محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827842856
سياست اسرائيل در قبال شمال عراق
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: سياست اسرائيل در قبال شمال عراق
نگاهي به استراتژي سياست خارجي اسرائيل
دولت اسرائيل كه از آغاز تشكيل، موجوديت خود را در معرض تهديد و خطر حس ميكند، در تلاش است با استراتژيهاي گوناگون، حلقه اعراب را پيرامون خود بشكند. اين حس دولت اسرائيل را از يك دولت دفاعي به يك دولت متهاجم تبديل كرده است و گاه همان گونه كه درباره مصر شاهد بوديم، با توافقهاي دو جانبه تلاش كرده تا بلوك عرب را متلاشي سازد و گاه به نفوذ آمريكا در منطقه و پشتيباني او تكيه كرده است.
سياست ديگري كه اسرائيل به طور مؤثر دنبال ميكند، بهرهگيري از ساختار چند قوميتي منطقه براي تعديل دولتهاي عربي با دولتهاي غير عربي بوده است. در چهارچوب همين سياست، مقامات اسرائيلي پس از جنگ جهاني اول و در روند تشكيلات دولتهاي جديد در خاورميانه، برقراري روابط گرم با جمعيت كرد را كه در داخل مرزهاي تركيه، ايران، عراق و سوريه ماندهاند، براي منافع منطقهاي خود مهم دانستهاند.
ريشههاي تاريخي روابط
ريشههاي روابط يهودي ـ كرد با توجه به موجوديت يهودياني كه تا همين چندي پيش در شمال عراق زندگي ميكردند، به 2500 سال پيش ميرسد.
از نظر اجتماعي فراتر از اين روابط، نقطه آغاز تماسهاي استراتژيك بين دولت اسرائيل و كردهاي ساكن در منطقه شمال عراق، سفر ريون شيلوخ، نخستين رئيس موساد (سرويس اطلاعات مخفي اسرائيل) به عنوان مأمور اطلاعاتي اسرائيل به بغداد در سال 1931 تلقي ميشود.
شيلوخ سه سال در منطقه ميماند و با كردها ارتباط برقرار ميكند و گفته ميشود پايه همكاري سياسي يهودي ـ كرد در اين دوره ريخته شده است.
شيلوخ كه گمان ميكرد دولت اسرائيل در صورت تشكيل در محاصره حلقه عرب خواهد ماند و درگيري ناگزير خواهد بود، براي تعديل و شكستن اين حلقه محاصره، برقراري روابط قوي با كشورهاي غير عربي موجود در بيرون از اين حلقه را لازم ميداند. تركيه، ايران و اتيوپي از اين لحاظ اهميت مييابند.
اما علاوه بر اينها، عنصر مهم ديگر اقليتهاي غير عرب موجود در منطقه و در رأس آنها جمعيت كرد است كه به هيچ وجه با دولت عراق سر سازش ندارد. استراتژي محاصره كه از سوي شيلوخ تهيه شده، توسط «ديويد بن گوريون»، نخست وزير اسرائيل از آغاز تشكيل دولت اين كشور تا سال 1979 محور اصلي سياست اسرائيل ميشود.
ادعا ميشود، اطلاعات يهودي در اين دوره با «كامران علي بديرخان»، نماينده جنبش كرد در اروپا ارتباط برقرار كرده و بديرخان پس از تشكيل دولت اسرائيل در سال 1948، گزارشي را به بخش امور خاورميانه وزارت امور خارجه اسرائيل ارايه كرده است. بديرخان در اين گزارش گفته است: براي خنثي كردن سوريه و لبنان در مقابل اسرائيل، شرط لازم تشويق اقليتهاي ساكن در اينجا به قيام و شورش است.
