واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: امر به معروف و نهی از منکر
منبع: بیانات مقام معظم رهبری در نماز جمعه تهران مورخه 25 / 9 / 1379آن بخش دیگرى كه باز آن را مختصر عرض مىكنم كه مربوط به عموم مردم است دردرجه اول عبارت است از امر به معروف و نهى از منكر در مسائلاجتماعى.البته در مسائل فردى، تقوا خیلى زیاد مورد توصیه امیرالمومنیناست; اما در زمینه مسائل اجتماعى شاید هیچ خطابى به مردم شدیدتر،غلیظتر، زندهتر و پرهیجانتر از خطاب امر به معروف و نهى از منكر نیست.امربه معروف و نهى از منكر، یك وظیفه عمومى است.البته ما باید تاسف بخوریماز اینكه معناى امر به معروف و نهى از منكر درست تشریح نمىشود.امر بهمعروف، یعنى دیگران را به كارهاى نیك امر كردن.نهى از منكر، یعنى دیگرانرا از كارهاى بد نهى كردن.امر و نهى، فقط زبان و گفتن است; البته یكمرحله قبل از زبان هم دارد كه مرحله قلب است و اگر آن مرحله باشد، امربه معروف زبانى، كامل خواهد شد.وقتى كه شما براى كمك به نظام اسلامى مردمرا به نیكى امر مىكنید مثلا احسان به فقرا، صدقه، راز دارى، محبت، همكارى،كارهاى نیك، تواضع، حلم، صبر و مىگویید این كارها را بكن، هنگامى كه دلشما نسبتبه این معروف، بستگى و شیفتگى داشته باشد، این امر شما، امرصادقانه است. وقتى كسى را از منكرات نهى مىكنید مثلا ظلم كردن، تعرض كردن،تجاوز به دیگران، اموال عمومى را حیف و میل كردن، دست درازى به نوامیسمردم، غیبت كردن، دروغ گفتن، نمامى كردن، توطئه كردن، علیه نظام اسلامىكار كردن، با دشمن اسلام همكارى كردن و مىگویید این كارها را نكن، وقتى كهدر دل شما نسبتبه این كارها بغض وجود داشته باشد، این نهى، یك نهىصادقانه است و خود شما هم طبق همین امر و نهىتان عمل مىكنید.اگر خداىنكرده دل با زبان همراه نباشد، آنگاه انسان مشمول این جمله مىشود كه«لعن الله الامرین بالمعروف التاركین له».كسى كه مردم را به نیكى امرمىكند، اما خود او به آن عمل نمىكند; مردم را از بدى نهى مىكند، اما خوداو همان بدى را مرتكب مىشود; چنین شخصى مشمول لعنتخدا مىشود; این چیزخیلى خطرناكى خواهد شد.اگر معناى امر به معروف و نهى از منكر و حدود آن براى مردم روشن بشود،معلوم خواهد شد یكى از نوترین، شیرینترین، كارآمدترین و كارسازترینشیوههاى تعامل اجتماعى، همین امر به معروف و نهى از منكر است و بعضیهادیگر درنمىآیند بگویند «آقا! این فضولى كردن است»! نه، این همكارى كردناست; این نظارت عمومى است; این كمك به شیوع خیر است; این كمك به محدودكردن بدى و شر است; كمك به این است كه در جامعه اسلامى گناه، گناهبماند.بدترین خطرها این است كه یك روز در جامعه، گناه به عنوان صوابمعرفى بشود; كار خوب به عنوان كار بد معرفى بشود و فرهنگها عوض بشود.وقتىكه امر به معروف و نهى از منكر در جامعه رایجشد، این موجب مىشود كه گناهدر نظر مردم همیشه گناه بماند و تبدیل به صواب و كار نیك نشود.بدترینتوطئهها علیه مردم این است كه طورى كار كنند و حرف بزنند كه كارهاى خوبكارهایى كه دین به آنها امر كرده است و رشد و صلاح كشور در آنهاست در نظرمردم به كارهاى بد، و كارهاى بد به كارهاى خوب تبدیل شود; این خطر خیلىبزرگى است.