تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):كسى كه براى زنده كردن حق يك مسلمان، شهادت حقّ بدهد، روز قيامت در حالى آورده مى‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831171394




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مـوسـيقي بـه نـقد نيـازمـند اسـت


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: مـوسـيقي بـه نـقد نيـازمـند اسـت


«بر آفتاب خليج‌فارس» عنوان كنسرت گروه شمس و پورناظري‌ها است كه از 23 تا 26مرداد ماه در كاخ سعدآباد برگزار شد. كيخسرو پورناظري پدر، تهمورس و سهراب، فرزندان او، هسته اصلي گروه را تشكيل مي‌دهند.

حاجي‌خان ناظري پدر كيخسرو از شاگردان درويش‌خان و كلنل وزيري بود و شهرام ناظري، پسرعموي كيخسرو پورناظري است.

تهمورس پورناظري مدير و آهنگساز گروه و نوازنده تنبور و تار درباره دليل انتخاب نام «بر آفتاب خليج‌فارس»، براي كنسرت مذكور گفته است: تكرار چنين كارهايي حق مسلم ايران در اين زمينه را به جهانيان يادآور خواهد شد.

در اين كنسرت هنرمنداني از فرانسه، هند، عراق، تركيه، انگليس و هلند، شركت داشتند.

با تهمورس و سهراب درباره اين كنسرت به گفتگو نشسته‌ايم.اين گفتگو پيش از كنسرت گروه شمس انجام شده است.

گويا شما در برگزاري كنسرت همانند ديگر گروه‌ها دچار مشكل شده‌ايد. چرا؟

در واقع اين مساله به چند بخش تقسيم مي‌شود. نخست گرفتن مجوز است كه پروسه كوتاهي هم نيست. اين حكايتي است كه فقط در ايران وجود دارد. البته ديگر جريانات منجر به كنسرت هم فقط مختص كشور ماست.

اگر مقايسه‌اي هم با ديگر كشورهاي همسايه بكنيم، بهتر است. تا در مقام قياس برنياييم، ضعف‌ها و نقاط قوت را نمي‌توانيم ارزيابي كنيم.

گرفتن مجوز يك پروسه‌اي را مي‌طلبد كه زمان قابل توجهي را هم مي‌برد. البته چون گروه‌هاي شناخته شده، مشكلات كمتري دارند، عموماً حكايت و مشكل خاصي براي آنها پيش نمي‌آيد.

بعد از اين مراحل، در زمان برگزاري كنسرت، يعني به انجام رسيدن مراحل فني غيرموسيقايي كنسرت، به يك مساله بسيار دردناك و غم‌انگيزي تبديل شده است كه دارد به يك تراژدي تبديل مي‌شود.

از محل اجراي برنامه، سيستم نور، سيستم صدا، كيفيت برگزاري و موانع سر راه هنرمندان براي رسيدن روي صحنه، يك مساله عجيبي است كه هيچ جاي دنيا وجود ندارد.

اولين تلاش شما براي اجراي كنسرت در چه زماني بود؟

ما براي اجرا، از اسفندماه مكاتبات خود را آغاز كرديم. رايزني‌هايي با مجموعه ورزشي انقلاب داشتيم. ما در اواخر خردادماه، درخواستي از طرف خانه موسيقي به اين مجموعه فرستاديم با درج همه ويژگي‌هاي كنسرت و متاسفانه اشكالي در تاريخ نامه بود كه قرار شد نامه عوض بشود.

اين قرار براي عوض شدن نامه باعث شد كه اصلاً اجراي موسيقي در مجموعه ورزشي انقلاب ممنوع شود!

در حاليكه ما برنامه‌ريزي‌هاي زيادي كرده بوديم براي يك برنامه موسيقي قابل توجه، كه جنبه كامل بين‌المللي از لحاظ محتواي نامي كار داشت. زيرا، مي‌خواستيم براي پاسداشت خليج‌فارس كنسرت بدهيم. و دوست داشتيم اين در رسانه‌هاي خارجي بازتاب داشته باشد.

