واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: چرا رئيسجمهور پيشبيني ناپذير؟ - جواد دليري
لطفا خوب توجه كنيد : آيا محمود احمدينژاد يك چهره پيشبينيناپذير است؟1- محمود احمدينژاد پس از بازگشت از عراق از طرح ترور خود خبر داد، چندين بار سخنراني كرد؛ دولتمردان سكوت كردند و مدافعان حزبياش پرسش، ولي خود او اين مساله را پيگيري نكرد. اما چرا؟2- محمود احمدينژاد 10 وزير كابينه و چندين عضو كابينه را تغيير داد و در شب انتخابات بر پايان كار وزير كشور مهر تاييد زد و در سالي كه قرار است طرح تحول اقتصادي اجرا شود وزير اقتصاد را كنار زد. 3- روزي كه براي احراز راي اعتماد وزير پرحاشيهاش - علي كردان - به مجلس رفت و انتقادها را ديد سخني از مقام معظم رهبري نقل كرد كه نهتنها وزيرش راي اعتماد بالا گرفت كه برگ تازهاي نيز از حمايت مقام رهبري رو شد.
4- محمود احمدينژاد ملوانان انگليسي (بخوانيد متجاوزان به سرزمينهاي ايران اسلامي ) را پس از چند روز جنجال خبري و سياسي در داخل و خارج عفو و سپس با بدرقه رسمي! خود او و اهداي هديههاي ارزشمند، آزاد ميكند.
5- محمود احمدينژاد براي نخستين بار در 27 سال گذشته به كشور امارات متحده عربي (سرزميني كه با ايران اختلاف ارضي دارد) سفر كرد. ساعت 12 بعداز ظهر در مركز امارات متحده عربي در سخنان غيرمنتظره ديپلماتيك آمادگي تهران را براي بازگشايي سفارت ايران در مصر تا پايان وقت اداري همان روز و البته در صورت اجازه مصر اعلام ميكند. (بماند كه مصر اجازه نداد و البته پيششرط هم گذاشت)
6- محمود احمدينژاد به گونهاي درباره رابطه با آمريكا سخن ميگويد كه نهتنها صحبت از مذاكره با آمريكا، نشانه مرعوب بودن نيست و خون كسي را به جوش نميآورد بلكه (شكستن تابوي مذاكره نكردن) به عنوان مهمترين دستاورد سفر رئيسجمهور به نيويورك معرفي ميشود و تا آنجا پيش ميرود كه طرح بازگشايي دفتر حافظ منافع آمريكا روي ميز رئيسجمهور قرار ميگيرد.
7- محمود احمدينژاد پس از دريافت گزارش رئيس ديوان محاسبات كشور، ساعت 22 شب حكم به بركناري تمام اعضاي هيات مديره بيمه ايران ميدهد. خبر آنچنان سريع بود كه وزير اقتصاد او نيز خود خبر را از راديو ميشنود. (بدانيد كه بعد از اين حكم، دوتن از افراد بركنارشده حكم سرپرستي بيمه ايران را ميگيرند)
8- محمود احمدينژاد در بلاروس است. نمايندگان مجلس سه ماه قبل تصويب كرده بودند از اول خرداد ماه 1386بنزين سهميهبندي شود و قيمت آن به 100 تومان افزايش يابد. ساعت 20 روز 31 ارديبهشت است. تاكنون تمام اخبار رسمي منتشر شده از دولت نشان ميدهد كه بنزين همان 80 تومان است اما تماس تلفني رئيس مجلس باعث ميشود كه محمود احمدينژاد دستور افزايش قيمت بنزين را در بلاروس و چند ساعت قبل از اتمام فرصت قانوني صادر كند.
9- محمود احمدينژاد همچنان در بلاروس است. وزير اقتصاد و رئيس بانك مركزي دولت او در همايشي در تهران صريحا تاكيد ميكنند نرخ سود بانكي كاهش نخواهد يافت. ساعت نزديك ظهر12 است و اخبار اين همايش روي تلكس خبرگزاريها مخابره ميشود. دو ساعت بعد دستور رئيسجمهوري صادر ميشود : نرخ سود بانكي به 12 درصد كاهش يافت.
10- محمود احمدينژاد از يك سو در خفا رئيس سازمان تربيتبدني را به نامزدي در انتخابات فدراسيون فوتبال دعوت ميكند و از سوي ديگر در جلوي دوربين تلويزيون از او ميخواهد از اين نامزدي كنارهگيري كند.
11- محمود احمدينژاد از موضوع هولوكاست سخن ميگويد، دنيا و اكنش نشان ميدهد، ولي او باز تكرار ميكند اما سپس خود اوست كه ديگر از اين موضوع سخن نميگويد و حتي معاونش - رحيممشايي - از دوستي با اسرائيل سخن ميگويد.
12- محمود احمدينژاد در يكي از شهرهاي دورافتاده كشور مديرعامل يك بانك خصوصي را تهديد ميكند اما پس از مدتي او را با حكم خود به عضويت شوراي بازنگري قوانين بانكي برگزيد و ديپلمات سابق را به محاكمه كشاند و اما او هم پس مدتي تبرئه شد...
13... -
اينها فقط چند مورد از دهها موضوعي است كه از فروردين ماه سال گذشته تاكنون اتفاق افتاده است. ميتوان به اين فهرست دهها عنوان ديگر از ماهها قبلتر از اين افزود: نامه احمدينژاد به بوش، آمادگي احمدينژاد براي مناظره با بوش، اجازه دولت براي ورود زنان به ورزشگاهها، واگذاري اختيارات سازمان مديريت به استانداريها، آمادگي براي سفر براي نشست شوراي امنيت، برگزاري همايش هولوكاست و...
محمود احمدينژاد، اكنون او پيشبينيناپذيرترين چهره ايراني است.
پيشبينيناپذيري او، يك سيره سياسي شده است. اين سيره، گاه طبيعي و گاه غيرطبيعي مينمايد. راهي كه در سه سال اخير، فضاي سياسي- اجرايي كشور را فراگرفته، البته ميتواند مصداق سيره غيرطبيعي باشد.
***
آيا محمود احمدينژاد يك چهره پيشبينيناپذير است؟
يكم - محمود احمدينژاد از اصحاب حلقه تفكر موسوم به راست در ساخت سياسي جمهوري اسلامي است. درست در فصل سردي كه ياس راستگرايان آينده حيات سياسي اين تشكل را تهديد ميكرد طيف تازهاي متشكل از برخي نسل دوميهاي راستگرايان در سايه عزلت سياسي خود رفتار جناح پيروز و كامياب و نيز رازهاي سياسي جناح خود را رصد ميكرد. كانون تجمع اين طيف تازه، جامعه اسلامي مهندسان و جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي بود؛ هستهاي نسبتا محدود از مديراني كه بعضا در سطوح مياني حاكميت تجربه خدمت داشتند، اما سياستهاي عام دولتهاي سازندگي و اصلاحات آنها را به حاشيه رانده بود. محمود احمدينژاد استاندار اسبق اردبيل كه اينك بار مسووليت استانداري را بر زمين نهاده بود و در دانشگاه علم و صنعت به تدريس اشتغال داشت، عضو پرتحرك اين هسته بود. اين هسته در گام نخست نامي نو براي خود برگزيد؛ تلاشهاي اين هسته به رهبري محمود احمدينژاد در كنار مرداني چون حسين فدايي، محمد رضا باهنر، غلامعلي حدادعادل، علي دارابي و... در انتخابات شوراي شهر دوم در تهران به بار نشست. تمام 15 مردي كه محمود احمدينژاد براي شوراي شهر تنظيم كرده بود به خيابان بهشت راه يافتند. پس از آن شهرداري تهران در سومين گام به محمود احمدينژاد مرد پرتلاش انرژي هستهاي اهدا شد. گروه نوظهور آبادگران آنگاه كه ديد راهكارهايش به نتيجه ميرسد- پس از شوراها همين گروه اكثريت كرسيهاي مجلس در پايتخت را از آن خود كرد- در انديشه كرسي رياستجمهوري افتاد. شهردار ديگر رئيسجمهور شده بود. او در رقابت با هاشميرفسنجاني به عنوان مظهر نظام پيروز شد. او ديگر نه سياستمداري بود كه اوقات فراغتش را ميان جمعيت ايثارگران و جامعه اسلامي مهندسان ميگذراند و نه مديري كه تنها كليد پايتخت را در دست داشت. او رئيسجمهوري بود كه نسل اول را كنار زده و به تعبيري شكست داده بود. او با خود رسالتي را آورد كه در آن احساس ميكرد فضيلتهاي خاموششده انقلاب را احيا ميكند. آيا او يك چهره پيشبينيناپذير نيست؟
دوم - محمود احمدينژاد با تصويري متفاوت از آيين كشورداري به پاستور رفت. او خود را در موقعيتي فرض كرد كه مامور است تا مسير منحرف را اصلاح كند. در سياست داخلي خود را به دامان سلوك و سيره تودهگرايان آويخت، توسعه را دائما با ترجيعبند عدالت تكرار كرد. سعي كرد هم اميركبير باشد هم مصدق، هم دوست داشت رجايي ناميده شود، هم هاشميرفسنجاني؛ هم خاتمي بود هم ميرحسين موسوي.
ناپسند نميدانست كه به تمام شهرها سرك بكشد، وعده بدهد و اعتبار مالي امضا كند. از قانون تفسير دلبخواه خود را ارائه كند، حوزه اقتصاد خصوصي را دولتي كند و دنبال افزايش محبوبيت كاريزماتيك خود باشد و لباس مردم عامي و قشرهاي پايين جامعه را بپوشد. در جمع مردم حاضر شود و عاميانه بپرسد انرژي هستهاي ميخواهيد يا خير؟ در باب گراني از مغازه محل خود قيمت بياورد و از مردم بپرسد كه ميخواهيد اين نقطه از فلان شهر به شهر شما ملحق شود؟ آيا از مسوولان خود راضي هستيد و وقتي مردم بگويند نه همانجا آنها را عزل كند. درسياست خارجي هم همينگونه نظر دارد. به كوبا، ونزوئلا و بوليوي نظر دارد. پيام او اين است كه انقلابيون جهان متحد شويد. آيا او يك چهره پيشبينيناپذير نيست؟
سوم - محمود احمدينژاد پيشواي گريز از مفاهيم مدرن است. در ادبيات او واژگاني چون دموكراسي، تحزب و آزادي جايي ندارد. چنين است كه او دموكراسي را تهوعآور ميخواند. ابايي ندارد در دولتش دانشگاهيان ستارهدار شوند و دانشجويان منتقد و استادان معترض اخراج. مطبوعات را وابسته خوانده و نهادهاي مدني را به هيچ انگارد، نامي از جمهوري اسلامي نبرد و تا مدتها دولت اسلامي را بر زبان جاري كند. آيا او يك چهره پيشبينيناپذير نيست؟
چهارم - محمود احمدينژاد رقيبانش نه مردمند كه نسل اول انقلاب هميشه مورد خطاب اويند. همان اندازه كروبي و هاشمي را آزرده كه ناطق نوري و مهدوي كني را و همان اندازه ميرحسين و سيدمحمد خاتمي را. او البته فقط با نسل اول سر ستيز ندارد. او با نسل دوم كه جوهره اصلاحطلبي يا تكنوكراسي دارند هم سر به مهر ندارد. او شبيههترين مديران به خود را در حلقه ياران و مشاوران جاي ميدهد. آيا او يك چهره پيشبينيناپذير نيست؟
***
آيا محمود احمدينژاد يك چهره پيشبينيناپذير است؟ سه سال از آن روز كه محمود احمدينژاد مردان كابينه نهم را به مجلس معرفي كرد، ميگذرد. سه سال گذشت تا دولت نهم به نيمه راه پرفرازونشيب خود برسد. قصه ياران محمود احمدينژاد، به اندازه سرگذشت خود او شنيدني است. آنچه در اين سه سال گذشت، نشان داد دولت او همچون خود او پيشبينيناپذيرترين دولت است. اكنون سه سال گذشته است. محمود احمدينژاد با واقعيات كنار آمده، به جاي محالانديشي و روياپردازي، به حفظ داشتهها بسنده ميكند. بر همين پايه است كه دولت او به كمال رسيده، سوداي تغيير جهان در سرميپروراند، با جهان به قاعده ارزشهاي جهاني رفتار ميكند و به اصلاح آرام و محتاطانه دل ميبندد. محمود احمدينژاد هر چقدر هم سودايي بينديشد و ماجراجويانه تصميم بگيرد اكنون سر به راه است و پختگي و سياستورزي نقشه راهش شده است. محمود احمدينژاد به تدريج دريافته كه ره صدساله را نميتواند يكشبه طي كند، ساختارهاي كهنه را نميتواند زير و رو كند و خلاصه نميتواند تافته جدابافتهاي باشد. از همين نگاه اكنون محصول دولت نهم در آستانه ميوهچيني است. دو سال گذشته در سياست داخلي، اقتصاد و سياست خارجي دولت دستاوردهاي متفاوت و البته پيشبينيناپذيري را داشته است. پرچالشترين بخش، بخش اقتصادي دولت بوده است كه هم عملكرد مثبت دارد هم منفي. هم تصميمي ميگيرد كه توده جامعه را خوش است (كاهش سود بانكي) هم تصميمي كه نخبگان آن را تحسين ميكنند. (بنزين) در سياست داخلي اما نگاه امنيتي بر نگاه سياسي غلبه پيدا ميكند و امنيت حرف نخست را ميزند و در سياست خارجي سياست تهاجمي جايگزين تنشزدايي ميشود.
اينك ميتوان حكم كرد در شرايطي كه دهه دوم انقلاب با سعي هاشميرفسنجاني معطوف به روزآمد كردن منطق انقلاب بود و خاتمي آن را در سيرهاي ديگر ادامه داد ربع دوم انقلاب با تلاش احمدينژاد براي تجديد تصوير انقلاب آغاز شده است. او از همين رو پيشبينيناپذيرترين چهره ايراني است.
پيشبينيناپذيري او، بدينگونه يك سيره سياسي شده است؛ اين سيره، گاه طبيعي و گاه غيرطبيعي است. راهي كه در سه سال اخير، فضاي سياسي اجرايي كشور را فراگرفته، البته ميتواند مصداق سيره غيرطبيعي باشد. آيا او يك چهره پيشبينيناپذير نيست؟ لطفا خوب توجه كنيد: آيا او يك رئيسجمهور پيشبينيناپذير نيست؟
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
شنبه 9 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 270]