بنابراین اولین فایده امر به معروف و نهى از منكر همین است كه نیكى وبدى، همچنان نیكى و بدى بماند.فایده دیگرش این است كه وقتى در جامعهگناه منتشر بشود و مردم با گناه خو بگیرند، آنگاه اگر در راس جامعه همكسى بخواهد مردم را به خیر و صلاح و معروف و نیكى سوق بدهد، كارش با مشكلمواجه خواهد شد; نمىتواند; یا به آسانى نمىتواند; مجبور استبا صرفهزینه فراوان این كار را انجام بدهد.یكى از موجبات نا كامى تلاشهاىامیرمؤمنان با آن قدرت و عظمت در ادامه این راه، كه بالاخره هم به شهادتآن بزرگوار منجر شد، همین بود.این روایت تكان دهنده و عجیبى است;مىفرماید:«لتامرن بالمعروف و لتنهون عن المنكر او لیسلطن الله علیكمشرار كم فیدعو خیاركم فلا یستجاب لهم»; باید امر به معروف و نهى از منكررا میان خودتان اقامه كنید، رواج بدهید و نسبتبه آن پایبند باشید; اگرنكردید، خدا اشرار و فاسدها و وابستهها را بر شما مسلط مىكند; یعنى زمامامور سیاست كشور به مرور به دست امثال حجاج بن یوسف خواهد افتاد! همانكوفهیى كه امیرالمومنین در راس آن قرار داشت و در آنجا امر و نهى مىكرد ودر مسجدش خطبه مىخواند، به خاطر ترك امر به معروف و نهى از منكر، به مروربه آنجایى رسید كه حجاجبنیوسف ثقفى آمد و در همان مسجد ایستاد و خطبهخواند و به خیال خود مردم را موعظه كرد! حجاج چه كسى بود؟ حجاج كسى بودكه خون یك انسان در نظر او، با خون یك گنجشك هیچ تفاوتى نداشت! به همانراحتى كه یك حیوان و یك حشره را بكشند، حجاج یك انسان را مىكشت.یك بارحجاج دستور داد و گفت همه مردم كوفه باید بیایند و شهادت بدهند كه كافرهستند و از كفر خودشان توبه كنند; هر كس بگوید نه، گردنش زده مىشود! باترك امر به معروف و نهى از منكر، مردم اینگونه دچار ظلمهاى عجیب و غریب واستثنایى و غیر قابل توصیف و تشریح شدند.وقتى كه امر به معروف و نهى ازمنكر نشود و در جامعه خلافكارى، دزدى، تقلب و خیانت رایج گردد و بتدریججزو فرهنگ جامعه بشود، زمینه براى روى كار آمدن آدمهاى ناباب فراهم خواهدشد.البته امر به معروف و نهى از منكر حوزههاى گوناگونى دارد كه باز مهمترینشحوزه مسؤولان است; یعنى شما باید ما را به معروف امر، و از منكر نهىكنید.مردم باید از مسؤولان، كار خوب را بخواهند; آن هم نه به صورت خواهش وتقاضا; بلكه باید از آنها بخواهند.این مهمترین حوزه است; البته فقط اینحوزه نیست; حوزههاى گوناگونى وجود دارد.در مساله امر به معروف و نهى از منكر، فقط نهى از منكر نیست; امر بهمعروف و كارهاى نیك هم هست.براى جوان، درس خواندن، عبادت كردن، اخلاق نیك،همكارى اجتماعى، ورزش صحیح و معقول و رعایت آداب و عادات خوب در زندگى،همه جزو چیزهاى خوب است.براى یك مرد، براى یك زن و براى یك خانواده،وظایف خوب و كارهاى بزرگى وجود دارد.هر كسى را كه شما به یكى از اینكارهاى خوب امر بكنید به او بگویید و از او بخواهید امر به معروف است. نهىاز منكر هم فقط نهى از گناهان شخصى نیست.