واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: به بهانه سالروز ورود آزادگان به ميهن اسلامي - روايت اسطورههاي صبر يك آزاده: سينماي ايران از آموزههاي اسلامي دور است
اجتماعي. آزادگان . خاطرات
يك آزاده دوران دفاع مقدس با كوله باري از رنج اسارت روز چهارشنبه گفت كه بارها ديده ام كه سينماي ايران از آموزههاي اسلامي دور بوده است.
محسن جهانباني در گفت و گوي اختصاصي با خبرنگار اجتماعي ايرنا گفت: آموزه هاي اسلامي در سينماي امروز محلي از اعراب ندارد و به راحتي بايكوت مي شود .
وي كه در دوران اسارت به دست دژخيمان عراقي از هنر تئاتر براي افزايش روحيه اسيران ايراني استفاده كرد، گفت: امروز در عرصه هنر، ايمان انسان ها به مانند يك گل سوزانده آتش است كه بايد در محكم آن را در مشت خود نگه داشت.
اين آزاده افزود: همواره براي آدمي موقعيتهايي پيش ميآيد كه باعث مي شود انسان اين هدف را رها كرده و آن را به كنار گذارد.
جهانباني تصريح كرد: درست است كه صداقت رفتار و صداقت گفتار نشانه انسانيت انسانها است، ولي در كنار آن، مسلمان بايد آداب و رسوم مسلماني چون نماز و روزه را به پا دارد.
وي توان اجراي تئاتر در دوران اسارت را يك هديه الهي دانست و گفت: تئاتر تاثير مستقيمي در نشاط و سلامت روحي آزادگان داشت.
جهانباني كه فارغ التحصيل دانشكده هنرهاي زيبا از دانشگاه تهران است، گفت: همواره از دانش تئاتر خود در ايجاد نشاط در ميان اسرا استفاده كرد است و هميشه سعي شد تا در دوران اسارت هر نمايشي را در قالب تقدس اجرا شود.
وي با اشاره به اجراي نمايشي با عنوان هديه الهي در دوران اسارت، گفت:
اين اثر توانست بسياري از اسرا را كه مدتها بود از جمع كنار كشيده و خود را از ديگران دور ميكردند، به سوي زندگي كردن در كنار ديگران سوق دهد و به همين خاطر نام اين اثر هديه الهي انتخاب شد.
مهدي عباسي ديگر آزادهاي كه هشت سال در اسارت نيروهاي بعثي عراقي بود، روايتگر خاطرات خود از آن دوران شد و از مسوولين هنري، رسانهاي و كساني كه دست اندركار انتقال شجاعت و ايثارگري رزمندگان به نسلهاي آينده هستند ، گلايه كرد و گفت: متاسفانه گنجينههاي زيادي در دلها و قلبهاي آزادگان وجود دارد كه هنوز كشف نشده است.
وي با بيان اينكه اين گنجينهها غريب ماند و ما نميتوانيم جواب نسل آينده را بدهيم، گفت:
آيا شجاعتها و افتخاراتي كه آزادگان و رزمندگان براي آبروي اين ملت آفريدند، نبايد به رشته تحرير درآيد تا نسل حاضر و آينده از آن استفاده كنند؟
عباسي با طرح اين پرسش كه به كجا ميرويم ؟، گفت: آزادگان كم كم به دست فراموشي سپرده شدهاند و ديگر جمع آوري آن گنجينهاي كه رزمندگان و آزادگان در دوران دفاع مقدس كسب كرده اند، به افسانه تبديل شده است.
وي با اشاره به غفلت در توجه به مسايل معنوي و پتانسيل آزادگان در زمينه رفع اين غفلت ها، گفت: دهها ميليون ريال خرج ميشود تا فيلمهاي جنگي آلماني خريداري شود، در حالي كه ما از نمونه رشادتهاي مردم آلمان در ميان رزمندگان و آزادگان خود كم نداريم، اما توجهي به آن نميشود.
اين آزاده سرفراز گفت: آيا رزمندگان اسلام در جريان جنگ كم كاري كردند و غير از افتخار چيز ديگري نصيب كشور كردند؟ پس چرا مسوولين به خواب رفته اند و كسي نيست تا آنها را بيدار كند.
عباسي با تاكيد بر مشكلات فراوان جسمي و روحي آزادگان گفت: اين مشكلات به حدي است كه آنها يك به يك به خيل عظيم شهدا ميپيوندند، اما متاسفانه كسي نميخواهد از اين گنجينهها استفاده كند و دلاوريهاي آنها را ثبت كند و به تصوير و قلم بكشد.
