 قانون برنامه سه تن از وزراي خود را عزل ميكند. در حالي كه مسئله ادغام وزارتخانهها نه به دار است و نه به بار! آقاي فروزنده معاونت برنامهريزي و نيروي انساني نهاد رياست جمهوري مصوبه دولت در مورد ادغام را روز 14 ارديبهشت و رئيسجمهور در حكم بر كناري سه وزير آن را 18 ارديبهشت اعلام ميكند و اين در حالي است كه حتي يك سطر از اين مصوبه در هيچ يك از نهادهاي اطلاع رساني دولت موجود نيست كه معلوم شود كمو كيف اين ادغام چگونه است. مردم نميدانند امري كه ظرف دو سال بايد طبق ماده 53 قانون برنامه اجرا شود چگونه است كه هنوز شرح وظايف به تصويب مجلس نرسيده است و وزراي وزارتخانههاي جديد راي اعتماد نگرفته اند، امر ادغام از نظر رئيسجمهور خاتمه يافته است كه عذر خدمت وزراي وزارتخانههاي بزرگ ادغام شده در وزارتخانه كوچك را خواستهاند. اين چه مهرورزي به مردم است كه وزارتخانهاي كه 80 درصد بودجه مملكت به واسطه يا بيواسطه به آن مربوط است در وزارت نيرو ادغام ميشود. در اين ادغام آن كه بايد برود وزير نيرو است نه وزير نفت! آن هم وزير نفتي كه پس از گذشت 38 سال رئيس اوپك است! رئيسجمهور در دوره نهم و دهم تاكنون نزديك به 20 تن از كساني را كه براي همكاري در هيئت وزيران دعوت كرده بود، بدون حتي يك سطر توضيح به مردم بركنار كرد. وزراي بر كنار شده هم نجابت به خرج دادند و اين بيمهري را پاسخ ندادند. آيا اين نوع برخورد با رجال سياسي كشور پردهاي از عمل به شعار مهرورزي آن هم از نوع حفظ وحدت و برادري است؟ رئيسجمهور بر اساس تفسير شوراي نگهبان براي اجراي ماده 53 قانون برنامه پنجم، بايد اول لايحه اهداف و شرح وظايف وزارتخانههاي ادغام شده را به مجلس بدهد، دوم وزير وزارتخانه جديد را براي راي اعتماد به مجلس معرفي كند و سوم وزير راي اعتماد گرفته بيايد آن اهداف و شرح وظايف را عملياتي كند. ناديده گرفتن تفسير شوراي نگهبان آن هم در حالي كه هنوز يك سطر از اهداف و شرح وظايف و حتي خود اصل مصوبه ادغام در هيئت دولت به رسانهها داده نشده است، نشانه مهرورزي وي به ساختارهاي قانوني نظام است! انكار وضوح در اصل 133 و 135 در مسئله مبتلابه موضوع ادغام وزارتخانهها چه معني ميدهد؟ محبت و مهرورزي بايد در رفتار رئيس دولت با همكاران خود و نيز با ديگر نهادهاي قانوني نمود داشته باشد تا پايه وحدت و همگرايي ملي باشد. آنچه مردم اين روزها آن را ميبينند چهره غضب آلود و عصباني رئيسجمهور است كه منجر به تصميمات و مواضعي ميشود كه بوي مهرورزي نميدهد. آموزههاي ديني و نصيحت بزرگان حكم مي كند در هنگام غضب و خشم و عصبانيت، نه سخن بگوييم و نه تصميم بگيريم چرا كه كمترين آسيب آن خروج از جاده محبت و مهرورزي است. پينوشتها: 1- سخنراني در گردهمايي مبلغين حوزه علميه قم 6 مهر 84 2- سخنراني در ديدار با مردم شهرستان سرباز 24 آذر 84 3- سخنراني در مجلس 30 مرداد 84 قدس:روز « نکبت »، روز درس عبرت «روز نکبت ، روز درس عبرت»يادداشت روز روزنامهي قدس به قلم محمد کرمي است كه در آن ميخوانيد؛در سال 1917 ميلادي بيانيه اي منتشرشد که بر اساس آن، نخستين دولت صهيونيستي در فلسطين اشغالي شکل گرفت. نام اين اعلاميه« بالفور» بود که بر اساس مندرجات آن تمام اراضي فلسطين به دست يهوديان افتاد و در واقع، شروعي براي اعلام هويت رژيم صهيونيستي بود. پانزدهم ماه مي 1948 ميلادي (مصادف با 25 ارديبهشت 1327 هجري شمسي) رژيم صهيونيستي پس از خروج نظاميان انگليسي از فلسطين، موجوديت خود را به جهان اعلام کرد و فصلي متفاوت را در تاريخ اين سرزمين رقم زد. در ميان هلهله و غريو اروپاييان که در پي فراموش کردن گناه خود برآمده بودند، در فلسطين مردمي قرباني جنايت اروپاييان مي شدند و تاوان گناهي را پس مي دادند که هيچ گاه مرتکب نشده بودند. 