واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: پيروزيها و شكستهاي جالب المپيك
دو شگفتي در مورد بسكتبال آمريكا وجود داشت؛ 1- قهرماني آسان تيم در المپيك 2-محبوبيت عجيب كوبي برايانت در اين كشور.
پس از توزيع قريب به 1000 مدال، المپيك پكن نيز نيز پايان يافت اما شايد دانستن اينكه برندگان و بازندگان واقعي تابستان 2008 چه كساني هستند خالي از لطف نباشد. اسامي زير فهرست برندگان و بازندگان المپيك چين از نظر «دن وتزل» نويسنده ورزشي ياهو است.
برنده: مايكل فلپس
مايكل فلپس ستاره شناي آمريكا بدون شك مرد اول المپيك پكن است. بردن هشت مدال طلا با شكستن هفت ركورد جهان، بهدست آوردن درآمدي در حدود 100ميليون دلار و البته آشنايي با استفاني رايس شناگر استراليايي را ميتوان دستاوردهاي فلپس در المپيك دانست. فلپس همه نگاهها را به شنا معطوف كرد تا به قول خودش شناگر رشتهاي نباشد كه «هر چهار سال يكبار از آن ياد ميشود».
بازنده: NBC
چون من در چين بودم نتوانستم برنامههاي NBC (پخشكننده تلويزيوني المپيك) را ببينم اما ايميلهاي بيشمار خشماگيني كه دريافت ميكردم، نشان از واكنش مردم به اين شبكه بود. پخش با تاخير مسابقات به همراه پوشش اتفاقات كاملا چيني در مراسم اهداي جوايز، اين كانال را شبيه «چاينا ديلي» (روزنامه انگليسي چاپ چين) كرده بود.
برنده: كوبي برايانت
دو شگفتي در مورد بسكتبال آمريكا وجود داشت؛ 1- قهرماني آسان تيم در المپيك 2-محبوبيت عجيب كوبي برايانت در اين كشور. كوبي هرجا ميرفت با تعداد زيادي طرفدار دوآتشه روبهرو ميشد شايد تنها بسكتباليستي كه از حيث محبوبيت با او برابر باشد يائومينگ است! محبوبيت برايانت در پكن حتي از لسآنجلس هم بيشتر بود، بهطوريكه كارملو آنتوني همتيمي كوبي ميگويد: «او بايد به اينجا نقل مكان كند.»
بازنده: ليو زيانگ
قهرمان چيني زيرفشار زيادي براي تكرار مدال طلاي دو 110 متر با مانعاش در آتن بود. اما او نهتنها قهرمان نشد بلكه به دليل مصدوميت حتي فرصت رقابت هم نيافت. لوي يكي از قهرمانان ملي چين است و كنارهگيرياش در حكم فاجعهاي براي همه چينيها بود. المپيك پكن براي زيانگ رويايي بود كه تبديل به كابوس شد.
برنده: هوپ سولو
يكسال پيش در جام جهاني زنان او تنها توانست بازي با برزيل را از روي نيمكت نگاه كند، اما اينبار در فينال اين واكنشهاي عالي سولو بود كه مدال طلاي المپيك را از چنگ برزيل درآورد. البته بهنظر ميرسد تيم ملي آمريكا زيرنظر «پيا سونداج»به مرزهاي جديدي دست يافته است و سولو تنها يك مثال بارز است. بازنده: رونالدينيو
هواداران فوتبالي المپيك از شنيدن نام بازيكن بزرگسال (طبق قانون هر تيم ميتواند سه بازيكن بالاي 23 سال داشته باشد) برزيل غرق لذت شدند:
رونالدينيو بهترين بازيكن جهان. اما رونالدينيو نشان داد كاملا از فرم خوب گذشته دور شده و نمايشي واقعا نااميدكننده داشت.
برنده: آليشيا ساكرامون
بله، گرچه او در رقابتهاي انفرادي هيچ مدالي بهدست نياورد، حتي در بارفيكس كه به فينال آن رسيد، اما آليشيا از ترك پكن چندان خوشحال نيست. اين ژيمناست 20ساله به دليل زيبايياش بسيار بيشتر از همتيميهاي طلايياش نظير ناسيتا ليوكين و شاون جانسون مورد توجه قرار گرفت و حداقل اسم او در ميان تماشاگران مرد بيش از هر نام ديگري در اينترنت جستوجو شد. اكنون سوال اين است: آيا او تبديل به آناكورنيكواي (ستاره معروف تنيس) ديگري خواهد شد؟ آنا نيز برنده هيچ عنواني نشد، اما به هر حال پول زيادي از راه تبليغات درآورد.
بازنده: سافتبال
گرچه آمريكا در فينال به ژاپن باخت و مدال طلا را از دست داد، اما شايد اين تيم مخالف اصلي حذف اين رشته از المپيك بود، ولي تلاشها بيثمر ماند و سافتبال بايد از المپيك خداحافظي كند.
