تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834838731
تا چه حد صداقت رو در زندگی مهم میدونین ؟ : مشکلات بزرگ در عین حال کوچک
واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام دوستان
به نظر شما چرا بعضی ها به جای استفاده از صداقت و عنوان کردن نکاتی که در موردش موافقت ندارن به ابزار دیگه ای متوسل میشن ... ؟؟! و بجای اینکه خودشون مشکل رو عنوان کنن: به لفاظی می پردازن و از قول کسی دیگری عنوان میکنن و یا با کمک شخص ثالثی حتی فیلم بازی میکنن و براش کلی صغری و کبری می چینن ؟؟!!
نظر شما چیه ؟ در اینگونه مواقع شما خودتون چه کار میکنین ؟
دوست دارین دیگران با شما در این موارد چه رویه ای رو پیش بگیرن ؟
آیا رک بودن و صداقت بده ؟ آیا برای اینکه روی رک بودن رو نداریم باید به اینگونه کارها متوسل بشیم ؟ منظورم هم در مورد دوست و هم در مورد شریک زندگی است .
کدوم بدتره ؟ اینکه صادقانه و رک و رو راست نکته یا مشکل رو عنوان کنیم و یا اینکه با دروغ و ریا و روپوشانی با حیله و تزویر به خواهیم به طرف موضوع رو بفهمونیم ؟
دوست دارین با شما چگونه رویه ای رو پیش بگیرن ؟ در مورد آدمهایی از این دست چه فکر میکنین ؟! من که فکر میکنم در میان ما ایرونی ها در صد بیشتری از افراد اینگونه اند ..... شما چی فکر میکنید ؟
سلام شبنم جون خوبین؟
در مورد مطلبی که گفتین من جزء یکی از هموناییم که لقمه رو دور سرشون می پیچونن. البته همیشه اینجوری نیستما ولی بعضی وقتا انقد به قول شما صغری کبری می چینم که خیر سرم میام یه مشکلی چیزی که هستو بگم،سر پیچ و تاب دادن حرفمم یه جنگی را می افته خیلیم بده.البته میگم همیشه هم اینجوری نیستم،بعضی وقتام که نباید یهو برم سر اصل مطلب یهو وییییژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژ حرفمو زدم یه بار اینجوری...یه بار اونجوری...ولی خداییش وقتی ادم حرفشو مستقیم و بدون پیچ و تاب دادن می زنه هم اصل مطلب لابه لای بقیه حرفا گم و گور نمی شه هم بهتر جواب می ده ،هم اعصاب طرف مقابل خورد نمیشه.ولی خب بعضی وقتا نمیدونم چرا ادم تو مود این مدل حرف زدن نیست (شبنم جون گوشتونو بیارین... وقتایی که ادم زیاد مسئلش جدی نیس ولی می خواد یه چیزیم یاداوری کرده باشه بیشتر میپیچونه حرفو مثنکه.نه ؟یعنی من که اینجوریم.چون شاکی باشم اصلا نمی تونم حرفمو نگه دارم می مونه جمع میشه یهو یه جا سر هیچ و پوچ ادم منفجر میشه یهو )
چقد حرف زدم
سلام به همه دوستان.