15 ماه مه روز فاجعه و شوم ترين روز براي مردم فلسطين است و به همين دليل به روز «نکبت» نامگذاري شده است. اکنون پس از گذشت 63 سال از سالروز اشغال رسمي فلسطين، مردم اين سرزمين اگرچه هنوز اسير ددمنشيهاي رژيم اشغالگر قدس هستند، اما تحليل ساده اي از وضعيت تل آويو نشان مي دهد سردمداران اين رژيم، نه تنها به آرمانهاي خود نرسيده اند، بلکه هر روز در محاصره بيشتر افکارعمومي جهان و دشمنان خود گرفتار مي آيند. بايد اذعان کرد، ايده صهيونيسم اگرچه در سالهاي اوليه تشکيل اسرائيل روندي صعودي -با توجه به حمايت غرب از اين رژيم- داشت، اما در سالهاي اخير با شکستهايي همچون دوبار شکست به دست حزب ا... در سالهاي 2000 و 2006 روندي نزولي داشته است. آنها امروز از درون با مشکلات متعددي مواجه هستند که عمده ترين آن، مهاجرت معکوس از اسرائيل و دلسردي شديد مردم مستقر در سرزمينهاي اشغالي از ادامه تلاش براي گسترش و استقرار صهيونيسم است. رژيم صهيونيستي، بخصوص در سالهاي پس از انقلاب اسلامي، نه تنها موفق نشده قلمرو خود را گسترش بدهد، بلکه روز به روز از وسعت مرزهاي آن نيز کاسته شده است. اين اما تنها مشکلات رژيم صهيونيستي نيست، زيرا به لحاظ ساختار حکومتي هم سردمداران اين رژيم دچار ضعف و سردرگمي زياد هستند، تا آنجا که حتي رسانه هاي وابسته آنها نيز از پوشاندن اين ضعفها ناتوان مانده و در مواقع بسياري به آن اعتراف کرده اند. روز «نکبت»، اگرچه مفهوم زيبايي را با خود حمل نمي کند، اما سالهاست توانسته نسل جوان فلسطيني را به ياد ظلمي که متحمل شده است، بيدار نگه دارد و همين بيداري بود که در دو جنگ لبنان و غزه استواري دو ملت فلسطين و لبنان را به رخ صهيونيستها کشاند. عقب نشيني صهيونيستها در سال 2005 از نوار غزه پس از 38 سال اشغالگري و پيروزي جريان اسلامگرا در انتخابات فلسطين، از ديگر برکات اين بيداري است. امروز هويت ملت فلسطين براي همه جهانيان شناخته شده است و مقاومت پايدار فلسطينيان باقي مانده در سرزمينهاي اشغالي باعث زنده ماندن درخت شهامت در اين سرزمينها شده است. درختي که اميدواريم بزودي ثمره آن را همه آزادگان جهان ببينند، ثمري که بي گمان جز فروپاشي رژيم صهيونيستي نخواهد بود. 15 ماه مي، اگرچه يادآور از دست رفتن فلسطين است، اما يادآوري نام «نکبت» براي اين روز مي تواند حس هوشياري و دشمن شناسي را براي همه مسلمانان جهان به ارمغان آورد. صهيونيستها امروز حتي از سايه خود هم هراس دارند و همين موضوع، باعث رشد چشمگير فرار آنها از سرزمينهاي اشغالي شده است. در حقيقت، روز« نکبت» روزي است که حتي به صهيونيستها هم درسهاي مهمي را القا مي کند که نمي توان سرزميني را اشغال کرد و تاوان آن را پس نداد. سياست روز:نرخ سكه و ارز ، حباب يا واقعي «نرخ سكه و ارز ، حباب يا