محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831150810
متن كامل سخنان رهبر انقلاب در عيد مبعث : ملت بزرگ ايران با استقامت به راه روشن خود ادامه مي دهد
واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: متن كامل سخنان رهبر انقلاب در عيد مبعث : ملت بزرگ ايران با استقامت به راه روشن خود ادامه مي دهد
حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در روز بعثت نبي مكرم اسلام (ص ) در ديدار مسئولان نظام قشرهاي مختلف مردم و سفيران كشورهاي اسلامي استقامت در همه شرايط را درس بزرگ بعثت پيامبر اعظم (ص ) خواندند و تاكيد كردند : « ملت بزرگ ايران با تكيه بر اين درس سرنوشت ساز و با حضور مستحكم در ميدانها و عرصه هاي مقابله و يا تعامل و گفتگو به راه روشن خود ادامه مي دهد. »
ايشان درس آموزي امت اسلامي از حادثه بعثت را به عنوان « خاطره پرشكوه تاريخ بشر » ضروري خواندند و افزودند : پيامبر عظيم الشان اسلام در فضاي متحجر و سنگستان جاهليت جامعه اي تهي از علم عدل و اخلاق را به جامعه و حكومتي نمونه و مبتني بر توحيد علم عدل عقل و اخلاق تبديل كرد.
رهبر انقلاب اسلامي مهمترين عامل اين تغيير شگفت انگيز و تاريخ ساز را « استقامت و استحكام معرفت عميق و پايبندي نبي مكرم به راه و هدف اسلام » برشمردند و خاطرنشان كردند : ايستادگي پيامبر نترسيدن طمع نورزيدن و دل نبستن او به امتيازات دشمن باعث شد ريشه هاي استقامت و آرامش و اعتماد در دل جمع محدود مسلمانان مستحكم شود و آن عده قليل با پايداري در مقابل سخت ترين شرايط از جمله دوران بسيار دشوارغ محاصره در شعب ابي طالب بر دشمنان پيروز شوند و جامعه اي نمونه تشكيل دهند.
متن كامل سخنان رهبري در اين ديدار بدين شرح است :
بسم الله الرحمن الرحيم
اين عيد بزرگ و همگاني را به همه ي حق طلبان و آزادي خواهان عالم و به امت بزرگ اسلامي و به ملت عزيز و مومن ايران و به شما حضار محترم و برادران و خواهران عزيز تبريك عرض ميكنم .
يادآوري بعثت به معناي يادآوري يك حادثه ي تاريخي نيست . اين آن نكته اي است كه ما بايد در مواجهه ي با اين حادثه ي بزرگ و اين خاطره ي ارجمند بشري و انساني هميشه به ياد داشته باشيم ـ بلكه تكيه ي بر اين خاطره ي پرشكوه در حقيقت تكرار و مرور يك درس فراموش نشدني است در درجه ي اول براي خود امت اسلامي ; چه آحاد امت چه برجستگان و نخبگان امت سياستمداران دانشمندان روشنفكران و در درجه ي بعد براي همه ي آحاد بشريت . اين تكرار يك درس است تكرار يك سرمشق است يادآوري يك حادثه ي درس آموز است .
ابعاد اين حادثه بسيار متنوع است كه حقيقتا اگر كسي بخواهد با بيان رسا ـ ولو به طور اجمال ـ جوانب مسئله ي بعثت را بيان كند بايد كتابها نوشته شود و ساعتها سخن گفته شود; ليكن همان طور كه انسان يك نگاه ابتدائي به اين حادثه ميكند درسهاي متعددي را فرا ميگيرد. شما ملاحظه كنيد پيغمبر اكرم با اين پيامي كه جامع همه ي نيازهاي بشر براي كمال بود در جامعه اي ظهور كرد و دعوت خود را آغاز كرد كه هيچيك از آن كمالات مطلوب در آن جامعه وجود نداشت .
پيغمبر پيامبر علم بود در آن جامعه علم نبود; پيامبر عدل بود در آن جامعه رايحه اي از عدالت به مشام نمي رسيد و قدرتمندان زورمندان روساي زورگو بر جان و مال مردم مسلط بودند. پيامبر اخلاق و مدارا و گذشت و انصاف و محبت بود در آن جامعه اين چيزها به تمام معنا قحط بود; يك جامعه ي خشن زورگو و زور شنو دور از اخلاق و معنويت دور از علم دلبسته ي به هواهاي نفساني به عصبيتهاي جاهلي به غرورهاي بي مورد و بيجا.