اين ايده شما بود؟

ما پارسال تور كنسرت آمريكا داشتيم كه بر اين اساس در شهر دانشگاهي بركلي هم بوديم.

من به كتابخانه‌هاي آنجا كه رجوع مي‌كردم، مشاهده كردم كه خليج‌فارس را درياي عرب معرفي كرده‌اند. در آنجا اين مساله براي من خيلي تلخ بود.

وقتي به ايران آمدم پس از مشورت با پدر و سهراب به اين صرافت افتادم كه اين كنسرت را كه دي‌وي‌دي تصويري آن هم به زودي منتشر خواهد شد، «بر آفتاب خليج‌فارس» نام‌گذاري كنيم.

بر اين اساس فكر مي‌كردم كه خيلي از اين طرح در ايران استقبال و حمايت بشود.

از چه جهاتي انتظار حمايت داشتيد؟

ببينيد، از همه جهات انتظار داشتم. اين دغدغه خانواده پورناظري نيست. اين برمي‌گردد به انتظارات ملي. ما انتظار حمايت معنوي، خبري و مالي داشتيم. در هر حال آنگونه كه فكر مي‌كرديم گويا براي دست‌اندركاران و مسئولان فرهنگي كشور، نام خليج‌فارس موضوع مهمي نبود!

در حاليكه كارهاي فرهنگي در مقايسه با تحركات سياسي، اثر عميق‌تري خواهند داشت.

واكنش شما به نام‌گذاري درياي عرب، تهاجمي است يا صلح‌طلبانه؟

اين تحريف تاريخ است. به نظر من وقتي در گوشه‌اي از دنيا، يك كشور دو قسمت مي‌شود هم بسيار تلخ است. اين جدا شدن‌ها به فرهنگ ملي كشورها لطمه مي‌زند و در كليت جامعه جهاني نيز تاثير مي‌گذارد. من سؤالم اين است كه چرا نام خليج‌فارس را بايد تغيير بدهند؟

حضور گسترده نوازندگان خارجي در اين كنسرت، تبليغاتي است؟

خير، ما در همه كنسرت‌ها ميزبان نوازندگان خارجي هستيم. سال پيش هم ميزبان «روين واسي» بوديم كه از فرانسه آمده بودند. او در حدود پنج سال است كه با گروه شمس همكاري مي‌كند.

از تركيه هم پارسال هنرمنداني بودند و 2 سال پيش با اركستر فيلارمونيك اوكراين كنسرت داديم.

سياست كاري گروه شمس اين است كه به مرزهاي فراتر از سازهاي ايراني بپردازد و به سازهاي ديگر سرزمين‌ها نظر داشته باشد.

با توجه به اينكه موسيقي عرب، صاحب سبك و تاثيرگذار است و حتي در موسيقي اسپانيا و تركيه هم شنيده مي‌شود، چرا از كشورهاي عرب حاشيه جنوبي خليج‌فارس دعوت نكرديد؟

حاشيه جنوبي خليج‌فارس، موسيقيدان برجسته‌اي ندارد و اگر هم داشته باشد، متاسفانه من نمي‌شناسم.

موسيقي عرب،‌ موسيقي پرقدرت و توانمندي است. كشور مصر يكي از غني‌ترين موسيقي‌هاي عرب را دارد كه پل بين قاره آسيا و آفريقا است و البته خود مصري‌ها زياد معتقد نيستند كه عرب هستند.

بعد از مصر، لبنان و سوريه هم موسيقي غني دارد. نوع موسيقي عراق هم نزديك به ايران است چون از لحاظ تاريخي، مدت زمان كوتاهي است كه از ايران جدا شده است.

وقتي موسيقي سنتي عراق را مي‌شنويد، تقريباً با موسيقي اصيل خودمان مواجه مي‌شويد.