تا مىگوییم نهى از منكر، فورا درذهن مجسم مىشود كه اگر یك نفر در خیابان رفتار و لباسش خوب نبود، یكىباید بیاید و او را نهى از منكر كند; فقط این نیست; این جز دهم است. نهى از منكر در همه زمینههاى مهم وجود دارد; مثلا كارهایى كه افراد توانادستشان مىرسد و انجام مىدهند; همین سو استفاده از منابع عمومى; همینرفیقبازى در مسائل عمومى كشور، در باب واردات، در باب شركتها و در باباستفاده از منابع تولیدى و غیره; همین رعایت رفاقتها از سوى مسؤولان.یكوقت دو نفر تاجر و كاسب هستند و با هم همكارى و رفاقت مىكنند، آن یك حكمدارد; یك وقت هست كه آن كسى كه مسؤول دولتى است و قدرت و اجازه و امضا دردست اوست، با یك نفر رابطه ویژه برقرار مىكند; این آن چیزى است كه ممنوعو گناه و حرام است و نهى از آن بر همه كسانى كه این چیزها را فهمیدهانددر خود آن اداره، در خود آن بخش، بر مافوق او، بر زیردست او واجب است; تافضا براى كسى كه اهل سو استفاده است، تنگ بشود.در محیط خانواده هم مىشود نهى از منكر كرد.در بعضى از خانوادهها حقوقزنان رعایت نمىشود; در بعضى از خانوادهها حقوق جوانان رعایت نمىشود; دربعضى از خانوادهها بخصوص حقوق كودكان رعایت نمىشود; اینها را باید بهآنها تذكر داد و از آنها خواست.حقوق كودكان را تضییع كردن، فقط به این همنیست كه انسان به آنها محبت نكند; نه، سو تربیتها، بىاهتمامیها،نرسیدنها، كمبود عواطف و از این قبیل چیزها هم ظلم به آنهاست.منكراتى كه در سطح جامعه وجود دارد و مىشود از آنها نهى كرد و باید نهىكرد، از جمله اینهاست:اتلاف منابع عمومى، اتلاف منابع حیاتى، اتلاف برق،اتلاف وسایل سوخت، اتلاف مواد غذایى، اسراف در آب و اسراف در نان.ما این همه ضایعات نان داریم; اصلا این یك منكر است; یك منكر دینى است; یكمنكر اقتصادى و اجتماعى است; نهى از این منكر هم لازم است; هر كسى به هرطریقى كه مىتواند; یك مسؤول یك طور مىتواند، یك مشترى نانوایى یك طورمىتواند، یك كارگر نانوایى طور دیگر مىتواند.طبق بعضى از آمارهایى كه بهما دادند، مقدار ضایعات نان ما برابر استبا مقدار گندمى كه از خارج واردكشور مىكنیم! آیا این جاى تاسف نیست؟! همه اینها منكرات است و نهى ازآنها لازم است.طبق نهجالبلاغه، امیرالمؤمنین نهى از اینها را یكى ازمحورهاى اصلى توصیههاى خود قرار داده است.در باب مسؤولان، آنطور مشى كردنو عمل كردن و دستور دادن و قاعده معین كردن; در باب عموم مردم هم آنها راوادار كردن به حضور، به فعالیت و به احساس مسؤولیت در مسائل اجتماعى، باهمین امر به معروف و نهى از منكر.وظیفه بزرگى بر دوش ما قرار دارد.امیرالمؤمنین جان مبارك خود را بر سراین كار گذاشت; همچنان كه تمام عمر خود را از وقتى كه مىتوانست تلاشى بكنداز همان وقتى كه اسلام آورد، از اوان كودكى تا آخر عمر; چه دوران مكه، چهدوران مدینه، چه دوران بعد، چه هم در دوران خلافت در همین راه مصرف كرد ویك آن از مجاهدت و تلاش در راه خدا باز نایستاد.براى انسان والایى كه مىخواهد برفراز همه پدیدههاى عالم وجود پرواز بكندو هیچ چیزى پابند او نباشد و او را اسیر نكند، اسوه حقیقى، امیرالمومنیناست
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]