در يك چنين فضاي متحجر و دشواري در يك چنين سنگستان بي آب و علفي اين نهال روئيد سيزده سال در اين شرائط سخت رشد كرد و اين سيزده سال منتهي شد به ايجاد يك حكومت ; تشكيل يك جامعه بر مبناي علم و عدل و توحيد و معنويت و اخلاق و كرامت . ذلت را تبديل به عزت كرد; وحشيگري را تبديل به اخوت كرد; عصبيت را تبديل به مدارا و تعقل كرد; جهل را تبديل به علم كرد; يك قاعده ي مستحكمي يك شالوده ي متيني به وجود آورد كه بر اساس آن شالوده ي محكم قرنها مسلمانان توانستند بر قله ي مدنيت عالم مسلط شوند و قله هائي را خودشان به وجود بياورند كه در تاريخ بشريت سابقه نداشت .
ده سال هم دوران اين حكومت بيشتر طول نكشيد. شما ببينيد سيزده سال به اضافه ي ده سال در عمر ملتها چقدر هست ; مثل يك لحظه است مثل يك ساعت گذراست . در يك چنين فاصله ي كوتاهي حركت عظيمي به وجود آمد كه مي شود گفت تاريخ را به دو قسم منقسم كرد : قسم غ قبل از اسلام و قسم بعد از اسلام . انسانيت را به پيش برد پايه هاي اخلاق را مستحكم كرد درسهاي فراموش نشدني را براي بشر به يادگار گذاشت ; عظمت بعثت را از اين ديدگاه شما نگاه كنيد.
آنچه كه اين موفقيتها را تضمين كرد البته عناصر در هم تنيده ي بسياري است ; اما در درجه ي اول آن عنصر مستحكم باثباتي كه سرشار بود از معنويت از صفا و از معرفت به پروردگار و اتكا به خدا وجود خودغ پيغمبر است . پيغمبر اكرم داناترين و خردمندترين مردم مكه بود قبل از اينكه به نبوت برسد; كريم ترين و شريف ترين و بااخلاق ترين مردم آن منطقه بود قبل از اينكه به نبوت برسد.
در ميان آن مردم اين انسان برجسته مورد لطف الهي قرار گرفت و اين بار بر دوش او نهاده شد; چون خدا او را آزموده بود. خدا بنده ي خود را ميشناخت و ميدانست كه اين بار را بر دوش چه كسي ميگذارد و پيغمبر ايستاد. اين ايستادگي اين استقامت همراه با معرفت عميق به آن هدفي كه به سوي آن حركت ميكند و آن راهي كه آن را ميپيمايد پشتوانه ي همه ي پيشرفتهاي پيغمبر و پشتوانه ي شكوفائي اين حركت عظيم شد. بله حق پيروز است اما بشرطها; شرط پيروزي حق دفاع از حق است . شرط پيروزي حق ايستادگي در راه حق است .