سال 1961 در روابط بين اسرائيل و كردهاي شمال عراق نقطه عطف بوده است. در نتيجه خشن شدن سياست مبتني بر مليت پرستي عرب در عراق و تبديل آن به آسيميلاسيون، كردهاي شمال عراق عليه رژيم بغداد قيام ميكنند. آمريكا، ايران و اسرائيل در رأس كشورهايي بودند كه ميخواستند از وجود دولت ضعيف عراق در منطقه به سود خود استفاده كنند. با وارد صحنه شدن اتحاد جماهير شوروي (سابق) كه خواستار نفوذ در منطقه بود، اين قيامها كه تا سال 1975 به طور متلاطم ادامه داشتند، به ابزاري براي منافع متضاد اين كشورها تبديل شدند.
در سال 1963 به قدرت رسيدن حزب بعث در دو كشور عراق و سوريه و اقدام سريع آنها در راستاي اتحاد دو كشور بر دغدغه اسرائيل افزود. قدرتمند شدن عراق براي اسرائيل يك خطر جدي بود. اسرائيل در اين دوره با كردهايي كه در شمال عراق قيام كرده بودند، وارد تماس شد و نخستين ملاقات با ملا بارزاني در تابستان سال 1963 با ميانجيگري ساواك (سرويس اطلاعات مخفي ايران) صورت گرفت.
«ژنرال مير آميت»، رئيس موساد با رئيس ساواك مذاكره كرد و براي كمك به كردها اجازه خواست. پس از توافق و با نظارت ساواك، حمل اسلحه به منطقه توسط اسرائيل صورت گرفت.
در ارتباط با اين دوره ادعا ميشود كه اسرائيل به ملا مصطفي بارزاني در ازاي ادامه قيام عليه عراق، كمكهاي نقدي منظم نيز ميكرده است.
شيمون پرز، معاون وزير دفاع وقت اسرائيل از طرف اين كشور كه در تلاش براي ادامه تماسهاي سياسي بود، در سال 1964 با كامران علي بديرخان، نماينده كردها در اروپا ملاقات ميكند.
در اين مذاكرات مقرر ميشود گروهي از چريكهاي كرد از اسرائيليها آموزشهاي نظامي دريافت كنند و اسرائيل در اواخر سال 1965 سه افسر خود را براي آموزش به شمال عراق ميفرستد.
«رافائل ايتان»، ژنرال سابق اسرائيلي در خاطرات خود نوشته است، در سال 1969 به شمال عراق رفته و قيام كردها را از نزديك ديده و درباره تبديل قيام به يك جنگ گسترده وارد مذاكره شده است.
همان سال وقوع آتشسوزي در پالايشگاه نفت كركوك و خبرهاي منتشره در مطبوعات دولت عراق دال بر اينكه كردها در پالايشگاه نفت خرابكاري كردهاند و واقعه به شكلي بسيار حرفهاي برنامه ريزي شده، باعث پخش اين شايعات شد كه اسرائيل نيز در اين حوادث دست دارد.
روشن است كه حمايت از كردهاي شمال عراق براي اسرائيل دو دليل مهم داشته است؛ نخست اين كه ادامه قيام در عراق، بيثباتي ميآورد و حكومت بغداد را از نظر نظامي، سياسي و اقتصادي تضعيف ميكند و دوم آنكه كردها چشم و گوش اسرائيل در منطقه هستند، چون اسرائيل در نفوذ به خاك اعراب و كسب اطلاعات مشكل دارد. در اين دوره، يك خلبان عراقي با هواپيماي ميگ ساخت روسيه به اسرائيل فرار ميكند و در اين باره گفته ميشود اين واقعه نيز كه به اسرائيل امتياز مهمي براي گرفتن اطلاعات از قدرت تكنولوژي نظامي عراق داد، از طرف كردها برنامه ريزي شده است.