شبنم جان به نظر من نداشتن صداقت به خيلي عوامل بستگي داره.مثل نوع تربيت فرد،ظرفيت طرف مقابل،شرايط فرهنگي يك شهر يا كشور،و....واينكه اصولا در كشورما بازار صداقت خيلي كساده.شما صداقت داشته باش ،منظورم اينه كه در همه مواقع ودر هر شرايطي. ببين چقدر بن بست پيش رو خواهي داشت همه ما صداقت رو دوست داريم ،اما چقدر ميتونيم ازش استفاده كنيم.اكثر آدما وقتي با صداقت باهاشون برخورد ميكني،دلگير ميشن.همه ما ميگيم صدافت ،اما خيلي جاهها بدمون نمياد،مثلاتو جمع همسرمون در مورد ما واقعيتي رو نگه ويا ....همه اينها براي اينه كه خصلتهاي خوب در جامعه ما ارزش گذاري نشده.امنيت ايجاد نشده،ما واقعا نميتونيم ،خيلي جاهها حرف دلمون رو بزنيم. دراداره،پيشرفتي نخواهي داشت.(البته اگه شانس بياري اخراجت نكنن)در خانواده ممكنه براي بعضيييها برخورنده باشه.ببينيد ما چقدر در همين راهنمايي هايي كه به هم ميكنيم،در واقع به هم پيشنهاد ميديم اين حرف رو نزن ،هرچقدر هم درست باشه، مردها فلانند وبهمانند.وازاين دست راهنمايي ها زياد داريم وهمش ناخود آگاهست.همه اش برميگرده به آموزش ضعيف هم در خانواده ومهمتر در جامعه.اگه به بچه صداقت رو به عنوان يك ارزش انساني آموزش بديم،ولي درجامعه براي داشتن اين صفت ارزش گذاري نشده باشه بچه دچار تضادتربيتي بين خانواده وجامعه ميشه واين خيلي بده.براي همينه كه ما اينقدر در روابطمون دچار مشكل ميشيم. اين سوال شما شبنم عزيز خيلي بحث هاي ريشه اي داره كه بايد در نظر داشت .اما من بيشتر ازاين سرتون رو درد نميارم،ببخشيد اگه طولاني شد
من که هم رک هستم و تا اونجایی که سعی کردم همیشه راس گفتم حتی بدترین چیزارو اخه هر وقت دروغ میگم ابروهام میلرزه و شروع به خندیدن میکنم . به خاطر همین دروغ به ما نیومده
البته هر موضوع مهمی هم میخوام برم مستقیم میرم سر اصل موضوع چون خودم از صغری خانوم و کبری خانوم بدم میاد
من منظورم از پیچ و تاب دادن حرف،فیلم بازی کردنو نقل قول کردنو دروغ سر هم کردنو اینا نبودا.صرفا یه راست نرفتن سر اصل مطلب بود
سللام
من آدم ركي نميتونم باشم چون كمي خجالتي ام. فكر ميكنم مخاطب از حرف رك من ناراحت ميشه پس سعي ميكنم در لفافه حرف بزنم. البته هم كار خودمو سخت ميكنم و هم در بسياري موارد گيرندههاي مخاطب ضعيف عمل ميكنه و هدف حاصل نميشه.!
اين مشكلو تو زندگيم با آقاي همسر دارم چرا كه مستقيما نميتونم منظور اصلي و هدفمو بيان كنم البته همانطوريكه گفتم ريب و ريايي تو كارم نيست فقط يهجورهايي خجالتم ميشه و هم محل كارم. هميشه احترام و رعايت حال همكارانم رو ميكنم ولي بعضي وفتها متاسفانه ميبينم كه از نرمي من سواستفاده ميشه . در اينجور مواقع هم نميتونم مستقيما احقاق حق بكنم . ناگفته نماند كه در خيلي از موارد خودشون متوجه رفتارشون ميشن ولي نوشدارو بعد مرگ سهراب ميشه . نميدونم انگار بايد يه تكوني بخودم بدم و از اين حالت خارج بشم.
سلام
شبنم جون سوال خوبی مطرح کردی و شاید این مبحث به حل مشکل منهم کمک کنه چون من واقعا سردرگم هستم و نمیدونم رفتارم درسته یا غلط
من آدم خیلی رکی و اگه تعریف از خود نباشه صادقی هستم که خدا شاهده دوست و دشمن به این مساله واقف هستن ولی این اخلاقم اکثرا به ضررم تموم میشه چون متاسفانه جامعه ما پر است از آدمهایی که روراست و صادق نیستن و منافع شخصی خودشون بر هر امری ارجحیت داره
همسرم همیشه به من میگه این صداقت بلای جونته و خودم هم ریشه مشکلاتم رو در این مساله میبینم چون کسایی که من باهاشون طرفم فقط وقتی از آدم صادق و رک خوششون میاد که به نفع اونا حرف بزنم و در غیر این صورت نتیجه عکسی خواهم دید
متاسفانه مادر شوهر و اکثر فامیلای شوهرم شدیدا درغگو و آدمای ریاکاری هستن و من از این مساله شدیدا رنج میبرم کارم به دوا و دکتر هم کشیده ولی نتیجه ای نگرفتم از طرفی میخوام مثل خودشون باشم ولی از طرفی نمیتونم ذات خودمو عوض کنم درسته که همسرم اعتماد 100% به من داره و چشم بسته هر حرفی رو من بهش بگم قبول میکنه چون میدونم سرم بره از من دروغ نمیشنوه ولی آدهای دیگه چی ؟ مادر شوهرم و طایفه و ایل و تبارش چی ؟ منکه فقط با شوهرم زندگی نمیکنم ....