برنده:اوساين بولت
توفان جاماتيكايي در پكن سريعتر از هر زماني وزيد. اوساين بولت سه طلا با شكستن سه ركورد جهان گرفت تا همه را روي صندليها ميخكوب كند. دوندهاي كه قامتش بيش از حد براي دوها سرعت بلند است، نه با سرعت بلكه با انفجار قهرمان شد.
بازنده: ژاك روگ
در حاليكه كميته بينالمللي المپيك در آرزوي يافتن قهرماني مانند بولت است ژاك روگ رئيس اين سازمان به او توجه كافي نكرد تا بيشتر به اين شايعه دامن زند كه او تنها به دنبال جلب توجه كشورهاي قدرتمند است، نه جزيره كوچكي مانند جامائيكا. به هر حال نام افرادي مانند روگ خيلي سريع از يادها ميرود، اما نام بولت در تاريخ المپيك جاودان خواهد بود.
بازنده: غبار
چينيها هر كاري كردند تا از غبار و آلودگي پكن درحين المپيك بكاهند، درخت كاشتند، كارخانهها را تعطيل كردند و ماشينها را از خيابانها بيرون بردند تا آسمان پكن آبي شود اما اين فرآيند شروعي كند داشت و ابرهاي آلودگي برطرف نشدني به نظر ميرسيدند هرچند كه در دوران المپيك وضع خيلي بهتر شده بود.
برنده: غبار
حدس بزنيد با بيرون رفتن المپيك از پكن چه چيزي به آن بازميگردد؟ كارخانهها دوباره كار ميكنند، ماشينها باز ميگردند و درختان خشك ميشوند. چين بارها به دليل نقض حقوق بشر در تبت و دارفور متهم شده، اما به نظر ميرسد سرطاني كه در هواي پايتخت اين كشور وجود دارد، بيش از هر چيز با حقوق بشر در تضاد است.
برنده: واليبال و واترپلوي آمريكا
در ساحل هم مردان و هم زنان واليباليست آمريكايي قهرمان شدند. در سالن اما واليبال مردان نقره گرفت و واليبال زنان نقره. در استخر نيز اوضاع مناسب بود مردان و زنان واترپلوي آمريكا در عين شگفتي نايب قهرمان شدند.
برنده: كشيدن سيگار
خوانندگان قديمي اين ستون به خوبي ميدانند كه از نظر كشيدن سيگار ايتالياييها و يونانيها صاحب مدال هستند، اما بايد يك مدعي ديگر را نيز به اين جمع اضافه كرد. سيگار يكي از محبوبترين چيزها بين مردم چين است. بازنده: قهوه چيني
گرچه در چين ميتوانيد چاي خوبي بنوشيد اما قهوههاي چيني تنها آبي تيره و گرم هستند، آن هم از نوع بزرگش.
بازنده: آنجل ماتوس
تكواندوكار كوبايي پس از اينكه از سوي داور كنار گذاشته شده از خشم از دستدادن مدال برنز از خود بيخود شد و با لگد به داور حمله كرد. ماتوس به همراه مربياش تا آخر عمر محروم شد، هرچند كه نميتوان نتيجه فرجامخواهي را حدس زد.
برنده: سازماندهي پكن
چينيها سازماندهي بسيار خوبي را در اين المپيك به نمايش گذاشتند. ورزشگاهها بسيار مدرن و نزديك بودند و سازماندهي آنها هوشمندانه و پيچيده. لندن (ميزبان بعدي المپيك) و ساير جاها بايد درسهاي زيادي از اين المپيك بياموزند.
برنده: زندگي در پكن
بازيهاي المپيك فرصت خوبي است كه پكن را با نگاهي غير از ديد توريستي ببينيد. گرچه شما كاملا تبديل به فردي بومي نميشويد، اما ميتوانيد تا حد زيادي به آن نزديك شويد. حدود يكماه كار و زندگي در پكن موجب ميشود ياد بگيريد متروهاي اين شهر چگونه كار ميكنند، وضعيت اتوبوسها چگونه است و رستورانهاي عادي كجا هستند. شما همسايههايي داريد كه در طول يكماه با آنها چند بار روبهرو شده و گفتوگو ميكنيد. غذا در چين عالي و به طرز باورنكردني ارزان است. سرويسها نيز حرف ندارند.
برنده: مردم چين
در هيچجاي دنيا مردمي نديدم كه به اندازه چينيها رفتاري دوستانه داشته باشند. شايد اين به دليل غرور ناشي از المپيك بود و شايد به دليل ظاهر آمريكايي من با كارت خبرنگاري كه به گردن داشتم.
اما مهم نيست. مردم اين كشور بارها از من خواستند بيشتر راجع به زندگي و وضعيت آنها تعمق كنم. خانمي كه همهچيزش را در زلزله از دست داده و در اردوگاه زندگي ميكرد، براي نشاندادن مهماندوستياش به من ليواني شيشهاي و بسيار كوچك هديه داد و در حاليكه لبخندي حاكي از رضايت فوقالعاده به لب داشت، هديهاي به من داد كه در يك كافهتريا آشغال محسوب ميشود اما براي او مانند گنج بود. مردم چين آخرين خاطره من از المپيك هستند.
سه شنبه 5 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 216]