ارتباط با اسرائيل براي كردها كه تحت سلطه حكومت بغداد له شده و در جستجوي استقلال بودند، به معني پول، اسلحه و حمايت اطلاعاتي است. به علاوه، پشتيباني يك دولت قوي مثل اسرائيل براي كردها كه در منطقه تنها هستند، يك فرصت بي نظير است. كامران علي بديرخان كه گفته عامل اصلي كه نگذاشت عراق از تمام قدرت خود براي نابود كردن كردها استفاده كند اسرائيل بود، ميگويد: اسرائيل يك كشور عرب نبود، يك كشور كوچك بود، اما قدرت نظامي براي ترساندن عراق و سوريه و افزايش قدرت كردها را داشت. و با اين جملات، علت برقراري روابط كردها با اسرائيل را تشريح ميكند.
پس از جنگ سال 1967، دوستي كرد ـ اسرائيل يك بعد جديد پيدا ميكند. اسرائيل در جنگ پيروز شده، اما حلقه محاصره عرب در اطرافش به يك خطر و تهديد بزرگتر تبديل شده است. با اين اوصاف، جنبش كرد در شمال عراق براي اسرائيل اهميت بيشتري پيدا كرده است.
گفته ميشود اسرائيل سلاحهاي ساخت شوروي را كه پس از جنگ به دست آورده بود، براي كمك به قيام براي نيروهاي بارزاني فرستاده است.
همان سال ملا مصطفي بارزاني براي نخستين بار از اسرائيل ديدار ميكند. اين سفر محرمانه صورت ميگيرد. در سال 1973 دومين ديدار نيز انجام ميشود. اين ديدارها كه مخفي نگاه داشته شده بودند، در 28 سپتامبر سال 1980 پس از آنكه «بگين»، نخستوزير اسرائيل براي نخستين بار اعلام ميكند اسرائيل براي كردها آموزش، پول و تسليحات تأمين ميكرده و روزنامههاي مورخ 29 و 30 سپتامبر اسرائيل نوشتند بارزاني در دهه 1960 و اوايل دهه 1970 چند سفر محرمانه به اسرائيل داشته است، بر ملا شدند.
در فوريه سال 2004 «الون ليل»، مستشار سابق وزارت امور خارجه اسرائيل در پاسخ به پرسشهاي مراد يتكين از روزنامه راديكال ميگويد: اسرائيل در دهههاي 1960 و 1970 به ملا مصطفي بارزاني كمك كرده است. 18ـ يكي ديگر از نتايج جنگ سال 1967 در شمال عراق اين است كه جمعيت ساكن در منطقه و به ويژه جمعيت يهودي تحت فشارهاي شديد قرار ميگيرند. يهوديان ساكن در منطقه واسطه ارتباطات اسرائيل با منطقه بودهاند. در دهه 1950 در دو عمليات بزرگ به نامهاي «عذرا» و «نهميا»، بخش بسياري از اين افراد به اسرائيل منتقل ميشوند.
سه هزار يهودي باقي مانده كه تحت فشارهاي شديد بودند، در فاصله سالهاي 1970 الي 1971 با كمك كردها از طريق ايران به اسرائيل فرار ميكنند.
قرارداد الجزاير كه در سال 1975 بين عراق و ايران امضا ميشود، براي روابط كرد ـ اسرائيل نيز يك نقطه عطف است. پس از اين قرارداد، ايران در ازاي گرفتن حق استفاده مساوي از شطالعرب، مرزهاي خود را ميبندد و كمك به جنبش كرد را قطع ميكند. بسته شدن مرز ايران به قطع شدن كليه كمكهاي ارسالي به جنبش كرد و پايان تماس مؤثر اسرائيل با كردهاي شمال عراق منجر شده است. تا جنگ خليج در سال 1991 روابط اسرائيل با كردهاي منطقه، حتي اگر به كلي قطع نشده، بسيار ضعيف بوده است.