وقتي كه در مرحله ي اول بعثت بعد از آني كه با گذشت سه سال يا بيشتر ـ كه دعوت پنهاني بود مخفي بود ـ پيغمبر توانسته بود سي چهل نفر را مسلمان بكند بعد امر الهي آمد كه : « فاصدع بما تومر و اعرض عن المشركين . انا كفيناك المستهزين » ; علني كن برو توي ميدان پرچم را به دست بگير و كار را علني كن . پيغمبر آمد وسط ميدان و قضايائي كه شنيده ايد. بزرگان و صناديد قريش و زرمندان و زورمندان آن جامعه به خود ترسيدند و لرزيدند. اولين كاري كه كردند تطميع آن بزرگوار بود. آمدند پيش جناب ابي طالب گفتند كه اين برادرزاده ي تو اگر رياست مي خواهد ما رياست مطلق خودمان را به او ميدهيم ; اگر ثروت مي خواهد آنقدر به او ثروت مي دهيم كه از همه ي ما ثروتمندتر بشود; اگر مايل است پادشاهي كند ما او را به عنوان پادشاه خودمان انتخاب مي كنيم . بگوئيد از اين حرفهائي كه ميزند دست بردارد. جناب ابي طالب كه بر جان پيغمبر مي ترسيد و از توطئه ي آنها بيمناك بود پيش پيغمبر آمد و گفت بزرگان مكه اين پيغام را دادند; شايد نصيحت كرد توصيه كرد كه حالا شما هم يك خرده اي كوتاه بيائيد; اين ايستادگي به اين اندازه ديگر چرا; لازم نيست . پيغمبر فرمود : « يا عم ! والله لو وضعوا الشمس في يميني و القمر في شمالي لاعرض عن هذا الامر لا افعله حتي اظهره الله او يذهب بما فيه » ; عموجان ! اگر خورشيد را در دست راست من بگذارند و ماه را در دست چپ من بگذارند براي اينكه من از اين هدف دست بكشم سوگند به خدا اين كار را نمي كنم ; تا وقتي يا خدا ما را پيروز كند يا همه ي ما از بين برويم .
بعد در روايت دارد كه « ثم اغرورقت عيناه من الدمع » ; چشم مبارك پيغمبر لبريز اشك شد و از جا بلند شد. ابوطالب اين ايمان اين استقامت را وقتي كه ديد منقلب شد و گفت : « يابن اخي اذهب و قل ما احببت » ; برو هركاري كه مي خواهي بكن ; هدفت را دنبال كن . « والله لا اسلمنك بشي » ; سوگند به خدا من تو را با هيچ چيز عوض نمي كنم . اين ايستادگي ايستادگي مي آفريند. اين استقامت از پيغمبر ريشه ي استقامت را در ابوطالب مستحكم مي كند. اين پايبندي به هدف نترسيدن از دشمن طمع نورزيدن در آنچه كه در دست دشمن است دل نبستن به امتيازي كه دشمن مي خواهد بدهد در مقابل متوقف كردن اين راه ايستادگي مي آفريند آرامش به وجود مي آورد اعتماد به راه و به هدف و به خدائي كه اين هدف متعلق به اوست به وجود مي آورد. لذا سي چهل نفر بيشتر نبودند. همين سي چهل نفر در مقابل آن همه مشكلات آن همه دشواريها ايستادند و روز به روز زياد شدند. روز به روز در مكه مي ديدند كه با عمار چه مي كنند با بلال چه معامله اي مي شود سميه و ياسر چه جور زير شكنجه قرار ميگيرند و شهيد مي شوند; اينها را مي ديدند در عين حال ايمان مي آوردند. پيشرفت حق اينجوري است . صرفا در حالت آسايش در حالت امن و امان پرچم حق را بلند كردن و پاي آن سينه زدن حق پيش نميرود. حق آن وقتي پيش مي رود كه صاحب حق پيرو حق در راه پيشرفت حق از خود استقامت و استحكام نشان بدهد.
آيه قرآن مي فرمايد : « محمد رسول الله و الذين معه اشدا علي الكفار رحما بينهم » . اشدا بر كفار معنايش اين نيست كه با كفار دائم در حال جنگند. اشدا شدت يعني استحكام استواري خورده نشدن . يك فلزي زنگ مي زند خورده مي شود پوك مي شود از بين مي رود; يك فلز هم قرنهاي متمادي كه بگذرد دچار خوردگي و زنگ زدگي و پوسيدگي و پوكي نمي شود. اشدا يعني اين . شدت يعني استحكام . استحكام يك وقت در ميدان جنگ است يك جور بروز مي كند; يك وقت در ميدان گفتگوي با دشمن است يك جور بروز مي كند. شما ببينيد پيغمبر در جنگهاي خود آنجائي كه لازم بود با طرف خود و دشمن خود حرف بزند چه جوري حرف ميزند. سرتا پاي نقشه ي پيغمبر استحكام است ; استوار يك ذره خلل نيست . در جنگ احزاب پيغمبر با طرفهاي مقابل وارد گفتگو شد اما چه گفتگوئي ! تاريخ را بخوانيد. اگر جنگ است با شدت ; اگر گفتگو است با شدت ; اگر تعامل است با شدت ; با استحكام . اين معناي اشدا علي الكفار است .
