محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831161425
مشكل مسكن و وظيفه معماران؛سرپناه يا آشيان فرهنگ؟ - بهروز مرباغي
واضح آرشیو وب فارسی:ایران اسپورت: مشكل مسكن و وظيفه معماران؛سرپناه يا آشيان فرهنگ؟ - بهروز مرباغي
معماران كشور مدتي است درگير مشكل مسكن و چگونگي تامين سرپناه بيخانمانها هستند. در نشستها و همايشهاي متعدد و در انتشارات و گفتوگوهاي خود، ابعاد بحران مسكن را ميكاوند و زنگهاي خطر را به صدا درميآورند. ولي آيا هشدار در خصوص معضل مسكن وظيفه معمار است؟ البته كه هست، ولي نه بهعنوان معمار بلكه بهعنوان يك هموطن؛ هموطني كه شاخكهاي حسي قويتري دارد و خطر را زودتر احساس ميكند. مشكل مسكن را بايد ديگران حل كنند و معماران ما بايد مواظب باشند كه راهحلها منجر به توليد معماري بيكيفيت نشود. در هيچ آييننامه و شرح خدماتي گفته نشده است كه معمار بايد وقت و انرژي خود را مصروف پيداكردن راههاي افزايش توليد مسكن در جامعه و پوشش دادن نيازهاي به مسكن كند. معمار وظيفه ديگري دارد.
معمار بايد الگوهاي فرهنگي مسكن را توسعه دهد، بايد زيباييشناسي معماري را در سطح كلان جامعه ارتقا ببخشد، بايد نگران معماري پايدار باشد، بايد دلواپس اين باشد كه مسكن براي انسان ساخته ميشود و بايد ولي چرا معماران ما مدتي است خود را درگير معضل مسكن كردهاند؟ شايد به اين خاطر كه علاقهمند هستند يكي از طرفهاي درگير موضوع باشند تا در اين بازار آشفته، عنان كيفيت از دست نرود. انشاالله كه چنين است. معماران خود را درگير فعاليتي خارج از حيطه موظف خود كردهاند، چون نگرانند كه مسوولان ذيربط، بحران دامنگير مسكن را جدي نگيرند و شايد به همين خاطر است كه در نشستهاي معماران، در اين خصوص، الحق نكات دقيق و مهمي مطرح ميشود و جماعت را اميدوار ميسازد كه اگر اين بحث و نشستها به فرجام منطقي خود نزديك شوند و در دايره معماري و دغدغههاي زيباييشناسي معماري قرار بگيرند، بشود به تدوين مجدد و تازه مباني نظري معماري مسكن اميدوار بود. در نشست چهارم شهريور انجمن مفاخر معماري ايران، موضوع بحث مسكن و ساختمان بود، بهعنوان محور اقتصادي توسعه پايدار.
معماران كجا هستند؟
مهندس عليرضا قهاري: امروزه، بخواهيم يا نخواهيم، مسكن زيربناييترين موضوع معماري است از هر لحاظ. شايد در 100 يا 200 سال قبل چنين نبود، ولي امروزه مسكن بزرگترين معضل معماري و شهرسازي است. اگر از ابعاد اقتصادي و تكنيكي صرف موضوع بگذريم، از بعد معماري و شهرسازي بزرگترين معضل است. فاقد هرگونه زيربنا است، فاقد هرگونه هويت و شناسه فرهنگي است و در اين ميان، انگار كه بايد جماعت ديگري در خصوص معماري مسكن حرف بزنند. تاسفبارتر اينكه در سالهاي ماضي بخشي از ساختمانها را از داشتن نقشه معماري معاف كردند و با اين قانون ظاهرا ساده كه احتمالا به خاطر كمبود معمار در كشور بود، پاي غيرمعماران به حوزه عمل معماري باز شد و هنوز هم باز است. رسم است حداقل به حرف، كه مشكلات هر بخش را متخصصان همان بخش بايد بحث كنند، ولي چرا در حوزه مسكن معماران حضور ندارند؟ معماران ما كجا هستند؟
بازتاب مسكن بر حيات اجتماعي
دكتر حبيبالله زنجاني: 38 سال پيش، در مقدمه پژوهش ، گفته شد كه مسكن بازتابهاي بسيار گستردهاي بر ابعاد حيات اجتماعي دارد. در مرحله پاسخگويي به نيازهاي اساسي جامعه، مهمترين آنها به حساب ميآيد و به موازات ارتقاي سطح توسعه، ابعاد تازهاي مييابد.
