واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان:
مرد خجالتی (+18)
یه مرد خجالتی میره توی یه کافه تریا. چند دقیقه که میشینه توجهش نسبت به یه دختر خوشگل که کنار میز بار نشسته بوده جلب میشه.
مرد نیم ساعت با خودش کلنجار میره و بالاخره تصمیمشو میگیره و میره سراغ دختر و با خجالت و آروم بهش میگه: ممم... میتونم کنار شما بشینم و یه گپی با همدیگه بزنیم؟
یهو دختر داد میزنه: چی؟! من هرگز امشب با تو نمی خوابم
همهء مردم برمیگردن و چپ چپ به مرد نگاه می کنن
مرد سرخ میشه و سرشو میندازه پایین و با شرمندگی میره میشینه سر جاش
بعد از چند دقیقه دختر میره کنار مرد میشینه و با لبخند میگه: من معذرت میخوام. متاسفم که تو رو خجالت زده کردم. راستش من فارغ التحصیل روانپزشکی هستم و دارم روی عکس العمل مردم در شرایط خجالت آور تحقیق می کنم
یهو مرد داد میزنه:
چی؟! منظورت چیه که 200 دلار برای یه شب می گیری؟
---------------------------------------------------------
خدمتکار از خانم خانه ای که در آنجا کار می کرد ، تقاضا کرد حقوقش را افزایش بدهد
.
[/align]
خانم خانه که خیلی از این موضوع ناراحت شده بود ، تصمیم گرفت با خدمتکار صحبت کند
.
[/font]
خانم خانه پرسید
:
[/font]
« ماریا ! چرا می خوای حقوقت افزایش پیدا کنه !؟ »
[/font]
ماریا جواب داد
:
[/font]
[/size][/font]
« خوب ... می دونید خانم ... سه تا دلیل برای اینکه حقوق من باید افزایش پیدا کنه وجود داره !
[/size][/font]
اولین دلیل اینه که من بهتر از شما اتو می کنم »
[/size][/font]
خانم خانه پرسید : «
کی گفته که تو بهتر از من اتو می کنی !؟ »
[/font]
ماریا : « همسرتون این طور می گه ! »
[/font]
خانم خانه گفت : « اوه ! »
[/font]
ماریا ادامه داد : « دلیل دوم اینه که من بهتر از شما آشپزی می کنم »
[/size][/font]
خانم خانه با اندکی ناراحتی گفت
:
« مزخرفه ! کی گفته آشپزی تو بهتر از منه !!؟؟ »
[/font]
ماریا پاسخ داد
:
« همسرتون این طور می گه !! »
[/font]
خانم خانه بازم گفت
:
« اوه ! »
[/font]
ماریا با قاطعیت ادامه داد
:
« دلیل سوم اینه که من برای سکس توی رختخواب بهتر از شما هستم ! »
[/font]
خانم خانه این دفعه با عصبانیت زیاد فریاد کشید
:
« آهان !!! این رو هم حتماً همسرم گفته ... آره !!!؟؟؟ »
[/font]
ماریا به آرامی پاسخ داد
:
« نخیر خانم ! راننده ی شخصی تون این طوری می گه ... »
[/font]
خانم خانه فوری و جدی پاسخ داد
:
« آهان ... باشه ... باشه ... راستی گفتی دوست داری چقدر به حقوقت اضافه بشه ؟ »
[/font]
[/size]
[/size][/font][/highlight][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/color][/font][/highlight]
[/size][/font]
---------------------------------------------------------
اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم وبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم
دومین روز بارانی چطور؟پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود
و سومین روز چطور؟گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد. وچند روز پیش را چطور؟به خاطر داری؟که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم...فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو..
دکتر علی شریعتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 321]