رحما بينهم يعني در بين خودشان كه هستند نه ; اينجا ديگر خاكريز نرم است انعطاف وجود دارد; اينجا ديگر آن شدت و آن صلابت نيست . اينجا بايد دل داد و دل گرفت . اينجا بايد با هم با تعاطف رفتار كرد.
همان ايستادگي اول بعثت منجر مي شود به استقامت عجيب سه سال در شعب ابي طالب . شوخي نيست ; سه سال در يك دره اي در مجاورت مكه بدون آب بدون گياه در زير آفتاب سوزان . پيغمبر جناب ابي طالب جناب خديجه همه ي مسلمانها و همه ي خانواده هايشان در اين تكه ـ شكاف كوه ـ زندگي كردند. راه هم بسته بود كه براي اينها غذا نيايد خوراك نيايد. گاهي در ايام موسم ـ كه بر طبق سنن جاهلي آزاد بود يعني جنگ نبود ـ مي توانستند داخل شهر بيايند اما تا مي خواستند جنسي را در دكاني معامله كنند ابوجهل و ابولهب و بقيه ي بزرگان مكه به نوكرها و فرزندان خودشان سفارش كرده بودند كه هر وقت آنها خواستند جنسي را بخرند شما وارد معامله شويد دو برابر پول بدهيد جنس را شما بخريد و نگذاريد آنها جنس بخرند. با يك چنين وضعيت سختي سه سال را گذراندند. اين شوخي است
آن استقامت اولي آن عمود مستحكم اين خيمه آن دل متوكل علي الله است كه چنين استقامتي را در فضا به وجود مي آورد كه آحاد صبر مي كنند. شب تا صبح بچه ها از گرسنگي گريه مي كردند كه صداي گريه ي بچه ها از توي شعب ابي طالب به گوش كفار قريش مي رسيد و ضعفاي آنها هم دلشان مي سوخت ; اما از ترس اقويا جرئت نمي كردند كمك كنند. اما مسلمان كه بچه اش در مقابلش پرپر مي زد ـ كه چقدر در شعب مردند چقدر بيمار شدند چقدر گرسنگي كشيدند ـ تكان نخورد. اميرالمومنين به فرزند عزيزش محمد بن حنفيه فرمود : « تزول الجبال و لا تزل » ; كوهها ممكن است تكان بخورند; از جا كنده شوند; تو از جا كنده نشو. اين همان نصيحت پيغمبر است ; اين همان وصيت پيغمبر است . اين است راه برخاستن امت اسلامي ; بعثت امت اسلامي اين است . اين درس پيغمبر به ماست . بعثت اين را به ما تعليم مي دهد.
صرف اينكه بنشينيم بگوئيم آيه اي نازل شد و جبرئيلي آمد و پيغمبر مبعوث به رسالت شد و خوشحال بشويم كه كي ايمان آورد و كي ايمان نياورد مسئله اي را حل نمي كند. مسئله اين است كه ما بايد از اين حادثه ـ كه مادر همه ي حوادث دوران حيات مبارك پيغمبر است ـ درس بگيريم . همه ي اين بيست وسه سال درس است .
من يك وقت به بعضي دوستان گفتم زندگي پيغمبر را ميلي متري بايد مطالعه كرد. هر لحظه ي اين زندگي يك حادثه است ; يك درس است ; يك جلوه ي عظيم انساني است ; تمام اين بيست وسه سال همينجور است . جوانهاي ما بروند تاريخ زندگي پيغمبر را از منابع محكم و مستند بخوانند و ببينند چه اتفاقي افتاده است . اگر شما مي بينيد امتي به اين عظمت به وجود آمد ـ كه امروز هم بهترين حرفها بهترين راهها بزرگترين درسها شفابخش ترين داروها براي بشريت در همين مجموعه ي امت اسلامي است ـ اين جور به وجود آمد گسترش پيدا كرد و ريشه دار شد. والا صرف اينكه حق با ما باشد ما پيش نميرويم ; حق همراه با ايستادگي . اميرالمومنين ـ بارها من اين جمله را از آن بزرگوار نقل كردم ـ در جنگ صفين فرمود : « لا يحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر » . اين پرچم را كساني ميتوانند بلند كنند كه اولا بصيرت داشته باشند بفهمند قضيه چيست هدف چيست ; ثانيا صبر داشته باشند. صبر يعني همين استقامت ايستادگي پابرجائي . اين را ما بايد از بعثت درس بگيريم .