به استناد آمار سرشماري سال 1385، در برابر حدود 17 ميليون و 300 هزار خانوار ايراني، حدود 15 ميليون و 800 هزار واحد مسكوني وجود دارد. پس، در لحظه حال، نزديك به يكونيم ميليون واحد مسكوني كم داريم. از سوي ديگر، طبق آمار سرشماري 1375 (آمار 1385 در اين خصوص هنوز منتشر نشده است)، حدود 4/15 درصد از خانوارها اجارهنشين هستند. البته اجارهنشيني، فينفسه، امر تعيينكنندهاي در تصوير يك جامعه نيست و در غالب كشورها نزديك به 30 درصد از خانوارها اجارهنشين هستند، ولي در ايران كه خانه يكي از اركان است، همين مقدار اجارهنشين هم كه نزديك به 3 ميليون خانوار را شامل ميشود، بسيار مهم به نظر ميآيد.
از نظر بعد مسكن نيز اطلاعات نسبتا مهمي را ميتوان از سرشماري 1385 استخراج كرد. لازم است يادآوري كنم كه از سرشماري 1345 به بعد است كه مسكن نيز جزو موضوعات سرشماري قرار گرفت. طبق سرشماري 1385، بيش از يكونيم ميليون خانوار تنها در يك اتاق زندگي ميكنند و با احتساب بيش از 5/4 ميليون خانواري كه در 2 اتاق زندگي ميكنند، بيش از 36 درصد خانوارهاي ايران در واحدهاي يك يا دواتاقه زندگي ميكنند.
مقايسه درصد خانوارهاي ساكن در اتاق و كمتر با واحدهاي مسكوني دواتاقه و كمتر، حاكي از فشار رواني بيشتر بر خانوارهاي ساكن در اين اتاقها است. پيشبينيهاي جمعيتي به افزايش 20 ميليون نفر بر جمعيت كشور در 15 سال آينده دلالت دارد. اين جمعيت هم خانه ميخواهد. اين فاكتور مهم را هم در نظر بگيريم كه طبق برآوردها، بعد خانوار در سال 1400، كوچك ميشود و به 3/3 ميرسد. (در برابر 06/4 امروز) پس نياز به مسكن باز هم بيشتر ميشود.
بخش عقبافتاده اقتصاد
دكتر محمود گلابچي: در توليد ساختمان در سالهاي آينده، اين را نيز بايد در نظر گرفت كه حدود يكسوم واحدهاي موجود هم، به سبب فرسودگي و دلايل ديگر، بايد تخريب و با خانههاي جديد جايگزين شوند يعني حدود 5 ميليون واحد. اصولا در زمينه ساختمان، نه توسعه داشتيم و نه حرفي براي گفتن درباره داريم. واقعيت اين است كه در مفهوم در ايران دچار مشكل اساسي هستيم.
در مقايسه با ديگر بخشهاي اقتصادي مثل داروسازي و خودروسازي و... شايد بتوان گفت بخش مسكن عقبافتادهترين بخش اقتصادي كشور است. بهويژه از اين نظر كه ظرفيت توليد ساختمان بسيار كمتر از حد نياز است. اين ظرفيت زير يك ميليون واحد درسال است. صحبت از 600 يا 700 هزار واحد ميشود. و وقتي صحبت از توسعه پايدار در بخش مسكن ميكنيم، توجهمان نميتواند فقط معطوف به ارقام كمي واحدهاي ساخته شده باشد. در اين توسعه، بدنه دانشي و پسزمينه اجتماعي توليد مسكن هم بايد رشد باقوارهاي داشته باشد. فناوري مناسب و به روز هم بايد رواج رايج خود را داشته باشد. اين يك نقص است كه ساختمانهاي ما عمر 20 تا 30 ساله دارند، نه بيشتر.
نقش مجريان
مهندس اردشير سيروس: با پايان يافتن قرن بيستم، ديگر نميتوان از اين عقيده پشتيباني كرد كه نيازمنديهاي بشري را ميتوان با نحوهاي از توسعه اجتماعي و اقتصادي كه صرفا از درك مادي زندگي انسان سرچشمه گرفته است، برطرف ساخت و آن را محور اقتصاد در توسعه پايدار دانست. در حال حاضر، در صورتي كه پذيراي اين مورد باشيم كه توسعه پايدار در گرو محوريت اقتصادي نيست و توسعه و عمران مورد تجديد نظر قرار گرفته، ضروري است كه درباره نقش مجريانش نيز تجديد نظر شود. حياتي بودن نقش دولت در سطوح مختلف نيازي به توضيح ندارد، ولي براي آيندگان فهم اين نكته آسان نخواهد بود كه چرا در عصري كه اصل مساوات مورد پذيرش و قبول عامه بود، در طراحيها، اساس محور توسعه پايدار اقتصاد باشد و به توده لايههاي اجتماع اصولا به چشم دريافتكنندگان كمك و آموزش نگريسته شود و با وجود اعتقاد به اصل مشاركت، تنها مجالي كه در بهترين شرايط به اكثريت مردم در تصميمگيري داده ميشود، نقشي فرعي و محدود به انتخاب از ميان چند راهحل است، راهحلهايي كه به وسيله سازمانهايي كه اكثريت مردم را به آنها دسترسي نيست تعيينشده يا براساس هدفهايي مشخص شده است كه اغلب با برداشتي كه اكثريت (لايههاي اجتماعي) از واقعيت و عدالت دارند، تطبيق نميكند.
