واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
آدمهاي امروزي تهران خيلي رنگ ديانت به چشم بكشند، آخر شب را به دمي خوردن تلف ميكنند تا جان داشته باشند براي فردايش. روزه گرفتن هم عادتي شده است مانند سيگار كشيدنشان. سيگار را بايد كشيد. همان طور كه روزه را بايد گرفت. پيرزن فرتوت همسايهمان ميخواست تا سحرها بيدار شود. وظايف تقسيم ميشد تا مبادا فريضه كاهل نشود. پدر، مادر، مادربزرگ و البته ما كودكان هميشه خواب. مهدي نورعليشاهي- آداب سحوري چه ميدانند اين آدمهايي از جنس آينده. اصلا برايشان فرقي هم دارد كه لذت شنيدن دعاي سحر آن هم با راديويي كه چشمان مضطرب پيرزني به آن دوخته شده چه طعمي دارد. اصلا ميدانند راديو تهران روي چه موجي دعاي سحر ميخواند و اصلا ميدانند تركيب خلسه خواب آشفته نيمه شبي با طعم غذاي گرم شده روي چراغ سه فتيلهاي يعني چه؟ پدر كه مشت به ديوار ميكوبيد. مادر مدتها بود كه بيدارباش غذاي سحرنشينان را آماده ميكرد. پيرزن فرتوت همسايهمان ميخواست تا سحرها بيدار شود. وظايف تقسيم ميشد تا مبادا فريضه كاهل نشود. پدر، مادر، مادربزرگ و البته ما كودكان هميشه خواب. صداي مشت، زنگ ساعت شماطهدار پدر بود كه بر جان ديوار مينشست و لحظهاي بعد، چراغ به چراغ بود كه خانهاي روشن ميشد تا مبادا موالات اعمال سحر به ترتيب فراموش نشود. راديوي دو موج كوچك آن روزها كه اين روزها دستش نميزنند تا مبادا كهنگياش از قيمتش بكاهد، در آن زمان بخش مهمي از زندگي ما ايرانيها بود و صد البته مواظبت از اين امر كه مبادا به خاطر شيطنتهاي كودكانه بچههاي هميشه خواب ديروز، راديوي مهربان روي موج ديگري نشسته باشد، وظيفه مادربزرگ. هر شب با دقت چشم ميدوخت بر ريز شمارههايي كه نميدانست چه هستند و فقط ميدانست بايد سه پله به چپ بپيچانندش تا بيفتد بر روي موج راديو تهران. اينجا تهران است و صداي ما را.... نه اينجا ديگر تهران نيست. تهران آن روزها، سال ها با اين روزهايش فرق كرده است.... آدمهايش... حسهايش و سحرهاي رمضانش. اين روزها، كودكان هميشه خواب ديروزش كه گويي مردان و زنان هميشه خواب امروزي نيز هم شدهاند ديگر ساعت شماطهدار كوك نميكنند. تزئيني شده است اين عنصر مهم ديروزي براي كنج خانهاشان تا بگويند ما در عين مدرن بودن ريشه داريم. آدمهاي امروزي تهران خيلي رنگ ديانت به چشم بكشند، آخر شب را به دمي خوردن تلف ميكنند تا جان داشته باشند براي فردايش. روزه گرفتن هم عادتي شده است مانند سيگار كشيدنشان. سيگار را بايد كشيد. همان طور كه روزه را بايد گرفت. براي چه را خدا ميداند. اما خوب گرفتنش بهتر از نگرفتن است لابد. ميگيريم. پزشكان ميگويند خوب است. براي بدن مفيد است. كودكان بزرگسال هميشه خواب اين روزهاي تهران، مطمئنا ديروز را به خاطر دارند. روزهايي كه در گرگ و ميش تاريك روشنهاي شبها، رمضان المبارك، سحر را تا صبح با صداي پيرزني راه ميپيمودند كه با آن كه خواندن نميدانست، اما براي آن كه از فضيلت ختم قرآن در ماه خوب خدا غافل نشود، هي با خود تكرار ميكرد يا قاضيالحاجات. يا قاضيالحاجات، انگار تنها در آن ستاره باران زميني آدمهاي ديروزي ما كودكان هميشه خواب، بچههاي رويا بوديم كه در خيال كودكانه امان قرار بود آن روز را روزه كامل بگيريم. روزههايي كه هميشه نميگرفتيم و چشم بسته آب مينوشيديم كه خداي ناكرده خدا ما را نبيند و روزههايمان باطل نشود. اما انگار بايد در اين ميان چيزي تغيير كند. شايد بايد از خواب بيدار شويم. بدون ساعت شماطهدار. اما انگار اين روزها بايد كسي به ديوار خانهمان مشتي بكوبد كسي كه ميداند رمضان قبل از نخوردن نوعي عشقبازي است جام جم آنلاین-
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 219]