امام عزيز ما رشحه اي از آن چشمه ي فياض بود كه توانست اين بساط عظيم را در دنيا راه بيندازد. امام هم قلبش پر بود از ايمان به راه خود. همان طور كه فرمود : « آمن الرسول بما انزل اليه من ربه و المومنون كل آمن بالله و رسله و ملائكته » . خود پيغمبر اول مومن بود.
در انقلاب ما خود امام بزرگوار اول مومن به اين راه بود و از همه قلبش سرشارتر بود از ايمان به اين راه و اين هدف ; مي فهميد مي دانست دارد چه كار مي كند; عظمت كار را مي فهميد الزامات اين كار را هم مي فهميد كه اولين الزام اين كار اين بود كه با توكل به خدا در اين راه محكم بايستد. محكم ايستاد. جوانان اين ملت هم با ايستادگي او ايستادگي پيدا كردند; آحاد اين مردم هم وقتي كه اين چشمه ي صبر و سكينه لبريز شد و سرازير شد آنها را فرا گرفت . آنها هم « هو الذي انزل السكينه في قلوب المومنين ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم » شدند. اين سكينه وقتي كه بر دل انسانها نازل ميشود ايمان انسان زياد مي شود. بعد مي فرمايد : « ولله جنود السماوات و الارض » . از چه مي ترسيد سپاه زمين و آسمان مال خداست . با خدا باش اين سپاه زمين و آسمان مال شماست ; در اختيار شماست . اين سنتهاي الهي است .
ببينيد خداي متعال در آن غ واحد دو چيز را آفريده است : يكي اين عالم آفرينش را با همه ي قوانينش با همه ي سننش . يكي قواعد شريعت را; دين مردم را راهنمائي زندگي مردم را. اين دو تا را با هم آفريده ; اينها با هم منطبقند. اگر شما طبق قوانين الهي ـ يعني آن اراده ي تشريعي حق ـ عمل كرديد زندگي شما و رفتار شما منطبق با قوانين آفرينش مي شود; مثل يك كشتي اي كه در مسير باد دارد حركت مي كند باد به او كمك مي كند; در جريان آب دارد حركت مي كند جريان آب به او كمك مي كند.
سنن آفرينش به انساني كه در اين راه حركت كند كمك ميكند; منتها شرطش اين است كه شما حركت كنيد. ملت ايران حركت كرد سنن آفرينش هم به او كمك كرد; قوانين طبيعي الهي به او كمك كرد. والا كي فكر مي كرد در قلب حساسترين نقطه ي عالم ـ يعني خاورميانه يكي از وابسته ترين حكومتها به استكبار جهاني ـ يعني حكومت شاه ; حكومت پهلوي ـ در بين جامعه اي كه بسياري از روشنفكرانش بسياري از نخبگانش دهها سال بود ذهنشان آلوده شده بود به تعليمات غربي و وسوسه هاي غربي و هواهاي نفساني ناگهان پرچم اسلام بلند بشود و اين جامعه امت اسلامي را به اسلام دعوت كند كي فكر ميكرد چنين چيزي ممكن است اما شد.
اين معنايش اين است كه وقتي يك جماعتي يك ملتي در اين راه حركت كنند بادهاي موافق الهي ـ يعني همان سنتهاي آفرينش ـ به اينها كمك مي كنند; پيش مي روند.
مسئله فقط مسئله ي ايران هم نيست ; امروز دنياي اسلام بيداري پيدا كرده است ; آگاهي پيدا كرده است . يك روزي بود تصور مي شد هر چه كه قدرتمندان و قلدران و گردن كلفتهاي عالم ـ حالا در يك وضع آمريكا در يك وضع شوروي سابق ـ بخواهند همان خواهد شد و سياسيون چاره اي ندارند جز اينكه بر طبق ميل آنها رفتار كنند. امروز اين باور در بين ملتها كه اصلا وجود ندارد در بين سياستمداران و نخبگان سياسي هم بسيار اين باور ضربه خورده است . بايد ايستاد بايد ايستادگي كرد.
