واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: جوانان هميشه زندگي متفاوتي با نسلهاي قبلي خود دارند كه از آن با عنوان «شكاف نسلي» نام برده ميشود.براي تحليل رفتارها و سبك جديد زندگي جوانان به سراغ دكتر محمد سعيد ذكايي، استاديار دانشگاه علامه طباطبايي رفتيم. وي تحصيلات خود را در جامعهشناسي نسلها گذرانده است و در اين حوزه در ايران صاحبنظر است.
آيا ميتوان گفت كه در سبك زندگي جوانهاي اين دوره وزمانه تغيير ايجاد شده است؛ ويژگيهاي آن چيست؟ جوانها هم به مانند هر گروه ديگري در جامعه تغييرات قابل اندازهگيرياي دارند. آنها بهعنوان پيشگامان تغييرات اجتماعي در هر جامعهاي جلوهاي از آينده نزديك و دور جامعه كنوني هستند. همه تحولاتي كه درون و خارج مرزها و ذهنيت آنها رخ داده، تغيير در سبك زندگي آنها را هم بهدنبال داشته است. اگر بپذيريم كه مصرفكردن موضوعي است كه ميتواند در سبك زندگي تأثير بگذارد، بايد بپذيريم كه خيلي از تغييرات ايجاد شده در نگاه جوانها و زندگيشان برآمده از دسترسي ارتباط و فهم متفاوتي است كه از مصرف و مصرفگرايي دارند. بهنظر ميرسد لازمه پويايي جامعه، تغيير در سبكهاي اجتماعي است.
تغييرات در چه حوزهها و متأثر از چه چيزهايي صورت ميگيرد؟ يكي از دلايل اصلي در ايجاد سبكهاي جديد، روحيه فرديشدن بهعنوان ارزش و ايدئولوژي است. فردگرايي جايگاه مهمتري را براي جوانان ايجاد كرده است. آنها براي خود تصميم ميگيرند، آزادي عمل و استقلال دارند و ترجيح ميدهند آزمايش و خطا را بيشتر تجربه كنند. از طرفي نيز الگوها و مدلهايي كه قبلا بيشتر ميتوانست نقش راهنما و مدل را براي آنها
ايفا كند، كمتر در دسترس است يا تأثير تعيينكننده كمتري دارد. معيار ديگر مؤثر در سبك زندگي جوانان، تنوع و تكثر رسانههايي است كه ارزشهاي جوانان از آنها متأثر ميشود. فضاي مجازي و فرهنگ رسانهاي بهعنوان گروههاي مرجع بر ارزشهاي جوانان تأثير ميگذارد. رسانهها بهصورت مستقيم عاملي هستند كه افقها و اولويتهاي متفاوتي را در معرض ديد جوانان قرار ميدهند. همچنين به واسطه تنوع در گروههاي مرجع، ايده كمتر متكي بودن جوانها به مدلهاي قبلي (مدلهاي نقشي كه قبلا تعيينكننده بود) ميتواند قابل طرح باشد.
علاوه بر اينها خود مفهوم جواني نيز تغيير كرده است. منظور از تغيير، مصرفي شدن جواني است. زيباييسازي و جاذبههاي زيباييشناختي زيادي وجود دارد كه بهصورت نمادي و واقعي با دوره جواني همراه شده است. بنابراين نقش رسانههاي نو در بازنمايي آنها را نبايد ناديده گرفت. بهنظر ميرسد كه قرار است همه چيز با محك و معيار جواني سنجيده شود. برآيند چهره، پوشش و نگاه جوانانه و پرانرژي و خطرپذير آنها در سبك زندگي تأثير گذاشته است. مراد از سبك زندگي الگوهايي از رفتار و كنش است كه افراد و گروهبنديهاي اجتماعي را از هم متمايز ميكند. با نگاهي به جامعه خود ميبينيم كه در فرايندهاي 3-2 دهه اخير، رشد طبقه متوسط بهخصوص بعد از جنگ تحميلي، افزايش جمعيت، تعيينكننده بودن اين گروه سني در فرايندهاي اجتماعي به همراه تحولاتي كه در ارزشهايي كه در سطح خانواده ايجاد شده- باعث بهوجود آمدن تغييراتي در جامعه ايراني شده است.