فکر کنم نداجون حرفای منو بیشتر و بهتر لمس کنه چون باهم همدردیم ولی خوش بحالت نداجون که رفتی بندرعباس و خودتو راهت کردی من بیچاره آخرش از دست آزار و اذیتهای مادر شوهر و بدتر از اون پدر شوهرم دق مرگ میشم
از همتون میخوام واسه حل مشکلات من دعا کنید چون هر راهی رو رفتم ولی اینا درست بشو نیستن الانم باهم قطع رابطه کردیم ولی روزی نیست که از آزار و اذیتهای این قوم راحت باشم
وای منو ببخشید اگه بخوام از دردهایی که بعد از ازدواج کشیدم براتون بنویسم یه کتاب 10جلدی میشه
فردا قراره برم پیش یه مشاور شاید یه راهی جلو پام بزاره اینم بگم شوهر من آدم خیلی خیلی خوبیه اینو همه میگن ولی چه فایده که قومش مثل قوم مغول هستن بیرحم و ...
سلام
شبنم جون
بحث جالبي رو باز كردين من به مساله ي صداقت يه جوره ديگه نگاه مي كنم و از دوستان خواهش مي كنم اگه نقدي روي مطالبم دارند بنويسن تا ديدگاهم را اصلاح كنم
به نظر من صداقت با رك گويي فرق داره شما مي تونيد صادق باشيد ولي رك گو نباشيد و همين طور برعكس
آدماي رك گو وقتي در مقابل يه رويداد يا اتفاق قرار مي گيرند برداشت ذهنيشان را بدون كوچكترين تامل !!!!! يا تدبر!!!!!! يا تفكر !!!!!! به زبان مي يارن و يا حداكثراگر مورد خطاب قرار بگيرند بدون هيچ ملاحظه اي اظهار نظر مي كنند با اجازه از محضر تمام دوستان عزيز بايد بگم اين رك گويي براي ما توليد دردسر مي كنه هيچ كس مخالف با راست گويي شما و يا صداقتتون نيست ولي آيا طرف مقابل شما توانايي و تحمل پذيرش سخنان صريح و بي پرده ي شما رو داره
فراموش نكنيم خيلي وقتا ما ادما سلايقمون رو با ديگران به چالش مي زاريم تا بلند بشيم بالابريم ارتقاء پيدا كنيم به كمال برسيم ولي گاهي اوقات منتظر گرفتن تاييد ديگران هستيم و رك گويي حاصلي جز تو ذوق خوردن طرف نداره پس مقابله به مثل مي كنه و جبهه مي گيره
مثلا اگه خواهر من يه شال خريداري كنه كه به نظرم اصلا بهش نمي ياد و وقتي اون با ذوق و شوق اونو رو سرش مي اندازه و ازمن مي پرسه قشنگه معلومه كه از من تاييد مي خواد اگه رك بهش بگم كه اصلا بهت نمي ياد رنگتو زرد كرده پيرت كرده و...... فقط اونو ناراحت مي كنيم و در يه درجه ي حادش ممكنه برگرده بزنه تو حالمون و ما هم دلخور كه من راستشو گفتم چرا بدت اومد!!!!!!!!
