واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: کسادی بازار شعر
له ناو بازاری ئه مروکه ی ئه ده بدا شیعری تو « هیمن »
وه کو پاره ی چرووکــــــــه هیچ ره واجیکی نیه ، ناچی
شعر در فرهنگ سنتی ما ایرانیان سلطه ، نفوذ و حضوری پر رنگ دارد . به تعبیر داریوش آشوری در کتاب شعر و اندیشه « شعر مهم ترین رسانه ی فرهنگی ایرانیان است » شعر محمل محکم ومرکب مطمئنی بود که انواع دانش ها و اندیشه ها را بردوش آن می نهادند و از میان ژانرهای دیگر ادبی ، شعر سلطان بلا منازع و قهرمان یکّه تاز عرصه ی ادبیات و فرهنگ ایرانیان در گذشته بود
حدوداً از یک قرن پیش در ایران و خصوصاً بعد از مشروطه ژانرهای دیگری چون رمان ، نمایش نامه ، داستان و... وارد فضای فرهنگی و ادبی جامعه ی ما شدند و رفیقان و رقیبان جدیدی برای شعر پدید آمدند و شاعران دیگر نتوانستند تمام عرصه ها و قلمروهای مختلف را چونان گذشتگان خود تصرّف نمایند.
فارس و کورد و عه ره ب هه ر سیم به دیوان گرتووه
«نالی» ئه مرو ساحیبی سه مولکه دیوانی هــــــــه یه
استقلال شاخه های مختلف علوم انسانی از یکدیگر نیز یکی دیگر از عواملی بود که باعث گردیدشعر و ادبیات آن فربهی کاذب خود را از دست دهد و متناسب تر و مناسب تر در عرصه ی های مختلف فرهنگی حضور یابد در چنین شرایطی شاعران نیز بیش تر با شأن و جایگاه واقعی خود به عنوان شاعر ونه « فیلسوف ، منطقی ، سیاسی ، واعظ ، نحوی و...» آشنا گشتند . بنابراین تا این حد از کاسته شدن فربهی بیمارگونه ی شعر و تخصصی تر شدن مسائل نه تنها حادثه ای ناخوشاند نیست بلکه باید از این بابت خرسند و خوشنود نیز بود .
برخی براین باورند که چند دهه ای است که بی توجهی به شعر و شعرا – خصوصاً شعر معاصر - از حالت طبیعی خود خارج شده و به نوعی عارضه و بیماری تبدیل گشته است و شعر به نوعی دارد به حاشیه رانده می شود ؛ هرچند در مورد چنین ادعاهایی هنوز تحلیل های آماری دقیقی صورت نگرفته است و از حیث جامعه شناسی ادبیات به این مهم پرداخته نشده است و به تعبیر ابوسعید ابوالخیر در این زمینه « هرچه گوییم به گمان بود » و حتّی قرینه هایی نیز وجود دارد که خلاف این ادعا را ثابت می کند - مثلاً پرفروش ترین کتاب نمایشگاه بین المللی سال جاری دیوان شعر بود- اما اگر بی فروغی و بی رونقی شعر را در جامعه ی امروز بپذیریم، باید این امر را بیش تر بازبسته ی عواملی دانست که به خود شاعران و تولیدات فکری و شعری آن ها مرتبط است و عوامل خارجی و بیرونی را چندان در این مورد دخالتی نیست علاوه بر موارد یاد شده چند عامل درونی دیگر نیز وجود دارند که در به حاشیه کشاندن شعر و شاعران بی تأثیر نیستند :
1)محدودیت ،نامرغوبیّت ومطلوب نبودن تولیدات ادبی شعرا
2)باور ساختی( make - belive ) نبودن شعر و عدم وجود « کلام نفسی » در ذهن شعرا
3 ) افراط و تفریط برخی از شعرا در زمینه های فرم گرایی و ادا های اسنوبیستی
4) عدم وجود عناصر زیبایی آفرین متناسب با ذوق انسان امروز درشعر
5)چالش بیهوده و بی نتیجه با شعرو شعرای کلاسیک خصوصاً آن هایی که به دلایل ناسیونالیستی و یا دینی نام و اعتباری در میان مردم دارند و به نحوی در میان مردم جا افتاده اند .
6) حرکت شعر به سوی بی معنایی و بی محتوایی
7) کم تجربگی و بی مایگی برخی از شعرا و به تبع آن کم عمقی و سطحی بودن شعر و...
عبدلله لطیف پور
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 196]