واضح آرشیو وب فارسی:آفرينش: رشد كودكان 7 الي 13 سال
رابطه والد و كودك
در اواسط كودكي , مقدار زماني كه كودكان با والدين سپري مي كنند, خيلي كاهش مي يابد. استقلال فزاينده كودك به معني آن است كه والدين بايد با موضوعات جديدي سروكار داشته باشند . با اينكه والدين با مسايل تازه اي مواجه مي شوند, فرزند پروري براي والديني كه در سالهاي اوليه , سبك مقتدرانه برقرار كرده اند, عملا راحت تر مي شود. به خاطر توانايي بيشتر كودكان دبستاني در تفكر منطقي و احترام بيشتر براي آگاهي كارشناسانه والدين , استدلال به نحو كارآمدتري در مورد آنها موثر واقع مي شود. البته, كودكان بزرگتر گاهي توانايي هاي شناختي خود را براي چانه زدن و مذاكره كردن به كار مي برند. شايد به اين دليل كه والدين و كودكان به مرور زمان ياد گرفته اند چگونه تعارضها را برطرف كنند, انضباط قهري در سالهاي دبستاني كاهش مي يابد.
خواهر - برادرها
علاوه بر والدين و دوستان , خواهر - برادرها براي كودكان دبستاني منبع مصاحبت , كمك در تكاليف دشوار, و حمايت عاطفي هستند. با اين حال , رقابت و هم چشمي خواهر- برادرها در اواسط كودكي افزايش مي يابد. زماني كه كودكان در فعاليتهاي گسترده تري مشاركت مي كنند , والدين معمولا صفات و موفقيتهاي خواهر - برادرها را با هم مقايسه مي كنند . كودكي كه توجه كمتر, عدم تاييد بيشتر , و منابع مادي كمتري از والدين دريافت مي كند, از خواهر- برادري كه برخورد مطلوبتري با او شده است, آزرده مي شود. زماني كه فاصله سني خواهر - برادر ها كم است و انها همجنس نيز هستند , مقايسه هاي والدين بيشتر است و به مشاجره و ضديت بيشتري مي انجامد. اين پيامد زماني خيلي شديداست كه پدرها يك فرزند خود را ترجيح دهند . شايد به اين دليل كه پدرها زمان كمتري را با كودكان به سر مي برند, حمايت بي رويه انها محسوستر است, به همين خاطر , هنگام تعامل خواهر - برادرها , خصومت بيشتري را برمي انگيزد. خواهر- برادرها معمولا سعي مي كنند با متفاوت بودن از يكديگر, گامهايي را در جهت كاستن از اين رقابت و همچشمي بردارند. البته , والدين با مقايسه نكردن كودكان مي توانند اين پيامد ها را كاهش دهند. اما برخي از پسخوراندها درباره توانمنديهاي انها اجتناب ناپذير هستند, و زماني كه خواهر - برادرها سعي مي كنند منحصر به فرد بودن خود را به رخ والدين بكشند, جنبه هاي مهمي از رشد يكديگر را شكل مي دهند.
تك فرزندي
گرچه رابطه خواهر- برادرها منافع زيادي دارد, اما براي رشد طبيعي ضروري نيست. برخلاف عقيده رايج , تك فرزندان لوس و خودخواه نيستند, بلكه آنها مانند ساير كودكان كاملا سازگار هستند و از چند نظر از آنها برترند . اين كودكان در عزت نفس و انگيزش پيشرفت نمره بالايي كسب مي كنند. در نتيجه, در مدرسه بهتر عمل مي كنند و به سطوح عاليتر تحصيلات مي رسند . يك دليل آن شايد اين باشد كه تك فرزندان روابط نزديكتري با والدين دارند و آنها فشار بيشتري براي تسلط و پيشرفت وارد مي آورند.
طلاق
سلامت رواني والد سرپرست , خصوصيات كودك , و حمايت اجتماعي درون خانواده و جامعه پيرامون آن , به سازگاري كودكان كمك مي كنند.
پيامدهاي فوري : زماني كه پدرها فقط گاهي اوقات فرزندانشان را ملاقات مي كنند, سهل گير و اهل گذشت مي شوند. اين معمولا با شيوه تربيت مادر در تعارض قرار مي گيرد و وظيفه اداره كردن كودك را حتي دشوارتر مي سازد. ناپختگي شناختي كودكان پيش دبستاني و اوايل دبستاني , باعث مي شود كه آنها نتوانند دليل نهفته در جدايي والدين خود را درك كنند. كودكان كوچكتر اغلب خودشان را سرزنش مي كنند و قطع زندگي زناشويي را به عنوان علامتي در نظر مي گيرند كه پدر و مادر مي توانستند آنها را ترك و رها كنند. كودكان بزركتر بهتر مي توانند دلايل نهفته در طلاق والدين خود را درك كنند و اين تا اندازه اي عذاب آنها را كم مي كند . با اين حال , بسياري از كودكان دبستاني و نوجوانان واكنش شديد نشان مي دهند, مخصوصا زماني كه تعارض خانوادگي شديد باشد و سرپرستي از كودكان كافي نباشد. برخي از اين كودكان به اقدامات ناخوشايندي نظير گريختن از خانه , مدرسه گريزي , فعاليت جنسي پيش از موقع, و بزهكاري روي مي آورند. با اين وجود , همه كودكان بزرگتر به اين صورت واكنش نشان نمي دهند. در برخي از كودكان مخصوصا فرزند اول خانواده, طلاق مي تواند رفتار پخته تري را برانگيزد. اين كودكان ممكن است مشتاقانه فشار بيشتري را تحمل كنند, مثلا , تكاليف خانه داري را انجام دهند, از خواهربرادر هاي كوچكتر خود مراقبت كنند, و به مادر افسرده و مضطرب خود پشت گرمي بدهند. اما اگر اين فشارها خيلي زياد باشد, كودكان بزرگتر شايد در نهايت آزرده شوند و به رفتارهاي مخربي كه شرح داديم , روي آورند.