شايد تواين مواقع بايد گفت قشنگه فكر كنم آرايش اين رنگي با اين شال بهت بيشتر بياد راستي اگه لباس اين رنگي هم بگيري بد نيست اين طوري شما غير مستقيم واقعيت رو گفتين اين شال به اين سادگي بهت نمياد و در عوض اونو ناراحت نكردين
انسان ذاتا موجودي است كه دوست داره از اطرافيان اين پيامو دريافت كنه كه شما اشتباه نمي كني و در يه درجه بالاتر اشتباهاتت كمتر از ديگرانه
به نظرم اين طوري ما خودمون رو مديريت مي كنيم و در عين صادق بودن شخصيتي از خودمون به جا مي گذاريم كه تو دل اطرافيان جا داشته باشيم
واما نوع ديگري از مسائل كه براي ما ممكنه پيش بياد اينه كه كسي به ما بدي كرده فرض كنيد از نوع فجيعش همسرمون از ما مي خواد تا وقتي مهمان ما هستند و يا در زماني كه مي بينيمش طوري وانمود كنيم كه مشكلي با هاش نداريم شايد از منظر يه آدم رك گو اين هم نوعي دروغ گويي در رفتار باشه در حالي كه مگر نه اين است كه ما در طول زندگي ياد گرفتيم از خود گذشتگي كنيم ايثار و فدا كاري كنيم و چشمانمونو ببنديم هميشه در طول زندگي يه چيز عزيزتري پيدا مي شه كه به خاطرش از يه چيز ديگه گذشت
براي اينكه من حداقل با خودم صادق باشم مي تونم با خداي خودم عهدو پيمان ببندم كه خدايا تو مي دوني كه اين فرد با من چه كرده ولي من به خاطر همسرم كه برام عزيز تره اونو مي بخشم يا به تو واگذار مي كنم كمك كن تا حس منفي من از بين بره و جاي اونو همه چيزاي مثبت پركنه تا موجبات ناراحتي همسرم را فراهم نكنم
به همين سادگي با قدري تدبر و تامل ما مي تونيم صداقت خودمون رو حفظ كنيم و به نظرم به اون رنگ و لعاب خدايي تري بديم
موفق باشيد
سلام شبنم جون وبقیه دوستان عزیز این مطلب در مورد صداقت نیست ولی شاید خواندنش خالی از لطف نباشه
ارتباط مثبتاندیشی و اعتمادبهنفس
افرادی که اعتماد به نفس ضعیفی دارند به طور مداوم، با خود افکار منفی را مرور میکنند.
درحالی که با جایگزینی مثبت نگری به جای افکار منفی میتوان از اعتماد به نفس بیشتری برخوردار شد و موفقیتهای بسیار بیشتری را در زندگی رقم زد.
شاید این مورد برای شما هم پیشآمده باشد که متوجه شدهاید صحبتکردن در یک موقعیت اجتماعی، برای شما تشویش بوجودمیآورد.
در حالی که وقتی در برابر یک گروه یا در یک جایگاه حرفهای، صحبت میکنید که درواقع، نسبت به اطلاعات و دانش خود در آن زمینه مطمئن هستید، ابدا با این مشکل، روبرو نمیشوید.
به عبارتی، زمانی که در برابر جمعیت یا گروهی قرارمیگیرید که احساس میکنید میخواهید راهی برای تاثیرگذاری بر دیگران انتخاب و خود را به لحاظ اجتماعی طرح کنید، دچار بیشترین تشویش میشوید.
هیچ به این مسئله فکرکردهاید که ممکن است این مشکل به دوران کودکیتان مربوط شود. برخورد پدر و مادرتان باشما در این دوران چگونه بود؟ آیا همواره از طرف هردو یا یکی از آنها به طور اساسی و حتی به صورت روزانه مورد نکوهش قرارنمیگرفتید؟
روانکاوان معتقد به تاثیرگذاری عمیق دوران کودکی در شکلگیری شخصیت فرد در این باره میگویند: قطعا این مشکل ریشه در مسایلی دارد که در دوران کودکی پیشآمده است و تکرار آن باعث ایجاد ثبات در این زمینه در فکر و روان فرد شدهاست.
بنابراین، ما باید بپذیریم نکوهشهای پدر و مادر در زندگی بزرگسالی کودک، تاثیر و نمود قابل توجهی خواهدداشت. اگرچه چگونگی این تاثیر و آثار آن برای ما کاملا مشخص نباشد و به بررسی خاص نیاز دارد.
بیتردید، اولین گام برای درمان هر مشکل روانی، شناخت مقولاتی است که در ایجاد آن موثر بودهاند. بعد از مرحله شناخت و آگاهی است که باید راههایی را برای تغییر نگرش و رفتارمان در نظربگیریم.
آیا با مثبتنگری، مثبتسخنگفتن و تاکیدات مثبت؛ میتوان اعتمادبهنفس لازم را برای ایجاد این تغییرات، در خود بوجودآورد؟
پاسخ این سوال مثبت است. این روشها به ما کمک میکند به یک وضعیت مطمئن و پایدار ذهنی دستیابیم که در واقع اساس این تغییرات محسوب میشود.
