واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: قوانینی که نیوتون از قلم انداخت
قانون صف:
اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.
قانون تلفن:
اگر شما شمارهای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.
قانون تعمیر:
بعد از این که دستتان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.
قانون کارگاه:
اگر چیزی از دستتان افتاد، قطعاً به پرتترین گوشه ممکن خواهد خزید.
قانون معذوریت:
اگر بهانهتان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشینتان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشینتان، دیرتان خواهد شد.
قانون حمام:
وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد.
قانون روبرو شدن:
احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش مییابد.
قانون نتیجه:
وقتی میخواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمیکند، کار خواهد کرد.
قانون بیومکانیک:
نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.
قانون تئاتر:
کسانی که صندلی آنها از راهروها دورتر است دیرتر میآیند.
قانون قهوه:
قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیستان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید.
سلام لاکی جان
مطلبت خیلی جالبه ... واقعا همینطوره ...آنچه که از مغز آدمها میگذره به واقعیت بدل میشه ....وقتی شماره ای رو میگیرم - چند بار که زنگ میزنه کسی جواب نمیده ..... فکر میکنی که طرف نیست ...در همین حال پشیمون میشی که این موقع زنگ زدی ...و می خوای قطع کنی که ...گوشی رو برمیدارن !!!!
چند بار مطلب رو آماده کردی و میخوای آیکون ارسال رو بزنی تا ارسال بشه و نمیره .... بعد از چند مرتبه تلاش چیزی یادت میافته و می خوای برگردی و اصلاح کنی که تو دلت میگی الان که نمی خوای حتما ارسال میشه و ......همینطور هم میشه !!!!!!!!!
سلام ولی اینها رو یک نفر به ثبت رشونده که به نام قوانین مورفی معروفه
حرف شبنم جون کاملا درسته اینها ساخته ذهن بشره که بعضی ها به بدشانسی و بخشکی شانس و..... اینها تعبیرش می کنند.
ندا جون مرسی
جالب بود عزیزم
دوستاي گلم مرسي.
فلسفه مورفي
" لبخند بزن... فردا روز بدتريه "
و اما سرنوشت خود آقاي مورفي :
يه شب تو يه بزرگراه سوخت ماشين آقاي مورفي تموم مي شه. اون شب تو بزرگراه ترافيک بوده و ماشين ها با سرعت مورچه مي رفتن. آقاي مورفي هم مي زنه بقل که بقيه رو با تاکسي بره. همينجوري ريلکس کنار بزرگراه واستاده بوده که يهو ماشين يه توريست انگليسي که داشته خلاف جهت مي اومده تپٌي مي زنه بهش و مي ميره.اتفاقا اون روز لباسش هم سفيد بوده . حالا فکر کن با يه لباس سفيد کنار يه بزرگراه شلوغ واستاده باشي. بعد يه گاگولي در جهت مخالف بياد بهت بزنه و بميري . احتمالا موقع جون دادن اين جمله ي معروفش روي لبش بوده :
"اگه يه راه براي خراب کردن چيزي وجود داشته باشه او همون يه راه رو پيدا مي کنه "
شايد.احتمالا.ممكنه....
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]