واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: جمعه خونين ...
و ذَكِّرْهُم بِأيَّامِ اللَّهِ ... ... و روزهاى خدا را به آنان يادآورى كن ... (سوره مبارك ابراهيم، آيه ۵)
آفتاب: ١٧ شهريور از ايام الله است؛ روزي كه شهدا سند «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» را با خون خويش امضا كردند و با خروش سرخ تكبير، كاخ سياه استكبار را سرنگون ساختند. در اين روز، مرزهاي بيگانگي و جدايي در هم شكست و مردم يكپارچه به پا خاستند و به رهبري امام بت شكن، در زير لواي توحيد گرد آمدند و عاشقانه راه حسيني را برگزيدند.
عيد سعيد فطر، سرآغاز حركت ١٧ شهريور:
برگزاري راهپيمايي بزرگ در روز عيد سعيد فطر سال ١٣۵۷، سرآغاز حركت خونين ١٧ شهريور همان سال به شمار ميرود. در اين روز كه مصادف با سيزدهم شهريور بود، مردم در شهرهاي خمين، تهران، قم، كرج، ايلام و چند شهر ديگر، پس از برگزاري نماز عيد، به حركت درآمدند و شعارهاي ديني و كوبنده بر ضد رژيم سردادند. امام خميني (ره) به مناسبت عيد سعيد فطر اعلاميهاي منتشر كرد و در آن خطاب به ملت ايران فرمود:
«مردم مسلمان ايران به دنبال برگزاري نماز عيد، دست به عبادت ارزنده ديگري زدند كه آن فريادهاي كوبنده عليه دستگاه جبار و چپاولگر، براي به پا داشتن حكومت عدل الهي است كه كوشش در اين راه، از اعظم عبادات است و فدايي دادن در راه آن سيره انبياي عظام خصوصاً نبي اكرم اسلام و وصي بزرگ او اميرمومنان است. ملت عظيم الشان ايران! نهضت خود را ادامه داده و هرگز سستي به خود راه ندهيد كه نميدهيد. مطمئن باشيد به اميد خدا، پيروزي و سرافرازي نزديك است.»
جمعه خونين:
در صبح جمعه، ١٧ شهريور سال ١٣۵۷، مردم تهران پس از اداي فريضه صبح، براي چهارمين روز متوالي از خانه ها بيرون آمده و سيل آسا روي به خيابانها آوردند. مركز تجمع آنان ميدان ژاله (ميدان شهداي كنوني) بود. همين كه مردم به خيابانها رسيدند، ناگهان با ديدن تانك ها و زره پوش هاي نظامي و مأموران مسلسل به دست حكومت، غافلگير شدند، ولي بدون اعتنا به سربازان، به حركت خود ادامه دادند. از خيابانهاي اطراف، سيل انبوه جمعيت با سردادن شعارهاي انقلابي، به سمت ميدان ژاله در حركت بود. مأموران مسلح پس از چند بار اخطار، از زمين و هوا جمعيت را ناجوان مردانه، هدف رگبار مسلسل قرار دادند. در اين روز، جوانان بسياري جان خويش را از دست دادند و به خاطر به ثمر رسيدن نهال انقلاب اسلامي، به قربانگاه عشق و شهادت شتافتند. رژيم
” در صبح جمعه، ١٧ شهريور سال ١٣۵۷، مردم تهران پس از اداي فريضه صبح، براي چهارمين روز متوالي از خانه ها بيرون آمده و سيل آسا روي به خيابانها آوردند.... “
در حال فروپاشي، تعداد كل شهيدان ١٧ شهريور را ۵٨ نفر و مجروحان اين فاجعه را ۲٠۵ نفر اعلام داشت و تجمع گسترده و عظيم مردم تهران را نقشه خارجي اعلام كرد. شمار دقيق قربانيان مظلوم حادثه ١٧ شهريور در ميدان شهدا هيچگاه مشخص نگرديد، ولي به يقين، اين رقم از چهار هزار تن افزون تر بود و يكي از بزرگ ترين فجايع تاريخ انقلاب به شمار ميرود.