من به ملت ايران به پيروان بعثت محمدي (صلي الله عليه و اله ) عرض مي كنم كه راه همين ايستادگي است . نظام جمهوري اسلامي به تبعيت از امام بزرگوارش اين ايستادگي را انتخاب كرده است ; ما از اين ايستادگي سود برديم و ضرر نكرديم . همه ي بلندگوهاي استكبار جمع شدند كه ملت ايران و دولت ايران و نظام جمهوري اسلامي را با انواع و اقسام استدلالها از پشتيباني فلسطيني ها باز بدارند ملت ايران قبول نكرد بعد از اين هم قبول نمي كنيم ; ما از ملت فلسطين دفاع مي كنيم .
ملت فلسطين محق است ; حق با اوست ; مظلوم است . شرم باد بر آن مدعيان آزادي مدعيان حقوق بشر كه بر اين همه ظلمي كه به اين ملت شده است چشم مي بندند باز ادعاي طرفداري از حقوق بشر مي كنند; خجالت هم نمي كشند. من تعجب مي كنم ; در كجاي دنيا يك انسان منصف اگر فلسطيني ها يك اقليت بيگانه بودند توي كشورشان ـ نمي گوئيم صاحبان كشور فرض كنيد فلسطيني ها در سرزمين خودشان اقليتي بودند; مهاجريني بودند كه به فلسطين آمده بودند ـ اين همه ظلم را نسبت به اينها تحمل مي كرد خانه هايشان را خراب كنند جوانهايشان را بكشند مردانشان را زندان ببرند دائم اينها را تهديد كنند خانه هايشان را بمباران كنند جلوي ارزاقشان را بگيرند محاصره ي اقتصادي كنند باغاتشان را خراب كنند همه ي زندگي آنها را به هم بزنند. آن وقت آقاي بوش خجالت هم نمي كشد وامي ايستد مي گويد ما متعهد به آزادي هستيم ! اين آزادي است ! شرم باد بر شما! اين است طرفداري از آزادي !
يك ملتي را اينجور زير فشار قرار بدهند آن هم توي خانه خودش آن وقت قدرتمندان عالم دائم از زورگو از متجاوز از قاتل از تروريست حمايت كنند و به همه ي ظلمهائي كه به اين ملت مي شود چشم ببندند و آخرش هم دربيايند كه « خود گوئي و خود خندي » ما طرفدار آزادي هستيم ! ما طرفدار فلان هستيم .
ملت ايران بيدارند; ملت ايران حقيقت را مي فهمند. طبيعت استكبار اين است كه اگر يك قدم عقب نشستيد او يك قدم جلو مي آيد. هيچ كس گمان نكند كه با عقب نشيني در مقابل استكبار و عدول از مواضع صحيح و از حق صحيح و از داعيه ي صحيح موجب ميشود كه استكبار خجالت بكشد; نجابت به خرج بدهد بگويد خوب حالا اينها يك قدم عقب نشستند ما هم يك قدم عقب بنشينيم . چنين چيزي نيست .
شما يك قدم رفتيد عقب او يك قدم مي آيد جلو; يك سنگر را خالي كرديد او مي آيد آن سنگر را مي گيرد. امت اسلام بايد اينجوري به قضاياي خود نگاه كند. سياستمداران دنياي اسلام بايد با اين نگاه به حوادث پيرامون خود نگاه كنند. ملت ايران ايستاده است ; حرف حق خود را زده است . ما حرفمان كلمه ي توحيد است و توحيد كلمه . ما مي گوئيم فقط بنده ي خدا باشيم ; بنده ي آمريكا نباشيم ; بنده ي قدرتهاي زورگو و مستكبر و قلدر نباشيم ; بنده ي فراعنه ي عصر نباشيم ; بنده ي ابولهب ها و ابوجهل هاي اين زمان نباشيم . ابوجهل اين زمان كيست ابوجهل كه مرد و رفت ; امروز هم ابوجهل وجود دارد.
