واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: دغدغه هاي خريد براي سال تحصيلي جديد( بخش اول)
گاليا توانگر
چرخ هايي پر از دفترهاي رنگارنگ از اين سو به آن سوي بازار در رفت و آمدند. در مغازه هاي راسته بازار لوازم التحرير ده ها نوع خودكار، مداد، مداد پاكن، تراش و... چشم هر رهگذري را خيره مي سازد، به خصوص بچه هايي كه به همراه والدينشان براي خريد سال تحصيلي جديد به بازار آمده اند.
از كنار جعبه هاي بزرگ حاوي مداد رنگي 24 تايي كه مي گذرم، صداي يك دانش آموز دبستاني را مي شنوم ، از مادرش مي پرسد: مامان، كدوم يكي را بردارم؟
واقعا انتخاب جنس با كيفيت و به اصطلاح بادوام از ميان اين سفره رنگي انتخاب ها كار بسيار دشواري است. وقتي به رديف دفترهاي فانتزي با عكس باربي، اسپايدرمن، گارفيلد و... چشم مي دوزم، از خودم سوال مي كنم: يعني واردات اين همه لوازم التحرير با انواع و اقسام مارك هاي مختلف در اين دامنه وسيع ضروري است؟
به دو دهه پيش برمي گردم. در بسياري از نقاط كشور از جمله جنوب كلاس ها به ساده ترين شكل ممكن برگزار مي شدند. به جرئت مي توان نوشت كه حتي داشتن يك كيف براي حمل كتاب و دفتر وسيله اي تجملاتي به حساب مي آمد. اغلب بچه ها دور كتاب هايشان را با ريسماني محكم مي بستند و يا در يك پلاستيك بزرگ كه سوغات بسته بندي كالاهاي خارجي بود، وسايلشان را حمل مي كردند. مهم اين بود كه همه يك دست بودند. شرايط جنگ و ساده زيستي بر فضاي جامعه حاكم بود. شايد خيلي از خانواده ها مي توانستند براي فرزندشان كيف تهيه كنند، اما ترجيح مي دادند مثل بقيه رفتار كنند. روزهايي را كه مداد جادويي هاي بزرگ با سر مدادي عروسكي مد شده بود و از برنامه هاي ديدني برنامه كودك بود به خاطر مي آوريد؟ خجالت مي كشيديم اين لوازم التحرير متفاوت را به مدرسه ببريم و به همكلاسي هايمان نشان دهيم. مادرم مي گفت: «كاري نكني بچه هاي ديگر حسرت بخورند!» مداد جادويي فقط براي نوشتن مشق هاي خانه بود.
خريد به سليقه بچه ها
در بازار به همراه خانواده غفوري يك به يك مغازه هاي راسته لوازم التحرير را جلو مي رويم. اين خانواده از قشر متوسط و كارگري هستند. مادر خانواده صادقانه مي گويد: «معمولا دفترهاي مشق دخترم را كه امسال دوم دبستان مي رود، معمولي انتخاب مي كنم، چون دفترهاي مشق به سرعت عوض مي شوند، اما دفترهاي ديكته و نقاشي اش را فانتزي برمي دارم.» در ميانه گفت وگويمان دختر با هيجان دفتر نقاشي با عكس باربي را به مادرش نشان مي دهد و مي گويد: «مامان، از همين دفترهايي كه دوستم داشت! از اينها مي خوام.»
مادر در حالي كه يكي از آنها را برمي دارد با خنده مي گويد: «يك وقت خيال نكنيد به خاطر
چشم و هم چشمي اين دفترها را برايش مي خرم، فقط به خاطر جذابيت رنگ و شكل شان است تا دخترم سرذوق بيايد.»
اين خانم خانه دار با اشاره به اين كه اگر خانواده ها لوازم التحرير را جيني (12تايي) تهيه كنند بسيار با صرفه است، باورق زدن خاطراتش مي گويد: «زماني كه من دانش آموز بودم، پدرم براي ما دفتر و خودكار از تعاوني اداره اش تهيه مي كرد. ما در انتخاب شكل، رنگ و نوع لوازم التحرير هيچ دخالتي نداشتيم، اما نسل امروز هيچ چيز را بدون اعمال سليقه نمي پذيرد.»