جنگ خليج ضمن تضعيف قدرت نظامي و سياسي بغداد، شرايط را بري بهرهگيري كردهاي شمال و شيعيان جنوب از اين فضا و قيام آنها فراهم كرده است. گفته ميشود در مذاكرات آمريكا در اين دوره با گروههاي مخالف براي تضعيف داخلي عراق و متلاشي كردن دروني آن، اسرائيل ميانجيگري كرده كه تماس خود با كردها را به كلي قطع نكرده بود.
در گزارشي كه «هيرام عباس»، معاون مستشار ميت (سرويس اطلاعات مخفي تركيه) در تاريخ 21 آگوست 1990 به تورگوت اوزال رئيس جمهور وقت داده، تأكيد شده كه اسرائيل شبكه اطلاعاتي قدرتمندي در منطقه دارد و اين نشانه ادامه نفوذ و فعاليت اسرائيل در شمال عراق است.
اظهارات «ديويد لويي»، وزير امور خارجه اسرائيل كه در سال 1991 در هنگام آغاز قيام توسط خبرگزاري رويترز به اطلاع جهانيان رسيد، نشانگر حمايت اسرائيل از جنبش كردي است. لويي در اظهارات خود ميگويد آمريكا به كردها به قدر كافي اسلحه نميدهد، كمكهاي تسليحاتي ارايه تنها باعث ميشود اين كردها به جاي شكم گرسنه با شكم سير بميرند.
جنگ خليج (فارس) در سال 1991 به اسرائيل امكان تماس راحتتر با گروههاي كرد منطقه را داده، اما دوستي كرد ـ اسرائيل كه در اين دوره بر سر زبانها بود، پس از جنگ رو به ضعف نهاده است. ديدگاههاي تركيه و آمريكا كه اسرائيل پس از جنگ خليج روابط نظامي و استراتژيكي نزديك با آنها برقرار كرد و معتقد به حفظ تماميت ارضي عراق بودند، در اين امر مؤثر بوده است.
همزمان با اشغال عراق به دست نيروهاي ائتلافي به رهبري آمريكا در 20 مارس 2003 در روابط اسرائيل با گروههاي كرد شمال عراق يك دوره جديد آغاز ميشود.
تركيه و روابط پس از جنگ عراق
تغييرات ايجاد شده در سياست آمريك پس از حملات 11 سپتامبر جنگي كه در عراق آغاز كرد، سقوط صدام حسين و ناآرامي حاكم بر عراق، يك بار ديگر احتمال تشكيل دولت كرد در شمال عراق را مطرح كرده است. روشن است كه تشكيل يك دولت كردي كه حكومت مركزي عراق را كه در جنگ خليج هدف بمبها بود، تضعيف كند براي اسرائيل مزايا دارد. پيش از جنگ، ادعاي آموزش نظامي پيشمرگهاي كرد توسط اسرائيل و كمكهاي تسليحاتي تل آويو به آنها مطرح شده، اما اين ادعاها از طرف اسرائيل تكذيب شده است.
«اود ديينون» از مقامات بلندپايه اسبق وزارت امور خارجه اسرائيل در مقاله خود با نام «استراتژي اسرائيل در دهه 1980».
در سال 1982 در نشريه «كيوونيم» ارگان رسمي سازمان صهيونيست جهاني به چاپ رسيد، خطوط اصلي سياست اسرائيل در منطقه را ترسيم كرده است. يينون در مقاله خود اشاره ميكند تمامي كشورهاي منطقه بسيار ضعيف هستند، چون دولتهاي تشكيل شده در اين كشورها با اجتماع جمعيتهاي ديني و قومي كه نميخواهند در داخل اين مرزهاي ساختگي در كنار هم زندگي كنند، تأسيس شدهاند. او با توجه به اين واقعيت ميگويد براي آنكه اسرائيل بتواند به شكل يك دولت روي پا بماند، لازم است دولتهاي منطقه متناسب با اين منظره تجزيه شوند. به باور يينون، عراق بر پايههاي قومي و مذهبي تجزيه خواهد شد، در شمال يك دولت كرد، در مركز دولت سني و در جنوب نيز يك دولت شيعه تشكيل خواهد شد.