جوانهاي امروزي آشكارا مصرفيتر شدهاند، زندگي را بيشتر براي حال ميخواهند و نگاه تحقيرآميز به فرصتهاي زندگي دارند و مصرف (نه به معناي بد آن) را براي حال ميخواهند. اولويتهاي ارزشي آنها متأثر از مصلحتگرايي و زيبايي دوستي است اما در عين حال توجه به معيارهاي اخلاقيهم وجود دارد. اين موارد تغيير در ارزش و ساختار جامعه را نويد ميدهد. بخشي از اين موارد بهدليل پويايي جامعه قابل انتظار است و البته يكنواختي اين دوران با فضاي جديد نه محتمل است و نه ايدهآل.
براساس تعريفهاي موجود از جواني، افراد بين 19 تا 30سال را جوان مينامند ولي بين بچههاي 19ساله امروزي با بچههاي 5-24 ساله و كساني كه حدود 30سال سن دارند تفاوت بسيار است. هر كدام تجربياتي دارند كه با قبلي تفاوتهاي اساسي دارد. به اعتقاد شما دليل اين همه تفاوت در چيست؟ حدود زماني مفهوم جواني، خيلي متغير است. سازمان ملل، جواني را در اسناد رسمي بين 16 تا 25سال تعريف ميكند. در عين حال خيلي از كشورها معيارهايي را با ملاحظات برنامهريزي و سياستگذاري درنظر ميگيرند. در برخي موارد سن 13 تا 35سال را نيز در برميگيرد. در ايران براساس تعريف سازمان ملي جوانان طيف 15 تا 29سال ملاك جواني است. اين سن علاوه بر ملاكهاي سياستگذارانه، وجه بيولوژيك، فرهنگي و جامعهشناختي نيز دارد و فقط قرارداد جمعيتشناختي نيست و در آن استقلال در تصميمگيري و آزادي عمل نيز درنظر گرفته شده است. جواني از نگاه فرهنگي و اجتماعي يك سازه اجتماعي نيز تلقي ميشود. به عبارت ديگر گفتوگوها و برساختهاي اجتماعي است كه جواني را تعريف ميكند و طيف سني و رفتارهاي جواني را در آن قرار ميدهد.
چگونه ميتوان اين تفاوتها را شناسايي و دستهبندي كرد؟ به اعتقاد من بخشي از اين تفاوتها را جوانها بهعنوان حافظه تاريخي، نسلي و فرهنگي به لحاظ شناختي و رفتاري و سبك زندگي نمايش ميدهند. طيف وسيعي از جوانهاي نسل چهارم انقلاب (دهه هفتاديها) در معرض اجتماعي شدن متفاوتي بودهاند. اين نسل بهعنوان نسل ديجيتال در مجاورت فضاي مجازي و بازيهاي رايانهاي بودند. اين نسل با جوانهاي همه دنيا اشتراكاتي دارند و در ايران نيز بهنظر ميرسد مصرف، روي شناخت آنها تأثير گذاشته است. براساس سازه تاريخي و عيني اگر يك دهه به عقب برگرديم، به متولدين دهه 60 ميرسيم.
اين افراد براساس تلفيقي از دوره پس از جنگ و انقلاب و سالهاي صلح هستند. اين افراد تحولات تكنولوژيك، ارتباطي و مصرفگرايي با درجات كمتر را تجربه كردهاند. دهه پنجاهيها نسل سوم انقلاباند كه براساس سبك زندگي و مصرفشان ميتوان تفكيك بين آنها و ديگران ايجاد كرد. فضاي رسانهاي- كارتونها و فيلمها- كه در مجاورتش بودند، نوع آموزههاي مدرسه و جامعه، ارتباطي كه خانواده با آنها برقرار كرده، فرصتهايي كه براي مصرف كردن در اختيار داشتند دهه پنجاهي را ساخته است.
تجربه جنگ و كميابيها و محدوديتهاي آن زمان بر اين نسل تأثيرات خود را داشته است. ايدئولوژيهاي حاكم بر جامعه، فرايند اجتماعي شدن در متن عمومي جامعه را فراهم ميكرد و براي خانوادههاي پر جمعيتتر از الان نيز فرصتي را براي با هم زيستن، تفريح و فراغت ايجاد ميكرد. كمتأثيربودن فرهنگ رسانهاي و اهميتداشتن بيشتر گروههاي نقش، شاخصهايي است كه براي دههپنجاهيها قابل طرح است. البته اين مرزبنديها بيشتر براي توضيح و فهم بهتر ارتباط بين نسلها و تغييرات آنها مناسب است.
