واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: بحران اختلالى است كه از جهت سطح، كل سيستم و از جهت نوع فيزيكى يا نمادى، سيستم را تهديد كرده و به مخاطره مىاندازد. بحران ممكن است به دو صورت در جامعه به وجود آيد، يكى در زمانى كه كل سيستم از جهت مادى و فيزيكى تحت تاثير قرار گرفته و حيات آن به مخاطره افتاده باشد؛ ديگر آنكه سيستم به جهت مسائل اعتبار و حيثيت اجتماعى و به طور نمادين دچار بحران گرديده و به ورطه سقوط كشانده شود. بحران كربل از نوع دوم محسوبمىشود. در اين مقاله توضيح داده شده است كه در مديريت بحران موفق، سه عامل، نقش تعيين كننده دارد كه در نهضت كربلا به رهبرى امام حسين (ع) به روشنى نمايان است:
ويژگىهاى رهبرى چون قاطعيت، هدف روشن، عقيده همراه با بصيرت، مشورت در امور و... ويژگىهاى پيرو چون وفادارى، مقاومت، شجاعت و... استراتژى و سياسيتهاى مقابله چون داشتن اطلاعات و خنثى كردن توطئهها... نويسنده معتقد است امام حسين (ع) پس از عدم بيعت با يزيد و حركت از مدينه به دنبال شرائط مناسبى براى مبارزه با يزيد بود كه با توجه به مركزيت شيعه در كوفه، پس از اعلام آمادگى مردم، آن حضرت به سمت عراق حركت كرد و با درايت و مديريت خود اين هنر را داشت كه مشكل بحران را با موفقيت پشت سر گذارد و آن را به فرصتى طلايى تبديل كند و در جهت اهداف خود به كار گيرد، به گونهاى كه زمينه براى دگرگونى در تمامى نسلها و منشاء تمامى انقلابهاى مردمىگرديد.
مقدمه
در دل هر مشكلى فرصتهاى بزرگتر و عالىترى نهفته است كه انسانهاى بزرگ قادرند مشكلات را به فرصتهاى بزرگ تبديل نمايند.[1] براى خاندان رسول خدا(ص) و شيعيان آن خاندان مظلوم ،روزى مصيبت بارتر و پر اندوهتر از روز عاشوراى امام حسين(ع) و روز شهادت آن بزرگوار و يارانش نبوده و در تاريخ اسلام ثبت نشده است. در حديثى از امام زينالعابدين(ع) نقل شده كه فرمود: روزى بر رسول خدا(ص) سختتر از روز اُحد نبود كه عمويش حمزه فرزند عبدالمطلب و شير رسول خدا(ص) به شهادت رسيد و پس از آن روز موته بود كه عموزادهاش جعفرابنابىطالب در آن روز كشته شد، آنگاه فرمود: «و روزى همانند روز حسين(ع) نبود كه سى هزار مرد كه خود را از اين امت مىدانستند به سوى آن حضرت هجوم برده و هر كدام با ريختن خون آن حضرت مىخواستند به خد نزديكتر شوند، و آن حضرت آنان را به ياد خدا مىانداخت ولى اعتنا نكرده تا آنكه آن بزرگوار را از روى ستم و دشمنى كشتند.»[2]
زمينه بحران
زندگى امام در برههاى از زمان كه با ستمگران مواجه بود، با بحرانهاى زيادى رو به رو شده و تمامى وقايع گواه آنند كه او مردى پولادين بود و با تكيه بر نيروى غيبى الهى هيچگاه تسليم نشد. روح بزرگ او بسان درياى ژرفى بود كه همه ناگوارىها را در خود جاى مىداد و آنچنان دلش قوى و به فضل پروردگار بستگى داشت كه هيچ قدرتى نتوانست در او خللى ايجاد كند.پيروان راستين اسلام هر كدام به نوبه خود و به مقتضاى شرايط زمان و مكان، در طول تاريخ، در راه عمل به تكليف و انجام وظيفه الهى حماسهها آفريدهاند و ثمرات گرانبهايى را براى اسلام و مسلمين از خود به يادگار گذاشتهاند.بررسى تاريخ انبياى الهى و پيشوايان معصوم ،اين امر را روشن مىسازد كه سراسر حيات پربركت آنان، تلاش و استقامت در راه اداى وظيفه تبليغ رسالت الهى بوده است. و در اين راه، هيچ چيز مانع انجام وظيفه آنان نگرديده است.
يك بحران ضمن آنكه حامل جنبههاى مخرب و منفى است ولى از جهات ديگرى مىتواند منشأ اثرات سازندهاى باشد و خلاقيت و نوآورى و تلاشها و چالشهاى جديد ر ايجاد كند.[3] با مرگ معاويه و روى كارآمدن يزيد بحران بهوجود آمد،اثبات فسق و فجور و بىبند و بارى و بىدينى و كفر يزيد نيز براى افراد بىغرض نياز به استدلال زيادى ندارد. دوران خلافت يزيد سه سال و شش ماه بيشتر طول نكشيد، ولى در اثر بىسياستى و پاىبند نبودن به مقدّسات اسلام و پردهدرى، در همين مدت كوتاه سه جنايت هولناك و بىسابقه انجام داد كه براى هميشه نه تنها تاريخ بنىاميه را ننگين ساخت بلكه تاريخ اسلام را سياه و مشوّه كرد. اجمال آنها اين گونه بود:
1. سال اول، شهادت امام حسين(ع) و يارانش و به اسارت بردن فرزندان و خاندان رسول خدا و گرداندن آنها در شهرها و قصبات و به شهادت رساندن زنان و كودكان بى گناه ايشان در كربلا و كوفه و شام و...