متاسفانه ما معمولا خود را تخریب میکنیم که در نهایت باعث سختتر و پیچیدهترشدن مشکلاتمان میشود.
این روند به طور اتوماتیک اتفاقمیافتد. یک مثال ساده از این نوع تخریب میتواند این تاکید باشد: من برآشفته و مضحک هستم.
بنابراین با کسب آگاهی بیشتر نسبت به آنچه انجاممیدهیم، ما میتوانیم با انتخاب راههایی سودمند، در رفتارمان تغییر ایجادکنیم. قطعا نکوهش دائمی بچهها، یک روش سودمند تربیتی محسوب نمیشود. بلکه پدر و مادرانی که معمولا بچههایشان را مورد تشویق قرار میدهند، در واقع به موفقشدن آنها کمکمیکنند.
بیتردید هر دو روش، نکوهش و تحسین، در رفتار افراد تاثیرگذار است. اما بهترین روش تربیتی، بر تحسین رفتار خوب و چشمپوشی از رفتار نادرست، مبتنی است.
از این رو، اگر کسی دوران کودکی خوبی نداشته است، خود باید تلاشکرده و به خودش کمککند و شرایطی فراهم سازد که با اعتمادبهنفس کافی و با مجموعه گفتار و رفتار مثبتنگرانه برآنچه میخواهد اتفاق بیفتد، تاکیدکند.
هرگز نکوهشهای پدر یا مادرتان را باخود تکرار نکنید. درست است این مسئله در ذهن شما هست، اما شما نیازی به تکرار آن ندارید.
بنابراین، ایجاد تاکیدات جدیدی که بتواند شما را در دستیابی به اهدافتان کمک کند، بسیار مهم است. شما باید این تاکیدات را چندبار در روز تکرار کنید تا بلاخره به نتیجه برسند. معمولا ایجاد مثبتنگری، خود به حذف منفینگری در کلیه سطوح زندگی میانجامد.
این تاکیدات میتواند اینگونه باشد:
- من خوشحال هستم، امروز من خوشحال هستم . امروز من واقعا خوشحال هستم.
- من واقعا مورد توجه هستم و همه مرا دوست دارند.
- من به طور حیرتآوری در زندگی اجتماعیام موفق هستم.
سلام
خانم شريفي عزيز واقعا خيلي جالب و كامل صداقت را توضيح داديد من واقعا از طرز فكر شما خوشم مياد كاشكي يه روز منم مثل شما باشم
به نظر من رك بودن با صداقت فرق مي كنه با طرز فكر خانم شريفي موافقم
من قبل تر ها فكر ميكردم صداقت همان رك گويي است چند نفري تو زندگيم پا گذاشتن فهميدم چقدر آدم رك بد حرف مي زنه اصلا تدبير نداره هر چي كه فكر ميكنه به زبون مياره متوجه تفاوت اين دو شدم حتما شما ها هم از نيش زبون اين آدمها برخورد داشتيد اولا ناراحت ميشدم حالا ميدونم دست خودشون نيست ذاتا اين مدلي هستن
ولي از اين جور آدمها كه سياست غلط را با صداقت قاطي مي كنن لجم ميگيره باهات رو راست نيستن خيلي منطقي و خوب رفتار مي كنند و حقيقت را جور ديگه به زبون مي آرند و اسمش رو گذاشتن سياست
از سياست اين طوري لجم ميگيره دليل نداره براي دل طرف مقابلت دروغ بگي فكر كني سياست به خرج ميدي بعد پشت سر طرف حرف بزني من از اين قضيه ناراحت ميشم متاسفانه روز به روز به تعداد اين جور آدمها دور و بر من زياد ميشن
اميدورارم هممون بتونيم معني واقعي صداقت را درك كنيم
الی جان سلام
به نظر من سیاست همون دروغه وغیر از این نمیتونه معنی داشته باشه
سلام
الهام عزيز
خانمي حال مامانت چطوره ؟ اميدوارم هميشه دعاي خيرش پشت سرت باشه .