وقتي كودكاني كه از لحاظ سرشتي بدقلق و دشوار هستند با رويدادهاي زندگي استرس آور مواجه مي شوند, مشكلات آنها دوچندان مي شود. در مقابل , كودكان بي دردسرر و راحت, با ناملايمات زندگي بهتر كنار مي آيند. دخترها گاهي با دروني كردن واكنشها, نظير گريه كردن, سرزنش خود و كناره گيري پاسخ مي دهند. آنها غالبا توقع دارند كه بيشتر مورد توجه قرار بگيرند. اما در خانواده هايي كه مادر سرپرستي را بر عهده دارد, پسرها مشكلات سازگاري جدي تري را تجربه مي كنند. تعامل قهري مادر- كودك و رفتار تكانشي و گستاخانه پسرها , در خانواده هاي طلاق شايع هستند. پيشرفت تحصيلي كودكان هر دو جنس به دنبال طلاق كاهش مي يابد, ولي مشكلات تحصيلي پسرها بيشتر است.
پيامدهاي دراز مدت : سازگاري اغلب كودكان 2 , سال بعد از طلاق , بهبود مي يابد. با اينحال , تعداد كمي از آنها تا اوايل بزرگسالي همچنان مشكلات عاطفي با دوام مي شوند. رفتار دگرخواهي جنسي, مهمترين تاثير دراز مدت در بين دخترهاست : افزايش فعاليت جنسي در نوجواني, حاملگي نوجواني , و خطرطلاق در بزرگسالي.
عامل تعيين كننده در سازگاري مثبت بعد از طلاق , فرزند پروري كار آمد است . داشتن تماس با پدري كه سرپرستي را برعهده ندارد, براي كودكان هر دو جنس مهم است. در مورد دخترها, يك رابطه خوب پدر - فرزند , به رشد دگرخواهي جنسي كمك مي كند. در مورد پسرها , داشتن رابطه با پدر بر سلامت رواني تاثير مي گذارد. پدرها بيشتر از مادرها, رفتار خوب پسرها را تحسين مي كنند و اخلالگري آنها را كمتر ناديده مي گيرند.
گرچه طلاق براي كودكان عذاب آور است , ماندن در خانواده تحت فشار و آشوب زده بدتر از انتقال به خانواده كم تعارض و تك والد است. در صورتي كه والدين مطلقه اختلافات خود را كنار گذاشته باشند و از نقش يكديگر در فرزند پروري حمايت كنند, فرزندان آنها شانس بيشتري براي رشد خوب , پايدار, و خوشنود كننده دارند.
اشتغال مادر و رشد كودك
فرزندان مادراني كه از كار خود راضي هستند و به امر تربيت كردن فرزندانشان نيز متعهد مي باشند , سازگاري بسيار خوبي دارند - عزت نفس بيشتر , روابط مثبت بيشتر با خانواده و همسالان , عقايد جنسيت كليشه اي كمتر, و نمرات بهتر در مدرسه. اين پيامدها مخصوصا براي دخترها خوشايند است , زيرا از تصور شايستگي زن بهره مند مي شوند. دختران مادران شاغل, آرزوهاي تحصيلي عاليتري دارند و به احتمال بيشتري در كالج, رشته هاي غير سنتي نظير حقوق , طب , و فيزيك را انتخاب مي كنند. و برخلاف عقيده رايج, اشتغال مادر, مدت زماني را كه كوكان دبستاني و نوجوانان با مادرشان سپري مي كنند, كاهش نمي دهد, بلكه نتيجه آن , سپري كردن زمان بيشتر با پدراني است كه مسئوليت فرزندپروري بيشتري را مي پذيرند. تماس بيشتر با والدين , با پيشرفت بيشتر , رفتار اجتماعي پخته , و ديدگاه نقش جنسي انعطاف پذيرند, ارتباط دارد. با وجود اين , در صورتي كه اشتغال فشار زيادي بر برنامه ريزي مادر وارد كند, كودكان در معرض خطر تربيت نا كارآمد قرار مي گيرند.
ادامه دارد
شنبه 2 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفرينش]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]