واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: توصيه هاي ديرهنگام !
« بان كي مون » دبيركل سازمان ملل اعلام كرد : « راه حل بحران فلسطين پايان اشغالگري اسرائيل است » . وي ضمن دعوت از فتح و حماس براي مذاكرات ملي از آنها خواست براي پايان دادن به بن بست كنوني وارد عمل شوند. دبيركل سازمان ملل كه در مصاحبه با روزنامه مصري « الاهرام » سخن مي گفت اظهار داشت صلح در منطقه دو عنصر اصلي دارد كه عبارتند از حفظ تماميت ارضي فلسطين و تصميم گيري فلسطيني ها به همكاري با يكديگر و پايان دادن به سوتفاهمات موجود.
اظهارات « بان كي مون » در واقع فقط بخشي از واقعيت است و بخش عمده آنرا وي عمدا يا سهوا ناديده گرفته و بيان نكرده است . بعلاوه حتي آن مواردي را نيز كه توصيه كرده بسيار ديرهنگام بنظر مي رسد.
آنچه « بان كي مون » مي گويد براساس شكل گيري دو كشور جداگانه به نامهاي فلسطين و اسرائيل در كنار يكديگر بيان مي شود. اين طرح در ابتداي تشكيل رژيم صهيونيستي در 60 سال پيش به تصويب سازمان ملل رسيد اما هرگز قدمي در جهت تحقق آن برداشته نشد و در عوض تمامي تلاشهاي بين المللي براساس وجود يك كشور آنهم به نام اسرائيل متمركز شد. بدين ترتيب تمامي اهداف اقدامات و تصميمات سازمان ملل و شوراي امنيت در چارچوب اراده حاميان اسرائيل و بر مبناي تامين و حفظ منافع رژيم صهيونيستي استوار شده و بطور همزمان به نفي هرگونه حقي براي فلسطيني ها پرداخته و مي پردازد.
در شرايط كنوني و بويژه پس از شكست خفت بار اسرائيل در جنگ 33 روزه عليه لبنان حاميان اسرائيل با احساس ناكامي طرح اصلي خود براي ناديده گرفتن هميشگي حقوق فلسطيني ها در صدد برآمده اند كه طرح اوليه را براي شكل گيري دو كشور فلسطين و اسرائيل احيا كنند. مسئله اينست كه اگر صهيونيستها مي توانستند همچنان به ناديده گرفتن حقوق فلسطيني ها ادامه دهند و حاكميت و اقتدار خود را حفظ كنند قطعا احتياجي به احياي طرح اوليه نبود و حاكميت صهيونيستها بر تمام سرزمين هاي اشغالي حفظ و تثبيت و تضمين مي شد. اين بداني معني است كه اقدامات كنوني براي نجات اسرائيل و كمك به خروج آن از بن بست صورت مي گيرد و با انگيزه به رسميت شناختن حقوق فلسطيني ها نيست . دلايل موجهي وجود دارد كه نشان مي دهد حتي مطرح ساختن اين مسائل هم با هدف « وقت كشي » صورت گرفته و قرار نيست كه توافقي فوري جدي و موثر در اين زمينه به دست آيد و فقط براي سرپوش گذاشتن بر بلاتكليفي در سرنوشت سياسي آمريكا و رژيم صهيونيستي و دولت خودگردان عنوان شده است .
« محمود الزهار » از مقامات ارشد حماس در اين زمينه به افشاي اين مطلب پرداخته و تصريح مي كند كه مذاكره ميان فتح و حماس در حاليكه محمود عباس در آستانه كناره گيري ازقدرت است به جائي نخواهد رسيد.
بعلاوه بوش و اولمرت هر يك به دلايلي در حال ترك قدرت هستند و كمترين انگيزه و حساسيتي براي به نتيجه رساندن مسائل حتي بر مبناي همين طرح منسوخ و غيرمنطقي يعني پذيرش وجود دو كشور فلسطين و اسرائيل هم ندارند.
حال خوبست به بررسي مسائل و مشكلات موجود در اين مقوله بپردازيم تا دريابيم كه چه علل و عواملي باعث توقف مذاكرات و ركود كامل مسائل در قلمرو فلسطين شده اند 1 ـ ايهود اولمرت نخست وزير رژيم صهيونيستي با اتهامات فراوان فساد مالي و ناكاميهاي سياسي ـ اجرائي مواجه شده و قرار است در شهريورماه از سمت خود كناره گيري كند. در واقع وي در حال حاضر سرگرم تدارك مقدمات خروج از قدرت است و انگيزه اي براي حل و فصل مسائل ندارد.
جرج بوش رئيس جمهور آمريكا نيز آخرين ماههاي حضور در كاخ سفيد را سپري مي كند و اساسا مشخص نيست كه رئيس جمهور آينده از كدام حزب و جناح باشد. در عين حال روشن نيست كه حتي « جان مك كين » نامزد جمهوريخواهان هم در صورت پيروزي احتمالي راهكارهاي بوش و دستياران نومحافظه كارش را بپذيرد و ادامه دهد.
محمودعباس رئيس تشكيلات خودگردان هم قرار است بخاطر ناكاميها و بي اعتباري زجردهنده اش از كار كناره گيري كند و بنظر مي رسد كه تا پايان سال جاري ميلادي يعني اوائل زمستان آينده از قدرت كنار برود. اين بدين معني است كه هيچ يك از طرفهاي مذكور آمادگي و ابتكار عمل در اين زمينه را ندارند.
