واضح آرشیو وب فارسی:برنا نيوز: جوانان، بهانه اي براي تصاحب گيشه ها
زماني صف هاي طولاني مقابل سينماها موجب مي شد تا سينماداران سانس هاي فوق العاده براي تماشاگران در نظر بگيرند اما چند سالي است كه خبري از اين صف هاي طولاني نيست. سينماگران هم براي از دست ندادن اندك مخاطباني كه برايشان باقي مانده است، موضوعات تخيلي را محور داستان هاي خود قرار مي دهند كه عموماً هيچ سنخيتي با نوع زندگي جوانان و نوجوانان امروز ندارد و به اين ترتيب با معيارهاي كاذب تماشاگر جذب مي كنند.
سرويس هنري برنا
از فروردين تا آخر مردادماه امسال بيش از 20 فيلم در سينماهاي سراسر كشور اكران شدند كه از بين آنها حدود 13 يا 14 فيلم جوانان را محور قرار داده بودند. يعني با بكارگيري ستاره هاي جوان و نشان دادن مشكلات و مسائل جوانان، سعي كردند اين گروه سني را مخاطب قرار داده و به سينما جذب كنند. اما بايد قدري در اين زمينه تامل كرد كه اين فيلم ها براي جوانان است يا تنها به اسم آنها ساخته شده است. بين اين دو مقوله بايد تفاوت قائل شد.
دايره زنگي، قرنطينه، زن ها فرشته اند، همخانه، ديوار، هميشه پاي يك زن در ميان است، انعكاس، حس پنهان، ريسمان باز، مجنون ليلي، زن دوم، تلافي و تيغ زن از جمله فيلم هايي هستند كه جوانان و مسائل آنها محور داستان قرار گرفته است. به عنوان مثال "دايره زنگي" ماجراي دختر جواني به نام شيرين است كه با ماشين پدرش تصادف مي كند و براي تامين هزينه هاي مربوط به تعمير ماشين، با پسري كه در كار نصب آنتن ماهواره است، آشنا شده و ادامه ماجرا..... .
"مجنون ليلي" عاشقانه شهري
"مجنون ليلي" هم مربوط به داستان كادوي روز ولنتاين است كه دست به دست مي چرخد و تا دوباره به دست صاحب اصلي آن برسد. داستان فيلم «مجنون ليلي» راجع به جعبهاي گرانبها و باستاني به نام جعبه عشق است كه ميراث خانوادگي دختر دندانپزشكي به نام پروانه به شمار ميآيد. جعبه گم ميشود و فرهاد كه در جريان پيداكردن جعبه عاشق پروانه شده و قرار است با او ازدواج كند، جعبه را پيدا ميكند. ولي فرهاد در مسير آوردن جعبه تصادف ميكند و از اين پس جعبه عشق مرتب در داستانهايي مختلف دست به دست ميشود.
باز هم در اين فيلم جوانان و عشق دختر و پسرهاي جوان محور قصه است. ساير فيلم ها هم وضعيت مشابهي دارند و هر يك با محور قرار دادن مسائل جوانان، به نوعي مي خواهند دغدغه اين نسل را مطرح كنند.
"زن ها فرشته اند" داستان خيانت كليشه اي
فيلم "زن ها فرشته اند" نيز حول محورخيانت و كليشه زن پولدار و مرد فقير و آس و پاس مي گردد. زني پولدار كه عاشق شوهرش هست و نمايشگاه و خانه اش را به نام شوهرش كرده است، در يك مسافرت كه انجام نمي شود پي به خيانت همسرش مي برد و با همدستي يكي ازدوستانش از علاقه همسرش به زنان استفاده كرده و نقشه اي مي كشد تا ثروت خود را برگرداند و شوهرش را به همان مرد آس و پاس قبلي تبديل كند!
شخصيت هاي خيالي، محور فيلم هاي ايراني
اما اين نكته قابل تامل است كه آيا اين مشكلات مطرح شده در فيلم ها تا چه حد با آن چيزي كه در جامعه جوانان با آنها دست به گريبان هستند، مطابقت دارد.
