واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: ويژه نامه « خاتمي» كيهان منتشر شد!
آيا مردم از تورم فزاينده فعلي كشور خوشحالند؟ آيا مردم از بي گازي در زمستان و بي برقي در تابستان لذت مي برند؟
آفتاب-سرويس سياسي: روزنامه كيهان در شماره روز دوشنبه 11/6/87 خود نيم صفحه اول را به موضوعاتي درباره انتخابات رياست جمهوري و نامزدي سيد محمد خاتمي اختصاص داد.
در اين نيم صفحه ضمن انعكاس نامزدي كروبي و تشريح تقابل ديدگاههاي وي با سيد محمد خاتمي ،از ترس بهزاد نبوي از راي آوري احمدي نژاد نام برده و امكان پيروزي هر نامزد ديگري در مقابل وي به چالش كشيده است.
اما نقطه اوج اين ويژه نامه(!)يادداشتي است كه به قلم مدير مسئول محترم روزنامه كيهان با عنوان «يك پيشنهاد، يك پيش بيني و يك خبر» منتشر شده است. با مرور اين يادداشت نكاتي به ذهن متبادر مي شود كه ذكر آن خالي از لطف نيست:
1- جناب آقاي شريعتمداري در اين يادداشت به كرات به وابسته بودن چهره هاي يك جريان سياسي به بيگانگان اشاره نمودهاند و در بخشي از يادداشت بعضي از اين شخصيتها را در اختيار سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه قلمداد كردهاند. اگر منظور افرادي مثل رامين جهانبگلو باشد كه بايد پرسيد اساساً ايشان چه ربطي به احزاب رسمي و شناسنامهدار درون نظام يا جناب آقاي خاتمي دارند؟! واگر منظور چهرههاي ديگري هستند چرا وزارت اطلاعات به عنوان چشمان بيدار نظام به اسناد غير قابل انكار ايشان دسترسي ندارد؟
2- اگر بتوان به اتكا جمع حاميان و مشاوران ارشد يك رئيس جمهور برنامهها واهداف وي را مورد قضاوت قرار داد آيا تعميم آن به ديگر احزاب و شخصيتها نيز صحيح خواهد بود؟ آيا ميتوان به اتكا دوست خواندن ملت(!؟) اسرائيل(؟!) از سوي جناب آقاي مشايي جناب آقاي احمدي نژاد را به نقض اصول و ارزشهاي به رسميت شناخته شده نظام اسلامي متهم كرد؟ آيا عدم تمكين ايشان به خواست مراجع و نمايندگان ملت را ميتوان دليل همسويي ديدگاههاي ايشان با معاون ارشدشان دانست؟ آيا ملت حق دارد در رقابتهاي دوره بعد رياست جمهوري از رئيس جمهور محترم بپرسد كه آيا ميخواهد با همين جمع مشاوران در دوره آتي به اداره كشور بپردازد؟
به نظر نگارنده اينگونه نيست. چراكه هر فردي در قبال مواضع خويش مسئول است والبته بهتر است افراد به ويژه در چنين جايگاهي تنها در حوزه تخصصي خود سخن بگويند.
3- در اين يادداشت ضمن اشاره به همسويي ديدگاههاي يك گروه درون نظام، با رسانهها و مقامات امريكايي آن را دليلي بر وابستگي فكري آنها قلمداد كردهاست.
به نظر نگارنده اين نوع نتيجه گيري از گزاره اول معقول و منطقي به نظر نميرسد. چراكه در صورت پذيرفتن آن به بسياري از تحليلهاي مقامات و رسانههاي وابسته به رژيم صهيونيستي برميخوريم كه موضع گيريهاي رئيس دولت نهم درباره هولوكاست را بزرگترين خدمت در راه محبوبيت صهيونيستها در عرصه بين الملل خواندهاند! آيا كيهان و نويسندگان آن با انعكاس اين اخبار هم فرياد برآوردند و مظلوم نمايي صهيونيستها را در پي انكار هولوكاست به ايشان گوشزد نمودند؟
به نظر ميرسد حمايت رسانهها به خصوص در اوضاع پرحيله جهان امروز را نميتوان مبناي قضاوت متقني قرار داد.
