واضح آرشیو وب فارسی:قدس: اوستياي جنوبي و قفقاز، بستري مناسب براي هژموني منطقه اي ايران
* دكتر مير مهرداد ميرسنجري
درگيريهاي چند روز گذشته در منطقه اوستياي جنوبي، بار ديگر منطقه قفقاز را به كانون توجه رسانه هاي جهان تبديل كرد.
حمله نظامي شبانه هشتم آگوست 2008 ارتش گرجستان به «تسخينوالي»، پايتخت اوستياي جنوبي و اشغال آن، واكنش شديد نظامي روسيه را در بر داشته و شعله ور شدن جنگ تمام عيار روسيه با گرجستان، قدرتهاي منطقه و فرامنطقه اي را به موضعگيري و واكنش هاي متفاوتي برانگيخته است.
در اين ميان، نگاهي به موقعيت ژئوپلتيك اوستياي جنوبي و گرجستان و پتانسيل هاي مستقيم و غيرمستقيم تأثيرگذار بر منافع ملي ايران، از اهميت بسزايي برخوردار است.
* موقعيت گرجستان در قفقاز
گرجستان با مساحت 69.5هزار كيلومتر مربع و جمعيت بالغ بر4.396.000 نفر، يكي از سه كشور قفقاز است كه از ديرباز تاريخ، همواره در قلمرو حكومت ايران قرار داشته است. اين كشور از سيزده شهر تشكيل شده كه مهمترين آنها «تفليس» (پايتخت)، «باتومي» و «سوخومي» هستند. گرجستان از شمال با روسيه، از شرق با آذربايجان (اران و شروان) از جنوب با ارمنستان، از جنوب غرب با تركيه و از غرب با درياي سياه هم مرز است.
بخش شرقي گرجستان از هزاره هاي گذشته با نام «ايبريا» همواره بخشي از ايران و بخش غربي آن با نام «اگريس»، همواره صحنه درگيريهاي دو قدرت مهم آن روز، يعني ايران و امپراتوري بيزانس بوده است. اين منطقه بعدها در تاريخ بارها مورد تاخت و تاز قدرتهاي بيگانه از جمله عثماني ها و روسها قرار گرفت تا اينكه پيمان نامه ننگين «گلستان» در سال 1812 قرنها پيوند ملت ايران با مردم قفقاز را از هم گسست.
پس از اشغال گرجستان توسط روسيه تزاري، همه سرزمينهاي ايراني قفقاز با نام preside sky با سرزمين پارسها شناخته مي شد تا اينكه پس از انقلاب بلشويكي 1917 و به ويژه از سال 1924ميلادي به بعد، نظام كمونيستي حاكم بر شوروي، تصميم به ترسيم مرزهاي جغرافيايي مناطق گوناگون شوروي بر پايه سياست جداسازي قومي گرفت. بر اين مبنا، در مناطق گوناگون، به ويژه آسياي ميانه و قفقاز، تركيبهاي گوناگون تنش زا بر پايه سياستهاي تفوق سياسي نظام كمونيستي شكل گرفت كه از آن جمله مي توان به الحاق مناطق تاجيك نشين و فارسي زبان سمرقند و بخارا به ازبكستان اشاره كرد.
اقوام ساكن منطقه اوستيا و آلانياي قفقاز كه در تاريخ از ريشه اي ايراني برخوردار بوده اند و هنوز هم به زبان «آسي» كه بسيار نزديك به زبان فارسي است، تكلم مي كنند و خود را همواره وارث تمدن ايراني مي دانند.
* روابط گرجستان با غرب و اسرائيل
حكومت كنوني حاكم بر گرجستان با حمايت كامل غرب و به ويژه آ مريكا پديد آمده است، به گونه اي كه از آغاز شكل گيري آن، روابط تنگاتنگ با غرب و اسرائيل به عنوان خط مشي اصلي سرلوحه تمام برنامه هاي اين دولت قرار گرفته است.
بسياري از رجال سياسي گرجستان كه بيشتر آنها به فصاحت بر زبان عبري مسلط هستند، ارتباطات مستحكمي با اسرائيل داشته اند كه از آن جمله مي توان به «ديويد كزرا شويلي»، وزير جنگ و شخص دوم حكومت گرجستان اشاره كرد كه از سال 1993 نزد مادربزرگ خود در اسرائيل بوده و پس از تحصيل به گرجستان بازگشته و در شكل گيري حكومت كنوني گرجستان نقش مهمي داشته است.