با اين شرايط بهنظرتان جوانها چه تغييري كردهاند، آيا ميتوان به ديده گسست و شكاف بين نسلي به ارتباطات آنها نگاه كرد يا اينكه اين سبك صرفا نوع ديگري از زيستن و تعامل است كه بايد آن را پذيرفت؟ طبيعي است كه در چنين بستري جايگاهي كه جوانان در خانواده و اجتماع بزرگتر دارند و نگاه و نسبتي كه بين گروههاي سني برقرار ميشود نيز تغيير خواهد كرد؛ دورهاي است كه وابستگي و مطيع بودن به نقش مرجع والدين و بزرگترها براي جوانها كمتر قابل انتظار است و بهنظر ميرسد تمايل جوانها به سمت ارادهگرايي و انتخاب عمل بيشتر سوق پيدا كرده است. دورهاي كه در آن فرصتهاي مصرف محدود بوده و گزينهها براي انتخاب مسير زندگي، شغل، ازدواج و... كم بود به سر آمده و زماني كه در آن فرهنگ رسانهاي و ديجيتال برد و اثر كمي داشت نيز تمام شده است. شما نميتوانيد جوان امروزي را كه با موبايل با سرعت بيشتري به اطلاعات دسترسي دارد و در ارتباط با گروههاي همسن و خانواده تأثير گذاشته است را دستكم بگيريد. حال اينكه ما آن را بهعنوان گسست بين جوان و خانواده ببينيم يا بهعنوان تجربه عادي در مسير زندگي با احتساب و انتظار تغييرات اجتماعي قلمداد كنيم بستگي به ما دارد.
به اعتقاد من ارتباطات بين نسلهاي جامعه ايران به گسست منتهي نشده است و تفاوتها عملا تنش در روابط معنوي و عدموفاق و ارتباط را ايجاد نكرده است. شواهد زيادي وجود دارد كه خانوادهها بيشترين سرمايهگذاري و قويترين احساس و تعهد را به فرزندانشان دارند، از طرف ديگر بيشترين اعتماد و تأثيرپذيري را همچنان از خانواده دارند. آمارها نشان ميدهد كه جوانها همچنان مسائل را با خانوادههايشان مطرح ميكنند. اما بايد بگوييم كه رقيبهاي جدياي از راه رسيدهاند و انتظار ميرود كه در يكي، 2دهه آينده نقش مرجع را كساني ديگر ايفا كنند. البته خانوادهها هم ديگر به معناي گذشته انتظار كنترل همه جانبه و شباهت رفتاري با الگوها و هنجارها و خواستههاي خود را ندارند. اين معناي بيتفاوتي و رفع تكليف از جانب خانوادهها نيست. آزادسازي هنجاري باعث شده خانوادهها به وجوهي از رفتار فرزندانشان توجه داشته باشند كه براي بقا و سلامت و زندگي اجتماعيشان تعيين كنندهتر است.
كاهش تورم هنجاري و اجتماعي شدن و تأثيرگذاري دوطرفه در مسائل فرهنگي، ويژگياي است كه در خانوادهها رخ داده است و البته طيفي از خانوادهها براي طي كردن اين مرحله تنشهايي چون حداقلكنترلها و وابستگيها را بايد پشت سر بگذارند. همانطور كه كليت جامعه به سمت جواني جديد ميرود، خانوادهها هم تغيير كردهاند بهطوري كه بهنظر ميرسد توافقي آشكار صورت گرفته است و دوطرف ماجرا آن را درك ميكنند. اگر از موارد افراطي در خانوادههاي نابسامان ناشي از طلاق، اعتياد، فقر فرهنگي و... بگذريم به نظم جديدي ميرسيم كه به آن انقطاع نسلها نميگويند.