وي گفت: مسوولين چه بخواهند و چه نخواهند بايد در پيشگاه خدا پاسخگوي نسل آينده، گذشته و حال باشند.
اين آزاده خاطر نشان كرد: متوليان امور آزادگان بايد با پول و نرم افزاري كه در اختيار دارند، تلاش كنند تا آزادگان به نسل آينده معرفي شوند.
عباسي با تاكيد بر اينكه آزادگان طلبكار نيستند و همواره خود را بدهكار مردم و ارزشهاي اسلام ميدانند، به برخي از مشكلاتي كه در تصويب قوانين مربوط به آزادگان وجود دارد، اشاره كرد و گفت: مسوولين نبايد فرزندان امام (ره) را فراموش كنند.
وي كه چون ديگر آزادگان از بازنشستگي اجباري و دو برابر شدن سنوات خدمت آزادگان گله مند بود، گفت: انسان وقتي بيكار ميشود به خاطرات گذشته پناه ميبرد و خاطرات او را پير و خسته ميكند.
اين آزاده سرفراز با تاكيد به اينكه براي كشورگشايي نجنگيديم و فقط براي دفاع از كشور به جنگ دشمن رفيتم، گفت: چه بهتر بود كه مسوولين در برخورد با آزادگان از تجربيات ساير كشورها نيز بهره ميگرفتند.
عباسي كه در ۲۳رمضان المبارك سال ۱۳۶۱هجري شمسي در عمليات رمضان اسير شد و پس از هشت سال اسارت در ۲۹مرداد سال ۶۹پاي در خاك ميهن اسلامي نهاد ، در نقل خاطرات خود از دوران اسارت گفت: پس از اسارت در بصره، چند روزي را در بيمارستان بصره گذراند و سپس همراه با ۷۰۰نفر از اسرا در يك سالن با گنجايش ۱۵۰نفر حبس شديم، حبسي كه در آن از غذا و مراقبتهاي پزشكي خبري نبود.
او گفت: هفت روز در آنجا مانديم، گرماي سالن به حدي بود كه برخي از مجروحان، توان تحمل نداشته و به خيل شهدا پيوستند، زخمهاي برخي اسرا در حدي بودكه با يك پانسمان ساده درمان ميشدند، اما اين كار صورت نگرفت، تا محل زخم عفونت كرد و بعدها مجبور به قطع عضو شدند.
عباسي شرايط اسارت را بسيار سخت توصيف كرد و گفت: هر روز ما را سوار اتوبوس ميكردند و در شهر ميچرخاندند تا مردم بصره روحيه بگيرند.
وي گفت: پس از بصره، به اردوگاه موصل منتقل شديم و چهار ماه را از ديد صليب سرخ پنهان نگه داشته شديم. در اين مدت، هر بلايي ميخواستند سر ما آوردند و در بازجويي ها، به بدترين شكل شكنجه ميشديم.
عباسي گفت: اعتراض ميكرديم و از عراقيها ميخواستيم تا ما را به صليب سرخ معرفي كنند، اما عراقيها به اعتراضات ما توجه نميكردند، تا اينكه مجبور به اعتصاب شديم هفت روز اعتصاب غذا كرديم.
وي افزود: بالاخره عراقيها پس از هفت روز اعتصاب غذا، درهاي ارودگاههاي نگهداري اسرا را باز كردند و ما را به وسط اردوگاه آورده و هشدار دادند اگر دست از اعتصاب برنداريم، تنبيه خواهيم شد. به اين ترتيب، مورد ضرب و شتم ۵۰۰كماندوي عراقي قرار گرفتيم و با كابل و ميلگرد و لوله به ما حمله كردند.
عباسي خاطرهاي از دوران اسارت نقل ميكند و ميگويد: در يكي از اردوگاه ها، عراقيها براي ساختن بلوك از اسيران استفاده ميكردند، وقتي بچه ها فهميدند كه از اين بلوكها براي مقابله با رزمندگان اسلام استفاده ميشود، دست از كار كشيدند.
او توضيح ميدهد كه در اين ميان، يكي از بچه ها، تيغي برداشت و با آن بند انگشت خود را قطع كرد و جلوي عراقيها انداخت و گفت: من ديگر دستي را كه با آن عليه رزمندگان اسلام بلوك ميسازد، نميخواهم.
عباسي با غرور ادامه داد: اين عمل يعني اعتقاد و مقاومت، يعني موضوعاتي كه نسل جوان ما به آن نياز دارد تا در مقابل دشمن كوتاه نيايد، حتي جايي كه گردنش زير خنجر دشمن باشد، بايد ايستاد و مقاومت كرد.
چهارشنبه 23 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 278]