در بيشتر اين فيلم ها شخصيت هايي قهرمانان اصلي هستند كه اكثراً جز طبقه بالاي جامعه و داراي مسائل خاص اين طبقه. دختر و پسرهايي كه سوار ماشين هاي آخرين مدل مي شوند، فاخرترين لباس هاي را مي پوشند، در ويلاهاي شمال شهر با لوكس ترين وسايل زندگي مي كنند، دغدغه مالي ندارند و تنها مشكلاتشان داشتن امكانات زياد است كه براي خرج كردن پول هاي زيادشان ديگر هيچ فكري ندارند و خود را درگير مسائل پيش پا افتاده مي كنند!
با وجود حضور جوانان در اين فيلم ها، رنگ و بوي مسائل كمي فرق مي كند. مباحثي در اين گونه فيلم ها مطرح مي شود كه تنها بخش كوچكي از جامعه شايد با آن درگير باشند. جوان زماني كه سينما را براي گذران بخشي از اوقات خود انتخاب مي كند، بجز مقوله تفريح، مسائل ديگري هم برايش اهميت دارد. او از بسياري از شخصيت هاي فيلم الگو مي گيرد. قهرمانان كه در فيلم ها نماينده طبقه اجتماعي او نيستند و با زرق و برق هاي عجيب و غريب تنها او را وارد دنياي تخيلات مي كنند.
شرايط براي نوشتن فيلمنامه هاي مردم پسند دشوار است
"محمدرضا گوهري" فيلمنامه نويس فيلم هايي چون "فرزند خاك" و"در ميان ابرها" درباره داستان فيلم هاي مي گويد: «شرايط براي نوشتن فيلمنامه هايي با محوريت سوژه هاي بكر و جالب توجه بسيار دشوار است. من به عنوان فيلمنامه نويس با اين شرايط جسارت و توان لازم براي انتخاب سوژه خوب را ندارم. اين قدر در شوراهاي مختلف و با سليقه هاي متعدد درباره يك فيلمنامه بحث كرده ام كه توان اوليه ام را از دست داده ام.»
وي مي افزايد: «هر كسي در اين زمينه سليقه خود را ارائه مي دهد. اگر فيلمنامه نويسان سراغ يك سري از سوژه ها بروند كه مردم آنها را مي پسندند، مميزي ها براي آن سوژه مشكل ايجاد مي كند، اگر سراغ موضوع هايي برويم كه حساسيت برانگيز نباشد، تماشاگر را جذب نمي كند.»
تبليغات كاذب و فروش هاي ميليوني
آن طور كه پيداست شرايط كار براي سازندگان فيلم هايي با موضوع هاي دم دستي و پيش پاافتاده راحت تر است. آنها با راحتي با به كارگيري ستاره هاي سينما و استفاده از يك ويلا در شمال شهر و يك ماشين آنچناني و زرق و برق هاي ديگر فيلم خود را مي سازند و نكته جالب توجه اينجاست كه در زمان اكران نيز با تبليغات گسترده سعي در جذب مخاطب دارند و در بيشتر مواقع هم موفق مي شوند. فروش ميليوني اين گونه فيلم ها گواه اين قضيه است.
متاسفانه توليد و نمايش بي رويه اين فيلم ها و عدم حمايت مسئولان و حتي خود سينماگران متولي از فيلم هاي فرهنگي و اجتماعي موجب شده تا تماشاگر از ديدن فيلم هاي فرهنگي و برخاسته از دل جامعه منصرف شود. جوان براي اين كه لحظه اي خود را بجاي قهرمانان قصه هاي فيلم ها تصور كند به ديدن اين گونه فيلم ها مي رود تا شايد براي ساعتي به روياهاي خود كه همان ماشين آخرين مدل، خانه هاي آنچناني است و... دست يابد!
براي اكران فيلم هاي فرهنگي بايد التماس كرد
"محمد علي طالبي" كارگردان فيلم هايي مانند "ديوار"، "چكمه"، "كيسه برنج" در اين باره مي گويد: «براي اكران فيلم هاي فرهنگي بايد به مسئولان مربوطه التماس كني و اين در حالي است كه فيلم هاي خارج از اين چارچوب و با محتواي بسيار نازل، هم بودجه خوبي در اختيارشان است و هم در زمان اكران مشكلي ندارند.»
