نخستين استاد فيزيك زن ايران در آسایشگاه : حیاط خلوت

واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام دوستان

این مطلب و عکسها رو شارونای گل برام ارسال کرده .... فکر کردم باهم ببینیم ....

نخستين استاد فيزيك زن ايران در آسايشگاه سالمندان

نخستين بانوي استاد فيزيك ايران بعد از بنيانگذاري نخستين رصدخانه و تلسكوپ خورشيدي تاريخ نجوم ايران ، فارغ التحصيلي از دانشگاه سوربن پاريس و 30 سال تدريس در دانشگاه هم اكنون با خيالي آسوده و خاطراتي خوش بر روي تخت آسايشگاه سالمندان ، تنها افتخار خود را تربيت دانشجويان موفق (استادان امروز) مي‌داند .

آلينوش طريان در سال 1299 در خانواده ارمني در تهران متولد شد . وي در خرداد سال 1326 با درجه ليسانس فيزيك از دانشكده علوم دانشگاه تهران فارغ‌التحصيل و در مهرماه همان سال به سمت كارمند آزمايشگاه فيزيك دانشكده علوم استخدام شد و يكسال بعد به عنوان متصدي عمليات آزمايشگاهي در دانشكده علوم منصوب شد .

پس از تلاش بي‌نتيجه براي متقاعد كردن استادش (دكتر حسابي) براي كمك به اعزام وي به خارج از كشور ، با هزينه شخصي خود به بخش فيزيك اتمسفر دانشگاه پاريس رفت .

دانشنامه دكتراي دولتي را از دانشگاه علوم پاريس در سال 1956 ميلادي(1335 شمسي) دريافت كرد و به دليل خدمت به كشورش پيشنهاد كرسي استادي دانشگاه سوربن را رد كرد و به ايران بازگشت و با سمت دانشيار فيزيك رشته ترموديناميك در گروه فيزيك مشغول به كار ‌شد .

در سال 1338 دولت فدرال آلمان غربي بورس مطالعه رصد‌خانه فيزيك خورشيدي را در اختيار دانشگاه تهران قرار داد و وي براي اين بورس انتخاب شد و از فروردين سال 1340 به مدت 4 ماه به آلمان رفت و بعد از انجام مطالعات به ايران بازگشت .

3 سال بعد در تاريخ 9 خرداد 1343 به مقام استادي ارتقا پيدا كرد و بدين ترتيب او اولين فيزيكدان زن است كه در ايران به مقام استادي رسيد .

در تاريخ 29 آبان سال 45 عضو كميته ژئو فيزيك دانشگاه تهران انتخاب شد و در سال 48 رسما به رياست گروه تحقيقات فيزيك خورشيدي موسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران منصوب شد و در رصدخانه فيزيك خورشيدي كه خود وي در بنيانگذاري آن نقش عمده‌اي داشت ، فعاليت خود را آغاز كرد .

وي كه اولين كسي بود كه در ايران درس فيزيك ستاره‌ها را تدريس كرد ، در سال 58 تقاضاي بازنشستگي داد و به افتخار بازنشستگي نائل شد .

دستها و صورت این استاد و دانشمند هموطن را باید غرق بوسه کرد .....

پيوست ها:
و مادر 2.JPG [ 10.31 KiB | بازديد 610 بار ]

و مادر.JPG [ 18.27 KiB | بازديد 61 بار ]

اي جاااااااانم واقعا بايد دستاشونو بوسيد.
من انقد دوس دارم برم اسايشگاه يا خانه ي سالمندان هر چندوقت يه بار يه سري بزنم.
كوچيك كه بودم با مامان اينا كهريزكو رفتم ولي خيلي سال پيشا.هنوزم يه سري تصويرا كامل تو ذهنمه،غصه مي خورم بعضي وقتا كه يادم بياد.ولي مي دونم اگه برم قلبم خييييييييلي مي خاره تا يه مدت ،ولي خيلي دوس دارم برم.مخصوصا روز مادري،پدري،عيدي چيزي.
تلويزيونم كه بعضي وقتا نشون مي ده،مي شينم نگا مي كنم ولي اشكمم گوله گوله مي اد يا بضغم مي گيره اگه كسي دو رو ورم باشه برادرم مي گه همين مونده پاشي بري اونجا،هيچي ديگه...
خدا همشونو حفظ كنه .
مرسي شبنم جون بابت مطلبي كه گذاشتين

اخی نازی چقدر این مادر مموشه. اخه کی دلش اومده این مادر دانشمند رو بذاره تو اسایشگاه. خدا بگم چه کارشون کنه؟
اصلا کسی میدونه که ایشون ازدواج کردند و یا بچه ای دارند یانه؟ بیخودی تهمت نزده باشیم.

اخی دلم کباب شد اخه جای تو بانوی بزرگوار انجاست حیف

این بانوی عزیز چندي پيش بدليل وضعيت نامناسب جسمي، توسط فردي كه در سال‌هاي اخير از او مراقبت مي‌كرد، به خانه سالمندان توحيد (وحدت) در ميدان توحيد منتقل شده است.
خانم دكتر طريان هيچگاه ازدواج نكرده و فاقد خويشاوند نزديك است

و دولت هم مثل همیشه هیچ غلطی نمی کنه اینها سرمایه کشور هستن فقط صبح تا شب گیر دادن به این فلسطین و لبنان چراغی که به خانه روا است به مسجد حرام امیدوارم هرچی نفت توی این مملکت تمام بشه
اینها گورشان را گم کنن البته ببخشید دلم پره

مرسی شبنم جان

مونا جون کاملآ باهات موافقم من خیلی دوست دارم اگه
روزی برگشتم برای زندگی ایران برم اسایشگاه سالمندان کار کنم اینو همیشه گفتم و میگم

صبا جان مرسی از اینکه با من موافقی خودم و شوهرم همین فکر را داریم به خدا حیف همیچین ادمهایی باید یه جایی بشین منتظر رفتن باشن اگر ایران بودم حتما می رفتم فیزیک از ایشان یاد میگرفتم چون واقعا هیچی ازش نمیدونم و دوست دارم بشینم این بزرگوار معلمم باشه .خدا بهش عمر زیاد با سلامتی بده که توی ایران ازاد ازش تقدیر و سپاس مناسب بشه (خدایا خیلی وقت ایرانی و کشورش را فراموش کردی ولی این را میدونی انها جز تو را ندارن و چشم امید به تو دارن اگر به مجازات, فکر نمی کنی به اشد مجازات رسیدیم از مرگ می ترسیدیم ولی به ان راضی شدیم خدایا میشنوی می بینی به کجای ذلت رسیدیم پاشو یه کاری کن از دین ما را زدن نذار از تو هم زده بشیم اسمت فعلا ورد زبانمام یه کاری کن )

مرسی شبنم جون قابلی نداشت

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]

[مشاهده در: www.ashpazonline.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]