2. فرستادن لشكرى جرّار براى سركوبى مردم مدينه و مباح شمرده خون مردم آن شهر كه بزرگترين جنايتهاى تاريخ را، لشكريان شام در كنار قبر مطهّر رسول خدا(ص) انجام دادند و جوى خون در مسجد مدينه به راه انداختند، خانهاى را سالم نگذاردند و...
3. ويران كردن خانههاى مكه و به خاك و خون كشيدن هزاران انسان در آن شهر و در كنار خانه خدا و حرم امن الهى و سوزاندن و به منجيق بستن خانه كعبه و ويران كردن قسمتهايى از آن و... [4]
يزيد بعد از به حكومت رسيدن سريعاً خواستار بيعت امام حسين(ع) با خود شد. در نقلى كه يعقوبى در تاريخ خود آورد متن نامه يزيد به وليد بن عتبه اين گونه است:وقتى نامه من به تو رسيد حسين بن على و عبدالله بن زبير را احضار كن و از آنها بيعت بگير و اگر بيعت نكردند گردن آن دو را بزن و سر هر دو را براى من بفرست. امام حسين(ع) مىدانستند كه زمان شهادت نزديك است (يا بيعت و يا جنگ و شهادت) در چنين محيطى ،شخص آزاده و ديندارى مانند امام حسين(ع) نمىتواند دست بيعت به او بدهد. پس شِق دوم يعنى جنگ و شهادت پيش روى حضرت قرار داشت. ابن اثير و ديگران از عبداللّه بن عباس و جعفربن سليمان ضبعى از امام حسين(ع) روايت كردهاند كه فرمود: به خدا سوگند مرا رها نخواهند كرد تا وقتى كه قلبم را از درونم بيرون آورند.[5]
در همان كتاب كامل ابناثير نقل شده كه آن حضرت به عبداللّه بن زبير كه علّت تصميم او را از حركت جويا شد فرمود:
«براستى پدرم براى من حديث كرد كه شهر مكه را بزرگى است كه به وسيله او حرمت اين شهر شكسته شود، و من دوست ندارم كه آن بزرگ من باشم و به خدا سوگند اگر من دو وجب بيرون مكه كشته شوم بهتر دوست دارم تا يك وجب و هر چه دورتر باشم از مكه و كشته شوم، پيش من محبوبتر است و به خدا سوگند اگر من در لانه جانورى از اين جانوران باشم مرا بيرون آورده تا آنچه را خواهند نسبت به من انجام دهند.[6]»
در قسمتى ديگر امام فرمود: اگر تعجيل نكنم مرا دستگير خواهند كرد[7] و بار ديگر فرمود: بنىاميّه مالم را گرفتند، صبر كردم، به آبرويم تعرّض كردند، صبر كردم، خواستند خونم ر بريزند، گريختم.[8]
اين نقلها شاهد صدق اين گفته است كه به هر روى، آنان تصميم بر قتل او داشتند و اميدى به زنده بودن، به صورتى كه بيعتى صورت نگيرد، نمىتوانسته وجود داشته باشد. طرف ديگر قضيه رفتن به سمت عراق است.تا اينجا با قسمت يا روى منفى بحران مواجه هستيم (درد، رنج، تشنگى، قطعه قطعهشدن، آوارگى و.....) روى ديگر بحران ،قسمت مثبت و هنر تبديل مشكل به فرصت طلائى است.كه سالار شهيدان به نحو شگفت انگيزى بحران را با موفقيت در جهت اهداف خود به حركت درآورد و زمينهاى براى دگرگونى در تمامى نسلها و منش تمامى انقلابهاى مردمى گرديد.
به همين علت است هنگامى كه "ابنزياد" به حضرت زينب(س) گفت: ديدى كه خدا با برادرت چه كرد، فرمود: من بجز نيكويى چيزى نديدم.[9]
اين حادثه مىتوانست با ماندن حضرت در مكه و شهادت او در آن نقطه مقدس به پايان برسد كه اگر اينچنين مىشد اثرات آن نمىتوانست وسيع و ماندگار باشد و سرمشق رهبران آتيه قرار گيرد. خط مشى و استراتژى برخورد حضرت با اين بحران مىتواند راهنماى رهبران در سوگيريىهاى آتى گردد.
عالمان وظيفهشناس، در طول تاريخ دين، به مقتضاى عصر خويش براى انجام اين مهم قيام كردهاند. اكنون اين بار مسؤوليت بر دوش عالمان و دانشمندان زمان ما قرار دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]