واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: كج است هنوز خيالم!...
* دهه هفتاد، دهه آزمون و خطاي شعر امروز بود. دهه جسارت ادبي و عدول از كليشه شعر معيار، دههاي كه هيچ ناقد منصفي در حيطه شعر امروز نميتواند به انكارش برخيزد. با تمام افراط و تفريطهايش دوره انتقال شعر امروز بود. با ورود به دهه هشتاد، گرد و غبار فرونشست، حلقههاي ادبي به خواب زمستاني رفت و تنها صداي موجود، صداي شعر شهرستان بود كه با عبور از تمام تجربهها ادامه منطقي شعر نيما شد. با شعرهايي اغلب كوتاه، ساده و با طنزي نهان و عينيگرا با توجه به اشياي پيرامون و پديدهها. شعري كه من نام فرانو را برايش پيشنهاد دارم، كه فراتر از كليشهها بود و با ذوق و ذائقه ايراني تناسب داشت با تمام ويژگيهاي شعر مدرن جهان امروز.
حال دهه هشتاد از نيمه گذشته است. اغلب شاعران دهه هفتادي در مرخصي خود خواسته و شايد استعلاجي بسر ميبرند. تهران، ديگر پايتخت شعر ايران نيست. جغرافياي شعر امروز از شمال تا جنوب، از غرب و از بچههاي باغ ملك اهواز تا آستارا امتداد يافته است. هر روز چهره تازهاي از شهرستانيها به جامعه ادبي معرفي ميشود (هرچند صفحات اندك ادبي، آينه تلاش اين عزيزان گمنام نباشد و نيست). در بين شاعران نامدار، آنهايي كه در برج عاج خود نشستند، فراموش شدند و آنهايي كه هوشيار بودند به قافله شعر شهرستان پيوستند. زبانشان را ساده كردند و از شعر فاخر دهه شصت و شعر گيج دهه هفتاد خود را رهاندند و چه خوب ظرفيت و ظرافت شعر فارسي را نشان دادند. يكي از همين عزيزان كه از شهرستانيهاي مقيم تهران است و صدايش را از صفحات شعر و آدينه به مخاطب امروز رساند «محمود تقوي تكيار» است كه آرام و متين از «پلها و پلهها»ي دهه هفتاد گذشت و خود را به دهه هشتاد رساند.
پلها و پلهها مجموعهاي از شعرهاي كوتاه اين شاعر است كه توسط انتشارات آهنگ ديگر به چاپ رسيده است. با شعرهايي ساده و نغز، با طنزي روان در جان و جهان شعر. شعرهاي اين دفتر در نگاه نخست در رديف شعرهاي آسان است. نوعي از شعر امروز كه با روزانههاي بيژن جلالي به ثبت رسيد، اما با نگاهي تيزبين به سهل ممتنع بودن آنها پي ميبريم: در صف روزنامه ميايستم/ با انبوه منتظران/ و روز در نامهاي كهنه/ تكرار ميشود (ص 12).
از هفت كوه و دريا خواهم گذشت/ اگر بر زبان تو جاري شوم(ص 29)
تن ميسپارم به آرامش نقرهگون/ از راه كه ميرسم/ باران به پيشوازم ميآيد(ص 34) هرچند من با ضمير دوم شخص مشكل دارم و مونث آن را آفت بزرگ شعر امروز ايران ميدانم، اما اين ضمير در اغلب شعرهاي اين مجموعه در هيات «تو»ي اجتماعي آمده است كه اميدوارم اين مورد در شعرهاي آتي «تقوي» تقويت شود و ذهنيت و خيال به عينيت جليل و واقعيت بدل گردد.
تقوي تكيار با آنكه زباني صاف و زلال دارد و بيخيال وزن است اما گاه به موسيقي شعر سپيد و حال و هواي آن ميرسد: ميخوانمت دهانم تلخ ميشود/ از دل چگونه برانمت/ خاري و /ريشه در خونم داري(ص 41)
براين شاخسار تاريك/ پرواز ما، آواز كوچكي است/ كه ناشنيده فراموش ميشود(ص 42)
تقوي تكيار هرچند در شعر كوتاه موفق است اما گاه قافيه كار دستش ميدهد: عمري بايد ميگذشت/ تا به ياري يافتههايم/ برَ هم از بند بافتههايم(ص 13)
تقوي تكيار در اكثر شعرهاي اين مجموعه از مرز سپيد گذشته است و به نوعي از شعر مدرن دامن زده كه اگر از مزاحمت ضمير دوم شخص در امان باشد، ماناترين شعر امروز را خواهد سرود چرا كه او مثل ريتسوس يوناني، جغرافياي خود را ميسرايد. از آب و درخت و پرنده و انسان شعر تقوي شعر زندگي است در سطر سطر اين شعرهاي كوتاه و بشكوه زندگي ادامه دارد با زخمهاي نهانش: چتر چرا بردارم/ اين باران بيامان/ همه را خواهد شست/ مرا/دلم/ و اين زخم تازه را (ص 72)
تقوي تكيار با آن كه شاعر طنزانديش نيست (به شهادت شعرهاي جدياش) اما گاهي به طور غيرمترقبهاي به طنز ميرسد. ميدان شعر را دور ميزند و تمام نگاهها را كج ميكند به كوچه طنز. او در شعرهايي مثل كلكسيون، ميدان، عادت، عكس، ضيافت، كوتاه... با طنز نهان خود نفسي تازه به مجموعهاش بخشيده است:
ميدان را دور ميزنم/ از كنار خياباني ميگذرم/ كه راه به آن كج كردهاي/ كج است هنوز خيالم/ ميدان را دور ميزنم (ص75) عادت كردهام/ به اين دروغ قديمي/ نامي كه هنوز هم/ مرا به اشتباه مياندازد/ مثل تو كه هميشه/ برادر را/ بردار مينويسي (ص84)
توصيف اين مجموعه در اين مجال اندك ممكن نيست و اين مقدار كم توصيف شعر شريف امروز است و مفصل آن را به منتقدين غيرشاعر و بيطرف ميسپارم: باور كن غلو يا بلوف نيست/ كم نياوردم/ كوتاه آمدم (ص 87).
پنجشنبه 31 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 431]