طلايه جون يا كارمن عزيز نوشته بود سياست دروغه و من فكر مي كنم نميشه با صراحت اين مساله رو مطرح كرد چون گاهي وقتا ما به راه هايي كه براي شيره ماليدن به سر كسي استفاده مي كنيم مي گيم سياست به خرج داديم و گاهي وقتا به راه هايي كه جلوي تخريب خودمون و يا چيزايي كه برامون مهمه مي گيم سياست
با الهام جون موافقم ادما از اينكه فاقد قدرت تشخيص و تميز رويدادها و حوادث پيرامونشان نشون داده بشن متنفرند ولي گاهي اوقات خود ما با رفتارامون امر رو بر ديگران مشتبه مي كنيم يعني گاهي اوقات خود ما با تغافل به ديگران تلقين مي كنيم كه خيلي حاليشونه و زيادي بادشون مي كنيم و معمولا اين افراد براي نزديكي به ما و گول ماليدن به سرمون از واژه ي صداقت استفاده مي كنند كه اي من دوست توام من خوبي تو رو مي خوام من با تو صادقم من ....... حال ادم از اين همه اصطلاحات زيبا كه از لبان مشمئز كننده ي اين آدما خارج مي شه به هم مي خوره
اما بعضي وقتا تو زندگي آدماي زيادي پيش مياد:
همسري كه دچار فشار ماليه واقعيت رو از همسرش كتمان مي كنه تا خانواده دچار پريشاني نشه
زن و شوهر مشكلات سنگين خانواده را از گوش و چشم بچه ها دور مي كنن تا اونا غصه نخورن و اصطلاحا با سيلي صورتشونو سرخ مي كنن
فرزندي نمره ي بدشو از والدينش پنهان مي كنه تا بعدا با نمره ي خوبش نشون بده تا طعم تلخ ناكامي رو از كام والدينش دور كنه
زني كه به خاطر آرامش شوهرش، نيش زبون هاي مادر شوهرشو به زبون نمياره و مي بخشه
مردي كه به خاطر همسرش با وجود كج خلقي ها و مداخله هاي مادر همسرش زبون به كام مي گيره و حرفي نمي زنه
و..............
به تصور شما آيا اينا مصاديق بي صداقتي طرفين هستند؟؟ يا اينا نوعي سياست با صداقت است ؟؟؟
موفق باشيد
سلام دوستان
بحث جالبی شده .....مریم جون باحرفهات 100% موافقم .... فعلا چندتا نکته رو بگم :
صداقت باعث تحکیم پیوندها و دوستی ها میشه ولی صراحت یا رک گویی اکثرا پیوندها رو گسسته میکنه و هیچ تناسبی با صداقت نداره .
صداقت صفت پسندیده ای است که مطلقه .... کسی رو پیدا نمی کنین که بگه صداقت " اینقدرش " خوبه و بیشتر از این یا کمتر از این بده !!! بودنش صفت ممتازیه و نبودنش طرف رو ریاکار و متظاهر و دروغگو معرفی میکنه . صداقت سنگ زیر بنای اعتماد و اطمینان بشمار میاد و بدون اون صفات دیگه زیر سوال میره .
رک گویی و صراحت حد و مرز داره و نسبیه ولی برای صداقت حد قایل نیستیم . رک گویی در واقع نوعی مظهر پر رویی است !!!! منهم رک گویی و صراحت رو تا جایی می پسندم که باعث پرده دری و بی احترامی و رنجش کسی نشه ... ولی از طرفی تو لفافه حرف زدن هم همونطور که دوستمون گفت ممکنه به دلیل گیرنده ضعیف یا ایجاد سوء تفاهم نتیجه نده ...
من سیاست رو داخل این مقوله نمی دونم ....زیرا سیاست صفت نیست بلکه تدبیری عاقلانه و یا روش ایست برای انجام و اعمال یک سری رفتار ها.... سیاست رو به دو گونه منفی و مثبت می بینم .
مریم جون اون مواردی رو که در انتها نام بردی در واقع من کیاست و خرد میدونم ....بازهم با صداقت نمیشه تعریفش کرد. و به نوعی همون کیاست است و یا سیاستی است که ما جنبه مثبت بهش میدیم .... و جنبه منفی سیاست به نطر من در واقع حقه بازی است و قناری رو جای گنجشک رنگ کردن و فروختنه .....
و من فکر میکنم اونچیزی که نازنین لازم داره کمی تدبیر و کیاسته ....در اینگونه موارد هرحرفی را نشاید گفتن ....
