واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: ادب ايران - نوشتن براي كودك مشكلترين كار است
ادب ايران - نوشتن براي كودك مشكلترين كار است
كبوتر ارشدي:رامين مولايي متولد 1343، دانشآموخته ادبيات اسپانيايي است. به ترجمه او، مسافر قاچاق كشتي اوليس، نقاش و خرگوشهاي سفيد، راز آواز، پايان واقعي زيباي خفته، صداي گمشده يونگو و... منتشر شده است. او هماكنون مشغول ترجمه كافكا و عروسك مسافر، كاري براي نوجوانان است؛ يورش معروف خرسها به سيسيل هم در انتظار اخذ مجوز به سر ميبرد. رامين مولايي به خوبي ميداند كه ترجمه و انتخاب اثر براي برگردان چه دشواريهايي دارد و از جمله مترجمان مورد علاقهاش مهدي سحابي و پيروز سيار هستند.
در سال جديد از بهترين آثار ترجمه كه در حوزه ادبيات كودك خواندهايد، برايمان بگوييد.
به نظرم مجموعه داستانهاي «مانوليتو» بود، بيشتر به خاطر جذابيت داستاني و طنز نهفته در طرح ماجراهايش. «هنر» داستاني كوتاه با تصويرسازيهاي زيباست كه به زيبايي درباره هنر پسركي به نام «هنر» و اساسا مقوله هنر صحبت ميكند و بسيار تاثيرگذار است. مجموعه نمايشهاي شكسپير را هم ميتوانم نام ببرم، كتابي فوقالعاده كه كودك را با هنر نمايش-آن هم ارزندهترين انواع آن- آشنا ميكند. و البته چند تايي ديگر هم هست كه الان به ياد ندارم. اين آثاري كه نام بردم هم به لحاظ متن اصلي و داستان زيبا هستند و هم به لحاظ ترجمه قابل قبولاند. البته آثار فوقالعاده ديگري هم خواندهام كه متاسفانه بسيار بد ترجمه و يا منتشر شده بودند.
راستش بيشتر منظورم از طرح اين پرسش آشنايي با سليقه شما به عنوان يك مترجم بود- در انتخاب و گزينش ادبيات كودك جهان- و ارائه آن براي كودك فارسيزبان. جذابيت يك داستان را براي كودك چگونه تعريف ميكنيد؟
دارا بودن شاخصههاي داستاني و داشتن استخوانبندي داستاني محكم را ميتوانم به عنوان اولين شرط انتخابم بگويم و بعد موضوع- جذابيت و داستاني بودن موضوع- يكي از گزينههاي مهم براي من است و خيلي رك و راست بگويم: آدم حساب كردن كودك و نوجوان به عنوان خواننده اثر؛ اينكه بچهها يا همان «كودكان و نوجوانان»، انسانهايي خرد نيستند، عقلشان هم ناقص نيست. قبول دارم كه كمتجربهاند ولي قابليتهاي بيشمار شناخته و ناشناختهاي دارند كه اتفاقا هرچه بزرگتر ميشوند بيشتر از دستشان ميدهند و مثل آدم بزرگها دلخوش به تجربه ميشوند. متاسفانه ما هنوز حتي در ميان قشر فرهيخته (نه تحصيلكرده خام) در جامعهمان بسياري قريب به تمام، گمان ميكنند كه نوشتن براي كودكان كاري ساده و دمدستي است كه از دست هر كسي برميآيد و ايضا ترجمه اين آثار هم. من جدا باور دارم و لمس كردهام كه نوشتن براي كودك از مشكلترين كارهاست. بهخصوص اگر بخواهيم ادبيات بنويسيم و اگر اغراق حساب نكنيد هرچه كه بخواهيم براي كودك بنويسيم حتما بايد خميره ادبي داشته باشد . با كودك نميتوان جز با زبان ادبيات ارتباط برقرار كرد در قالب شعر و داستان...
فكر نميكنيد اگر شورايي براي انتخاب يا پيشنهاد در بخش ادبيات ترجمه وجود داشته باشد اين همفكري بتواند مترجمان ما را ياري دهد تا دقت در انتخاب به حداكثر برسد و معيارهاي تعريفشدهتري ارائه شود؟ البته ميدانم كه خانه ترجمه در اين حوزه فعاليت ميكرد. اما حدود تاثيرگذاري آن را خيلي دقيق نميشناسم.