بستر انسانساز
مهندس ميرعمادي: توسعه پايدار استوار بر يك سيستم مديريت پايدار بايد باشد. برنامههايي كه ما داريم، غالبا برنامههاي 25 يا 30 سالهاند كه بايد در زمينهها و بخشهاي برنامههاي صدسال پيش رو موثر واقع شوند. اين در حالي است كه مديريتي كه اين برنامهها را بايد اجرا كند، پايدار و مستدام نيست و تغيير ساختارهاي مديريتي سبب شده تصميمهاي درازمدت در اجراي برنامهها گرفته نشود.
مسكن بستر انسانسازي است، ولي ما آن را داريم به صورت نياز دست دوم و روزمره مطرح ميكنيم، در حالي كه حسب تمام باورها و اعتقاداتمان كه خانواده را سلول اصلي و مغز يك جامعه ميداند، خانواده در همين مسكن بايد ببالد و شكوفا شود.
برنامهريزي براي مسكن را بايد در افق صد ساله و دويست ساله ديد. در غير اين صورت، مسكن تبديل به كالايي ميشود كه معيار سنجش آن حساب سود و زيان است و هركه زرنگتر و باهوشتر باشد سهم بيشتري را از اين بازار نصيب ميبرد. اين نگاه، تبعات اجتماعي نامطلوبي به بار ميآورد كه متاسفانه امروز شاهدش هستيم. اقتصاد مسكن را نبايد در زماني ديد، بلكه بايد آن را در زماني سنجيد و برنامهريزي و قضاوت كرد. در همين رابطه است كه خانهاي كه براي 70 سال ساخته ميشود حساب سود و زيان بسيار متفاوتي با خانهاي خواهد داشت كه براي 20 سال عمر ساخته ميشود. واقعيت آن است كه معضل مسكن خاص كشور ما نيست. امري تقريبا جهاني است. حتي در كشورهايي هم كه برنامه دقيقي براي تامين مسكن داشتهاند، با تغيير الگوها و فرهنگ زندگي مردم، نياز به ساخت مسكن امروزي كاملا بالا است. تفاوت در اين است كه در كشورهاي مختلف نگاه متفاوتي به اين معضل دارند، وگرنه نياز به توليد مسكن جديد در همه كشورها وجود دارد. برخي جوامع مسكن را در حد خوابگاه خلاصه ميكنند- مثل ما- و هدفشان سرپناه دادن به عامه مردم است، در برخي جاها برخورد سياسي و آماري با مسكن دارند و مثلا برنامهريزي ميكنند كه در انتهاي برنامه، سرانه مسكن به مثلا 10 مترمربع برسد. در برخي كشورها هم مسكن را موضوعي دائمي و شايسته تدبر ويژه ميبينند و آن را درحد مكاني براي به سر آوردن شب به روز نميدانند. ما بايد به اين سمت برويم.
يك سوم نقدينگي
باقر ميلاني: بخش مسكن حدود يك سوم نقدينگي كشور را در چرخه خود دارد. حدود 61 هزار ميليارد تومان. اين چرخه، چرخهاي واقعي است. ظرفيت جذب چنين حجمي از نقدينگي را دارد. بهطور ميانگين، در 10 سال گذشته، 11 درصد اشتغال در بخش مسكن بوده است. در اين بخش، بيش از 120 رشته توليدي با حدود 3000 اقلام توليدي وجود دارد. تمام اعداد و ارقام نشان ميدهد كه بخش ساختمان در اقتصاد و زندگي عموميمردم نقش درجه اول دارد. اما آيا اين حجم عظيم، در درون خود، زمينههاي توسعه پايدار را دارد؟ در توسعه پايدار، بايد ضمن برآوردن نيازهاي نسل كنوني، نيازهاي نسلهاي آينده را هم ديد و امانتداري كرد. در مقطع كنوني، به نظر ميآيد كه صنعت ساختمان ايران از نظر سختافزاري، كمبود شاخصي ندارد، دانش فني و الگوهاي توسعه پايدار را هم دارد؟
دعوت به كيفيت
مهندس انوشه منصوري: در آمار كمبود مسكن در كشور، اين نكته را هم بايد درنظر داشت كه كشورما كشوري حادثهخيز است و تلفات زلزله و سيل و ويرانيهاي طبيعي هم رقم نسبتا درشتي را تشكيل ميدهند. در كنار نيازهاي قابل پيشبيني به مسكن در سايه افزايش جمعيت و يا تجديد ساخت واحدهاي فرسوده و ديگر برآوردها، اين نياز را هم بايد مورد توجه قرار داد، اما در كنار تمام اين نيازها و برنامهها، آنچه كه ما بايد در تحققش اصرار داشته باشيم، اين است كه مردم را نبايد به سمت استفاده از مسكن بيكيفيت سوق دهيم و آن را با عنوان مثلا توجيه كنيم. مسكن (و در بهترين حالت: خانه)، بايد حداقلهايي از استانداردهاي معماري و زيباييشناختي را داشته باشد. تعيين اين حداقلها است كه دغدغه ما را تشكيل ميدهد. اين در حالي است كه بسياري از كارشناسان معتقدند راه حلي براي معضل مسكن وجود ندارد و نميتواند هم وجود داشته باشد.