موضوع مهمتري كه در اين زمينه مطرح است طرف اصلي در مذاكرات از جانب فلسطيني ها دولت منتخب يعني دولت « اسماعيل هنيه » محسوب مي شود و ابومازن حتي اگر قصد كناره گيري هم نداشته باشد فرد موجهي براي تصميم گيري و اقدام در اين زمينه محسوب نمي شود. البته محمودعباس با بركناري اسماعيل هنيه و روي كار آوردن « سلام فياض » تلاش كرد موازه سياسي را بنفع خود برهم بزند ولي اين اقدام وي غيرقانوني بود و با دور زدن مجلس ملي فلسطين به طور غيرقانوني تلاش كرد تا اهداف و برنامه هاي آمريكاو صهيونيستها را عملي كند و حال آنكه اقدام وي و دولت مجعول سلام فياض كمترين مشروعيتي ندارد.
2 ـ صهيونيستها و حاميان آنها بويژه آمريكا حتي در چارچوب طرح دو كشور هم حسن نيتي ندارند و در آن واحد در سه جبهه به كارشكني سرگرمند تا فلسطيني ها را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند . الف : ناديده گرفتن سرنوشت 4 ميليون مهاجر فلسطيني كه در خارج از فلسطين به سر مي برند. اسرائيل و آمريكا مي گويند كه نبايستي در اينمورد مذاكره اي صورت بگيرد و نبايد اين عده به كشور فلسطين بازگردند.
ب : حذف بيت المقدس از مذاكرات . صهيونيستها و آمريكا ادعا مي كند كه بيت المقدس پايتخت اسرائيل است و نبايد بيت المقدس به فلسطيني ها بازگردانده شود.
ج : ادامه شهرك سازي در سرزمينهاي اشغالي و كوچ اجباري صهيونيستها به شهركهاي جديد. صهيونيستها با سرعت سرگرم شهرك سازي در سرزمينهاي اشغالي و بويژه بيت المقدس هستند و اصرار دارند كه با توسل به اين سياست تهاجمي بافت جمعيت در بيت المقدس را تغيير دهند . گزارشات حاكيست كه تاكنون 200 هزار صهيونيست در شهركهاي جديد مستقر شده اند در حال استقرارند .
ابعاد گستاخي آمريكا و صهيونيستها به حدي است كه حتي كنفرانسهائي از نوع « آناپوليس » هم بي نتيجه مانده و كوچكترين تاثيري بر سير تحولات فلسطين نداشته است .
3 ـ موضوع مذاكره ميان فتح و حماس از آن مسائلي است كه بررسي آن ابعاد وقاحت آمريكا اتحاديه اروپا تشكيلات خودگردان و ارتجاع عرب را در آن واحد بنمايش مي گذارد.
دولت « اسماعيل هنيه » با پيروزي نامزدهاي حماس در انتخابات مجلس ملي فلسطين تشكيل شد ولي بطور همزمان مورد تحريم سياسي ـ اقتصادي اعراب مرتجع آمريكا و اروپا قرار گرفت و نيروهايش توسط صهيونيستها ربوده و بازداشت شدند. محاصره غزه و كودتاي فتح عليه حماس در غزه جزئي از اين پرونده است . براي بيش از دو سال است كه فتح و محمودعباس هرگونه مذاكره با حماس را رد كرده اند ولي در ماههاي اخير با ميانجي گري برخي كشورهاي عرب مذاكرات محدودي داشته اند كه آنهم با انفجار اخير غزه و اثبات نقش عناصر فتح در اين انفجار عمدي بي نتيجه رها شد.
اكنون درخواست دبيركل سازمان ملل براي مذاكره ميان فتح و حماس نشانگر آنست كه تمامي توطئه ها براي حذف حماس از صحنه سياسي فلسطين ناكام شده است . فتح و محمودعباس در جريان محاصره غزه در خدمت سرويسهاي اطلاعاتي اشغالگران بودند و به اسرائيل براي موفقيت محاصره غزه رهنمود مي دادند و اصل پيشنهاد محاصره غزه و تشديد آن از جانب فتح و ابومازن مطرح شده بود و آنها به نتايجش اميد بسته بودند كه ناكام شدند.
مسئله اين است كه فتح و محمودعباس ديگر چيزي براي از دست دادن ندارند. نه اعتبار بين المللي نه آبروي سياسي و نه جايگاهي در ميان فلسطيني ها و اعراب و نه حتي پايگاهي در غزه . فتح در هفته هاي اخير به كمك صهيونيستها شتافت و اطلاعاتي در مورد عناصر حماس در كرانه باختري را در اختيار دشمن اشغالگر گذاشت كه به دستگيري فعالان حماس و نفوذ صهيونيستها در مراكز خدمات مردمي و خيريه هاي مستقر در كرانه باختري منجر شد.
فتح و ابومازن به قدري خيانت نموده اند كه تمامي پلها را در پشت سرشان خراب كرده اند و كاملا بعيد بنظر مي رسد كه « توصيه هاي ديرهنگام » دبيركل سازمان ملل در مقطع كنوني راهگشا باشد.
شنبه 26 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]