البته شمال عراق موسيقي كردي حكمفرماست كه با موسيقي كردي ايران تقارني ندارد.

بهرحال حاشيه جنوب خليج فارس فاقد موسيقي عربي درخور است.

موسيقي از لحاظ رديفي در چه دستگاه‌هايي اجرا مي‌شود؟

در كل ما رويكرد سنتي و رديف‌خواني نداريم. آنچه كه ما معمولا اجرا مي‌كنيم در دو حيطه قرار مي‌گيرد. بخش تنبور نوازي داريم كه همراه با اشعار مولانا و كم و بيش اشعار عطار و حافظ است. در بخش ديگر قضيه، كه به آن اصطلاحاً موسيقي ملي مي‌گوئيم، اجرا مي‌شود. البته خيلي‌ها و از جمله خودم به اين اصطلاح اعتقادي نداريم. درصدد اين هم نيستم كه نام جديدي براي آن در نظر بگيرم. هر كس كه بخواهد خود نامي بر آن بگذارد.

اين فرمي كه ما در حال اجرا هستيم در ايران تلفيقي ناميده مي‌شود.

اما در دنيا به اين نوع world music مي‌گويند.

اما پايه كار ما براساس موسيقي ايراني است. هر هنرمند و هر آوازي كه به اين گروه اضافه مي‌شود، در واقع در كنار موسيقي ايراني به بيان موسيقي خود مي‌پردازد.

اگر بخواهيم مصداقي بحث را ادامه بدهيم، آثار پيتر گابريل را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

آثار او در دنيا world music شناخته شده است.

يعني آثار شما موسيقي جهاني است؟

اسم روي آن نمي‌گذاريم. اما در اين كنسرت سازهاي برزيلي، آفريقايي، تركيه و هند در آن وجود دارد.

در واقع تركيب بين‌المللي دارد و هر سازي ويژگي‌هاي خود را دارند.

در كنفرانس مطبوعاتي هزينه هر صندلي را 14 هزار تومان اعلام كرديد. در اين باره توضيح بدهيد.

برآوردي كه ما قبل از انجام شروع برنامه كرديم، براي هر صندلي بين 14 تا 15 هزار تومان بدون اجراي موسيقي بود. ولي امروز به درستي دريافتيم كه اين نرخ 50 درصد افزايش يافته است.

يعني از 20 هزار تومان به بعد، هزينه‌اي است كه براي اجراي موسيقي مي‌توان در نظر گرفت. يعني مابقي سوبسيدي است كه گروه متقبل شد.

چگونه چنين چيزي امكان‌پذير است؟!

ايران گرانترين كشور براي اجراي موسيقي است.رقم‌ها سرسام‌آور است. هزينه‌ها اگر در اين سطح بماند، ديگر اجراي موسيقي در حد مطلوب و نزديك در مسير استاندارد جهاني، غيرممكن خواهد بود. گويا هيچ صنفي و ارگاني عهده‌دار سازماندهي اين وضعيت نيست. هر كسي براي هر قسمتي از روند كار پول مطالبه مي‌كند.ابتدا مي‌پرسند، فلان گروه اگر هست، بايد فلان ميزان هزينه كند. اين بسيار تلخ وناگوار است.اين نه برخورد انساني و نه اسلامي است. اين ناجوانمردانه است. چرا بايد چنين باشد؟ در صورتيكه در همه دنيا به بخش هنر سوبسيد مي‌دهند. در همه جهان از هنر حمايت معنوي و مادي مي‌كنند. آن هم هنر موسيقي! ولي اينجا بايد به همه پول بدهيم و در اين ميان فقط وزارت ارشاد است كه از ما پول مطالبه نمي‌كند. مسئول مستقيم موسيقي كشور از ما پول نمي‌خواهد ولي هر كسي كه به موسيقي ارتباطي پيدا نمي‌كند از ما پول درخواست مي‌كند. اين بايد ساماندهي و قانونمند بشود.