بهنظر شما اين سبك جديد زندگي كه جوانان دارند زاييده شرايط اجتماعي آنهاست يا نوعي الگوبرداري از آن چيزي است كه از دهه 50 و 60 -اروپاي بعد از جنگ جهاني- شروع شد؟ به راحتي نميتوان بين تأثيرات جامعه جهاني يا داخلي بر سبك زندگي جوانان تفكيك قائل شد. تأثير اوليه در شكلگيري اين سبك جديد را بايد در شرايط، فرصتها و گزينههايي جستوجو كرد كه جوانها در آن زيست ميكنند. فرصت مصرف به همراه تكنولوژيهاي جديد باعث شده جوانان بيشتر در معرض توليدات فرهنگي غرب مانند ماهواره، فيلم، بازيهاي رايانهاي و موبايل ... باشند. به موازات اين تغييرات، در بدنه جامعه نيز تحولاتي صورت گرفته است. نميتوان انكار كرد كه جاذبههاي فرهنگ مصرفي- رسانهاي، الگوهاي جمعي رفتاري را كه ممكن بود جوانها با حركتهاي مدني خودشان به نتيجه برسانند در حاشيه قرار داده است. بهطور حتم ما با تجربيات جديدي از جوانيكردن روبهرو خواهيم شد كه تنوع آن شايد برنامهريزي و سياستگذاري را دشوار خواهد كرد.
بهنظر شما جوانان از شرايط موجود و تغييراتي كه در سبك زندگيشان حاصل شده رضايتخاطر و شادي دارند؟ سؤال سختي است. انتظار ميرود كه جوانها براي اينكه بتوانند به زندگيشان معنا بدهند و حس و انرژي مثبت بگيرند، بايد حالتهاي شادي و رضايت را داشته باشند هر چند كه راه براي آزمون و خطا بيشتر باز شده است. بهنظر من شرايط كنوني ظرفيت دوگانهاي را ايجاد كرده كه هم فرصت را براي اشتباه و ريسك جوانان باز گذاشته است هم ماجراجويي حاصل از آزمون و خطا نيز ميتواندبرايشان لذت بخش باشد. بهنظر ميرسد اين پارامتر خود متأثر از پارامترهايي چون سرمايه اجتماعي و فرصتهاي خانوادگي و اجتماعي باشد. مطالعات اخير نشان ميدهد كه فرهنگ و زمان فراغت جايگاه مهمتري پيدا كرده است. زندگي فراغتي هم كه براي جوانها مطلوب بوده است، بهنظر ميرسد كه با فرصتهايي كه رسانهها و مصرف براي آنها ايجاد كرده اين اولويت بيشتر شده است.
به موازات تنوع سبكهاي زندگي، محدوديتهاي ساختاري نيز وجود دارد. فراغت، مستلزم زمان لازم است و همه يكسان از اين مسئله برخوردار نيستند؛ جوانهاي حاشيه به يك اندازه از سبك زندگيشان لذت نميبرند. براي برخي از آنها لذت به معناي مهارتاندوزي با قابليت فروش در بازار است، براي برخي نيز فراغت به معناي تفريح است. نگاه من خيلي به قضيه لذت، منفي نيست، هر چند امكان دارد كه نكات مخرب و منفي هم داشته باشد. من فكر ميكنم نشانههايي وجود دارد كه در آن، اخلاق لذت جديد، نافي اخلاق مسئوليت و تعهد نيست به شرطي كه محدوديتهاي ساختاري عملا به كنار گذاشته شدن جوانها نينجامد.
البته نبايد فراموش كرد كه در اين فرصتهاي پيش رو براي جوانان، دختران جامعه شرايط متفاوتي دارند. ويژگيهايي كه بهعنوان استقلال و عامليت جوانان عنوان شد براي دختران نيز رخ داده است ولي دوگانگي در برخورداري آنها باعث شده كه آنها با تاخير زماني از اين فرصتها استفاده كنند.
جوانها هر چه كه باشند نموداري از آينده هستند. آنها سبكهاي مختلف زيستن و نگاه كردن به زندگي را توليد ميكنند. به ما ميگويند كه 20-10سال ديگر آدمها چه شكلي به زندگي نگاه ميكنند، چه چيزهايي خوشحالشان ميكند، برايشان چه چيزهاي ديگري اهميت ندارد و دوست دارند فرزندانشان را چطور و با چه ارزشهايي بزرگ كنند. جوانهاي عجيب و غريب امروزي دنياي عادي سالهاي بعد را ميسازند. آماده شدن براي كنش با آدمهاي دنياي آينده نيازمند شناخت آنها از الان است.
__________________
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 238]