می خوام از بعضی ها بگم که بجای انتقاد سازنده و یا واضح سخن گفتن و یا دوری از مغلطه و سفسطه .... نیش میزنن و یا حرف های دو پهلو میزنن و کلامشون رو از زبان دیگری نقل قول میکنن .... روی بی پرده حرف زدن رو ندارن و بیشتر باعث سوء تفاهم میشن ..... بجای اینکه موضوع رو بی پرده و واضح بگن ...حتی از رفتارهای تلافی جویانه استفاده میکنن ... تا مثلا عیب یا عدم تناسب کسی رو بهش بفهمونن .... و در واقع موضوع رو پیچیده تر می کنن ....
دوستان شماها چی فکر میکنین ؟ شما اگه از کار یا عمل یا حرف کسی برنجین یا خوشایند براتون نباشه چکار میکنین ؟چطور مسله رو عنوان میکنین ؟ باید چه عکس العملی نشون بدین ؟
سلام به همه دوستان گل
راستش من خودم هميشه دوست دارم طرفم مقابلم با من صادق باشه و خودم هم سعي ميكنم همين جور باشم بخصوص در زندگي خودم : يعني همين جور كه خودم با شوهرم صادقم دوست دارم اونهم همين جور باشه و اگه بفهمم داره يك جايي رو بهم دروغ ميگه اگه متوجه بشم و مهم نباشه به روي خودم نميارم مثلا در مورد خانواده اش مسئله اي پيش اومده كه حالا نخواسته من بدونم ولي اگه به من و زندگي خودم مربوط بشه و باهام رو راست نباشه راستش خيلي ناراحت ميشم . اوايل به روي خودم نمي آوردم كه مثلا يه چيزهايي رو داره از من پنهون ميكنه ولي ديدم اگه حرفي نزنه داره اين جور تعبير ميشه كه من تو باغ نيستم !!!!! و اين منو خيلي ناراحت ميكرد به خاطر همين بعد از يه مدتي ميگفتم فلان روز يادته فلان حرف فلان كار .... من متوجه شدم ولي چون ديدم خودت نگفتي گفتم نميخواهي مطرح بشه .
البته من معتقدم بعضي حرفها بخصوص در مورد خانواده آدم لازم نيست حتما همسر آدم ازش خبر داشته باشه البته اين بازم بستگي به ظرفيت آدمها داره و چه بسا همسرانيكه وقتي چيزي رو بدونن نهايت تلاششون رو ميكنن ولي من در مورد خودم صلاح نميبينم .
درمورد بقيه آدمها هم همينجور راستش تا موضوع حياتي نباشه برام مهم نيست راست ميگن يا دروغ بالاخره آدم وقتي با كسي صحبت ميكنه اينقدر از طرف شناخت پيدا كرده كه بدونه حرفش رو باور كنه يا نه ومهمتر از همه خودمم كه باور كنم يا نه.
ولي خوب با تمام صحبتهاي بالا من از صداقت خوشم مياد انگار آدم وقتي با يه آدم صادق برخورد ميكنه احساس امنيت ميكنه.
راستش به نظر من بد جامعه اي شده يه زماني دروغ انقدر بد بود كسي حتي يه دروغ كوچيك نمي گفت ( اصلا مي دونيد كه دروغ توي تمام مذاهب يه گناه بزرگ و نابخشودنيه ، به جز مذهب خودمون كه همه ما مي دونيم گناه كبيره هستش ولي به راحتي مي گيم ، توي ايران باستان و دين زرتشت هم عملي زشت هست و توي كتيبه هايي كه مونده هميشه دعا شده كه خدايا ما را از دروغ محافظت كن ولي الان چي ؟ ) به هر حال ولي حالا دروغ اسمش رفته يعني فقط دروغ هاي شاخ دار اسمش دروغ مابقي يا دروغ مصلحتي ، يا خالي بندي ، يا سياست بازيه . انگار نه انگار كه همش دروغه من كه خندم مي گيره
واقعا چندتا دروغ مي گيم و از اين جور اسما روش مي ذاريم . الان كه دارم فكر مي كنم مي بينم كه واي ...
كاش دروغ نبود شايد اگه دروغ نبود خيلي از گناه هاي ديگه به وجود نمي يومد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 666]
-
گوناگون
پربازدیدترینها