واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: در عصر الكترونيك زمان، بيزمان ميشود در آينده هر كس براي 15 دقيقه در جهان مشهور خواهد بود!
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: نگاهي به وبلاگها
در جوامع سنتي محاسبه و گستره زمان بسيار محدود بود، زيرا زمان با مكان پيوند داشت، اما روند تجدد انقلاب اطلاعات و ارتباطات جامعه شبكهاي و فرآيند مجازيسازي به دو شيوه مختلف به دگرگوني مفهوم زمان پرداختهاند.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، نويسنده وبلاگ"گالري معمار" به نشاني http://architecturaly.blogfa.com آورده است: در ابتدا بايد اين پرسش را مطرح كنيم كه زمان اين مفهوم گريز پا كه سنتاگوستين را گيج كرده بود، نيوتن را گمراه ساخت، الهام بخش انيشتاين بوده و ذهنهاي ديگري را به خود مشغول داشت چيست؟! و چگونه در جامعه ما دگرگون ميشود؟!
به نظر ميرسد كه استفاده از انديشههاي كساني چون لايبنيتس كه زمان را نظام توالي چيزها ميدانست و ميگفت بيرون چيزها زماني وجود نخواهد داشت، به ما كمك نخواهد كرد. به نظر نميرسد كه اين مفهومپردازي روشن و تركيبي تبايني با دانش كنوني ما درباره مفهوم زمان در فيزيك، زيستشناسي، تاريخ و جامعهشناسي داشته باشد.
مفهوم زمان در طول تاريخ دستخوش تغييرات شگرفي بوده است و جايگاه آن از طالعبيني نزد بابليان كه سرنوشت انسان را رقم ميزد تا انقلاب نيوتني كه در آن زمان مطلق، اصل سامان بخش طبيعت است، تغيير كرده است.
به گفته كاستلز "در جامعه شبكهاي از سويي اطلاعات جديد به همراه گزارشهاي زندهاي كه از اقصي نقاط جهان ارسال ميشود رخدادهاي اجتماعي و جلوههاي فرهنگي را قرابت زماني بيسابقهاي بخشيده و ارتباط رايانهاي، گفتوگو در زمان واقعي را امكانپذير ساخته و مردم را براساس علايق مشتركي كه دارند در گفتوگوي نوشتاري تعاملي و چندجانبه گردهم آورده است. از سوي ديگر آميختن زمانها در رسانهها در يك كانال ارتباطي و به انتخاب بيننده با طرف ارتباط به ايجاد امتزاج زماني ميانجامد كه در آن نه تنها ژانرها با يكديگر درميآميزند، بلكه از نظر زماني نيز در افقي مسطح همزمان ميشوند كه آن را نه ابتدايي است نه انتهايي و نه ترتيبي."
جنكز نيز معتقد است: "در عصر پست مدرن شكل زمان به سمت خط قائم ميل ميكند. زيرا وقايع جهان در واكنشي زنجيري برهم تاثير ميگذارند. چون به نظر ميرسد كه نسلها بسيار سريعتر از بيست سال معمول ميآيند و ميروند. از آنجاكه به نظر ميآيد تمامي نظامهاي فرهنگي به مهجوريت زود هنگام ميرسند و اينكه اطلاعاتي بيشتر در زماني كوتاهتر پردازش ميشود.
اندي وارهول با اين پيشبيني كه "در آينده هر كس براي پانزده دقيقه در جهان مشهور خواهد بود"، شتاب و دموكراسي حاصل از رسانههاي جديد را بيش از حد بزرگ كرد. اما اين شعار تا حدودي صحت دارد، هر نسل جديد در دنياي هنر اكنون تقريبا دو سال دوام ميآورد. سال اول براي اينكه كشف شود و سال بعد براي اينكه توسعه يابد. جنبشها و گرايشها قبل از اينكه بتوانند به بلوغ برسند "سهام ورشكسته " اعلام ميشوند. اهميتي ندارد هنرمند چقدر خوب يا بد باشد و چقدر سريع يا كند بخواهد پيشرفت كند، بايد حضور نظام جهاني رسانهها و مد بودن آنها را به رسميت بشناسد.
به گفته شايگان،"تكنولوژيهاي جديد ارتباطي "حس حضور را ايجاد ميكنند كه مرزهاي زمان را در مينوردد و به طرفهاي ارتباط امكان ميدهد اطلاعات جديد را وارد بحث كنند يا محدودهي ارتباط را گسترش دهند. اين فشردگي و تحول پديدار شناسانه زمان را از مقولهاي خطي و تاريخي(كرونولوژيك) به حال بيپايان تبديل كرده است و منجر به پيدايش مفهومي جديد از زمان شده كه مانوئل كاستلز از آن به عنوان"زمان بي زمان" ياد ميكند. بدين ترتيب"انقلاب اطلاعات و ارتباطات از طريق فنآوريهاي جديد موجب شده است كه حضور همه جايي (سياليت)آني بودن وبي واسطگي، صفات ذاتي زمان شوند."
انتهاي پيام
سه شنبه 5 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 152]