وزير ديگر گرجستان با نام «تيمور يعقوبو شيولي» نيز پيش از رسيدن به منصب وزارت در رژيم اسرائيل زندگي مي كرد. اين رژيم سرمايه گذاريهاي بزرگي نيز در گرجستان به انجام رسانده است كه از آن جمله مي توان به قرارداد سه ميليون دلاري شركت نفتي «لابيدوف» رژيم اسرائيل براي توسعه مناطق نفتي گرجستان اشاره كرد. همچنين ميلياردر صهيونيستي با نام «ايال لوفر» نيز 78 ميليون دلار براي توسعه پايتخت گرجستان هزينه كرده است. «افرايم عوز»، ديگر تاجر اين رژيم نيز به عنوان سرمايه گذاري گرجي تبار، ساخت هزار واحد مسكوني را در تفليس آغاز كرده و پنجاه ميليون دلار سرمايه شركت سرمايه گذاري «شلغار» را از اسرائيل به گرجستان آورده است.
از سوي ديگر، حمايتهاي حكومت تفليس از برنامه هاي ضدايراني اسرائيل و آمريكا در منطقه با اعزام دو هزار سرباز به عراق براي ياري حكومت آمريكا در اشغال عراق شكل نويني پيدا كرد، به گونه اي كه گرجستان به سومين اشغالگر عراق پس از آمريكا و انگليس تبديل شده است.
چراغ سبز گرجستان براي گسترش «ناتو» به قفقاز سبب توجه ويژه آمريكا به بهره گيري از امكانات گرجستان براي منافع ملي خود شده كه بر همين اساس، هم اكنون 150 نظامي آمريكايي مستقر در گرجستان آموزش سربازان گرجي و تجهيز ارتش آن را بر عهده دارند.
همين اعتمادسازي دوسويه موجب گذر پروژه انتقال نفت و گاز درياي خزر به غرب با عنوان خط باكو- جيحان از خاك گرجستان شده است تا منافع غرب براي مقابله با ايران و روسيه برآورده شود.
اوضاع منطقه قفقاز به گونه اي است كه منافع ملي كشورهاي منطقه به ويژه ايران و روسيه را بطور مستقيم تحت تأثير قرار خواهد داد، چرا كه نزديكي هرچه بيشتر كشورهايي چون گرجستان و آذربايجان (همان اران و شروان تاريخي) با غرب، جاي پاي قدرتهاي بيگانه را در منطقه تقويت خواهد كرد.
تشويق غرب به عضويت گرجستان و آذربايجان در ناتو و استقرار سپر موشكي در منطقه به همان نسبت كه براي روسيه هشداردهنده است، براي ايران نيز تهديدي جدي خواهد بود. در اين ميان، ايجاد پايگاههاي نظامي در اين دو كشور و خط لوله باكو- تفليس- جيحان نيز سياستي بوده كه در راستاي انزواي هرچه بيشتر ايران و روسيه به كار گرفته شده است. بنابراين، اعمال هژموني قدرت منطقه اي فعال از سوي ايران نيز ابزار مناسبي است كه با حمايتهاي معنوي و مادي از همتباران ايراني ما در منطقه مي تواند به كار گرفته شود. توجه به اينكه ريشه هاي هويتي مردم اوستياي شمالي و جنوبي و آلانيا در گرجستان و تالش هاي منطقه تالشان جمهوري آذربايجان، ايراني است و آنها به داشتن هويت فرهنگي ايراني و زبان پارسي افتخار مي كنند، بستري مناسب است كه متأسفانه تاكنون توجه كافي به آن نشده است؛ بنابراين شايسته است كه حمايت و پشتيباني همه جانبه فرهنگي و مادي از اين اقوام از سوي ايران به طور جدي انجام شود، چراكه دوام و بقاي قدرتمند اين اقوام در منطقه، علاوه بر تقويت هژموني منطقه اي ايران و تعادل قدرت با روسيه، مي تواند به عنوان ابزاري براي پيشگيري از هر گونه تهديد نسبت به امنيت ملي و تماميت ارضي ايران به كار آيد.
پنجشنبه 31 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]