واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: حاشيه نشيني و معضلي به نام تكدي گري
با وجوداينكه برقراري عدالت اجتماعي به عنوان هدف اساسي در تمام برنامه هاي توسعه اي پس از انقلاب مورد توجه خاص برنامه ريزان قرار گرفته و در اكثر برنامه ها مهمتر از رشد اقتصادي بيان شده اما انگار تا به امروز با توجه به اوضاع اقتصادي جامعه و نرخ تورم افسارگسيخته و بيكاري بالا در رسيدن به اين هدف والا تاحدود زيادي ناموفق بوده ايم. از روزي كه دولت نهم شروع به فعاليت كرد، برقراري كامل عدالت اجتماعي در سطح جامعه و مبارزه همه جانبه با مفاسد اقتصادي را هدف اصلي خود بيان كرد اما برخلاف شعارهاي داده شده امروزه نه تنها از پول نفت بر سر سفره هاي مردم خبري نيست بلكه در اثر بي برنامگي هاي مسوولين هر روز بر تعداد افراد زير خط فقر به خصوص در شهرهاي كوچك و روستاها افزوده شده است. وقتي در تهران با اين همه كارخانه، سازمان، شركت و بنگاه هاي اقتصادي كوچك و بزرگ بيكاري بيداد مي كند، به راحتي مي توان پيش بيني كرد كه در شهرستانها وضع چگونه است. بنابراين فشار زندگي اين افراد را كه بر اثر نداشتن كار به هر علت راضي به تحمل هر دوري و سختي هستند را وادار به ترك شهر و ديار خود كرد و رهسپار كلان شهرهايي كرد كه نمي دانند چه آينده اي قرار است در حاشيه آن شهرها براي آنها رقم بخورد. چرا كه توان اقتصادي زندگي در مراكز شهرها براي اين قشر به علت قيمت بالاي مسكن وجود ندارد و اگر بسيار مراقب نباشند تازه اين اول بدبختي بزرگ براي اين قشر است چراكه در نسل هاي آينده در صورت عدم تغيير در وضعيت اقتصادي آنها امكان اشتباه و رفتن به سمت كارهاي خلاف قانون بسيار زيادتر وجود دارد.
به طور كلي فقرا به دو دسته تقسيم مي شوند. يكي فقر تحميلي است كه به آدميان تحميل مي شود. در اين نوع فقر دو عوامل وجود دارد يكي عوامل طبيعي ازجمله سيل، زلزله و ديگري عوامل اقتصادي مانند شرايط ناسالم حاكم بر جامعه وشكاف طبقاتي و ديگري فقر انتخابي يعني فقري كه خود مراد شخص باشد يا به سبب عواملي كه او در ايجاد آن ها نقش داشته، پديد آيد. ازجمله عوامل اين نوع فقر مي توان به تنبلي و استقامت نداشتن در كار اشاره كرد. از ديگر عوامل اين نوع فقر تكدي گري است كه نقش مهمي در افزايش فقر دارد. زيرا كسي كه به اين كار روي مي آورد از تلاش دست برمي دارد و به درمان مشكل خود نمي پردازد و ديگر حاضر نيست سختي كار را تحمل كند.
حاشيه نشيني در معناي عام شامل تمام كساني مي باشد كه در محدوده اقتصادي شهر ساكن بوده ولي جذب اقتصاد شهري نشده اند. اين پديده مي تواند جامع همه مفاهيم و اشكال پديده فقر باشد، در حالي كه خود فقر نيست. حاشيه نشيني را بايد پديده خاص و منحصر بفردي دانست كه برآيندي از همه نابرابري ها و بي عدالتي هاست و در جهت دو قطب اقتصادي- اجتماعي شهري و روستايي كشورها (به ويژه كشورهاي در حال توسعه مانند ايران) به وقوع پيوسته، رشد نموده و اثرگذار بوده است.
