واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: جامعه - پاسخ به مقاله «كلاغي كه قناري شد»
جامعه - پاسخ به مقاله «كلاغي كه قناري شد»
پژمان وزيريان:يكي از مخاطبان روزنامه در خصوص مطلبي كه روز گذشته در صفحه 14 روزنامه به چاپ رسيده بود توضيحاتي را به روزنامه ارسال كرده است كه در ادامه ميآيد.
لحن گزارش آقاي حسين احمديان در روزنامه كارگزاران، صفحه جامعه (6 شهريور 1387) بسيار تعجببرانگيز بود، به عنوان يك مخاطب از روزنامهاي كه بارها در صفحه جامعه آن گزارشهايي گوناگون درباره مواد مخدر خواندم انتظار نداشتم كه با آسيبي اجتماعي چنين برخوردي صورت گيرد. نوشته ايشان از دو منظر قابل نقد و بررسي است. اول اينكه لحن عصبي نويسنده حكايت از آن دارد كه از ديدگاه ايشان اعتياد يك جرم غيرقابل بخشش است، در صورتي كه ميدانيم اعتياد و مصرف مواد مخدر يك بيماري است. اگر بتوانيم با اين رويكرد به موضوع بنگريم موفقتر خواهيم بود تا اينكه آن را جرمي بدانيم كه مجرم به آن، تنها سزاوار مرگ است. ديگر اينكه در مقاله مذكور هنوز يك مخدر رواج چنداني نيافته، پيشاپيش به نگراني خانوادهها نسبت به فرزندانشان دامن زده و به نوعي در يك صفحه از روزنامه، مخدري تازه را به جامعه معرفي كند كه اين در نوع خود تبليغي براي كساني است كه در آستانه لغزش و انحراف اجتماعي هستند. رويكرد ايشان به موضوع كاملا شبيه به رويكرد صدا و سيما به مقوله مواد مخدر است. تلويزيون در اغلب موارد نهتنها به خانوادهها آگاهي لازم را در زمينه مواد مخدر و مراقبت از فرزندان نميدهد، بلكه به نگراني آنها افزوده و ممكن است فضاي صميمي و پر از اعتياد يك خانواده را با ايجاد سوءظنهاي بيمورد دستخوش درگيريهاي شديد كند. با خواندن گزارش ايشان مادران و پدران بايد با نگاهي نگران حتي به آدامس جويدن فرزندان خود هم دقت كنند تا مبادا اين آدامس مواد مخدري باشد كه آنها از وجود آن مطلع نيستند. در صورتي كه مصرف شديد هر مواد مخدري نياز به شناخت نشانههاي ريز و دقيق ندارد، به راحتي هر پدر و مادري ميتواند از رفتار اغراقآميز و بيخوابي غيرعادي فرزند خود به فرض دريابد كه او آمفتامين مصرف كرده است. لحن مقاله «كلاغي كه قناري شد» مرا به ياد خانوادهاي انداخت كه در برخورد با فرزند معتاد خود به دليل استفاده از روشهاي غيرعلمي براي خشكاندن ريشه اعتياد در وجود او موجب به كام مرگ فرستادن فرزند خود شدند. خانوادهاي در اطراف خود ميشناسم كه براي كنترل فرزند خود، در ساعاتي كه دور از چشم خانواده بوده با اتخاذ يك روش غيرمنطقي، تاثيري منفي بر روند ترك اعتياد او داشته و سرانجام موجب مرگ او شدند. اين جوان 22ساله با راهنمايي پزشك مشغول ترك بود و كپسول ترك اعتياد مصرف ميكرد. پزشك مشاور به آنها توصيه كرده بود كه نبايد با معتاد بدرفتاري كرد و او را تحقير نمود، چون اين رفتار مدام روند ترك او را به تاخير خواهد انداخت. پدر و مادر گاهي به فرزند خود اجازه ميدادند كه براي هواخوري چند ساعتي بيرون از منزل باشد. وقتي كه بيرون از منزل و دور از چشم خانواده بود، گاهي دوباره لغزش كرده و كمي مخدر از نوع هروئين مصرف ميكرد، پدر و مادر كه به اين موضوع شك كرده بودند براي اينكه بفهمند فرزند آنها در زماني كه دور از چشم آنها است مخدري مصرف كرده، كپسول ترك اعتياد او را تخليه كرده و در آن «نالتراكسون» يعني دارويي ضدمرفين ميريختند. مصرف نالتراكسون در زماني كه كسي مرفين مصرف كرده باشد، موجب تشنج شديد شده و احتمال مرگ هم دارد. وقتي كه پسر به خانه ميآمد با اصرار به او ميگفتند كه كپسول ترك اعتيادت را بخور، پسر ميخورد و بعد به اتاق خود ميرفت و تا صبح از تشنج به خود ميپيچيد. ميدانيد چرا؟ او ميترسيد كه بگويد تشنج كردم، چون اگر پدر و مادر ميفهميدند كه او دوباره مخدر مصرف كرده، به شدت او را ضرب و شتم ميكردند. آيا چنين برخوردي درست است؟ در يكي از همان روزها كه پدر و مادر روش غيرعلمي خود را روي پسر تكرار ميكردند، پسر زير تشنج در اتاق خودكشي ميكند. حاضر بود بميرد اما بار ديگر زير تشنج حاصل از تركيب نالتراكسون و مرفين، كتك نخورد. با خواندن گزارش تشويشآور آقاي حسين احمديان، با آن ادبيات عصبي و تند خود درباره كساني كه در جامعه دچار انحراف ميشوند، به ياد برخوردهاي خشن با موضوع مخدر و چنين خاطره دردناكي افتادم. آيا پذيرفتن بيمار بودن يك معتاد تا اين اندازه دشوار است. در اين گزارش نكات روشنگرانهاي هم بود اما لحن عصبي او و متهم كردن خانوادهها به اينكه تفاوت قرص اكستازي و قرص ضداسهال را نميدانند، قريب به يقين هر پدر و مادري را به شناخت و استفاده بيجا و برخوردهاي غيرمنطقي با فرزندان ميكشاند. اين گزارش پدران و مادراني را كه يك نمونه از آنها را در اين جوابيه مثال زدم، به برخوردهايي از اينگونه تهييج خواهد كرد. آيا اين آگاهي دادن است يا افزايش نگراني خانوادهها و تشويق آنها به برخوردهاي خشن؟ در صورتي كه هيچ معتادي با فحش و تحقير از بيماري خود دست بر نخواهد داشت. از سوي ديگر بد نيست كمي صبر كنيم تا شائبه تبليغ يك مواد مخدر جديد براي خواننده برطرف شود.
پنجشنبه 7 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]