راستش نه! موافق نيستم. چون ببينيد تجربه نشان داده در اكثر موارد اينچنيني ما ايرانيها موفق نبودهايم و اشكالات زيادي پديد آمده. ما بايد اين مرحلهگذار را مثل ديگر موارد آن كه كم هم نداريم، طي كنيم. منظورم غربال شدن مترجمها و رسيدن به انتخابهاي هرچه بهتر در حوزه ترجمه است. البته اگر بتوانيم نهادهايي چون فرهنگستانهاي قدرتمند داشته باشيم، كه به لحاظ بار علمي و آشنايي به روز با ادبيات دنيا در اين زمينه حرف آخر را بزنند و حتما هم خصوصي باشند و نه زير چتر دولت- مگر به لحاظ بودجه كه معتقدم دولت موظف است به عنوان نماينده ملت بودجه كافي چنين نهادهايي را تامين كند- اين نهادهاي علمي ميتوانند به آموزش و بالندگي هنر ترجمه كمك كنند. اما در حوزه انتخاب اثر و از اين دست كارها، نه. چرا لقمه را دور دهانمان ميچرخانيم، ما اگر به كنوانسيون كپيرايت بپيونديم بخش عمدهاي از اين دشواريها حل ميشود. اما عزم و خواست واقعي براي رسيدن به استانداردهايي جهاني در حوزه ادبيات چه در حوزه تصميمگيري و متاسفانه چه در ميان جامعه نويسندگان و مترجمان و ناشران به چشم نميخورد. صحبت در اينباره زياد است ميترسم حكم پرگويي پيدا كند.
شما با خانه ترجمه همكاري و ارتباطي داشتيد؟ به نظر شما فعاليت اين نهاد با تمام تلاشي كه زندهياد حسين ابراهيميالوند براي تداوم آن داشت و نشد، قابل ملاحظه بود؟
حضور چنين نهادهايي همانطور هم كه اشاره كردم ميتوانند بسيار ثمربخش باشند، كما اينكه زندهياد ابراهيميالوند و مجموعه سرپرستي ايشان تا حد توان و امكانات و همينطور بودجه ناچيزي كه داشتند به مترجمان كمك ميكرد. اما همكاري من با خانه ترجمه مقدور نشد، چراكه من چندين سال پيش با خانه ترجمه تماس گرفتم و تقاضاي معرفي كتابهاي زبان تخصصيام، يعني اسپانيايي كردم كه متاسفانه به علت نداشتن هيچگونه اطلاعاتي در اين زمينه با در بسته مواجه شدم و البته حق هم به آنها دادم، چراكه همكاري در آن خانه نبود كه آشنا به زبان اسپانيايي باشد، هرچند تا آنجا كه به خاطر دارم حتي اعلام آمادگي هم كردم كه در اين زمينه همكاري كنم كه حتما دلايلي داشتند كه پا پيش نگذاشتند و...
آقاي مولايي حالا كه به اينجا رسيديم ميخواهم كمي درباره ادبيات كودك و نوجوان اسپانيا برايمان بگوييد و اينكه به نظر شما دنياي نويسندگان اسپانيايي براي نويسندگان ما در حوزه كودك و نوجوان پيشنهادي دارد؟
اجازه بدهيد گستره جوابم را فراختر بگيرم و از ادبيات اسپانيايي زبان صحبت كنم، چراكه اين زبان هم به لحاظ غناي ادبي و هم گستره جغرافيايي بسيار فراتر از محدوده كشور اسپانياست. غناي فرهنگي اين زبان و نيز گستره تاريخ و اسطورههاي جهاني آن و هم داشتن افتخاري چون سروانتس به عنوان پدرمان و تلاش همهجانبه در اعتلاي ادبيات به آنها اين امكان را داده كه در گستره ادبيات كودك و نوجوان در دنيا صاحب امتياز باشند. نهادهاي ادبي- آنچه ما با حسرت از نداشتن آنها در كشورمان صحبت ميكنيم- در دنياي ادبيات اسپانيايي زبان و پشتيباني همهجانبه از نويسنده و تصويرگر نه فقط به لحاظ مادي بلكه در درجه اولي به لحاظ آموزش و بالابردن سطح دانش نويسندگان و تصويرگران اين حوزه، داشتن بنيادهاي ادبي و جوايز معتبر جهاني در اين حوزه، داشتن فرهنگستان زباني با سابقه بيش از سه سده و عضويت نويسندگان كودك و نوجوانان به عنوان اعضاي دائمي و صاحب كرسي در آن، اعطاي دكترا و كرسي تدريس در دانشگاهها به اين نويسندگان و تصويرگران برخورداري كامل از قانون حقوق مولف، حقالتاليف آبرومندانه و ارزشمند در اين كشور موجود است اما در آن سو نويسنده هم براي برخورداري از تمامي اين امكانات و عقبنماندن از قافله هميشه تندروي اين ادبيات مكلف به مطالعه- چيزي كه به عنوان اوليهترين ابزار هر نويسنده متاسفانه در كشورمان گاه به هيچ گرفته ميشود- آثار ادبي و داستاني و غيرداستاني از جمله روانشناسي، زيباشناسي، جامعهشناسي و... است.
دوشنبه 18 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 171]