به طور كلي حاشيه ها را به دو طبقه فرادست و فرودست مي توان تقسيم نمود كه هر كدام از اين طبقات داراي يك قشر حاشيه اي نيز مي باشند. اين قشر به دو دسته قشر حاشيه اي دروني و بيروني تقسيم مي شوند. انواع فشارهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و روحي كه به قشر حاشيه نشين مي آيد، اغلب دركشان را كم مي كند. زيرا وقتي درد، رنج و محروميت زياد شود، فرد قادر به انجام كاري نيست. لذا دچار عصيان شده و در نتيجه اين عصيان به شكل بغض اجتماعي درمي آيد و اگر نتوان با آن مبارزه كرد، خواه ناخواه انسان را به زانو درآورده و حتي در برخي موارد وادار به ارتكاب جرم، رشوه گيري، اعتياد، خودكشي و... مي كند. از ديدگاه كارشناسان بيكاري، ولگردي، گدايي و تكدي گري كه همگي ناشي از فقر خانواده هاست از عوامل موثر در انحراف و گرايش به بزهكاري و مانند آن مي باشد كه همه اين مشكلات بيشتر در مناطق حاشيه نشين پررنگ تر و ملموس تر است. چرا كه اكثر مردم اين نواحي در فقر نسبي به سر مي برند. در اين مناطق فرصت تحصيل و مطالعه، كار و رشد استعدادها از خانواده هاي بي بضاعت و فقير تا حدود زيادي گرفته شده به طوريكه خود موجب اختلاف در سطح درآمد و فرهنگ آنها خواهد شد كه اين امر نيز از علل پريشاني خانواده ها و بزهكاري در فرزندان مي باشد. از ديگر عوامل مهم بزهكاري فقدان مسكن مناسب، زندگي در زاغه ها يا اتاق هاي مخروبه و كثيف، سو» تغذيه و بهداشت ناكافي است.
اما به نظر مي رسد دليل اساسي مشكلات حاشيه نشينان اين باشد كه هر روز مي بينند فاصله شان (برخلاف گفته هاي دولتمردان) با ثروتمنداني كه برخي از آنها يك شبه ره صدساله را پيموده اند، بيشتر و بيشتر مي شود و كسي هم نيست كه به داد آنها برسد. برخي از آنها وقتي مي بينند كه مي توان از راه هاي مختلف به راحتي آب خوردن پولدار شد، هدف خود را براي رسيدن به زندگي شرافتمندانه به علت فقر فرهنگي زود گم مي كنند. يعني اينكه تفاوت عميق ميان فقير و غني باعث مي شود كه برخي از اين افراد براي اينكه بتوانند مانند افراد ثروتمند از زندگي خوبي برخوردار شوند، دست به كارهايي بزنند كه از ديدگاه جامعه مورد قبول نباشد. اما نبايد آن را عمومي كرده يعني بگوييم افرادي كه از فقر بسيار بالايي برخوردار هستند، حتما بزهكار مي باشند. ممكن است در بزهكاري برخي مجرمان علاوه بر اوضاع خاص اقتصادي و اجتماعي، زمان و مكان نيز موثر بوده و به واسطه همين عوامل افراد به سمت رفتارهاي ضد اجتماعي سوق داده شوند كه در اين بين توجه به عوامل فرهنگي و اعتقادات بسيار موثر است. پس مساله اصلي در ايجاد و پيدايش پديده حاشيه نشيني توزيع نامتعادل امكانات است و نه ميزان توليد آن. به همين علت براي پيشگيري از به وجود آمدن اين پديده، بايد رشد اقتصادي به موازات توزيع غير متمركز آن انجام شود.
بنابراين تكدي گري مشكلي است كه امروزه شاهد افزايش روزافزون آن هستيم و با وجود تلاش مديران شهر براي جمع آوري متكديان، كودكان خياباني و دستفروشان فشارهاي اقتصادي مانع از حذف اين پديده از سطح شهر مي شود. به گونه اي كه اين روزها شاهد رشد قارچ گونه دستفروشان در سطح شهرها هستيم. پايين بودن رده سني دستفروشان و رواج اين پديده در بين دختران و زنان جوان و شيك پوش نقطه قابل تاملي است كه بيشتر ناشي از افزايش روزافزون فشارهاي اقتصادي، بيكاري و تغيير الگوهاي فرهنگي درآمدزايي در بين زنان و مردان است. اما مشكل فقط به اينجا ختم نمي شود; عادي شدن حضور اين افراد در بين شهروندان و كم توجهي و چه بسا بي توجهي مسوولان براي اتخاذ سياست هاي پيش گيرانه و زيربنايي خود مشكلي جدي تر است كه نبايد نسبت به آن بي توجه بود.
در پايان بايد گفت حاشيه نشيني يكي از بسترهاي وسيع ناهنجاري هاي اجتماعي است كه در صورت تداوم سياست هاي گذشته و فعلي، مي تواند كشور را با بحران هاي بزرگي روبه رو كند. حاشيه نشينان در طول سال هاي گذشته نه تنها هيچ گاه آنچنان كه بايد مورد حمايت دولت و گروه هاي سياسي حاكم قرار نگرفته اند، بلكه با تغيير دولت ها و مديريت هاي شهري همچنان نيز با مشكلات بسياري مواجه بوده اند.
جمعه 15 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 435]