در عراق پس از سقوط رژيم صدام حسين، هويتهاي قومي و ديني برجسته شده و تجزيه مورد نظر اسرائيل هرچند در بعد تشكيل دولت نبوده، اما محقق شده است. «جان مير شيمر» و «استفان والت» در مقاله «لابي اسرائيل» كه بعدها بسط داده و به شكل كتاب درآوردهاند با اشاره به نفوذ ترجيحهاي اسرائيل بر سياست خارجي آمريكا، ادعا ميكنند كه جنگ عراق در واقع به منافع سياسي اسرائيل خدمت ميكند.
در مي سال 2003 پس از پايان يافتن عمليات نظامي اصلي كه آمريكا در عراق انجام داد، اين موضوع به بحث و بررسي گذاشته شده كه حكومت كشور پس از اين بر كدام پايه شكل خواهد گرفت. در اين دوره در مطبوعات اسرائيل مقالهها و نوشتههايي با محتواي حمايت از تشكيل دولت مستقل و يا خودمختار كرد در شمال عراق منتشر شده است.
در ژوئن 2004 سيمور هرش، روزنامه نگار آمريكايي كه جايزه پوليتزر را دريافت كرده، در مقاله خود با نام «پلان ب» كه در نيويورك به چاپ رسيد، آشكارا پرده از فعاليتهاي اسرائيل در شمال عراق برداشته است. هرش در مقاله خود ميگويد: از پايان سال 2003 به اين طرف در شمال عراق صدها نظامي و جاسوس اسرائيلي كماندوهاي كرد را براي سركوب مقاومت عراق آموزش دادهاند. در اين مقاله، همچنين ديدگاههاي دو مقام اسرائيل نيز نقل شده است. يك مقام سابق اسرائيلي ميگويد: در عراق كردها تنها گروهي هستند كه با نزديكي به آمريكا روي پا ايستادهاند. تنها مسأله چگونگي تعديل آن با تركيه است، در حالي كه مقام ديگر گفته است: ببينيد، اسرائيل هميشه از كردها به عنوان يك عنصر تعديل كننده عليه صدام حمايت كرده است. اين سياست رئال است. اسرائيل با كردها متفق ميشود و كردها چشم و گوش آن در ايران و عراق و سوريه ميشوند. اين براي دولت بوش غير قابل قبول نيست.
هرش در مقاله خود به نقل از «مارك ريگيو»، سخنگوي سفارت اسرائيل در واشنگتن نوشته است: اين خبر درست نيست و حكومتهاي مذكور نيز اين را ميدانند. وي همچنين در مقابل اشاره ميكند كه مقامات كرد و وزارت امور خارجه آمريكا توضيح ندادهاند.
پس از بازتابهاي گسترده اين خبر در پي ابراز ناراحتي آنكارا، «پينهاس آويوي»، سفير اسرائيل در آنكارا تصريح كرده است اسرائيل هيچ گونه فعاليتي در شمال عراق ندارد.
اما اين خبرها تمامي ندارد. در مقالهاي كه در ماه جولاي در روزنامهها آرتص به چاپ ميرسد، گفته ميشود اسرائيل با مسعود بارزاني و جلال طالباني رهبران كرد، تشكيل جلسه داده، اما نخست وزير اسرائيل با تكذيب اين ادعاها گفته است، اسرائيل ميداند كه حمايت از كردها از زاويه روابطش با تركيه موضوع مهمي است. اسرائيل به جاي حمايت از كردها به روابط حسنهاش ادامه ميدهد.
حمايت اسرائيل از جنبش كرد در منطقه به روابط تركيه ـ اسرائيل كه به ويژه پس از سال 1996 بعد نظامي اش برجستهتر شده، نيز لطمه زده است. مرزهاي روابط نزديكي كه بعد از جنگ خليج برقرار شده، به مرور زمان آشكار شده و تركيه و اسرائيل درباره آينده شمال عراق سياست يكساني ندارند.
تركيه كه به دليل تروريسم «پ.ك.ك»، تحولات شمال عراق را از نزديك دنبال ميكند، در مرز خود، يك دولت مستقل و يا يك منطقه فدرال كرد نميخواهد. تركيه با اينكه تا مدتها از حفظ ساختار دولت واحد در عراق جديد دفاع كرد، امروز مجبور به پذيرش ساختار فدرال شده است.
اما از زاويه اسرائيل يكپارچه ماندن عراق و حفظ تماميت آن تحت حاكميت يك حكومت مركزي قدرتمند، مسأله ساز است. حال آنكه يك دولت كرد كه در شمال عراق تشكيل شده و بالطبع با همه همسايههايش مسأله خواهد داشت، براي اسرائيل مهمترين تخته جهش خواهد بود. اسرائيل در حوزه استراتژيك ترك ـ عرب ـ فارس كه در آن احساس تنهايي ميكند، در پي آن است كه با استفاده از كارت كرد يك ميدان مانور براي خود باز كند و متفق پيدا نمايد.
از سوي ديگر، اسرائيل دخالت در مسائل داخلي تركيه و طرف شدن در مسأله كرد را براي منافع خود درست نميداند.
حكومت اسرائيل كه از ايجاد مسائل جديد براي خود در منطقه خودداري ميكند، نميخواهد در سياست كرد تركيه نقش مستقيم و فعال داشته باشد، به ويژه درباره دستگيري عبدالله اوجالان رهبر«پ.ك.ك» وقتي بحث همكاري دو كشور در اين زمينه مطرح شد، «بنجامين نتانياهو»؛ نخست وزير وقت اسرائيل اعلام كرد كه از تركيه در مبارزه با تروريسم حمايت ميكند، اما در دستگيري اوجالان نقش نداشته است.
در سال 1991 ارتقا و سطح روابط ديپلماتيك تركيه با اسرائيل به داير كردن سفارتخانه و در سال 1994 سفر «تانسو چيللر»، نخست وزير وقت تركيه به اسرائيل به عنوان نخستين نخست وزير ترك كه به اسرائيل رفت، سرآغاز دوره روابط نزديك بين دو كشور است. دو كشور در 23 ـ 21 فوريه 1996 قرارداد همكاري آموزش نظامي و در 26 آگوست 1996 دومين قرارداد در زمينه صنايع دفاعي را امضا كردهاند كه در پي آن، قراردادي نظامي و اقتصادي در سطحهاي گوناگون به امضا رسيده است.
برجسته شدن بعد نظامي روابط، باعث شده اين روابط به جاي روابط تركيه ـ اسرائيل و روابط ارتش تركـاسرائيل نامگذاري شود.
روشن است كه روابط تركيه ـ اسرائيل به ويژه در افق دو رويداد رو به ضعف نهاده است: نخست جنگ عراق است. جنگ تأثيرات همه جانبهاي داشته است. بحران ايجاد شده در روابط تركيه ـ آمريكا پس از رد لايحه مربوط به اعزام نيروي نظامي به عراق در مورخ يكم مارس 2003 در مجلس ملي بزرگ تركيه، در روابط تركيه با اسرائيل نيز منعكس شده است. به علاوه، عدم هماهنگي سياستهاي دو كشور درباره آينده عراق نيز مسأله ساز است. رويداد دوم نيز به حكومت رسيدن حزب عدالت و توسعه «آ.ك.پ» در تركيه است كه سياستي همه جانبه را در خاورميانه دنبال ميكند. انتقادات شديداللحن حكومت جديد از حملات اسرائيل در خاك فلسطين، «ترور دولتي» تعبير شدن عمليات اسرائيل در اردوگاه پناهندگان رفاه توسط رجب طيب اردوغان، نخست وزير و در نهايت سفري كه خالد مشعل رهبر حماس در فوريه 2006 به آنكارا داشت، از شكافهاي عميق در روابط دو كشور هستند.
به رغم رويدادهايي كه در روابط دو كشور رخ داده، نميتوان تصور كرد روابط تركيه و اسرائيل يك بعدي است. مقامات اسرائيلي حمايت كشورشان از كردهاي شمال عراق را انكار ميكنند. اين در حالي است كه اخبار رسانهها، نشان ميدهد اسرائيل در منطقه بسيار فعال است. در برنامه «نيوز نايت» كه در سپتامبر سال 2006 از «بي.بي.سي» پخش شد، تصاوير مربوط به آموزش تيراندازي توسط كارشناسان اسرائيلي به مبارزان كرد در شمال عراق نيز وجود داشت. مقامات كرد درباره اين موضوع توضيحي ندادند، اما اسرائيل هر نوع ارتباطي را رد كرده است.
يكي از دلايل مهمي كه باعث ميشود اسرائيل هر بار وجود اين روابط را انكار كند، تلاش براي حفظ روابطش با تركيه در يك سطح معين است. «آلون ليل»، مستشار سابق وزارت امور خارجه اسرائيل ميگويد: در صورت تجزيه عراق، تشكيل يك دولت كرد در شمال آن با منافع اسرائيل منافات ندارد، اما حمايت و تشويق دولت كرد در حالي كه تركيه خواستار تشكيل آن نيست، ديوانگي خواهد بود. يكي ديگر از استدلالهاي آلون ليل اين است كه با وجود مخالفت تركيه و آمريكا، اسرائيل چنين سياستي را دنبال نخواهد كرد.
سياستي كه آمريكا در منطقه دارد معيار مهمي است. در صورتي كه كردها يك دولت مستقل تشكيل دهند، نسبت شيعيان در عراق از 65ـ 60 در صد به 85ـ 80 درصد خواهد رسيد و عراق به يك دولت شيعه تبديل خواهد شد. آمريكا براي از بين بردن اين احتمال با تشكيل دولت مستقل كرد مخالفت و تلاش ميكند كردها را در چهارچوب فرمول فدراسيون به طرف مركز بكشد.
با اينكه گفته ميشود اسرائيل در پشت سياستهاي آمريكاست، در اين قبيل موارد كه تضادها آشكار ميشوند، نميتوان انتظار داشت اسرائيل سياست مستقل دنبال كند. از سوي ديگر، نفوذ شيعه كه با تشكيل دولت مستقل كرد افزايش خواهد يافت براي اسرائيل نيز تهديد كننده است. تمايل اسرائيل به حفظ كردها به عنوان يك برگ برنده در مقابل افزايش نفوذ و قدرت شيعه، دو بعد متضاد اين سياست هستند؛ سياستي كه اسرائيل در شمال عراق دنبال ميكند، به اين معني است كه روي تركيه خط كشيده است. در كنار قراردادهاي نظامي بسياري كه در دست اجرا هستند، تركيه به عنوان يك كشور قوي و با ثبات متفقي است كه نبايد از دست داده شود. اسرائيل از يك طرف تمايلي به خراب شدن روابطش با تركيه نداشته و از طرف ديگر به روابطش با كردها كه يك ميدان مانور مهم در منطقه برايش ايجاد ميكنند، ادمه خواهد داد. تركيه با توجه به اين واقعيت نبايد سياست همه جانبه را صرفاً برقراري روابط با كشورها و مناطق گوناگون بداند، بلكه بايد روابطش با يك كشور را از ابعاد گوناگون ارزيابي كند و بنا به اين تعيين سياست نمايد.
منبع: مركز پژوهش سياسي و اقتصادي تركيه
يکشنبه 3 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 299]
-
گوناگون
پربازدیدترینها