پيام رهبر كبير انقلاب (ره) :
حضرت امام خميني (ره)، در ١٨ شهريور سال ١٣۵۷، با ارسال پيامي به ملت شريف و شجاع ايران، ضمن ابراز هم دردي با ملت، كشتار وحشيانه رژيم شاه را محكوم و دولت آشتي ملي را، دولتي تحميلي و غيرقانوني اعلام كردند. ايشان فرمودند:
«... چهره ايران امروز گلگون است و دلاوري و نشاط در تمام اماكن به چشم ميخورد. آري اين چنين است راه اميرالمومنين علي (ع) و سرور شهيدان امام حسين (ع) ... اي كاش خميني در ميان شما بود و در كنار شما در جبهه دفاع براي خداي تعالي كشته ميشد... نبايد علما و روشنفكران ملت در زير چكمه دژخيمان خرد شوند تا مبادا كسي خيال آزادي به خود راه دهد. شما اي ملت محترم ايران كه تصميم گرفته ايد خود را از شر رژيم شاه خلاص گردانيد، در رفراندمي كه در سوم و چهارم شوال در برابر ناظران سراسر جهان انجام داديد، به دنيا نشان داديد كه رژيم شاه جايي براي خود در ايران ندارد... ١٧ شهريور مكرر عاشورا و ميدان شهدا مكرر كربلا و شهداي ما مكرر شهداي كربلا و مخالفان ما مكرر يزيد و وابستگان او هستند».
نماز عشق :
آن روز ميدان ژاله، مصلاي عشق شد و جمعه، رنگ خون به خود گرفت. در آن روز، هزاران لاله در ميدان ژاله روييد و جوانان پاك دل و پاك سيرت راه شرافت و شهادت را برگزيدند و تيرهاي
” برگزاري راهپيمايي بزرگ در روز عيد سعيد فطر سال ١٣۵۷، سرآغاز حركت خونين ١٧ شهريور همان سال به شمار ميرود.... “
بلا و گلوله هاي ظلمت را به جان و دل خريدند. آن روز، ميدان ژاله كربلاي ايران بود و هزاران نمازگزار، نماز عشق را با خون وضو كردند و تا ملكوت پر گشودند. نام شهيدان ١۷شهريور، تا هميشه تاريخ، سرخ و يادشان همواره سبز است. پيشاني تاريخ، از نام بلند آنان ميدرخشد؛ مرداني كه براي برپا نگه داشتن آرمانهاي خويش و براي برافراشتن پرچم رهايي و آزادگي، همه توان خود را در طَبَق اخلاص نهادند و با مال و جان خود، در اين راه به جهاد برخاستند و با سلاح ايمان، به جنگ استبداد پهلوي شتافتند.
آن روز، «ميدان ژاله»، در انتظار عروج كساني بود كه در روز ازل، «قالوا بلي» گفته بودند؛ كساني كه آزادي و آزادگي را زندان و شكنجه و شهادت را به خفت زندگي با طاغوتيان، ترجيح ميدادند و از دقايق ناب عاشورايي شدن، با آغوش باز استقبال ميكردند.
آن روز هم مثل هميشه، «حق»، خود را در مقابل «باطل» ميديد؛ باطلي كه جز به كشتن نميانديشيد و حقي كه جز به كشته شدن و شهادت! انگار درهاي آسمان باز شده و عطر بهشت، از سمت آسمان ميوزيد! پلكان هايي آكنده از نور، در ميدان ژاله گذاشته شده بود و تن هاي سرخ گداخته از گلوله ها، در آغوش پرندين فرشتگان، آرام ميگرفتند.
گويي ميدان، در ازدحام «تصاوير» گم شده است؛ تصوير دستي كه داغ بر پيشاني تاريخ ميگذاشت! تصوير پايي كه برهنه، رد خود را تا ابديت جاري ميكرد! تصوير گلولهاي كه صداي زمان را با تكثير خرده شيشه ها، در هم ميآميخت! تصوير چكمه هايي كه با رد پاي خونين، فرياد آزادي را در كوچه هاي بن بست، خاموش كرد! تصوير لحظه هايي كه با بوي باروت و اشك شهادت عجين شده بود!
يکشنبه 17 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]