افراد غيركارشناس متولي سينماي ايران
"هارون يشايايي" تهيه كننده فيلم هايي چون "ناخدا خورشيد"، "كيميا" نيز اظهار مي كند: «از مهم ترين مشكلات در سينماي ايران اين است كه افراد غيركارشناس متولي سينما شده اند و شايد نتوانند به درستي مشكلات سينما را درك كنند. به طور مثال تعداي از سينماگران ما در نامه اي به مسئولان امور فرهنگي و هنري كشور درخواست كردند تا به سينماي فرهنگي توجه شود اما يك نفر در جواب آنها مي گويد كه بايد با اين افراد برخورد شود در حالي كه اين قضاوت درباره نامه آنها كمي بي انصافي است زيرا اين افراد تنها از مسئولان درخواست كرده اند به سينماي فرهنگي توجه شود.»
كورسوي اميد در سينماي اجتماعي
اما در اين ميان برخي از فيلم ها دغدغه هاي نسلي را به نمايش مي گذارند كه شايد بتوان نمونه هاي آن را در اطراف خود ديد. در فيلم "ديوار" دغدغه اصلي مشكلات جوانان و نوجواناني است كه براي تامين معاش با مسائل خاصي روبرو هستند و تلاش مي كنند تا به نوعي با اين مشكل خود كنار آمده و راه حلي براي آن پيدا كنند.
يا در فيلم "ريسمان باز" ماجراي دو جوان است كه براي امرار معاش به ناچار در يك گاوداري كار مي كنند و به دليل اين كه به صاحب كار خود بدهكارند، مجبور مي شوند بجاي بدهي خود يك گاو را خريداري و به منطقه اي در بالاي شهر ببرند اما در نهايت گاو تلف مي شود و تمام زحمات و سرمايه آنها از بين مي رود.
در "هميشه پاي يك زن در ميان است" نيز مشكلات زوج هاي جوان و زنان با مايه هاي طنز محور قرار گرفته است. اما درصد اين فيلم ها آنقدر پايين است كه شايد تعدادشان به اندازه انگشتان دست هم نباشد. سال هاست كه سينما دغدغه مسائل اجتماعي و روز جامعه را ندارد و خود را سرگرم موضوعاتي كرده كه سر و ته قصه ها يكي است و فقط در رنگ و لعاب متفاوت است. توجيه برخي از سينماگران هم اين است كه مخاطب امروز ديگر از فيلم هايي مانند"زير پوست شهر" استقبال نمي كند اما آيا آنها به اين نكته توجه دارند كه هر ساله از تعداد تماشاگران سينما كه بيشتر جوانان هستند، كم مي شود و شايد تنزل كيفي فيلم ها عامل آن باشد و نه تغيير ذائقه مخاطب!
در فيلمي مانند "چهارشنبه سوري" موضوع خيانت مردي به زنش مطرح شده بود اما قصه طوري طراحي شده بود كه هم براي تماشاگر باور پذير باشد و هم ماجراي آدم هايي را مي ديد كه هر يك برخاسته از جامعه پيرامونش بودند و هيچ قهرماني غلو شده و بدور از واقعيت ها در فيلم شخصيت پردازي نشده بود. اين فيلم به فروش قابل توجهي هم دست يافت. پس مخاطب از فيلم هاي فرهنگي نيز استقبال مي كند و اين طور كه پيداست ذائقه تهيه كننده، سرمايه گذار، سينمادار و... تغيير كرده است نه مخاطب!
بر هيچ كس پوشيده نيست سينما وظيفه اش آموزش نيست اما رسانه تاثيرگذاري است كه كودكان، نوجوانان و جوانان از آن الگو مي گيرند. پس نمي توان صرف سرگرمي آن را تلقي كرد و به اسم تفريح هر هزل و هجو و تخيلي را به خورد مخاطب داد.
انتهاي خبر // شبكه خبري برنا//55 - 55 - 56//www.BornaNews.ir
يکشنبه 3 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برنا نيوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 200]