واقعي»عنوان سرمقالهي روزنامهي سياست روز به قلم بيژن كيامنش است كه در آن ميخوانيد؛نوسان هاي پر فراز و نشيب نرخ سكه و ارز در هفته هاي گذشته ، ديدگاه ها و ارزيابي هاي گوناگوني را از سوي مسئولان پولي و بانكي در پي داشته است . برخي از مديران سياست هاي پولي و بانكي ، اين رويداد را به حبابي بودن بازار سكه و ارز ارزيابي كرده اند . بدين خاطر نيز بارها به مردم گوشزد كرده اند كه از ورود به اين بازار پر حباب پرهيز كنند . اما با آنكه اين سخنان مديران بانكي و بورسي كشور بارها و بارها در سطح وسيع به مردم ابلاغ شده است ، اما همچنان تقاضا براي خريد سكه و ارز در بازار رو به افزايش است . در اين شرايط پرسش اين است كه نوسان هاي رخ داده در بازار سكه و ارز در چند هفته گذشته آيا بر منطق اقتصادي و پيش بينيهاي مردم از افق اقتصادي كشور رخ داده است يا آنكه براستي حبابي در بازار شكل گرفته است . حبابي كه علي الاصول در پي حضور سفته بازان و دلالان بر بازار چيره شده و هم اكنون نيز ممكن است اين حباب درآستانه تركيدن باشد و...هرچند كه بحث حبابي بودن بازار سكه و ارز در دو هفته گذشته، بيشتر از سوي رييس كل بانك مركزي به ميان آمده است ، اما واقعيت آن است كه طرح اين دست ديدگاهها نيز تاكنون نتوانسته است چيزي از جهت گيري هاي بازار و تشنگي روز افزون خريداران سكه و ارز بكاهد. با اين وجود به نظر مي رسد كه ديدگاه ها و ارزيابي هاي مطرح شده از سوي رييس كل بانك مركزي ، عمدتا پايه و اساس تصميم گيري هاي اين بانك براي مهار و مديريت فضاي به وجود آمده بوده است . سياست هايي كه عمدتا به دو نرخي شدن سكه و ارز و تشكيل صف هاي بلند خريد در برابر برخي از شعبه هاي بانكي انجاميده است . اما بانك مركزي با بكار گيري اين برنامهها نيز ، تاكنون نتوانسته بازار سكه و ارز را به سوي تعادل كامل هدايت كند . همين نكته باعث شده است كه برخي از كارشناسان اقتصادي ، دلايل وقوع بازار كنوني سكه و ارز را نمايان شدن كاركرد برخي از ساختار هاي اقتصادي به ويژه سياست هاي پولي و بانكي كشور ارزيابي كنند . برابر اظهارات اين گروه از اقتصاددانان ، اگر بازار سكه و ارز به خاطر حضور سفته بازان و دلالان شكل مي گرفت ، عرضه كم و بيش سكه و دلار از سوي بانك مركزي مي توانست بر جهت گيري هاي چند هفته گذشته اين بازار اثر بگذارد و در كوتاه مدت ،مهار اين بازار دوباره در دست بانك مركزي قرار بگيرد . اما با وجود دخالت هاي كم و بيش اين نهاد تصميم گير در كشور ، هم اكنون بر شدت نوسان نرخ ها افزوده شده است . به گونه اي كه بازار سكه و ارز رسما به سوي دو نرخي شدن پيش رفته است . بي گمان زيان هاي آشكار دو نرخي شدن سكه و ارز در بازار بر كسي پوشيده نيست . اما كاركرد و پيامد فضاي كنوني در بازار سكه و ارز ، شكل گيري بستر هاي رانت خواري و دلالي است . به گونه اي كه با دسترسي به نرخ هاي رسمي سكه و ارز و نيز فروش آنها در بازار متقاضان ، به راحتي مي توان به سودها و درآمدهاي بزرگي دست يافت . به سخن ديگر در شرايط كنوني برخي از فعالان رسمي و غير رسمي بازار با ارزيابي دقيق شرايط اقتصادي ، دلار و ارز را از بانك مركزي با نرخ پايين خريداري ميكنند و با استفاده از رانت موجود در بازار، دلار ها و سكه هاي خريداري شده را به قيمت بالاتر در بازار به فروش مي رسانند و در اين رهگذر به سودي بالا دست مي يابند . در اين صورت شايد بتوان گفت كه بازار كنوني سكه و ارز ، همچون موتوري است كه به شكل معكوس به حركت درآمده است و با شتاب گرفتن حركت معكوس اين موتور ، تنها يك رويداد در چشم انداز آينده اقتصاد كشور قابل پيش بيني است ؛ رشد انبوه بازيگران اقتصادي در برابر توسعه ملي ... مردم سالاري:سال جهاد اقتصادي و وزارتخانه هاي معطل اقتصادي «سال جهاد اقتصادي و وزارتخانه هاي معطل اقتصادي»عنوان سرمقالهي روزنامهي مردم سالاري به قلم حميدرضا شکوهي است كه در آن ميخوانيد؛آنچه که تاکنون از پيام ها و ابلا غيه هاي مقام معظم رهبري مي توان به روشني دريافت، سهم مسايل اقتصادي در اين پيام ها و ابلا غيه ها و وزن سنگين آرمان هاي رشد توسعه اقتصادي در منظر مقام معظم رهبري است. ابلا غيه اصل 44 قانون اساسي به منظور افزايش سهم بخش خصوصي در اقتصاد کشور، ابلا غيه سندچشم انداز 20 ساله کشور به منظور رسيدن ايران به جايگاه اول منطقه درسال 1404 خورشيدي، نامگذاري سال ها به نام هاي مرتبط با مسايل اقتصادي از جمله سال اصلا ح الگوي مصرف، سال همت مضاعف و کارمضاعف، سال جهاد اقتصادي، همگي نشاندهنده نقش مهم آرمان رشد و توسعه اقتصادي در نظام جمهوري اسلا مي ايران است. اما اين که مسوولا ن در بخش هاي مختلف حاکميت، از مجمع تشخيص مصلحت نظام به عنوان بازوي مشورتي رهبري تا قواي سه گانه به ويژه قواي مقننه و مجريه تا چه حد در جهت تسهيل مسير حرکت کشور به منظور نيل به اين آرمان ها به وظايف خود عمل کرده اند، موضوعي است که بايد با دقت کافي مورد بررسي و موشکافي قرار گيرد. ظواهر امر حاکي از آن است که برخي مسوولا ن و دست اندرکاران امر، به وظايف ذاتي خود در جهت نيل به اين اهداف و آرمان ها، آنگونه که شايسته بوده، عمل نکرده اند. تازه ترين نمونه را مي توان در سال جاري از شيوه عملکرد مسوولا ن اجرايي دريافت که در سالي که از سوي مقام معظم رهبري به عنوان سال جهاد اقتصادي، نامگذاري شده و هنوز 2 ماه از آغاز آن سپري نشده است، وزارتخانه هاي اقتصادي کشور که در پيشاني حرکت دولت براي تحقق شعار جهاد اقتصادي قرار دارند، در برزخ و سردرگمي به سرمي برند و در بحث ادغام، معطل تعيين وزير و سرپرست هستند. ماه ها از سرپرستي وزير مسکن و شهرسازي بر وزارت راه و ترابري سپري مي شود و عليرغم پايان مهلت قانوني دولت براي انتخاب وزير- حتي در صورت ادغام- خبري ازمعرفي اين فرد نيست. وزارتخانه هاي نفت و نيرو، بازرگاني و صنايع و معادن و کار و رفاه ناگهان ادغام مي شوند، سه وزير عزل مي شوند و احکام سرپرستي سه وزير ديگر براي سه وزارتخانه ديگر، آن هم در شرايطي که همچنان وزير وزارتخانه خودهستند موجي از سردرگمي را ايجاد مي کند. البته دراين نکته ترديدي نيست که ادغام وزارتخانه ها، يک تکليف قانوني است که براساس برنامه پنجم توسعه کشور، دولت موظف به انجام آن است و کسي مخالف اجراي اين تکليف قانوني نيست. بلکه نکته، چگونگي پيمودن فرآيند ادغام است که آنچه طي هفته هاي اخير در اين مسير شاهد بوده ايم، تنها اختلا ف نظر و جنجال و چالش بوده و بس. به راستي چه اشکالي داشت وزيران عزل شده، بر مسووليت خود باقي مي ماندند تا با ارسال لا يحه ادغام وزارتخانه ها از سوي دولت به مجلس، فرآيند ادغام وزارتخانه ها در آرامش کامل و بدون ايجاد خلل در عملکرد وزارتخانه هاي اقتصادي کشور اجرا شود؟ اينکه دو يا سه وزير، علا وه بر مسووليت کنوني خود، سرپرستي وزارتخانه ديگر را هم برعهده بگيرند، نه تنها در فعاليتهاي جاري وزارتخانه تحت امر آنها خلل ايجاد مي شود، بلکه وزارتخانه ديگر هم در سرگرداني و بلا تکليفي به سر مي برد. اگر همان زمان که وزير مسکن و شهرسازي سرپرست وزارت راه و ترابري هم شده بود و به شوخي به خبرنگاران مي گفت به صورت زوج و فرد در دو وزارتخانه حاضر خواهد شد، با جديت بيشتري در مقابل اين وضعيت واکنش نشان داده مي شد. شايد امروز شاهد نبوديم که شش وزارتخانه ديگر هم همان وضعيت را پيدا کنند. در سال جهاد اقتصادي زيبنده نيست که هشت وزارتخانه اقتصادي کشورد ر چنين شرايطي به سر ببرند، در حالي که مي شد ادغام وزارتخانه ها را با هزينه هاي کمتري انجام داد. ابتكار:دم خروس واقعيت زير قباي انکار «دم خروس واقعيت زير قباي انکار»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم فضل الله ياري است كه در آن ميخوانيد؛اصولگرايان در چند سال اخير، بهويژه از زمانيکه فکر کردند سکان اجرايي کشور را در دست دارند ( يعني دولت هاي نهم و دهم )، يک استراتژي را در دستور کار خود قرار دادند که با وجود ناکارآمدي اين استراتژي، همچنان بر استفاده از آن تأکيد ميشود و آن، «انکار» مکرر اتفاقاتي است که يا قبلاً افتاده يا بعداً ميافتد. نگاهي به آمار خبرهاي تکذيبشده و سپس تأييدشده، بهخوبي اين موضوع را نشان ميدهد. تکذيب عزل و نصب مسئولان و جابهجايي در ردههاي مختلف دولتي، تکذيب خبر پروندههايي که بعداً قوهقضاييه آنها را تأييد کرد، انکار اتفاقاتي که در پشتصحنه رخ ميدهد در رسانه ها و تأييد آن پس از مدتي در همان رسانهها و.... اين موضوع نشان ميدهد که «انکار» بهعنوان يک ابزار، اگرچه مخاطبان عمومي را اقناع نميکند، اما ناکارآمدي آن براي استفادهکنندگانش هنوز چندان روشن نيست. اين ميتواند به شکاف عميقي ميان آنان و مخاطبانشان منجر شود. وقتي مخاطبان تکذيب يا انکار موضوعي را ميشنوند که قرائن ديگر تاييد ميکند، به بي اعتباري انکار کنندگان و انکارهاي پياپي آنان بيشتر مطمئن ميشوند. در چند سال اخير، انکار و تکذيب، جايگاه ويژهاي در ادبيات اصولگراياني پيدا کرده است که تقريباً بهگونهاي بيرقيب، قواي کشور را در دست داشتهاند. انکار اختلافها و شکافها و صفبنديها، درحاليکه نمودهاي آن بهخوبي در جامعه هويدا بوده است، تنها خيال انکارکنندگان را بهنحو مضحکي راحت ميکند، حال آنکه ديگران «دم خروس» را زير قباي انکار و تکذيب مشاهده ميکنند. در دو سال اخير، انکار شکاف و تشتت در اردوگاه اصولگرايي، نهتنها باعث رفع آن نشده، که اعتبار انکارکنندگان را بهشدت زير سؤال برده است. جالب اينکه طيفي اين انکار و تکذيبها را بيشتر بهکار ميبرد که به جريان عقلاي اصولگرا معروف شده و بيشتر در پي « آبروداري» بودهاند. اما آنچه دراينميان از آن غفلت شده، اعتماد آسيبديده هواداران آنان در جامعه بوده است که صداي واقعيتها را بسيار بلندتر از تکذيب و انکار ميشنوند. در اتفاقات چند هفته گذشته، بهخصوص خانهنشيني يازدهروزه احمدينژاد، اگرچه حتي تکذيبي هم در کار نبود، اما سکوت مراجع رسمي و خبري، ضمن ايجاد سردرگمي در جامعه، تنها دستاوردي که داشته، بياعتباري خودشان بوده است. اين در حالي است که بازگشت وي به جلسه هيئتدولت با پوشش خبري وسيعي همراه بوده است. (از تيتر يک روزنامهها گرفته است تا خبرهاي مفصل صداوسيما) اگر فرض کنيم که برخي از مردم تنها از طريق رسانه هاي داخلي از اوضاع و احوال کشور باخبر ميشوند، بهيکباره با خبري مواجه ميشوند که از پيشينه آن هيچ اطلاعي ندارند. به طور مثال برخي در حالي سخنان احمدينژاد را در هيئتدولت، از تلويزيون ميشنيدند که به خانهنشيني خود اشاره ميکرد، درحاليکه هيچ اطلاع رسمي از اين موضوع نداشتند. اصولگرايان چندان از اين استراتژي استفاده کردهاند که بسياري از هواداران خود را دچار ترديد کردهاند که آيا خبر امروز تکذيبيهاي هم بهدنبال دارد يا نه؟ اين طيف وسيع چندان به انکار اختلافات خود پرداختهاست که اکنون شجاعت پذيرش واقعيت دودستگي را نيز از دست دادهاست و مجبوراست که براي يکدست نشاندادن جناح خود، گروه ديگر را ناديده گرفته يا حذف کند، چنانکه پيش از اين، برخي اطرافيان رئيسجمهور او را فردي اصولگرا ندانسته و حساب آراي وي را از اصولگرايان با سابقه جدا کردهاند و از سوي ديگر نيز اصولگرايان گروه مقابل در پي آن برآمدهاند که مدعي امروز خود را با برچسبي تحت عنوان «جريان انحرافي» از اردوگاه اصولگرايي و چرخه اجرايي کشور حذف کنند. اين اختلافات شديد، که گاه به دشمني ميزند، در حالي از پرده برون ميافتد که پيش از اين، اختلافات کوچک و جزئي، مانند اسرار طبقهبنديشده از مردم پنهان نگه داشته ميشد. اشتباه بزرگ اين افراد اين است که تنها خود را بازيگر صحنه ميبينند و نميدانند که بخش بزرگي از نمايش، در چشم و ذهن و جان تماشاگران شکل ميگيرد و پيام همان است که آنان دريافت ميکنند، نه کلمات دستوپاشکسته و حرکات ناقصي که بر صحنه ديده ميشود. بدون ترديد پردهپوشي در زمانهاي که پردهها به تورهاي نازکي ميمانند که نورافکن رسانهها پشت و رويي برايشان نگذاشته به تلاش بيهوده درختي ميماند که نميخواهد تن به عرياني باد پاييز بدهد. اين روزها آنقدر اخبار و شايعه و تأييد و تکذيب در فضاي عمومي کشور وجود دارد که «واقعيت»، تصميمي رندانه گرفته است تا در هيئت «دم خروس» از زير قباي تکذيب و انکار خود را نشان دهد. حمايت:اصول جهاد اقتصادي و رفع تحريمها «اصول جهاد اقتصادي و رفع تحريمها»عنوان يادداشت روز رزنامهي حمايت به قلم سيد محمد مهدي غمامي است كه در آن ميخوانيد؛ سال 1390 سال "جهاد اقتصادي" ناميده شد سالي كه نه نيازمند شعار، تبليغ و ارايه آمار، بلكه محتاج باور و عمل آحاد ملت از جمله مسوولان است. بايد باور كنيم كه نه تنها مي توانيم بلكه با همت و كار مضاعف مكلف به جهد برنامه ريزي شده و ايمان به هدف، در مسير تعالي و پيشرفت كشور هستيم.با گذشت بيش از سي و دو سال از انقلاب، ملت و دولت توفيقات قابل توجهي كسب كرده استولي تا نقطه مطلوب و جايگاه شايسته و سرآمد، فاصله در بسياري از زمينه ها بسيار است فاصله اي كه در دهه گذشته عزم جدي كم شدن آن پديدار شده و صرفاً نيازمند تلا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 490]
صفحات پیشنهادی
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. ...
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پر داختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. ...
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پر داختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي امروز ايران
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي امروز ايران. ... عنوان سرمقاله امروز روزنامه آفتاب يزد است كه در آن آمده است: چند روز قبل ميخواستم در خصوص مسابقات فوتبال و ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي امروز ايران. ... عنوان سرمقاله امروز روزنامه آفتاب يزد است كه در آن آمده است: چند روز قبل ميخواستم در خصوص مسابقات فوتبال و ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران. ... سرمقاله روزنامه جامجم خطاب به رضایی: حجت را بر موسوی و کروبی تمام کنید نه رهبری ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران. ... سرمقاله روزنامه جامجم خطاب به رضایی: حجت را بر موسوی و کروبی تمام کنید نه رهبری ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز. ... صداي عدالت "در رثاي احمد بورقاني" عنوان سرمقاله امروز روزنامه صداي عدالت به قلم مسعود بهنود است كه در آن آمده ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز. ... صداي عدالت "در رثاي احمد بورقاني" عنوان سرمقاله امروز روزنامه صداي عدالت به قلم مسعود بهنود است كه در آن آمده ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران. ... سياست روز روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان روز رويارويي اسلام و كفر به قلم علي يوسف پور ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران. ... سياست روز روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان روز رويارويي اسلام و كفر به قلم علي يوسف پور ...
گزيده سرمقالههاي روزنامه هاي صبح امروز ايران
گزيده سرمقالههاي روزنامه هاي صبح امروز ايران. ... جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان توبه گرگ مرگ است آورده است: اظهارات تازه ...
گزيده سرمقالههاي روزنامه هاي صبح امروز ايران. ... جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان توبه گرگ مرگ است آورده است: اظهارات تازه ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح. ... سياست روز روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود باعنوان "توليد ، عبادت است" به قلم پرويز عطايي آورده است: از مباحث ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح. ... سياست روز روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود باعنوان "توليد ، عبادت است" به قلم پرويز عطايي آورده است: از مباحث ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح. ... سياست روز «الگويي براي كار مجلس هشتم» عنوان سرمقاله امروز روزنامه سياست روز به قلم نادر كريمي جوني است كه در آن ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح. ... سياست روز «الگويي براي كار مجلس هشتم» عنوان سرمقاله امروز روزنامه سياست روز به قلم نادر كريمي جوني است كه در آن ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها