تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836920876
گفت وگو با فرامرز ظلي آرزو دارم يك عابدزاده ديگر در فوتبال ما متولد شود
واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: گفت وگو با فرامرز ظلي آرزو دارم يك عابدزاده ديگر در فوتبال ما متولد شود
قرار گذاشتن با او ساده تر از آن بود كه فكر مي كرديم.
فرامرز ظلي دروازه بان اسبق تيم ملي، ارتش، شاهين، پاس و ... را مي گوييم.
مردي مودب، باشخصيت و صدالبته كارشناس كه امروزه شده «عمو ظلي».
عمو ظلي در همان تماس نخست پذيرفت. حتي وقتي اعلا م كرديم كه اين گفت وگوي تفصيلي فقط و فقط مربوط به امر دروازه باني در فوتبال ايران است و قرار نيست به ساير حوزه ها سرك بكشيم. باز هم گفت: مشكلي نيست به قدر كافي فرصت حرف زدن دارم و براي هر پرسشي آماده ام.
وقتي با او گفت و گو كرديم تيپ او هم هارموني خاصي داشت، از كت تك زيبايش بگيريد تا ساعت مچي عمو ظلي كه هماهنگي جالبي با كفش هايش به وجود آورده بود. معضل دروازه باني ايران و خلا يي كه پس از خداحافظي احمدرضا عابدزاده به وجود آمد از يك سو و بي توجهي به تجارب فراوان امثال عمو ظلي از سوي ديگر باعث شد تا حدود يك ساعت با اشتياق و رو در رو با يكديگر به بحث و گفت و گو بنشينيم.
عمو ظلي فوتبال ايران بي رو در بايستي پاسخگوي سوالا ت بي شمارمان شد. اين شما و اين هم يك مصاحبه تخصصي دروازه باني با فرامرز ظلي، مرد محوطه هجده قدم سال هاي دور فوتبال ايران.
با ديدن كدام گلر، هوس دروازه باني در دوران نوجواني به سرتان زد؟
امير آقاحسيني استاد بزرگوار من بود و همچنين لئو ياشين گلر افسانه اي شوروي سابق كه به خاطر او و لباس دروازه باني مشكي اش به اين سمت آمدم.
مي دانيد ياشين الا ن فوت كرده؟
بله، مي دانم اواخر عمر ويلچرنشين شده بود و بالا خره هم فوت كرد و از دنيا رفت. اما هميشه در مطبوعات ورزشي نحوه مشت كردن هاي ياشين را الگو قرار مي دادم، يادش به خير.
از اميرآقا حسيني الگوي ايراني تان بگوييد؟
ايشان گلر اول تيم ملي ايران بود. عضو تيم شاهين تهران كه انساني بزرگوار، باكرامت و شايد بهتر باشد بگويم يكي از بهترين سنگربانان تاريخ ايران. متاسفانه آن زمان اين همه بزرگ نمايي نبود. مردم خيلي ستاره هايشان را نمي شناختند. از ايشان خيلي تعليمات آموختم و هنوز هم وقتي از نزديك مي بينم دستشان را مي بوسم.
مگر زنده اند؟
بله و اميدوارم همواره سلا مت باشند.
ويژگي هاي گلري امير آقاحسيني چه بود؟
دروازه باني چالا ك و خوش پرش در حالي كه قد و بالا ي بلندي هم نداشت ولي بسيار باهوش و موفق عمل مي كرد. به خاطر دارم در 13 سالگي يواشكي به امجديه مي رفتم و چون پول بليت نداشتم يواشكي و از پشت تورهاي ورزشگاه بازي امير آقاحسيني را مي ديدم.
آن زمان گلرهايي با قد كوتاه نيز بازي مي كردند. اما الا ن شرايط خيلي عوض شده و...
اين حرف را قبول دارم به هر حال شرايط فرق كرده است.
آيا گلر قد كوتاه مي تواند موفق باشد؟
اگر باهوش باشد چرا كه نه؟ به نظر من يكي از فاكتورهاي يك دروازه بان علا وه بر شرايط فيزيكي و شايد بالا تر از آن تعقل و تفكر يك گلر است هوش بسيار مهم است و...
مي گويند ناصر حجازي هم با هوش خود گلري مي كرد؟
هم عابدزاده و هم حجازي. البته تمام گلرهايي كه در رده ملي بازي كردند اين چنين بودند. اما اين دو نفر بسيار باهوش و زيرك عمل مي كردند.
فاكتورهاي يك گلر خوب از ديدگاه فرامرز ظلي چيست؟
اول: قد و قواره مناسب كه به نظرم حداقل 1/80 سانتي متر بايد بلندي قامتش باشد. دوم: فيزيك خوب و رفلكس بدني ايدهآل و سوم: نگاه دانا و هوش است كه اين فاكتور سوم بسيار تاثيرگذار خواهد بود چرا كه همه اشتباه مي كنند اما آن كسي كه در نقطه آخر ايستاده حق اشتباه ندارد. بنابراين يك گلر بيش از هر چيزي به يك هوش بالا نياز دارد.
به هر حال گلر هم مثل بقيه اشتباه مي كند و...
(سري به نشانه تاييد تكان مي دهد) بله قبول دارم. اما بايد حواسش جمع تر از بقيه باشد.
بزرگترين اشتباهي كه در دوره گلري تان مرتكب شديد، چه بود؟
(بعد از كمي مكث) خوب به خاطر دارم تيمي از چكسلواكي سابق به ايران آمده بود تا با تيم ايران بازي كند. آن تيم بازيكناني مثل: ماساچوست، پوپلو آرو، پوپو سينجال و... در تركيب خود داشت. يك كرنر از سمت راست ارسال شد، پريدم توپ را بگيرم كه ناگهان توپ از ميان دستانم افتاد پشتم و گوش چپ تيم حريف توپ را گل كرد.
مربي تيم ايران چه كسي بود؟
حسين فكري بود. ايشان از بس كه ناراحت شد يك هفته با من حرف نزد و قهر كرد. اما آقاي مبشر رئيس فدراسيون نزد من آمد و گفت: پسر جان اين توپ ها را بايد مشت كرد نه اين كه با دو دست گرفت. بعد از آن، آنقدر مشت به ديوار زدم و پنجه هاي خود را ساختم كه وقتي مشت به توپ مي زدم تا مسافت بسيار دوري مي رفت. حمل بر خودستايي نباشد بايد بگويم پس از آن همه به من مي گفتند: مرد هجده قدم.
مي گويند مهاجمان حريف بايد در محوطه جريمه از دروازه بانان بترسند، اين حرف را تا چه حد قبول داريد؟
خيلي. ولي متاسفانه در فوتبال امروزي بعد از عابدزاده ديگر گلري را نديدم كه اين كه چنين بوده و در محوطه هجده قدم حرفي براي گفتن داشته باشد. همچنين يك ايراد بزرگ كه امروز در بين دروازه بانان كنوني مشهود است صحبت نكردن آنها با مدافعان خودي است. من امروز لب هاي گلرها را بسته مي بينم در حالي كه زمان ما هميشه گلرها در حال فرياد زدن بر سر مدافعان بودند.
آن زمان مربي گلرها هم وجود داشت؟
اصلا . مربي گلرها كجا بود؟!
آيا حضور مربي دروازه باني در تيم ها لزومي دارد؟
صددرصد. امروز پيشرفت علم در فوتبال ثانيه به ثانيه است. ديگر نمي توان با اتكا به داشته هاي قديمي زندگي كرد. منتهاي مراتب بنده به عنوان يك سفيدموي فوتبالي حتي يك آكادمي درست و حسابي مخصوص دروازه باني در كشور نديده ام كه بيايد و گلرهاي 12 تا 14 ساله را تربيت كند.
اگر قرار باشد يك گلر خوب قبل از انقلا ب را معرفي كنيد، از چه كسي نام مي بريد؟
(پس از مكثي طولا ني) همه خوب بودند، حجازي، رشيدي و عزيز اصلي.
هر يك از اين سه نفر چه خصوصياتي داشتند؟
همان طور كه گفتم حجازي از هوش سرشاري برخوردار بود. رشيدي شجاعت بالا يي داشت و عزيز اصلي هم يكي از باشهامت ترين گلرهاي تاريخ فوتبال ايران است.
يك ضرب المثل فوتبالي مي گويد: گلر بايد ديوانه باشد! اين حرف را تا چه حد قبول داريد؟
(با خنده) اتفاقا برعكس اعتقاد دارم، گلرها ديوانه نيستند بلكه عاقل ترين بازيكنان فوتبال هستند.
چرا؟
چون بايد درصدم ثانيه تصميم بگيرند و حق اشتباه نيز كمتر دارند.
نگفتيد كار كدام گلر قبل از انقلا ب را مي پسنديد؟ اگر مي شود يك اسم بياوريد.
ناصر حجازي. البته رشيدي هم بد نبود.
بعد از انقلا ب چي؟
بي چون و چرا، احمدرضا عابدزاده.
اگر قرار باشد بين حجازي و عابدزاده يكي را انتخاب كنيد چي؟
(پس از فكركردن بسيار) سوال شما مثل انتخاب يكي از بين پله و مارادوناست. هر يك از اينها در زمان خود بهترين بودند. شرايط اين دو را نمي توان با يكديگر مقايسه كرد. به هر حال هركس براساس سليقه خود يكي را مي پسندد و...
سليقه فرامرز ظلي در اين رابطه چه مي گويد؟
لطفا مرا به حاشيه نبريد.
سواي مواردي كه متذكر شديد، يك گلر بايد چه داشته باشد؟
معتقدم گلر بايد نگاه و جبروت داشته باشد مثل همان بازي ايران - استراليا كه احمدرضا عابدزاده با اتكا به همين ويژگي ايران را به جام جهاني 1998 فرانسه رساند.
فكر مي كنيد چرا يك عابدزاده يا حجازي ديگر در فوتبال ايران ساخته نشد؟ اشكال سر چيست؟
باز مي رسيم به نقطه سرخط. بحث عدم سازندگي است و دوم حضور گلرهاي خارجي در ايران. باور كنيد گلرهاي خارجي دروازه باني ايران را كشته اند. همين آرمناك پطروسيان و ساشا ايليچ كه فارسي را بهتر از من و شما صحبت مي كنند، چقدر استعدادهاي ايراني را نابود كرده اند، الا ن آرمناك نصف ارمنستان را با پول فوتبال ايران خريده است و... ( اين حرف ها را با تاسف بسيار عنوان مي كند.) معتقدم از همين فصل آينده بايد قانون منع حضور دروزاه بانان خارجي به تصويب رسيده و اجرا شود تا جلوي ضرر هرچه زودتر گرفته شود.
در مورد دوم با شما موافقم، اما درباره بحث سازندگي مي خواستم بپرسم، مگر عابدزاده و حجازي نيز محصول سازندگي نبودند؟
نه آنها محصول استعداد ذاتي خود بودند. زمان ما كه هيچي وجود نداشت وسط يك آجر را سوراخ و از آن به عنوان هالتر استفاده مي كرديم. باور كنيد نسل سوخته ما بوديم.
غير از بدنسازي و تمرينات فوتبال انجام چه رشته ورزشي ديگري مي تواند به گلرها كمك كند؟
از نظر بدني ژيمناستيك، به خاطر آن كه تمام مفاصل از نوك پنجه تا سر انسان را آماده و درست مي كند.
ناصر حجازي معتقد است ورزش پينگ پنگ مي تواند كمك شاياني به يك دروازه بان كند و...
حق با اوست. چون توپ پينگ پنگ كوچك است، چشم دروازه بان به دنبال توپ مي رود و تمرين خوبي براي ديد گلرهاست. اما سواي آن بنده ورزش بسكتبال را نيز توصيه مي كنم. اگر اشتباه نكنم خود حجازي هم پيش از دروازه باني بسكتباليست بود.
از ديد شما در حال حاضر چه كسي استحقاق پوشيدن پيراهن شماره يك دروازه باني تيم ملي ايران را دارد؟
باور كنيد همه اين گلرها در يك سطح هستند. طالب لو، رحمتي، واعظي، رودباريان و عباس محمد همگي قادر به پوشيدن پيراهن شماره يك تيم ملي هستند. هرچند خيلي حيفم آمد كه ابراهيم ميرزاپور با آن قد و قواره و فيزيك مناسب به اين زودي افول كرد.
البته فرصت هاي بسياري نصيبش شد كه قدر آنها را ندانست.
حق با شماست. مي توانست يكي از اسطوره هاي دروازه باني ايران شود اما...
اما چي؟
شايد با عرض معذرت آن ضريب هوشي لا زم را نداشت وگرنه با آن قد و قواره و فيزيك بدني مي توانست مرد بزرگ محوطه هجده قدم باشد. البته همان قدر كه گفتيد زمان بسياري هم داشت. بد هم كار نكرد ولي نتوانست آنچنان كه بايد و شايد از استعدادش استفاده كند.
گلرهاي فعلي كه نام برديد، هم اين گونه هستند؟
تقريبا همگي در يك سطح اند.
الا ن اين فرصت در اختيار رحمتي قرار گرفته است، او را چگونه ديده ايد؟
او هم گلر مستعدي است اما نوسان در كارش ديده مي شود مثل ساير گلرهاي ايراني، برخي اوقات گل هاي بدي مي خورد. اگر اين گل ها را ما آن زمان مي خورديم، دستمان را قطع مي كردند.
دروازه باني پس از عابدزاده بوده كه چشمتان را بگيرد؟
نگاه من روي مهدي واعظي بسيار مثبت بود. نمي دانم چرا به او ميدان لا زم را ندادند. او فيزيك و قد و قواره مناسبي داشت شايد واعظي هم از ذكاوت لا زم برخوردار نبود.
واقعا واعظي چشمتان را گرفت؟
بله خيلي دوستش داشتم. البته همه گلرها را دوست دارم و مثل بچه هايم مي مانند. ولي خيلي سهل گير شده اند. زمان ما هميشه سرمان بالا بود و سينه مان جلو، چون گل مفت نمي خورديم. اما امروزي ها نمي دانم چه بگويم؟ گل الكي مي خورند و صاف صاف راه مي روند در حالي كه...
از نيما نكيسا برايمان بگوييد؟
به خوب اسمي اشاره كرديد. او هم خيلي خوب بود. اگر قدر خودش را مي دانست. نيما نكيسا به رغم لياقتي كه داشت خيلي به حاشيه رفت. به نظرم او در اولين بازي ايران در جام جهاني 1998 مقابل يوگسلا وي بايد جاي پاي خود را سفت مي كرد. حيف او هم خيلي مستعد بود، افسوس كه قدر خودش را ندانست.
چرا ؟
به هر حال شرايط زندگي يك ورزشكار سرشناس با يك آدم معمولي خيلي فرق مي كند دنياي قهرماني دنياي ديگريست. ديگر مال خودت نيستي. ازآن مردم هستي و نگاه مردم به توست و از تو توقع دارند. مردانگي، مناعت، سخاوت و شجاعت را توامان بايد داشته باشي و در عين حال ورزشكار بودن حواس جمعي خاصي را مي طلبد كه متاسفانه اكثر ورزشكاران شناخته شده ما فاقد آن هستند.
تا به حال شده گلري جوان با فرامرز ظلي تماس بگيرد تا اشكالا ت دروازه باني خود را رفع كند؟
نه.
چرا؟
به هر حال فاصله نسل جوان با امثال ما خيلي زياد شده است ديگر كسي نميآيد از مني كه 50 سال حدود نيم قرن عمر خود را در فوتبال سپري كرده، چيزي بپرسد. كسي كه ما را قابل نمي داند. به هر حال با اين همه تجربه شايد حرف هايي براي گفتن داشته باشم ولي شرايط براي نظر دادن امثال ظلي مهيا نيست.
چه كسي بايد اين شرايط را فراهم كند؟
باشگاه ها و مديران آنها بايد چنين شرايطي را مهيا كنند. كدام باشگاه را سراغ داريد كه آمده باشد و پيشكسوتان خود را يك جا جمع كرده باشد؟
5 گلر برتر فعلي ايران را نام مي بريد؟
رودباريان، رحمتي، طالب لو، محمدي و عليرضا حقيقي. تعجب نكنيد اين بچه را مي شناسم و مي دانم از چه استعداد بالا يي برخوردار است.
و همين طور 5 سنگربان برتر تاريخ فوتبا ل ايران؟
عابدزاده، حجازي، رشيدي، اصلي و ميرزاپور.
اسم عليرضا حقيقي را آورديد. به نظرتان چرا مربيان فوتبال كشورمان از چنين جواناني بيشتر استفاده نمي كنند؟
چون جراتش را ندارند. استفاده از جوان جرات و شهامت مي خواهد. خوب به خاطر دارم تيم تركيه به ايران آمده بود تا با تيم ارتش ايران بازي كند. سرمربي ما مهدي اسدالهي بود.
ايشان من 18 ساله را درون دروازه تيم ارتش ايران قرار داد. قبل از شروع بازي ايشان نزد من آمد و گفت: امروز ظلي تو گل مي ايستي و حتي اگر 5 تا گل هم بخوري، بيرون نمي كشمت. باورتان نمي شود آنچنان روحيه اي از طرف آقاي اسدالهي گرفتم كه يكي از بهترين گلري هاي عمرم را مقابل حريف انجام دادم. در حالي كه مربيان امروز اين كارها را نمي كنند.
دليلش چيست؟
ببينيد شجاعت يكي از اصول مربيگري است. يعني در كنار دانش و بينش شهامت هم لا زمه كار مربيان است و...
با اين وضعيت چند سال ديگر بايد در انتظار يك عابدزاده ديگر بمانيم؟
فعلا كه با اين شرايط تا صد سال ديگر هم نمي توانم يك عابدزاده ديگر در اين فوتبال ببينيم. چون هيچ سرمايه گذاري در بخش نوجوانان، جوانان و اميدها صورت نمي گيرد. اگر هم باشگاه ها تيم هاي پايه اي داشته باشند، همه اش فرماليته است و باري به هر جهت. بدين خاطر به اين زودي ها مشكل دروازه باني مان مرتفع نخواهد شد.
با مربي خارجي براي گلرهاي ايراني موافقيد؟
حتما. حتي معتقدم مربيان متخصص دروازه باني بايد به كلا س هاي معتبر خارجي هم بروند.
با حضور بهزاد غلا مپور به عنوان مربي گلرهاي تيم ملي موافقيد؟
به هر صورت ايشان هم يك تجربه دارد ولي سوالم اين است كه غلا مپور، كدام كلا س پيشرفته مربيگري دروازه باني را پشت سر گذاشته است؟ به نظرم يك مربي بايد به علم روز مسلح باشد و غلا مپور نيز از اين قاعده مستثني نيست. در ضمن من يك پيشنهاد هم براي گلري ايران دارم.
به نظرم همان طور كه فدراسيون بسكتبال فراخواني براي بلندقامت ها گذاشت و حتي به عنوان قهرماني آسيا نيز رسيد. بهتر است كه فدراسيون فوتبال كشورمان نيز در همين ارتباط فراخواني بگذارد و از نوجوانان و جوانان بلندقد و البته علا قه مند به دروازه باني دعوت به عمل بياورد. شايد بدين ترتيب در سال هاي آينده مشكل دروازه باني كشورمان مرتفع شود.
حال در صورت عملي شدن پيشنهاد شما، چه كساني بايد اداره كلا س هاي اين فراخوان را برعهده داشته باشند؟
يك استاد خارجي به علا وه دروازه بانان كارنامه دار و قديمي فوتبال ايران مي توانند تركيب بسيار خوبي باشند.
براي تيم ملي فعلي كشورمان چه مربي گلري را مي پسنديد؟
هرآنچه مصلحت بوده فعلا انجام شده است. بنابراين ما هم بايد به انتخاب غلا مپور احترام بگذاريم. اميد آن كه او بتواند تجربيات خود را به خوبي به گلرهاي ملي پوش منتقل كند. همچنين به علم روز مسلح شود چرا كه ديگر نمي توان و نمي شود به لا له هاي خودرو و استعدادهاي بالفطره دل بست.
به هر حال استعدادهاي خودرو را نيز نمي توان ناديده گرفت.
دقيقا در فوتبال اين مملكت استعداد به وفور يافت مي شود. در شهرهاي دورافتاده يا همين جنوب شهر تهران خودمان بچه هاي باشور و اشتياق بسيار زندگي مي كنند كه متاسفانه به دليل عدم توجه به استعدادهاي آنها نيز مدفون مي شود و به منصه ظهور نمي رسد.
مي خواهيم نقبي به گذشته بزنيم. بهترين صحنه اي كه از گلري به يادتان مانده كي بوده؟
بازي ايران - كره شمالي و دروازه باني ناصر حجازي و همچنين گلري احمدرضا عابدزاده مقابل استراليا در مسابقات مقدماتي جام جهاني نيز فراموش نشدني است.
از بين خارجي ها چه؟
لحظه اي كه در جام جهاني 1970 سنگربان بزرگ انگليس ضربه سر مهارنشدني پله را گرفت هرگز از خاطره ها پاك نخواهد شد.
چند سالي مي شود كه از اين لحظه ها در فوتبال ايران ديده نشده؟
(سري به نشانه تاسف تكان مي دهد) مدت هاست بعد از عابدزاده آنچه آدم را به وجد بياورد، نديده ام. لحظه اي كه من پيرمرد را از زمين بلند كند و مجبور كند تا دست بزنم يا اين كه اشك شوقي بريزيم نبوده است.
آينده دروازه باني در ايران را چگونه پيش بيني مي كنيد؟
به عنوان پيشكسوت از متوليان فوتبال اين مملكت مي خواهم آموزش و پرورش را در كنار هم به خاطر داشته باشند و از ياد نبرند. اميدشان به اين لا له زار نباشد كه چند لا له بزرگ دارد. اگر اين لا له ها به اتمام برسند آن گاه فوتبالمان با خلا » بزرگي مواجه خواهد شد.
دست آخر آرزوي ته دل مانده اي اگر داريد، بگوييد؟
سربلندي وطنم و صداقت، راستگويي، شجاعت، يكرنگي و بي پيرايه بودن را در فوتبال ايران آرزومندم. ديگر آن كه آرزو دارم به زودي يك عابدزاده ديگر در اين فوتبال متولد شود تا خيال همه ما راحت شود و آخر هم آن كه قلمتان پاينده و صادق باد.
شنبه 9 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[مشاهده در: www.mardomsalari.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 207]
-
گوناگون
پربازدیدترینها