آيا هنرمندان نمي‌توانند همانند مثلا هنرمندان امپرسيون فرانسه، در خارج از شهر با اخذ مجوز كمپ بزنند و يا...

اين وظيفه ما نيست. ما نه آرشيتكت هستيم و نه وزارت كشور و وزارت ارشاد هستيم.

شغل و هدف ما چيز ديگري است.

هر كسي بايد كار خود را انجام بدهد.

الان وظيفه سيستم هنري دولت اين ساماندهي است.

مردم ما بي‌نظير هستند و دست تك تك آنها را بايد بوسيد. ديروز يكي از دوستان خبرنگار زنگ زد و گفت، امسال اسپانسر داشتيد؟ و من در جواب گفتم ما امسال 14 هزار اسپانسر داشتيم.

حمايتي كه مردم مي‌كنند هميشه بي‌نظير است. يك خانواده يك شب نيمي از حقوقش را مي‌دهد كه بيايد كنسرت ما را ببيند.

مي‌دانيد چه ديني بر گردن ماست؟ و آنهايي كه از ما زياده پول مطالبه مي‌كنند، آيا حلال است؟

و اين پيامد دارد. چون هستي پژواك اعمال ماست.

هيچ كس نمي‌تواند سرسوزني در كل جابجا كند، ممكن است در لحظه، اين تاثير منفي را بگذارند اما دنيا بر قانون استوار است. متاسفانه خيلي داريم با يكديگر متخاصمانه برخورد مي‌كنيم و اين جريان را تلخ مي‌كند. حتي در رانندگي هم دشمنانه از كنار هم مي‌گذريم.

با اين هزينه‌اي كه ما براي انجام كنسرت لحاظ كرديم، مي توان در معتبرترين سالن‌هاي كره زمين دهها كنسرت گذاشت.

يعني فكر كنيد، يك سالن چمن، صندلي‌هاي نامناسب، ترافيك راه، گرفتاري‌هاي ديگر و هزينه‌ها، اگر روي قيمت بليت ما فقط 30 دلار اضافه كنيد، مي‌توانيد سوپراستارهاي موسيقي جهان را ببينيد. و اين مضحك است. اجاره هر صندلي در معتبرترين سالن موسيقي جهان، والت ديزني‌هال، كه در آن آسين نوبل، گرمي و اسكار برگزار مي‌شود، فقط 23 هزار دلار است.

آيا فكر مي‌كنيد با اين روند مي‌توان سال بعد هم كنسرت داد؟!

آيا مايل نيستيد اين كنسرت در شهرستان‌ها اجرا شود؟

كنسرت در شهرستان‌ها را ديگر فراموش كنيد. مادر شيراز، سنندج، كرمانشاه، بابل، شاهرود، سمنان، اصفهان، كيش و مشهد (برنامه‌اي پژوهشي)، كنسرت داده‌ايم.

اما ديگر امكان كنسرت در شهرستان‌ها وجود ندارد.آيا مردم شهرستان مي‌توانند بليت 40 هزار توماني بخرد؟ اصلا سالني وجود ندارد. مردم علاقه‌مند در شهرستان‌ درمانده شده‌اند.فقط چند شهرستان اندك است كه حداكثر توانايي خريد بليت 15 هزارتوماني دارند.

استقبال بي‌نظير است. ولي جايي نيست، چون محدوديت قايل مي‌شوند براي علاقه‌مندان موسيقي ولي اگر در هر نوبت 10 هزار نفر جمع بشوند، مي‌توان دلخوش بود.

آيا نمي‌توان براي اجراي كنسرت در ورزشگاه‌ها راهكاري جدي يافت؟

كنسرت‌هاي بزرگ دنيا كه از لحاظ تماشاچي پرجمعيت هستند، يا در پارك و يا در سالن‌هاي ورزشي برگزار مي‌شوند.

در ايران اين امكان بود و سابقه هم داشت اما اخيراً اين امكان از بين رفت. ما مي‌خواستيم در ورزشگاه انقلاب كنسرت بدهيم.