4- جناب آقاي شريعتمداري در انتهاي يادداشت ابتدا يك پيشنهاد را مطرح كردهاند كه آقاي خاتمي در شروع رقابت انتخاباتي عليه مواضع آمريكا موضع بگيرد! مگر ايشان تا به حال غير اين عمل كرده است؟ در بهترين موقعيت ديپلماتيك ايران هيچگاه حاضر نشدند حتي بحث مذاكره با شيطان بزرگ را مطرح كنند، حال آنكه رئيس دولت فعلي بارها خواستار مناظره با جرج بوش شدهاند!
اذهان ملت به ياد دارند كه با وجود عذر خواهي رسمي آمريكا به خاطر كودتاي 28 مرداد از ملت ايران، آقاي خاتمي در گفتگويي تلويزيوني رفع ديوار بي اعتمادي را مشروط به تغيير سياستهاي آمريكا در منطقه و در قبال ايران دانستند.
ايشان حتي پس از اتمام دوره رياست جمهوري همواره از چهره هايي بودهاند كه از مواضع هستهاي نظام در اغلب سفرهاي شخصي خود در مجامع بين المللي دفاع كردهاند.
5- آقاي شريعتمداري در ادامه با عنوان كردن يك پيش بيني از عدم اقبال مردم به يك طيف سياسي خاص، همچنان از رضايت مردم از دوران شيرين حاكميت گروه سياسي فعلي سخن گفتهاند كه قند را در دل آب ميكند! آيا مردم از تورم فزاينده فعلي، خوشحالند؟ آيا مردم از بي گازي در زمستان و بي برقي در تابستان لذت مي برند؟ آيا برخي بيتدبيريهايي كه در عرصه بين الملل به جاي تنشزدايي به تنش زايي منجر شده است و عوارض بسياري را براي كشور در پي داشته، مورد رضايت ملت ايران است؟ آيا ايستادن درصف هاي طولاني بنزين،مرغ، گوشت و.... كه همگي معلول سوء مديريت برخي از گروههاي ناآشنا به مسائل اداره كشور و بعضاً افراطي است، قند در دل مردم آب ميكند؟
6- در پايان نيز جناب آقاي شريعتمداري، از موضع سخنگويي جريان اصولگرا، با منتشر ساختن خبري از درون اين اردوگاه مبني بر رضايت ايشان به ورود خاتمي به عرصه رقابت و شكست و پيچيده شدن طومار جريانات سياسي ديگر، سعي در منصرف كردن ايشان از ورود به صحنه داشتهاند.
اگرچه آمدن و يا نيامدن خاتمي هنوز به قطعيت نرسيده است ودر صورت عدم حضور وي از چهرههايي ملي، ميانهرو و اصلاح طلب چون نجفي، روحاني، عارف، ولايتي و... براي ورود به اين رقابت نام برده ميشود اما به نظر ميرسد اين خبر كيهان با توجه به نگاهي كه به اردوگاه، اصولگرايان واقعبين، اصلاح طلبان دور انديش و اعتدال گرايان دارد و بخشي از اين نگاه در صدر و ذيل يادداشت روز دوشنبه آن نمايان است بيش از آنكه خبري دلسوزانه باشد از ترسي ناشي ميشود كه طيفهاي افراطي، از پيروزي رقيب به علت ناكارامدي سياستهاي اقتصادي فعلي دارند.
گو اينكه ورود هركدام از اين شخصيتها و از همه مهمتر اجماعي ملي درباره نامزدي آنها، پايان بخش تكرار رياست جمهوري دو دورهاي در طول حيات جمهوري اسلامي ايران است.
دوشنبه 11 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]