رگ رگ است اين آب شيرين و آب شور
بر خلايق مي رود تا نفخ صور
امروز هم ابوجهل در دنيا هست ; امروز هم ابولهب هست ; آتش افروزها جاهل هاي بي مغز; از اينها امروز در دنيا هستند. ابوجهل هاي امروز را پيدا كنيد. ابوجهل هاي امروز آنهائي كه بمب اتم مي سازند همه ي دنيا را تهديد مي كنند آن وقت به يك ملتي بي دليل گير مي دهند كه چرا شما انرژي هسته اي مي خواهيد پيدا كنيد; كه قبول هم داريم براي برق است براي استفاده هاي صلح آميز است ; اما چون اين توانائي را به شما مي دهد ما نمي گذاريم ; حرف حضرات اين است . در مقابل اين زورگوها در مقابل اين قلدرها جاهل ها حرف نفهم ها كه نه منطق سرشان ميشود نه حرف مي فهمند; مثل اين داشها و لاتهاي بي مغز بي كله كه دائم به بازوي خودشان نگاه مي كنند قدرت خودشان را اندازه مي گيرند دائم عربده مي كشند اگر چنانچه عقب نشيني كرديد باختيد. ملت ايران اين را تجربه كرده است . تقريبا سي سال است كه ما با اين مسائل مواجه ايم ; اما واقعا پيش رفتيم ; روي زمين پيش رفتيم .
امروز ملت ايران قابل مقايسه ي با ملت ايران بيست سال قبل نيست و علمش فناوري اش تجربه اش مهارتهاي گوناگونش توسعه ي عظيم همه جانبه ي ملي و اجتماعي و اقتصادي و كشوري اش نفوذ و اقتدارش در منطقه قابل مقايسه ي با بيست سال پيش و بيست وپنج سال پيش نيست . اين بر اثر همين استقامت است . اين درس بعثت است ; اين را بايستي تك تك ما بدانيم و بفهميم ; با تاريخ پيغمبر آشنا شويم ; بدانيم كه آن روز بعثت نبي مكرم بود امروز بعثت امت اسلامي است .
امروز امت اسلامي بايد احساس بعثت بكند; خود را مبعوث بداند; آگاهانه و با بصيرت حركت و اقدام كند; بر علم خود اضافه كند بر توانائيهاي خود اضافه كند بر انسجام ملي و انسجام بين الملل اسلامي خود اضافه كند. و بين ايشان توحيد كلمه خيلي مهم است .
اين پيام ملت ايران پيام انقلاب اسلامي پيام نظام جمهوري اسلامي است . و افق هم براي ما روشن است . به توفيق الهي مي دانيم چه كار داريم مي كنيم و مي دانيم هم به كجا خواهيم رسيد و مي دانيم هم كه راه رسيدن به آن نقطه رفتن است ; نه ايستادن و نه عقبگرد كردن .
اميدواريم خداي متعال اين ملت عزيز را از بركات بعثت پيغمبر برخوردار كند; امت اسلامي را روزبه روز عزتمندتر بكند; قلب مقدس ولي عصر (ارواحنافداه ) را از ما شاد كند; روح مطهر شهدا و روح مطهر امام عزيز را از ما راضي كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
يك قدم عقب نشيني در برابر مستكبران منجر به يك قدم پيشروي آنان خواهد شد و اين تصور كه عقب نشيني و عدول از مواضع و حرفهاي صحيح باعث تغيير سياست استكبار خواهد شد تصوري كاملا غلط و بي اساس است
افق ايران عزيز روشن است ما مي دانيم چه كار مي كنيم و به كجا خواهيم رسيد و راه رفتن به آن نقطه را حركت و پايداري مي دانيم نه ايستادن و يا عقب گرد كردن
حمايت رئيس جمهور آمريكا از صهيونيستهاي قاتل و تروريستها و همزمان ادعاي طرفداريش از آزادي تناقضي شرم آور و ننگين است ملت ايران بيدار است و اين حقايق را كاملا مي فهمد
ملت بزرگ ايران با استقامت و با حضور مستحكم در ميدانها و عرصه هاي مقابله با تعامل و گفتگو به راه روشن خود ادامه خواهد داد
چهارشنبه 23 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 289]
-
گوناگون
پربازدیدترینها