پرورش بچه ها با پديده مصرف گرايي!
مجيد موحدكيا يكي از فروشندگان صنف لوازم التحرير مي گويد: «تنها يك گروه خاص از خانواده ها هستند كه برايشان هر سطح خريدي امكان پذير است. نرخ سودي كه از طرف اتحاديه اعلام شده 10درصد است، اما اكثرا به سود 5 درصد اكتفا مي كنيم.
الان شما شاهد خريد يك خانواده از قشر كارگري بوديد. به آنها 5 تا 6 هزار تومان تخفيف دادم. اين جا خريدار بچه ها هستند. چه كسي دلش اجازه مي دهد كه دل اين بچه ها بشكند؟ همين كه لبخندشان را مي بينم، احساس شادي مي كنم.
از اين فروشنده سوال مي كنم: فانتزي ترين مدل خودكار و دفترهايتان كدام است؟ وي پاسخ مي دهد: «خودكار ژاپني 5000 تومان و دفتر سيمي پاپكو 200 برگ به قيمت 5500 تومان دارم، اما به جرئت مي گويم كه به ازاي هر 100 دفتر معمولي كه مي فروشم شايد يك دفتر فانتزي خريداري شود. خودتان هم مي بينيد كه بيشتر از 5، 6 نمونه دفتر فانتزي در ويترين مغازه آن هم براي مشتري خاص ندارم.»
اين فروشنده كه يك تحصيل كرده قديمي در رشته الكترونيك از دانشگاه شيراز است، مي گويد: «به خاطر بيماري ريوي كه دارم، نمي توانم لحيم كاري داشته باشم به همين دليل مدتهاست كه جذب اين صنف شده ام. وقتي من مدرسه مي رفتم، بيش از يك نوع دفتر و يك نوع خودكار نبود. تا دفتر اول كاملاً تمام نمي شد، دفتر دوم را نمي خريدند، اما نسل امروز كاملاً مصرف گرا و تنوع طلب بار آمده است. اين شيوه درست نيست ، چون يك روز همين نسل پدر و مادر مي شوند و فرزندانشان نيازهاي بيشتري مطالبه مي كنند.»
توليدات داخلي مهجور مانده اند
وضعيت ركود كالاهاي ايراني در بازار كيف و كفش مدرسه از مرز بحران نيز گذشته است. به جواد عليزاده فروشنده كوله پشتي مدرسه مي گويم:«اين كوله هاي رنگي كره اي تان چه قيمتي است؟» وي با تعجب مي گويد:«كدام مغازه گفته اين مدل كره اي است؟»
90 درصد كارهايي كه در بازار مي بينيد، چيني هستند. البته جنس چيني درجه يك، دو و سه هم دارد. خيلي از فروشندگان جنس ايراني و چيني را به اسم جنس كره اي مي فروشند كه صحت ندارد.
وي ادامه مي دهد:«كوله ايراني جنس خوب 6 تا 7 هزار تومان است، اما توليدكننده روي جنس توليدي اش مارك هاي غربي مي چسباند تا به عنوان جنس خارجي به مشتري عرضه شود. اتفاقاً جنس كوله هاي ايراني به مراتب بهتر از كوله هاي چيني است، اما تحت فشار سليقه مشتري توليدكننده ناچار مي شود جنس ايراني را به اسم جنس خارجي بفروشد!
پارسال يك تعداد كوله ايراني فروختم، در حسرت ماندم كه يكي از خريداران پس از مدتي بيايد و بگويد زيپش خراب شده و يا بندش دوام نداشت.»
اين فروشنده با اشاره به اين كه در مورد اجناس چيني هيچ توليدكننده يا فروشنده اي نمي تواند مارك را عوض كند و فقط زباني مثلاً گفته مي شود اين كوله كار كشور ديگري است، وي مثالي مي زند و مي گويد:«يك خانم مشتري كيف برزنتي بود. اول قيمت را و سپس كشور توليدكننده محصول را پرسيد. گفتم: چين.