جالب اينجاست كه ما شاهد هستيم كه بعد از مسابقات ورزشي چه اتفاقاتي در سطح شهر رخ مي‌دهد ولي پس از اجراهاي موسيقي شما چنين ناهنجاري‌هايي را نمي‌بينيد.

اتفاقاً تربيت بدني مي‌تواند اين توانايي‌ را نشان بدهد كه چگونه يك جمعيت 50 هزار نفري به كنسرت مي‌آيند به اوج هيجان مي‌رسند و بدون مسائل حاشيه‌اي در كمال متانت به خانه برمي‌گردند.

خيلي خوب بود كه از كنسرت «برآفتاب خليج‌فارس» با اين ديد حمايت مي‌شد.

موسيقي ايراني يكي از محترم‌ترين موسيقي‌هاي دنيا است. به خاطر اينكه از يك انديشه فلسفي و عرفاني سرچشمه مي‌گيرد. موسيقي ايراني، موسيقي يك بار مصرف و روزمره نيست.

براي شنيدن اين نوع موسيقي بايد معرفت داشت. از عشق، عاطفه، خداوند و كائنات بايد اطلاع داشت تا شعر مولانا و موسيقي آن را دريافت.

شعر مولانا درباره شناخت خداوند حرف مي‌زند.

اين يادآوري، اثر زيادي در روح و روان جامعه مي‌گذارد. اميدوارم از اين جريان موسيقي حمايت شود.

چرا بايد از شبكه‌هاي ماهواره موسيقي غيرانساني پخش شود. تعليمات معنوي در صدر جامعه ما قرار دارد. و همه تعليمات در راستاي تقويت پيوندهاي انساني با آفريدگار است.هر آن چيزي كه انسان را به انسانيت برساند قابل دفاع است. مقوله‌هاي هنر، علم، فن‌آوري، مذهب و تفكر، در اين راستا گام برمي‌دارند.

اگر مسير كلان بستر فرهنگي و انساني جامعه از قسمت‌هاي قدرتمند جامعه كه همان دولت است، حمايت بشود، مي‌تواند شگفتي‌آور باشد.

كار من موسيقي ايراني است. اگر سرمايه‌گذاري علمي و مادي روي آن انجام شود، جهانگيرترين افتخارات براي ايران رخ خواهد داد. ما مي‌توانيم فرهنگ و معنويت خود را صادر بكنيم.

امروزه كشور ارمنستان، بخش قابل توجهي از درآمدش، از سوي برگزاري كنسرت در داخل كشور تأمين مي‌شود.

علاقه‌مندان موسيقي از سراسر جهان به ارمنستان مي‌روند تا موسيقي را دريابند.

ما استادان بزرگ و قابل احترامي در ايران داريم. يك پتانسيل قوي گردشگري در پشت اين چهره‌هاي بزرگ موسيقي نهفته است.

اگر اين اتفاق بيافتد، در ايران جنبش بزرگي ايجاد مي‌شود. حتي اگر موزيسيني به خارج از كشور مي‌رود، نماينده فرهنگي ايران است.

حس و عاطفه و غم و شادي را در هيچ فرهنگ ديگري جز ايران نمي‌توان يافت.

بعضي از مردم دنيا خيلي منطقي هستند. برخي جبري هستند. ما به خاطر سرزميني كه در آن زندگي مي‌كنيم، فرهنگ خاصي داريم.

يك فرد تهراني مي‌تواند با 2 ساعت رانندگي به چهار فصل سال دست يابد. اين يعني تنوع جهان‌بيني از هستي كه در همه‌چيز يك انسان تأثير مي‌گذارد.

برخورد من ايراني با دين با برخورد همه مردم جهان با دين متفاوت است. ما به گونه‌اي ديگر با دين رابطه داريم. حضرت علي (ع)، يك حكايت ديگري در دل مردم ايران دارد. يك نوع دوستي و روايتي خاص با او است. در همه سطوح معرفتي، جايگاه ايشان، عجيب است. انگار او با همه ايراني‌ها، هميشه هست.

ما با همه موضوعات عاطفي برخورد مي‌كنيم. اين عاطفه همه‌چيز ما را رقم مي‌زند.

در نتيجه آدم بي‌تفاوتي مي‌شويم. اين بي‌تفاوتي در يك زمان ما را به اوج كرامت انساني مي‌رساند و در جاي ديگر ناهنجاري ايجاد مي‌كند.

اما اين خصلتي كه مي‌تواند چنان بكند، بگذار چنين هم بكند. خيلي اين سخنراني مفصل شد!

گفتگو با سهراب پورناظري

چه شد كه شما در كنفرانس مطبوعاتي از برخي نقدها، گله‌مند بوديد؟

بعد از كنسرتي كه ما با اركستر اكراين در تهران برگزار كرده‌ بوديم، يك سري تاخت و تازهاي بي‌انصافانه‌اي شروع شد. بحث ايرادهاي گرفته شده نيست، اتفاقاً ايرادهاي آن وارد بود. اما لحن بسيار توهين‌آميز بود. من به عنوان موسيقي‌دان محتاج نقد موسيقايي هستم.

ولي لحن آن بسيار مهم است. آن هم نقد هنري، چرا كه ما در نقد ورزشي همچنين افسارگسيخته چيزي را شاهد نبوديم. حتي براي كنسرت عارف محمدرضا لطفي نيز اين اتفاق تكرار شد.

من در آمريكا برخي نقدهايي كه بر كنسرت عارف شد را مي‌خواندم و بسيار متعجب شدم. آيا با يك هنرمند اينگونه بايد صحبت كرد؟!

شما در اين كنسرت به عنوان خواننده رسمي گروه معرفي شده‌ايد. بيشتر تصنيف مي‌خوانيد يا آواز؟

به اقتضاي كار هم آواز و هم تصنيف مي‌خوانم. من در دستگاه ايراني مي‌خوانم و البته قرار بود از ارمنستان هم گروهي بيايند كه متاسفانه امكان آن پيدا نشد.

لطفاً درباره نوع كارگرداني محمدرضا هنرمند توضيح بدهيد.

آقاي هنرمند درباره نوع كارشان زياد با ما صحبت نكرد و مي‌خواهد غيرمنتظره باشد. اما در مراجعاتي كه در حين تمرين داشت، روي تركيب سازها و حتي تناليته صداي من هم دقت مي‌كرد.

چرا گروه شمس، در زمينه موسيقي متن فيلم فعال نيست؟

من اتفاقاً خودم به اين حيطه بسيار علاقه‌مند هستم.

اما موسيقي فيلم يك مقداري مافيايي شده است. شما در واقع 5 يا 6 آهنگساز بيشتر نمي‌بينيد كه موسيقي فيلم كار كنند. نه كارگردانان جرات مراجعه به موسيقيدانان ديگر را دارند و نه موزيسين‌هاي جديد امكاني دارند.

گويا كانون آهنگسازي در خانه سينما وجود دارد كه تاكيد بر اين است كه فيلمسازها از ميان اعضاي اين كانون انتخاب شوند.

ولي ادامه اين روند خيلي باعث تكراري شدن كارها خواهد شد. مگر ما 5 كارگردان داريم؟ معدود دفعاتي است كه كسي مثل ارسلان كامكار آهنگساز فيلم مادر شود.اما اكنون چيزي از ارسلان كامكار در حيطه موسيقي متن فيلم نمي‌بينيد. در صورتيكه او مايل به كار در اين زمينه است.شائبه‌هايي است كه بايد برطرف شود. آيا اين آهنگسازي در اختيار فقط يك جمع 5 نفره است يا خير؟

گفتگو: هومن ظريف




 دوشنبه 11 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 449]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن