واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: خطوطی که امروزه به مناسبت شکل آنها میخی می خوانند به اتفاق نظر همه دانشمندان و خاور شناسان از قوم سومر (summer) است که از چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح در جنوب عراق کنونی می زیستند. سرزمین آنان را همسایگانشان شنعار (Shanar) می خوانند در تورات چندین بار مرز و بوم شنعار یاد گردیده (سفر پیدایش باب یازدهم ، فقرات 2-3 ). همچنین چندین بار در یک کتیبه از کوروش این دو قوم یاد شده اند . مهمترین شهرهای شنعار در جنوب عراق کنونی در دهنه فرات عبارتند از :
* شهر اور که ویرانه آن را امروزه ابوشهرین خوانند.
* شهر اوروک (ارچ)که ویرانه آن را امروزه ورکه می گویند.
* از دیگر شهرها می توان به اریدو ، لارسا ، لاگاش ، کلنون ، نیپور ، بور سیپا ، مرد ، کوته و شمالی ترین شهر سرزمین شنعار که کیش نامیده می شد و البته شهرهای دیگری که در این مقال به آنها رجوعی نشده .
کهن ترین آثار کتبی که از شنعار به دست ما رسیده متعلق است به یک سده پیش از سومین هزاره پیش از میلاد. برای مثال مسیلیم در سه هزار و یکصد سال پیش از میلاد در شهر کیش پادشاهی داشت .جای شک نیست که در سرزمین جنوبی عراق کنونی از چهار هزار سال پیش از میلاد و بالاتر به دستیاری سومریها تمدن درخشانی بوجود آمد . کشف آثار در تلهای شهرهای کهن بخوبی ثابت می کند که بعدها تمدن بابل و آشور از مصریها آنچنان که سابقاً فکر می کردند سرچشمه نگرفته بلکه سرچشمه تمدن آنها از سومریها بوده که تمدن آنها به اقوام سامی نژاد متاخر آن دیار رسید . اما نظر به زبان شناسی (فیلولوژی) زبان سومریها آنچنانکه از اثار کتبی خود آنان به ما رسیده با هیچ یک از زبانهای کهن پیوستگی ندارد نه با زبان سامی اکد که همسایه سومر بود نه از زبان غیر سامی ایلام ، چنانکه خود زبان ایلام ، سرزمینی که امروزه خوزستان می گوییم نه سامی است نه آریایی. همچنین پیوستن نژاد سومریها به نژاد مردمان آسیای صغیر و ارمنستان و قفقاز به هیچ روی پذیرفتنی نیست . با وجود ودا نامه دینی برهمنان و اوستا نامه دینی ایرانیان که هر دو از کهنترین آثار کتبی هستند، نمی توان سومریها را شعبه ای از آریاییها حتی هند و اروپایی دانست زیرا زبان آنها هیچ پیوندی با سانسکریت و زبان اوستایی و فرس هخامنشی ندارد .
چون سومریها از حیث نژاد با هیچ یک از اقوامی که در تاریخ شناخته شده اند پیوندی ندارند و زبانشان با هیچکدام از زبانهای کهن پیوستگی ندارد می توان گفت آنان در سرزمین شنعار منفرد بودند و تمدن خاصی داشتند و خط خاصی برای نوشتن زبان خود بکار می بردند همان خطی که بعدها به دستیاری اکدیهای سامی نژاد تغییراتی یافته و اساس خطوط میخی اقوام دیگر گردید . آنچه مسلم است این است که سرزمین شنعار در سه هزار سال پیش از میلاد مسیح در دست سومریها بوده . آغاز هزاره سوم پیش از میلاد تاریخ برخاستن اکدیهاست . سرزمینی که آنها بدست آوردند از پیرامون کویر سوریه تا نزدیکی بغداد کنونی کشیده می شد .
سارگون اول نخستین فرمانروای نامی اکد است که در سال 2775 ق . م ، لوگل زگیسی پادشاه سومر را شکست داد . اکدیهای سامی نژاد همیشه از اقوام دیگر هم نژادشان از سوی سوریه و فلسطین و عربستان تقویت شده و نیرومندتر می شدند و بر نفوذ خود در خاکهای همسایه می افزودند اما سومریها که خویشاوندی و پیوندی با هیچیک از همسایگان خود نداشتند رفته رفته از میان رخت بر بستند. البته بسیاری از دانشها از جمله ستاره شناسی از سومر برخاست همچنین تقسیم ساعت به شصت دقیقه و تقسیم دقیقه به شصت ثانیه از یادگارهای آنهاست . اثراتی که از دین آنها به بابل و آشور و از دین این دو قوم به بنی اسرائیل رسیده و در تورات منعکس شده شایان توجه است .
