تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835153204
انديشه سياسي دانشمندان و فقهاي اسلام؛ابوعلي مسكويه؛ حكيم اخلاق و سياست - احمد موسويبجنوردي
واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: انديشه سياسي دانشمندان و فقهاي اسلام؛ابوعلي مسكويه؛ حكيم اخلاق و سياست - احمد موسويبجنوردي
ميگويند ابنسينا ابوعلي مسكويه را ديرفهم ميدانسته است و به نقل بيهقي (تتمه، 27، تاريخ، 44)، در مجلسي كه شاگردان ابوعلي مسكويه نيز حضور داشتند، ابنسينا گردويي بهسوي مسكويه افكند و گفت: مساحت اين گردو را معين كن. مسكويه نيز جزوهاي از نوشته خود را در اخلاق بهسوي ابنسينا افكند و گفت: تو نخست اخلاق خود را اصلاح كن، تا من مساحت گردو را محاسبه كنم، زيرا تو به اصلاح اخلاق نيازمندتري تا من به استخراج مساحت گردو. ابوعلي مسكويه، احمدبن محمد رازي (حوالي 420-320) مورخ، فيلسوف، پزشك و اديب پرآوازه ايراني است. عنوان پارسي او اصلا مشكويه و معرب آن مسكويه است و يكي از توابع ري نيز همين نام را داشته است. (ياقوت، بلدان، 4/543.) بسياري از نويسندگان ابوعلي مسكويه را شيعهمذهب دانسته و بر تشيع او استدلال كردهاند.
(مدرس، 8/207؛ شوشتري، 2/189؛ آقابزرگ، طبقات، 28) مسكويه با وزيران و اميران آلبويه در امور ديواني، از گنجوري كتابخانهها و گنجوري مالي تا مصاحبت و نديمي و رسالت و دادوستد در زمينه علوم و ادب، پيوندي استوار داشته و از همينرو، عمده سالهاي عمر خويش را در شهرهاي مختلف از جمله ري، بغداد، شيراز و اصفهان گذرانده است. بيگمان طلب علم نيز در اين جابهجاييها دخيل بوده است. (دايرهالمعارف بزرگ، 6/56) ابوعلي روزهاي آخر عمر را در اصفهان گذرانيد و در همان شهر چشم از جهان فرو بست و همانجا مدفون شد. محل قبر او را محله خواجو نوشتهاند. (خوانساري، 1/257)، اما قمي (سفينه، 2/540) مرقد او را در باب جناب (دروازه حسنآباد كنوني) و مدرس 88/208) تخت پولاد آورده است. او در جواني سخت به كيمياگري علاقهمند شد و فريفته آثار محمدبن زكرياي رازي و جابربن حيان بود. به تاريخ هم توجه داشت و تاريخ طبري را نزد ابن كامل كه از مصاحبان محمدبن جرير طبري بود خواند و علوم اوايل (دانش يونان) را نزد ابن خمار آموخت. در اين علوم و بهويژه در منطق و پزشكي دستي قوي داشت، چنانكه او را بقراط دوم گفتهاند. (بدوي، 15) برخي نيز ابوحيان توحيدي را از شاگردان او شمردهاند و كتاب الهوامل و الشوامل و رساله فيماهيه العدل و رساله فيماهيه الكيمياء را نيز در پاسخ به سوالات و شبهات ابوحيان نوشته است. لحن شاگردانه ابوحيان در مقدمه كه مسكويه در مقدمه خود به آنها اشاره ميكند نيز به اين نظر نيرو ميبخشد. ابوعلي همچنين با ساير دانشمندان، حكيمان و اديبان عصر خويش دادوستد علمي و پيوند مهر و كين داشته است. از آن ميان، ابوسليمان سجستاني او را بسيار ارج مينهاده است. وي در صوان الحكمه كه آن را در حيات مسكويه و درباره مردان علم و حكمت نوشته، ازآنچه در باب مسكويه نوشته راضي نبوده و وعده داده است تا رساله جداگانه كه بتواند همه مسكويه دربر گيرد، بپردازد. (صوان، 346) ابوبكر خوارزمي نيز از ديگر نزديكان ابوعلي مسكويه بود. بديعالزمان همداني كه با معاصران وي و از جمله ابوبكر خوارزمي، سر خصومت داشته (ياقوت، ادبا، 2/166) ابوعلي را آماج حملات قرار نداده و حتي در برابر او سر تعظيم فرود آورده است. معاصر ديگر مسكويه كه در نيمه دوم عمرش با وي مصاحبت داشته، ابنسينا است. از او آثار فراوان خطي و چاپي بهجاي مانده كه تجارب الامم مشهورترين اثر تاريخي ابوعلي مسكويه است. ترتيبالعادات و منازلالعلوم در حاشيه مكارمالاخلاق طبرسي، تهذيبالاخلاق و طهارهالاعراق در فلسفه اخلاق، جاويدان خرد - الحكمهالخالده - و بالاخره الهوامل و الشوامل ساير آثار مهم و برجسته او است. ابوعلي در غالب زمينههاي حكمت نظري و عملي و بهويژه در فن تهذيب اخلاق به جد كوشيده و عمري دراز بر سر آن نهاده است، تا آنجا كه برخي لقب به وي دادهاند. (امين، 3/158) مسكويه حتي به تاريخ بهعنوان آزمايشگاه فلسفه عملي خود مينگريست و از ويژگيهاي تفكر او، توجه به اندرزنامههاي ملل گوناگون است كه آنها را در جاويدان خرد گرد آورده است. وي در تفكر و مباحث فلسفي، گاه ارسطويي و گاه افلاطوني است، اما به رواقيان توجه چنداني نشان نميدهد. وي در حوزه اسلام به فيلسوفاني همچون، كندي، ابوعثمان دمشقي و ابوالحسن عامري نظر داشته است و به قرآن كريم و حديث پيامبر(ص) و پيشوايان دين استناد ميكند و نتيجه كوششهاي عقلاني فلاسفه و دعوت پيامبران را يك چيز ميداند. اقبال لاهوري فلسفه مابعدالطبيعه مسكويه را از فلسفه فارابي منظمتر دانسته و در مسير تاريخي فلسفه، بهجاي جنبه نوافلاطوني ابنسينا، از خدمت اصيل مسكويه به فلسفه كشورش سخن گفته است. (اقبال، 33) خواجه نصيرالدين طوسي اخلاق ناصري را برپايه تهذيب الاخلاق مسكويه نوشته است. در فلسفه سياسي يا سياست مدن، اثري مستقل از مسكويه برجاي نهاده است، ولي كتابي در اين باب به نام به او نسبت دادهاند. (خوانساري، 1/255) به نظر ميرسد كه فلسفه سياسي مسكويه را در چارچوب بخش سوم حكمت عملي او بايد بررسي كرد كه به احتمال بسيار بر همان شيوه فارابي و پيش از او ارسطو و افلاطون نوشته شده و امتيازهاي روششناختي مسكويه را با خود دارد. در فلسفه سياسي نيز در هر دو زمينه نظري و عملي علم سياست كوشيده است؛ يكي فلسفي و استدلالي و ديگري بررسي موارد و عملكردهاي مردان سياست كه اين زمينه را بهويژه در تجاربالامم كه بر حوادث تاريخ نوشته است، ميتوان بازشناخت.
قرنهاي سوم و چهارم هجري در تاريخ انديشه اسلامي اهميت فراواني دارد. انديشمندان و فيلسوفان بزرگ اسلامي، از جمله فارابي، بوعليسينا، ابوحيان توحيدي، ابوسليمان سجستاني، صاحببن عباد، ابوعلي مسكويه، ابن عامري و اخوانالصفا همه در اين مقطع تاريخي ميزيستهاند و در حقيقت، اين دوران اوج شكوفايي فلسفه سياسي در اسلام است. انديشههاي معلم ثالث، ابوعلي مسكويه از جهات مختلف اهميت دارد. علاوه بر موقعيت مهم دوران حيات وي، مسكويه انديشمندي شيعه مذهب و ايرانيتبار است كه سالها در دستگاه سلاطين آلبويه فعاليت داشته و اوضاع سياسي در دوران وي بحرانيترين مقطع تاريخ اسلام است: جنگ داخلي بيپايان، تشتت و تفرقه و نزاعهاي فرقهاي، مذهبي و نژادي به حدي رسيد كه از دولت مركزي جز نامي باقي نماند؛ در گوشه و كنار مملكت اسلامي دولتهاي مختلفي اعلام موجوديت و خودمختاري كردند؛ امراي دربار با يكديگر به جنگ و منازعه ميپرداختند و تجاوزات و تصرفات خارجي بيزانس به اوج خود رسيد. يورش ديلميان و آلبويه به بغداد بساط حكومت و خلافت را در بغداد برچيد و از آن جز نامي باقي نگذارد. ابوعلي مسكويه خود جزو پيشقراولان ابومحمد مهلبي فرمانده بويهي فاتح بغداد بود و... در اين مقاله سعي ميشود به 3 سوال اصلي و مهم پاسخ گفته شود: 1- اوضاع سياسي - فرهنگي قرنهاي چهارم و پنجم چه تاثيري در انديشه و شخصيت سياسي مسكويه داشت؟ 2-چرا مسكويه در اواخر عمر به مباحث سعادتشناسي و تهذيب اخلاق روي آورد؟ 3-سياست، دولت و حكومت در انديشه و اخلاق مدني مسكويه چه جايگاهي دارد؟
مقدمتا بايد گفت از نظر مسكويه، اجتماع بر اساس علل مختلف بر محور و شكل گرفته و به اجتماع پايدار و باثبات و اجتماع ناپايدار تقسيم ميشود. در فلسفه اجتماعي او، اجتماعات به دو نوع كامل و ناقص تقسيم ميشوند كه اجتماع كامل به شكل مدينه و مملكت و اجتماع ناقص شامل خانواده، محله، كوي و اجتماع روستا است.
براي پاسخگويي به فلسفه حيات جمعي كه آيا براساس فطرت و طبيعت است يا براساس ضرورت، مسكويه هر دو جهت را در شكلگيري حيات جمعي موثر ميداند و براساس آنها از راههاي ذيل بر ضرورت اجتماع استدلال ميكند:
الف-انسانها مدني بالطبعاند و براساس طبيعتشان اجتماع را برگزيدهاند.
ب- انسانها به تنهايي به تحصيل فضايل و كمالات خود قادر نيستند.
ج- بشر در مواجهه با طبيعت كاستيهاي بسياري دارد و به تنهايي به تامين ضرورتهاي زندگي و ادامه حيات قادر نيست.
د - ادامه حيات فردي مستلزم ظلم و تجاوز به حقوق ديگران است.
هـ - انسانها از روي خرد براي ادامه زندگي، تحصيل معاش، سعادت خويش و دفع ستم بر اساس مقتضاي عدالت، اجتماع را بهوجود آوردهاند.
بنابراين معلم ثالث در مورد نخست بر اساس و در 4 مورد ديگر بر مبناي ، حيات اجتماعي را براي بشر توجيه ميكند و برخلاف ديگران كه تنها يك مورد را علت تامه در شكلگيري جوامع بشري قلمداد ميكنند، او در شكلگيري اجتماع بهويژه اجتماعات مدني مجموع موارد پنجگانه را موثر ميداند.
جايگاه سياست در انديشه مسكويه
سياست در افكار و آثار مسكويه جايگاه مهمي دارد و او لحظهاي از مسائل سياسي غافل نبود و حتي موضوعاتي را كه در رسالات خود به شكل عقايد و آراي اخلاقي، تعليم و تربيت، فلسفه و تاريخ مطرح ميكند، بايد از مسائل مربوط به سياست شمرد. از نظر او، سازمان دادن به جامعه و حكومت و اداره مدينه چيزي جز آماده ساختن، تعليم و تربيت اخلاقي، تقوا و فضيلت سياسي ادارهكنندگان مدينه نيست. هدف او از بسترسازي عقلي براي اخلاق مدني چيست؟ ايشان از تدوين و ارائه ، و چه هدفي را تعقيب ميكند؟ پاسخ به اين سوالها ميتواند جايگاه سياست را نزد مسكويه به خوبي نشان دهد. او افزون بر كاربرد مطلق واژه سياست، 9 مورد را بهصورت مضاف بهكار برده كه عبارتند از: 1-سياست نفس، 2-سياست والدين، 3-سياست منزل، 4-سياست مدينه، 5-سياست مملكت، 6-سياست ملك (فاضل يا جائر)، 7-سياست الهي، 8-سياست شرعي، 9-سياست طبيعي.
مسكويه سياست را از زواياي مختلف در عرصه حيات فردي، جمعي و اجتماعي انسان و بالطبع با پيشفرضهاي علمي و نگرشهاي فلسفي، اخلاقي و تاريخي بررسي كرده است. به اعتقاد وي، فيلسوف كامل كسي است كه علاوه بر علوم و فضايل نظري، 3 فضيلت فكري، خلقي و عملي را نيز تحصيل كرده باشد تا بتواند به عناوين رئيس اول، امام، نبي و ملك متصف شود. او بهخوبي مرزهاي حكمت نظري را از حكمت عملي متمايز ميكند و در حوزه حكمت عملي، سياست شرعي را تدبير فرد يا جامعه در جهت مصالح دنيوي و اخروي تعريف ميكند. (تهذيب الاخلاق، 105)
او چون فارابي، مقوله فضيلت را در عرصه سياست وارد ميكند و سياست را به دو بخش و تقسيم ميكند. كارويژههايي كه در سياست مورد توجه مسكويه قرار گرفتهاند: 1-ايجاد امنيت اجتماعي 2-گسترش عدالت 3-توسعه عمران و آبادي كشور 4- حمايت از حقوق فردي و اجتماعي 5-دفاع از قلمروي مدينه در مقابل هجوم دشمن 6-جلوگيري از ظلم و ستم بيدادگران 7-حفظ مصالح عمومي جامعه 8-تامين اسباب معيشت افراد جامعه.
بر اين اساس، در منظومه فكري و سياسي مسكويه، سياست، فلسفه، شريعت، تاريخ و اخلاق نقش محوري و ارگانيك دارد.
سياست و فلسفه
مسكويه حكمت و فلسفه را به دو بخش نظري و عملي تقسيم ميكند: بخش نظري درباره كمال علمي و انسان است كه او را به علوم و معارف رهنمون ميكند و تا آنجا كه فكرش راست آيد و انديشهاش درست باشد باطل نگويند، غلط در حكم و اعتقاد نجويد، در حقيقت مطلب شك روا ندارد و در امور موجوده به ترتيب پيش آيد تا به علم الهي كه آخرين مرتبه علوم است برسد و خاطرجمع و مطمئن شود و حيرت او برداشته شده، آخرين مطلوب حقيقي بر او تجلي كرده و به مقام اتحاد و يكرنگي نائل شود. (تهذيب، 57)
و در شرح فلسفه عملي كه مربوط به است، ميگويد:
از عبارات تهذيب الاخلاق چنين برميآيد كه فيلسوف، حكيم و سياستمدار در مملكت و امامت و خليفهالله همه در جايگاه واحدي واقع ميشوند و بيانگر پيوند حوزه سياست و حكمتهستند. اين پيوند در موضوعهاي انسانشناسي و غايتشناسي بيش از ساير مسائل فلسفي مورد توجه معلم ثالث بوده است و بنابراين قرائن و شواهد اثبات تمايزي كه محمد لطفيجمعه بين حكمت و فلسفه از نظر مسكويه مطرح كرده، مشكل است. (محمد لطفيجمعه، تاريخ فلاسفه الاسلام فيالمشرق و المغرب، 311)
دولت و حكومت
مسكويه در رويكردي ديگر، جوامع را به سه دسته: 1- جوامعي كه براي تامين شكل گرفتهاند. با اين ويژگي كه افراد خود به تنهايي قادر به تامين ضرورتهاي زندگي خود نيستند و براي استفاده از دسترنج ديگران اجتماعي شدهاند، 2- جوامعي كه با هدف سامان يافتهاند كه در اينگونه جوامع بر مبناي عقلانيت و خردجمعي توليد و استفاده از منابع طبيعي صورت ميگيرد و 3- جوامعي كه به دنبال هستند يعني اينكه در اين جوامع علاوه بر دو هدف قبلي يعني تامين ضرورتها و توسعه امكانات زندگي،مزين كردن جامعه به فضايل و غايات و ارزشهاي معنوي يكي از ابعاد و اهداف مهم در زندگي آنها است. از نظر مسكويه، جامعهاي كه بتواند به هر سه هدف دست يابد آن جامعه، كامل و توسعهيافته است: الهوامل و الشوامل، 250)
و اگر يكي از سه هدف را از دست بدهد جامعه به بحران، نابساماني و خرابي دچار ميشود. بنابراين، انديشه دولت در منظومه فكري او جاي خود را پيدا ميكند، زيرا بدون سازمان سياسي و تشكيلات حكومتي نيل به همه اهداف انساني غيرممكن است. مسكويه براي اصطلاح دولت از واژه بهره ميگيرد. اجتماع انسانها در مدينه كه توام با تعاون است، تمدن ناميده ميشود. (الفوزالاصغر، 63)
مسكويه براي پديده دولت سه رهيافت فلسفي، سياسي و حقوقي را مطرح ميكند. (الفوز، 251)
مسكويه منشاء پيدايش دولت را بعد از استدلال به در دو نكته ميداند؛ عامل نيازمندي و عامل تفاوت نيازها. معلم ثالث در پاسخ به ابوحيان توحيدي كه از معاملات و تعاملات اجتماعي ميپرسد، ضرورت حكومت را در هشت مقدمه آورده است: 1- انسانها برخلاف ساير حيوانات در تطابق با طبيعت نقصان فراوان دارند، 2- زندگي انفرادي انسانها غيرممكن است، 3- انسانها مدني بالطبعاند، 4- خداوند نواقص طبيعي انسان را با اعطاي عقل جبران كرده است، 5- اجتماع زياد در بقاي انسان طبيعي است، 6- تعاون و همكاري واجب و ضروري است، 7- حيات مدني در بقاي انسان لازم است، 8- در حيات اجتماعي توزيع قدرت و امكانات و كالاهاي اجتماعي لازمه زندگي اجتماعي است. (الهوامل و الشوامل، 346)
معلم ثالث در همين رساله، در پاسخ به سوالات ابوحيان در باب غايت حكومت، مفهوم سعادت، كمال و خير و انواع آنها و بالاخره عدالت، مباحث فراواني را ارائه داده است كه بيان آنها از عهده اين مقاله خارج است. مسكويه در پايان اين مباحث نتيجه ميگيرد كه: مدني بالطبعاند و بر اساس اختيار دارند تا بر مبناي حيات اجتماعي خود را سامان دهند. اگر انسانها به زندگي فردي روي آورده و گوشهگير و زاهد شوند - اگرچه ممكن است بر مبناي اخلاق فردي صاحب فضيلت تلقي شوند- بر اساس و ظالم و جائر هستند و وصف فضيلت نيز از آنها سلب ميشود زيرا به اعتقاد مسكويه، فضايل امور عدمي نيستند تا انسان در خلا‡ و انزوا به آنها متصف شود، بلكه امور وجودي و اعمال و افعاليهستند كه در مشاركت و معاشرت با ديگران ظهور پيدا ميكنند بنابراين كسي كه در جامعه با ساير مردم همنشين نشده و در شهرها سكني نگزيد هيچگاه عدالت در وجودش ظاهر نميشود. (رسالهالعدل، 7- تهذيبالاخلاق، 49)
بنابراين، از يك طرف عدالت، غايت جامعه است و از طرف ديگر قوام جامعه بدان وابسته است. (الهوامل و الشوامل، 84) از اينجاست كه معلم ثالث، اصطلاح را به كار ميبرد و معتقد است همه سياستها، تصميمات، نظامات و شئون اجتماعي بر مبناي سامان ميپذيرد: همچنان كه شهرها با جور مدني خراب ميشوند: پس اگر جامعه به سوي عدالت حركت نكند زوال و فروپاشي در انتظار اوست. (الهوامل و الشوامل، 84- تهذيبالاخلاق، 133)
رهبري در حكومت مطلوب
در فلسفه سياسي مسكويه، رهبري از جايگاه خاصي برخوردار است و در راس هرم قدرت قرار ميگيرد و از آن با تعابيري چون ، ، ، ، ، ، ، ، و ياد ميكند. هر كدام از اين عناوين ناظر بر غايتي و مبتني بر راهبردي است كه مورد نظر او بوده است. از نظر مسكويه در بين عناوين مذكور سه عنوان ، و تنها براي حكومت ديني به كار ميرود و قوام مدينه و حاكميت به او وابسته است: و به اعتقاد وي، رهبري حافظ همه سنتها و قوانين الهي در جامعه است و جامعه را به سوي سعادت و خوشبختي سوق ميدهد. (تهذيب الاخلاق، 129) او بايد هشيار باشد و بيدار و سياست و صناعتش را مستحكم كند و امور مملكت را به سستي نيندازد و خود را به لذتهاي فاني مشغول نكند و كرامت و غلبه را جز از راه صحيح نخواهد. (تهذيب، 130)
ابوعلي مسكويه به تبع ساير فيلسوفان مسلمان وظيفه حاكم سياسي را تنها اداره وضع موجود جامعه نميداند، بلكه به اعتقاد وي، غايت سياست تحول از وضع موجود به سوي سعادت و غايات فاضله است. حاكم بايد وضعيت را به تغيير دهد از اين رو ضمن بيان شرايطي براي رهبري كه از آنها به تفصيل در رساله الفوزالاصغر ياد كرده است روي سه شرط مهم براي رهبري تاكيد دارد: 1- حكمت و آن را فضيلت نفس ناطقه ميداند و هر دو جز حكمت نظري و عملي را براي رهبري شامل ميشود و براي آن شش ويژگي نقل ميكند: ذكاوت و هوشمندي، ذكر و حافظه قوي، تعقل، سرعت فهم، صفاي ذهن و سهولت در يادگيري. 2- عدالت: فيلسوفان بر اين نكته اتفاقنظر دارند كه عدالت فضيلت قوه خاصي نيست، بلكه ثمره فضايل قواي سهگانه شهويه، غضبيه و ناطقه است و انسان با اصلاح و اعتدال اين قوا به فضايل عفت، شجاعت و حكمت ميرسد و مجموع اين فضايل در انسان ملكهاي به نام عدالت را به وجود ميآورد. مسكويه در تعريف عدالت ميگويد: عدالت داد و دهش آنچه واجبالاعطا است به كسي كه به او واجب است به همانگونه كه واجب است. (تهذيبالاخلاق، 114)
همه انبياي الهي به ايجاد آن در جوامع انساني مامور بودهاند زيرا عدالت موجب همرنگي و هماهنگي جامعه ميشود و كثرتها و پراكندگيها را از بين ميبرد. (الهوامل و الشوامل، 68) 3- شريعتمداري: به اعتقاد مسكويه از ويژگيها و شرايط رهبري مطلوب آن است كه جانب شريعت را مراعات كند و صناعت و سياستش منطبق با شرع باشد. (الهوامل و الشوامل، 107)
كارويژههاي حكومت و رهبري از ديدگاه مسكويه 9 چيز است: 1- تامين سعادت جامعه، 2- تامين مصالح ملي، 3- حفظ نظام، 4- برقراري قسط و عدالت، 5- حفظ ارزشها، 6- حفظ مراتب اجتماعي، 7- توزيع امكانات، 8- جلوگيري از تجاوز خارجي، 9- توسعه متوازن.
مقبوليت حكومت و رهبري
معمولا در فرآيند شكلگيري يك حكومت چهار مرحله مطرح ميشود: 1- مرحله چگونگي تحصيل قدرت، 2- مرحله چگونگي اعمال قدرت، 3- مرحله توزيع قدرت و 4- مرحله عزل از قدرت. در فلسفه سياسي همواره اين سوال مطرح بوده كه نقش مردم در شكلگيري هر كدام از اين مراحل چگونه است؟ فلسفه سياسي معاصر براي مردم در شكلگيري همه اين مراحل نقش بارزي قائل است، اما فيلسوفان مسلمان به دليل اهتمام به غايات قدرت و حكومت و شرايط حاكمان در احراز آن، از پرداختن دقيق به نقش مردم در تحصيل قدرت و عزل از آن بازماندهاند. از ديدگاه ايشان، مردم اسباب تحقق قدرت يا زوال آن هستند اما اينكه چگونه اين اسباب تاثير ميگذارد و مردم چگونه حق حاكميت را به حاكمان واگذار ميكنند و يا قدرت اعطايي را از آنان بازپس ميگيرند در فلسفه سياسي اسلام مبهم است، ولي آنها در مورد مرحله دوم و سوم (چگونگي اعمال قدرت و توزيع آن) نقش مردم را روشنتر بيان كرده و ميزان مقبوليت اجتماعي را وابسته به عملكرد حاكمان دانستهاند بنابراين در بحث خاستگاه حكومت، معلم ثالث بين مقام ثبوت و اثبات تفاوت قائل است؛ بدينمعنا كه حكومت را در مقام ثبوت ناشي از شريعت ميداند و در مقام اثبات و تحقق خارجي، رضايت مردم را در شكلگيري و بقاي حكومت، اساس ميشمرد، وي در مباحث مقبوليت اجتماعي حكومت بر مبناي مايههاي اخلاق مدني، الگوي رفتارياي را به نام رابطهابوت و بنوت بين حكومت و مردم طراحي كرده كه در آن نقش مشاركت مردم را در قالب تعاون مدني بيان كرده است، بدين معنا كه حكومت اگر به وظايف خود عمل كند مردم او را كمك خواهند كرد و اگر تخطي كند با او با نصيحت، انتقاد و مخالفت رفتار ميكنند.
* محسن مهاجرنيا، انديشه سياسي مسكويه، بوستان كتاب قم
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
يکشنبه 10 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 367]
-
گوناگون
پربازدیدترینها