واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گفتگو با صمد نيكخواه بهرامي، كاپيتان تيم ملي بسكتبال المپيك بزرگترين رويايم بود
جام جم آنلاين: شناختن صمد نيكخواه بهرامي كار سختي نيست. او رفتاري پيشبيني شده دارد. با اين حال حركات فني و خلقالساعه كاپيتان تيم ملي بسكتبال باعث ميشود تا در زمانهاي حضورش در مسابقه كاملا غيرمنتظره و مهار نشدني باشد.
كاپيتان بسكتبال ايران و المپيك پكن اين بار مسافر فرانسه است و در حال پيوستن به تيم شولوت اين كشور. شولوت در ليگ فرانسه سوابق طولاني دارد و بسكتباليست موفق كشورمان در اين تيم به ادامه موفقيتهايش فكر ميكند.
با صمد نيكخواه بهرامي از المپيك و شولوت گپ زديم كه ميخوانيد.
يكي از روياهايت با حضور در المپيك محقق شد. حالا به چه رويايي فكر ميكني؟
المپيك بزرگترين رويايم بود. بسكتبال با بهترينهاي دنيا را از نوجواني ميديدم، اما بالاخره در پكن رويا به واقعيت تبديل شد. شايد ديگر رويايي نداشته باشم، چون حقيقت بسكتبال ما بر همه آشكار شده است. من به رقابتهاي جهاني 2010 فكر ميكنم. جايي كه هنوز نرفتهايم.
پيش از رقابتها چه تصوري از المپيك داشتي؟
المپيك را هميشه بزرگ ميديدم. بويژه بسكتبال در المپيك خيلي بزرگ است. تصور ميكردم كار سختي داشته باشيم. يعني همه بازيها را ببازيم چون فاصله ما و تيمهاي مطرح دنيا زياد است. با اين حال روحيهام را براي بازيها از دست نداده بودم. خيلي انگيزه داشتم. چشم ميليونها ايراني به من بود چون از يك سو كاپيتان تيم ملي هستم و از ديگر سو قول داده بودم ياد و خاطره برادرم آيدين را زنده نگه دارم.
از اولين حضور بسكتبال در المپيك 60 سال گذشت. فكر ميكني بعد از پكن چند سال طول ميكشد تا دوباره المپيكي شويم؟
ما دوره بعد در المپيك هستيم. تيم ما جوان است. الان حدادي در ليگ NBA خواهان دارد يا زماني كه در بازيهاي تداركاتي بوديم، با 5 تن از بازيكنان براي پيوستن به تيمهاي متعدد مذاكره ميشد. آينده تيم ملي بسكتبال روشن است، اما امكانات هم لازم داريم. تنها تالار اختصاصي بسكتبال مربوط به 40 سال گذشته است. واقعا با اين رشد و سرمايهگذاري باشگاهها و مربيان و بازيكنان خوبي كه داريم، امكاناتمان جوابگو نيست.
واقعا همينطور است؟ اولين حضور ما بر ميگردد به 60 سال پيش و بهترين تالار بسكتبال در تهران قدمت 40 ساله دارد. اين سالها را كنار هم ميگذاريم، نگران ميشويم.
بايد در زمينه امكانات و تجهيزات اقدام كنيم. چينيها سرمايهگذاري زيادي براي المپيك انجام دادند، اما پس از پايان بازيها اين سرمايه به مردم چين باز ميگردد. آنها در ساخت سالنهاي متعدد و ورزشگاههاي بزرگ يك عزم ملي داشتند و نتيجه كوتاه مدتشان هم بالاتر قرار گرفتن از آمريكا در المپيك بود. در المپيكهاي بعدي نيز ساير كشورها نميتوانند حداقل به اين زوديها به چين برسند.
در بسكتبال چين هم شاهد ثبات هستيم كه يك ليتوانيايي 5 سال است با آنها كار ميكند. دو بازيكن به NBA دادهاند و دوران خوبي را در بسكتبال آسيا پشتسر ميگذارند كه موفقيتهاي جهاني و المپيك را هم شامل ميشود.
چين قدرت اول بسكتبال آسياست. آنها بعد از سالها از قاره كهن ميخواهند به سوي پيشرفت در جهان پل بزنند. چين اين راه را از سالهاي گذشته آغاز كرده است، در حالي كه ما در آغاز راه قرار گرفتهايم. ما كشوري صاحب استعداد هستيم و در صورت داشتن امكانات قول ميدهم كمتر از 5 سال ديگر به بسكتبال چين هم ميرسيم.
به نظر تو پشتوانهسازي لازم براي تحقق اين حرف تو انجام شده است؟
ميانگين سني همين تيمملي پايين است. تعدادي از بازيكنان خوب بيرون ماندهاند و ممكن است هر زمان با ارائه شايستگي به تيم ملحق شوند. در ردههاي پايه نيز كارهايي صورت گرفته؛ بنابراين جاي نگراني نيست.
چرا پس از آن كه آيدين نيكخواه بهرامي در سانحه رانندگي جان خود را از دست داد، جايگزين مناسب او را نداشتيم؟
آيدين استثنا بود. او در قهرماني تيم ملي در آسيا خيلي كمك كرد. بسكتبال دچار شوك شد و واقعا نتوانست جانشين آيدين را پيدا كند. ما در بيشتر پستهاي تيم ملي بازيكن جايگزين داريم، منتهي بايد باور شوند و ميدان ببينند.
چقدر از پشتوانهها در بازيهاي تداركاتي استفاده كرديم؟
ما در بازيهاي تداركاتي افق ديدمان بازيهاي المپيك بود. بحث پشتوانهسازي تنها به اين مقطع خلاصه نميشود، بلكه بايد در طول سال و تورنمنتهاي مختلف بدان توجه كرد.
پس از 5 ماه انجام تمرينهاي سفت و سخت و برگزاري ديدارهاي دوستانه، وضعيت تيم ملي در المپيك هماني بود كه انتظار ميرفت؟
غير از اين كاري نميشد كرد. ما ابتدا ميبايست بسكتبال ايران را معرفي ميكرديم. سپس تجربهاندوزي مدنظرمان قرار داشت. در كوران رقابتها نيز قسم خورديم پر تلاش و جنگنده باشيم. فكر ميكنم اين طور بوديم. امسال سال دشواري بود. 5 ماه تمرينات سخت و سفرهاي متوالي اما دستاورهاي بسكتبال ايران زياد بود. منظورم اين نيست كه با همين مسافرتها توانستهايم فاصله چند دهه خودمان را با بسكتبال دنيا كم كنيم. ضعيفترين تيمهاي حاضر در المپيك تجربه 3 دوره حضور در اين بازيها را داشتند.
چرا با وجود بازيهاي پر تعداد تداركاتي، تيم ملي نوسان داشت؟
هر بازي فلسفه مربوط به خود را دارد. تيمها هم از فلسفه خاصي استفاده ميكنند. اگر نوسان تيم ملي را باخت با امتياز پايين به آرژانتين و با اختلاف بالا مقابل استراليا ارزيابي كنيم، چندان اصولي نيست. تيم ما تجربه بازي با سبكهاي روز بسكتبال دنيا را نداشت. روي اين اصل نحوه بازي با تيمها با فلسفههاي خاصي بود كه برخي تفاوتها را ايجاد كرده بود. البته نوسان تيم ملي را هم كتمان نميكنم و اين موضوع را كادر فني بهتر ميتواند ارزيابي كند.
مهمترين نقطه ضعف تيم ايران در پكن چه بود؟
نداشتن بازيكنان همتراز. بسكتبال ايران در بهترين شرايط تنها ميتواند از 20 بازيكن براي اردوهاي آمادهسازي دعوت كند؛ در حاليكه بايد تعداد دعوت شدگان و رقابت بين آنان بيشتر شود. بهطور مثال ما بايد 50 بازيكن آماده داشته باشيم تا 12 نفر را با بازيهاي نزديك به يكديگر انتخاب كنيم.
نقش تيمهاي خارجي در پيشرفت بازيكنان ما به چه نحوي است؟ مثلا خود تو راهي فرانسه هستي يا صحبتهايي راجع به انتقال حدادي به ليگ NBA است؟
رفتن از يك محيط به محيطي بزرگتر اگر از لحاظ فني خوب نباشد يك امتياز بزرگ ديگر دارد و آن افزايش اعتماد به نفس است. بازيكناني كه براي بازي به تيمهاي خارجي ميپيوندند، صاحب اعتماد به نفس خوبي ميشوند. ضمن آنكه در رقابتي توامان با بازيكنان قويتر قرار ميگيرند و براي رقابت بيشتر تلاش ميكنند. تمامي اين نكات انگيزههاي مثبتي براي پيشرفت بازيكنان بهوجود ميآورد.
اگر در تيم جديد فرانسويات نيمكتنشين شوي، به كشور باز ميگردي؟
اگر بازيكن آماده باشد، مربي او را روي نيمكت قرار نميدهد. من به اين مساله حرفهاي فكر ميكنم. چنانچه از الان به نيمكتنشيني در تيم خارجي اكتفا نمايم، كاري از پيش نخواهم برد و نروم بهتر است. هر بازيكن آمادهاي
ميتواند توقع داشته باشد كه در بازيهاي متعدد به ميدان برود. من حرفهاي تلاش ميكنم.
با وجود اينكه گفته ميشد تيم آمريكايي هم خواهان تو است، چرا فرانسه را انتخاب كردي؟
بين بسكتبال آمريكا و اروپا تفاوت زياد است. براي شروع، اروپا بهتر است. ضمن آنكه سفرهاي متعددي به فرانسه داشتهام و با زندگي در اين كشور آشنا هستم. تداوم در بسكتبال NBA كار سختي است.
در جريان بازيها و اردوهاي تيم ملي بارها از اختلاف تو با پويا تاجيك صحبت شد. آيا اين مساله را تاييد ميكني؟
به هيچوجه. من با پويا هيچ مشكلي ندارم. اوايل كه در حضور تاجيك از من به عنوان كاپيتان تيم ملي ياد ميشد، واقعا خجالت ميكشيدم. پويا از من بزرگتر است. كاپيتان تيم ملي بوده و من هميشه برايش احترام قائلم. كاپيتاني من هم تصميم كادر فني بوده و با كسي اختلافي ندارم.
آيا تاجيك نميتوانست مليپوش ما در المپيك باشد؟
من در مسائل كادر فني دخالت ندارم.
شنيديم پارهاي اوقات به ترومن خط ميدادي؟
من در حد اختيارات كاپيتاني با سرمربي صحبت ميكردم، اسم اين كار خط دادن نيست. هيچوقت نگفتم چه كسي باشد يا نباشد. اصلا ترومن شخصيت سلطهگري دارد و گوشش به اين حرفها بدهكار نيست. مساله ترومن و تاجيك به من ربط پيدا نميكند. من در وهله اول سعي ميكنم سخت تمرين كنم و خودم را اثبات نمايم و به غير از اين كار به راههاي ديگري متوسل نميشوم.
بزرگترين آرزويت براي تيم ملي بسكتبال چيست؟
حضور در رقابتهاي 2010 جهان و المپيك 2012 لندن. دوست دارم يك بار ديگر المپيك را تجربه كنم، چون از المپيك خيلي چيزها ياد گرفتهام.
دستيابي به اين آرزوها زياد دير نيست... .
بله، زمان ميگذرد همانگونه كه تا الان گذشت از سال 2000 كه با جوانان ايران بودم تا 2008 در المپيك انگار همين ديروز بود... .
محمد رضا پور
يکشنبه 10 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]