و او بلافاصله از مغازه خارج شد. چون روزه بودم توانش را نداشتم براي او توضيح دهم اغلب كارها در بازار چيني هستند. شايد همين مشتري مشابه همين كيف برزنتي را در پاساژ ديگري به اسم جنس كشور ديگر چندين برابر قيمت واقعي بخرد و اصلاً متوجه نشود كار چيني است.»
سايه واردات بر سر اجناس بي كيفيت
مهدي ثبوت يكي ديگر از فروشندگان لوازم التحرير با اشاره به اين موضوع كه وزارت بازرگاني متعهد شده از 20 شهريور ماه تعدادي دفترچه به قيمت دولتي در بين فروشندگان لوازم التحرير توزيع كند، گله مندانه و با لحني تند مي گويد: «از اين دفترچه ها براي فروش نمي گيريم. چرا فضاي مغازه ام را با جنس بي كيفيت كه مشتري سراغش را نمي گيرد، اشغال كنم؟ الان اتحاديه نرخ سود ده درصد را اعلام كرده، اما هميشه مجبوريم 2 تا 3 درصد تخفيف بدهيم.
از آن طرف هر ساله ماليات ها 20 درصد افزوده مي شوند، شهرداري عوارض مي گيرد، قرار است سوبسيدها را بردارند! چاره چيست؟ اين جا در اين راسته همه با هم رقابت دارند و كسي بيشتر مي فروشد كه اجناس بيشتر با رنگ و لعاب مختلفي عرضه كند.»
اين فروشنده از تجملگرايي برخي خانواده ها در خريد لوازم التحرير گلايه مي كند و ادامه مي دهد:«وقتي تلويزيون با برنامه هايش تجمل گرايي را تبليغ مي كند، چطور بايد انتظار داشته باشيم كه فرزندانمان طوري مصرف كنند كه ما در سن آنها توقع داشته ايم.
به نظر من بايد از طريق رسانه ها سليقه ها را هدايت كرد.»
وي در تكميل صحبت هايش مي گويد:«برخي مشتري ها براي خريد عروسك هاي خارجي با رضايت خاطر حاضرند 15 تا 20 هزار تومان هزينه كنند اما براي خريد اقلام تحصيل بچه ها چانه زني مي كنند! اين قبيل كج سليقگي ها در خريد بايد اصلاح شود.»
محمد تائبي باسابقه 30 ساله در صنف لوازم التحرير نيز مي گويد:«انواع مارك خودكار، مداد، مدادرنگي، پاكن و ... در بازار موجود است، اين در حالي است كه هر ساله 7 درصد از جمعيت دانش آموزان كم مي شود. آيا زمان آن نرسيده دامنه واردات لوازم التحرير خارجي را كاهش دهيم؟»
تائبي نيز با اشاره به شرايط گذشته از روند مصرف گرايي فعلي گله كرده و مي گويد: «قبلاً كه محصل بودم، يك دفتر 40 برگ بالاي صفحاتش تماماً شماره مي خورد. بايد دفتر نوشته شده را با همان تعداد برگ تحويل پدرمان مي داديم و دفتر جديدي تحويل مي گرفتيم. البته من معتقدم آن روزها هم افراط مي شد و امروز هم گرفتار تفريط هستيم. بايد هميشه در مصرف متعادل بود. من براي فرزندانمان وسايل با كيفيت متوسط تهيه مي كنم.
بارها از زبان فرزندانم شنيده ام كه دوستشان گفته اند: پدر شما كه لوازم التحرير فروشي دارد، چرا وسايل فانتزي نمي آوريد؟»
دلسوزي براي آگاهي خريداران
جواد عليزاده فروشنده كيف مي گويد: «من نمي توانم به مشتري دروغ بگويم. حتي بچه هايي را كه براي خريد با پدر و مادرهايشان مي آيند، راهنمايي مي كنم. بارها به بچه ها گفته ام حتي بعضي مدارس اجازه نمي دهد كيف اسپايدرمن و باربي ببريد، پس بهانه گيري نكنند. يا به خانواده ها مي گويم كوله هاي چرخدار براي بچه هاي دبستاني شان نخرند. چرخ اين كوله ها دوامي ندارد. سه ماه بعد بايد كيف ديگري تهيه كنند و هزينه مضاعفي بپردازند.
بهتر است يك كوله دوبنده استاندارد تهيه شود. بچه ها در مدرسه از روي چشم همچشمي همين كوله هاي چرخدار را هم پشتشان مي اندازند و از چرخ دار بودنش بعضاً استفاده اي هم نمي برند.»
وي ادامه مي دهد: «شايد خيلي ها بگويند چرا خودت را براي مشاوره دادن خسته مي كني؟ اما من مي گويم اصلا كوله ام به فروش نرود، يكسال آويزان روي ديوار بماند، به شرط اين كه بچه با رضايت خاطر كوله مناسبش را انتخاب كرده و با لبخند از در مغازه خارج شود.»
عليزاده در پايان به هوش بچه هاي اين نسل اشاره كرده و با بيان يكي از خاطراتش مي گويد: «يك روز با مادر يكي از بچه ها صحبت مي كردم كه كوله هاي تك بنده امسال مشتري آنچناني ندارد. پسربچه همراهش هم گفت: بگم چرا مشتري نداره؟! چون اخبار گفته كوله يك بنده خوب نيست! بايد دو بند داشته باشه!»
گسترش مراكز عرضه ارزان قيمت
ماجده نجومي براي دخترش كه به كلاس چهارم دبستان مي رود معمولا هر ساله 20 تا 25 هزار تومان لوازم التحرير مي خرد. وي با مقايسه قيمت دفتر در محله و در بازار مي گويد: «يك نمونه دفتر را در لوازم التحرير نزديك منزلمان تهيه كردم كه بابت هر دفتر 900 تومان پرداختم، اما قيمت همان دفتر در بازار 500 تومان بود.» وي در ادامه مي گويد: «چه قدر خوب است كه مسئولين براي خريد در اين فصل مراكز متعددي در سطح شهر با قيمت هاي مناسب برپا كنند و مردم با استرس كمتري به خريدهاي فصلي شان برسند.»
اين خانم خانه دار نيز به خريد جيني (12تايي) لوازم التحرير تأكيد كرده و مي گويد: «حتي اگر تعدادي از دفترها و يا مدادها اضافه بيايند، مي توانم براي سال بعد دخترم استفاده كنم.»
مديري كه در دسترس نبود
در تماس هاي مكرري كه با وزارت بازرگاني داشتيم متأسفانه با كم لطفي مسئولان تنظيم بازار پاسخي براي سؤالات خود نيافتيم. خانمي از آن سوي خط تلفن صراحتاً اعلام كرد: ايشان به دليل مشغله هايي كه در اين فصل دارند، قادر به پاسخگويي نيستند. بعد هم عنوان كرد: در يك نشست خبري همه سؤالات پاسخ داده شده و اضافه بر آن موردي وجود ندارد! اما درست يك هفته بعد با ده ها سؤال كه در ذهن فروشندگان لوازم التحرير و خريداران (مردم) بي پاسخ مانده، روبرو مي شوم. سؤالاتي از قبيل چرا كيفيت دفترهاي دولتي پايين است؟
حمايت از توليدكنندگان داخلي در برابر اين همه مارك هاي وارداتي چه مي شود؟ سرانجام براي كنترل مصرف گرايي چه برنامه اي داريم؟ عكس هاي منطبق با فرهنگ غربي از قبيل اسپايدرمن، باربي، گارفيلد و... بر روي لوازم التحرير فرزندان ما چه مي خواهند بگويند؟ راستي چرا دارا و سارا كمتر از 5سال به تاريخ مي پيوندند؟!
جمعه 15 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 192]