واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: تصوير رسانه اي افغان ها در ايران و جهان-بخش اول
سرمايه، پدرام الوندي: شايد شما هم اين توصيف آرماني از رسانه ها را شنيده باشيد كه «رسانه ها همچون آيينه اي بازتاب واقعيت هستند»؛ امروزه محافل آكادميك و اصحاب تحريريه روزنامه ها بيش از هر زمان ديگري چنين توصيفي از موقعيت كنوني رسانه ها را نادرست و دور از واقعيت مي دانند. مفاهيمي نظير انگاره سازي، چارچوب بندي و در نهايت بازنمايي (كه سوژه اصلي اين گزارش است) در متون علمي و بحث هاي نظري و عملي رسانه ها رشد كرده اند به خصوص با فراگيرشدن پخش سراسري شبكه هاي ماهواره اي و روزنامه هايي كه هم به كمك اينترنت و هم به كمك توسعه زيرساخت فناوري چاپ و توزيع، مخاطباني از سراسردنيا را پيش روي خود مي بينند، بيش از هر زمان ديگري اين اتفاق نظر وجود داردكه واقعيت يك چيز است و ساخت رسانه از واقعيت چيز ديگري است. يكي از مهم ترين راهبردهاي سياست بازنمايي در رسانه ها كليشه سازي است. كليشه گروه اجتماعي مورد نظر را تا حد يك يا چند ويژگي ساده تقليل مي دهد و قضاوت را در مورد آن ها آسان مي كند و اين قضاوت آسان معمولاً مورد استقبال عامه مردم واقع مي شود. رسانه ها براي ساخت اين كليشه ها از راه هاي گوناگوني استفاده مي كنند.
نخستين رويكرد رسانه ها در كليشه سازي ارائه تصويري غلط از گروه مورد نظر است. اين تصوير غلط به دو شيوه ارائه مي شود. نخست اينكه گروه مورد نظر ناديده گرفته مي شود. مثلاً يكي از مسائل پيش روي رسانه هاي آمريكا در ابتداي قرن 19 اين بود كه اسپانيايي زبان ها و مهاجراني كه از آمريكاي لاتين براي زندگي به ايالات متحده آمده بودند راهي به رسانه هاي جريان اصلي نداشتند و به قول «هكتور توبار» روزنامه نگاري با اصليت گواتمالايي كه سال ها براي لس آنجلس تايمز قلم زده است، اين مهاجران با وجود اينكه شهروندان قانوني ايالات متحده نيز بودند مورد توجه روزنامه ها قرار نمي گرفتند حتي خود نيز با پذيرش اين نگاه از دايره مخاطبان روزنامه كنار رفته بودند. شيوه دومي كه براي ساخت تصوير غلط به كار گرفته مي شود پررنگ كردن حضور گروه مورد نظر در عرصه اي خاص است. مثلاً زماني كه از جرم و جنايت سخن به ميان مي آيد، رسانه هاي ايالات متحده پيكان حملات خود را به سوي جوانان رنگين پوست و مهاجران جنوبي نشانه مي روند. اين تاكيد رسانه ها بر مهاجران در كنار اظهارنظر پليس و مقامات قضايي براي برخورد جدي تر و محكوميت هاي سنگين تر براي برخورد با عوامل اين ناامني هاي اجتماعي سبب مي شود كه قدرت و نظارت پليس در مناطقي كه جوانان مهاجر زندگي مي كنند بيشتر شده و بدون توجه به نابرابري هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي زمينه ساز برخي ناهنجاري ها و درگيري ميان پليس و اين جوانان شده و در نهايت به افزايش ناامني در مناطق مهاجرنشين منجر شود؛ به اين گونه پيش بيني مورد نظر رسانه ها نيز برآورده شده است.
دومين رويكرد رسانه ها در كليشه سازي نمايش محدود و ثابت و پايدار رفتار گروهي خاص است. مثلاً جوانان سياه پوست در نمايش هاي تلويزيوني اغلب به عنوان خلافكار و ولگرد نشان داده مي شوند. هكتوركوبار كه زماني تنها روزنامه نگار مهاجر در روزنامه لس آنجلس تايمز بوده است، مي گويد روزنامه هاي آمريكايي براي پوشش خبري مربوط به مهاجران اغلب بر تعارض هاي فرهنگي و «ديگري» بودن آن ها تاكيد مي كنند و به عميق تر شدن فاصله ميان «خودي ها» و «غيرخودي ها»يي كه ساخته رسانه ها هستند، كمك مي كنند.
-
افغان ها سوژه بازنمايي
روي كار آمدن طالبان و حادثه يازدهم سپتامبر دست به دست هم دادند تا افغانستان از سوي نيروهاي ائتلاف بين المللي با محوريت ايالات متحده مورد تهاجم قرارگيرد. حمله به افغانستان و متعاقب آن سقوط حكومت طالبان زمينه سازي بازنمايي هايي متعددي از واقعيت اجتماعي موجود در افغانستان در رسانه هاي بين المللي شد. پوشش خاص افغان ها در فيلم هاي سينمايي و بازي هاي كامپيوتري به نماد و نشانه اي از تروريسم و بنيادگرايي در غرب تبديل شده است حتي منجر به ايجاد فاصله اي اجتماعي ميان افغان هايي كه با لباس سنتي خود تردد مي كنند و جوامع ميزبان آنها شده است. از سوي ديگر هزينه جنگ در افغانستان بايد به گونه اي به كمك بازنمايي هاي رسانه اي و تحت تاثير خواست اصحاب قدرت به عنوان مهم ترين منبع بازنمايي رسانه ها توجيه مي شد. اين نگاه به افغانستان قبل و بعد از طالبان در پژوهشي روي بازنمايي تصوير زنان افغان در عكس هاي ارسالي خبرگزاري آسوشيتدپرس مورد بررسي قرار گرفته است كه نتايج آن درس هاي جالبي را در مورد بازنمايي به ما مي آموزد. اين پژوهش در گازت بين المللي ارتباطات در سال 2004 درج شده است. در حالي كه قبل و بعد از سقوط طالبان اوضاع عمومي زنان افغان تغيير چنداني نكرده است، چون باور عمومي در جوامع غربي بر اين بوده است كه افغان ها و به طورخاص زنان افغان پس از سقوط طالبان بايد با «آزادي» بيشتري روبه رو شوند و احتمالاً پوشيه هاي خود را از صورت بردارند، توجه به خروجي اين خبرگزاري معتبر بين المللي با توجه به فاكتورهاي متعددي دچار تغيير شده اند. در تصاوير انتخاب شده از ميان تصاوير خروجي اين خبرگزاري زنان پس از سقوط طالبان فعال تر، تعاملي تر و از نظر اجتماعي فعال تر تصوير شده اند. به زباني ديگر تصاويري كه از زنان افغان پس از سقوط طالبان انتخاب شده است، تغييرات مهمي به لحاظ استفاده از چارچوب هاي بصري با توجه به مواردي چون زاويه دوربين، فوكوس، فاصله اجتماعي و نقش زنان نشان مي دهد. براي مثال در دوره پس از سقوط طالبان تصاوير بيشتري از زنان در محيط هاي اجتماعي و كاري و بدون پوشش سنتي زنان افغان از خروجي خبرگزاري انتخاب و در روزنامه هاي غربي منتشر شده است.
شنبه 9 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 238]