از زمان سارگون اول که زمان استیلای سامی نژادان است تمدن دیرین سومر نصیب اکدیها گردیده ، حتی گروهی از خداوندان سومری با نام و نشان ملی (سومری) نزد آنان پرستیده شد . دسته دسته لغات قضایی و کشوری و دینی و بازرگانی و کشاورزی سومری به زبان سامی اکدی راه یافت . البته چون یک خط از هر قسمی که باشد و از هر کجا که باشد و از هر جا و هر نژادی که بوجود آید سازشی با زبان خود قوم مخترع دارد و چون به جای دیگر انتقال یابد و وسیله نوشتن زبان قوم دیگر گردد باید کم و بیش در آن تصرفی بشود، برخی علامات که نمودار اصوات مخصوص زبانی است در زبان دیگر متروک می شود و برای اصوات خاص زبانی که خود به آنها اختصاص دارند علاماتی خاص وضع می شود.
ناگزیر این تغییر و تبدیل در خطوط میخی سومری پس از انتقال به اکد روی داد . خط سومری که اساساً اشکالی بوده مانند خط هیروگلیف مصری و علامات خط چینی ، پس از چندی ساده شده بصورت اشکالی مانند میخ درآمد و آن اشکال و علامات هر یک از برای سیلاب مخصوص و ایدئوگرام بکار رفت . با وجود تصرفاتی که در نوشتن زبان اکدی به این خط روی داد باز مقدار زیادی از ایدئوگرامهای سومری در خط اکدی به جای ماند . علامات گویای سیلابهای زبان اکدی بوده و ایدئوگرامها که نمودار یک چیز یا یک مفهوم است و نزد اکدیها اشیاء یا معانی را به یاد می آورده است که به جای آنها لغات اکدی تلفظ می کردند نظیر آنچه در پهلوی داریم که به جای کلمات آرامی (هزوارش) کلمات ایرانی به زبان می آوریم (یعنی علامت را آرامی می نویسیم ولی ایرانی می خوانیم یا سومری می نویسیم و اکدی می خوانیم ) .
از زمان سارگون اول خط سومری به دستیاری اکدیها به همه طوایف سامی نژاد و سامی زبان رسید و پس از سپری شدن روزگار اکد و به دوران رسیدن بابلیها و آشوریها که فقط با همدیگر تفاوت لهجه داشتند همین خط برای نوشتن زبان های سامی آنان به کار رفت . نخستین سلسله پادشاهان بابل که از سال 2225 در جنوب سرزمین شنعار سر کار آمدند و کشور آشور که در میان سالهای 1800 و 1500 پیش از میلاد در شمال به قدرت رسید، یکی جانشین سومر و دیگری جانشین اکد شد. این دو کشور به نوبه خود از تمدن سومر برخوردار شدند از آن جمله خط است که به واسطه اکدیها به آنها رسیده بود. به ناچار با زبانهای سامی آنان سازش پیدا کرده و با صدها علامت وسیله کتابت زبان آنان گردید . همچنین خط میخی را ایلامی ها که پایتخت آنان شوش بود برای نگارش خود بکار بردند . قدمت آثار کتبی آنها به عهد نارامسین پسر سارگون اول فرمانروای اکد می رسد . سیلابهای زبان غیر سامی و غیر آریائی ایلامی ها مرکب است از یک حرف بی صدا و یک حرف باصدا . داریوش کبیر کتیبه بیستون خود را به زبان های بابلی و ایلامی نیز نگاشته است . در خطوط ایلامی نو که در کتیبه بیستون و کتیبه دیگر هخامنشیان بکار رفته 113 علامت که هر یک نمودار سیلاب مخصوصی است بکار رفته است . دست کم در دو هزار سال پیش از میلاد زبان و خط بابلی در خاور میانه رواج داشت . رواج این خط منحصر به سرزمین های سامی نژاد و سامی زبان نبود بلکه نزد حتیت ها و میتانیها در شمال سوریه و آسیای صغیر نیز رواج یافت و زبان های غیر سامی خود را با خط میخی بابلی نوشتند. از سده نهم پیش از میلاد در کشور کلدانیان در ارمنستان خط میخی آشوری راه یافت و وسیله کتابت زبان آنان گردید . همه خطوط میخی از سومر برخاست چنانکه الفبایی که امروزه به شکل های گوناگون نزد ملل جهان وجود دارد همه از الفبای فینیقی بوجود آمده اند . هنگامی که خط میخی در خاور میانه رواج داشت الفبای فینیقی به دستیاری بازرگانان آرامی به سرزمین های آشور و بابل رسید و رفته رفته جای خط میخی را گرفت اما خط میخی در بابل تا یک سده قبل از میلاد مسیح پایداری کرد.
__________________
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 211]