يكي از دلايل اين امر، بهويژه در كشورهايي مثل ايران، آن است كه مسكن و خانه يك كالاي سرمايهگذاري است. بدين معني كه توليد ميشود تا به چرخه مصرف بيفتد. در جهان امروز هم براي اينكه توليد و صنعت رونق بيشتري داشته باشد، را لزوما زياد نميگيرند و هدف آن است كه كالا در زماني محدود از چرخه مصرف خارج شود و كالاي جديد جاي آن را بگيرد. با اين توجيه و تعليل، لزومي ندارد مسكن را با دوام و با طول عمر بالا بسازيم. بايد 20 تا 30 سال دوام داشته باشد و بعد از آن تخريب و به جايش مسكني تازه ساخته شود. توجيه ديگر موضوع اين است كه چون جهان در تغيير مداوم است و فرهنگها و الگوهاي زندگي و مصرف در حال تجديد نوشدن مداوم هستند، لزومي نيست كه جماعت بهرهبردار را ملزم كنيم در خانههايي زندگي كنند كه با الگوهاي مثلا 50 سال پيش ساخته شدهاند. در ادامه همين استدلال است كه استفاده از فناوريهاي جديد و سرعت بخشيدن به توليد مسكن مطرح ميشود تا توليد و بازتوليد مسكن تبديل به امري عادي و روزمره شود. طبيعي است كه اين نظريه جوهر خاص خود را دارد، ولي در دل خود تناقضهايي هم دارد. مثلا اگر اقتصاد مسكن را از ديد مصرفكننده ببينيم، اين كالا ديگر كالاي نيست بلكه كالايي است و مالك علاقهمند است تا اين كالا دوام بيشتري داشته باشد.
وارداتي نيست
مهندس شهريار يقيني: روزگاري، مسكن ماهيتي فرهنگي و زيستي- بهصورت غالب- داشت، امروزه، تبديل به كالاي استراتژيك شده و در كل اقتصاد جامعه نقشي تقريبا محوري بازي ميكند. اين كالاي استراتژك، ويژگيهاي منحصر بهفردي هم دارد. از جمله اينكه نميتواند وارداتي باشد. بايد در داخل توليد و استفاده شود. بدين ترتيب، با داشتن ذخاير بيپايان ارزي هم نميتوان مشكل مسكن را حل كرد. دومين ويژگي مسكن آن است كه حتي با عمر مسكن كمكيفيت هم كه 20 تا 30 سال است، جزو كالاهاي بادوام به شمار ميآيد و ويژگيهاي خاص ديگر.
ما معماران، با عنايت به اين ويژگيها وظايف خاص خودمان را داريم. در خصوص تكنيكهاي ساخت و برنامههاي ملي و جامع توليد، ديگراني هستند كه تخصصش را دارند و بايد كار كنند، آنچه كه ما بايد انجام دهيم اين است كه در چنين اوضاع و شرايطي، چگونه ميتوان به كيفيت مطلوب در معماري رسيد. معماري پايدار، در اين رابطه، بايد راهنماي ما باشد. يكي از اصول بسيار شاخص اين معماري استفاده حداكثري و بهينه از امكانات موجود است. ضمن اينكه حداقل تغيير و تخريب در طبيعت و محيط طبيعي را بايد داشته باشيم، بايد بتوانيم هم از داشتههاي مادي و هم از داشتههاي فرهنگي و بوميخود حداكثر بهره را ببريم. همين نكته است كه اگر درست پرورانده شود، هويت معماري و فرهنگي ما را در ساختمان با هر نوع تكنولوژي و مصالح ساخت، تامين و حفظ كند.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
پنجشنبه 7 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایران اسپورت]
[مشاهده در: www.iransport.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 373]
-
گوناگون
پربازدیدترینها