محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831389680
گفتوگو با برادران پورناظرى اعضاى اصلى گروه شمسما از گذشتگان گروه به مراتب موفقتريم
واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: گفتوگو با برادران پورناظرى اعضاى اصلى گروه شمسما از گذشتگان گروه به مراتب موفقتريم
محسن ظهورى - گروه «تنبور شمس» سالهاست كه به گروه «شمس» تغيير نام يافته و حالا ديگر از نوازندههاى صاحب نامى چون سيدخليل عالىنژاد، علىاكبر مرادى و گلنظر عزيزى و خوانندهاى چون شهرام ناظرى در گروه خبرى نيست. از گذشته تنها كيخسرو (علي) پورناظرى ماند تا به همراه پسرانش گروه را دوباره سامان دهد. تهمورس و سهراب، نوازندههايى به مراتب حرفهاى و با شعور آهنگسازى بالايى هستند. هر دو در موسيقى مقامى تنبور، موسيقى كردى و موسيقى كلاسيك ايران تحقيق كردهاند و جملهبندىها و پردهبندىهاى رديفنوازىهاى موسيقى را به خوبى مىشناسند. كنسرت سال گذشته گروه در سعدآباد كه با استقبال زيادى نيز مواجه شد مويد اين نكته است كه گروه «شمس» به اتكاى موسيقي، خوانندهسالارى را پشت سر گذاشته و مخاطب را براى موسيقى - و نه به اسم خواننده - به سالن مىكشاند. حضور موفق گروه «شمس» توسط برادران پورناظرى رنگ ديگرى گرفته تا به پشتوانه آلبومهايى چون «صداى سخن عشق»، «مطرب مهتابرو» و «حيراني» از «افسانه تنبور» و «مستان سلامت مىكنند» نيز گذر كنند.
براى انجام گفتوگو كه به خانه برادران پورناظرى مىرويم، پدرشان كيخسرو نيز حضور دارد. از او درباره توانايىهاى فعلى گروه شمس به نسبت گروه «تنبور شمس» مىپرسيم و او مىگويد: «نوازندههاى فعلى گروه شمس، گروهنوازى بلدند. پيش از اين درست است كه نوازندههاى خوبى در گروه بودند ولى توانايىهاى گروه چه از نظر تكنيكى و چه از نظر محتوايى بسيار افزايش يافته است.»
با توجه به اينكه گروه شمس با همان اعضاى سال گذشته و حضور دوباره سماعگران قونيه كنسرت امسال خود را برگزار مىكند، اين كنسرت با سال گذشته چه تفاوتى دارد؟
سهراب: از نظر محتوايى 60 تا 70 درصد كارها با سال گذشته تفاوت دارد. سال پيش كنسرت ما در بزرگداشت مولانا بود، ولى امسال در بزرگداشت نام خليج فارس است. البته محتواى كار گروه شمس ثابت است و اينگونه نيست كه هر سال كار خاص و كاملا متفاوتى انجام دهيم. كار امسال گروه شمس هم به همان سبك و سياق گذشته است ولى مقدارى كاملتر شده است. مىتوان گفت كه امسال ورژن دوم كنسرت سال گذشته را اجرا مىكنيم.
يكى از انتقادهايى كه نسبت به كنسرت سال گذشته شما مطرح شد حضور سماعگران قونيه بود. برخى اعتقاد داشتند كه رقص سماعگران با موسيقى گروه شمس هماهنگ نبود. برخى هم مىگفتند كه رقص سماعگران قونيه مختص نوعى ديگر از موسيقى است. نظر شما چيست؟
سهراب: من فكر مىكنم كنسرت سال گذشته گروه شمس از لحاظ استقبال عموم بهترين بود و بازتابى كه از اين كنسرت داشتيم براى ما بىسابقه بود. جالب است كه اين استقبال همچنان ادامه دارد و با اينكه هنوز كنسرت امسال ما آغاز نشده تلفنهاى مكررى به آموزشگاه شمس شده تا يا فيلم كنسرت سال گذشته را خريدارى كنند و يا بليتهاى كنسرت امسال را رزرو كنند. به نظر من موسيقىاى كه ما اجرا مىكنيم به اشعار مولانا بسيار عجينتر است نسبت به موسيقىهايى كه با آن رقص سماع صورت مىگيرد. در تركيه اصلا از اشعار مولانا براى موسيقىشان استفاده نمىكنند. خود من هنوز هم كه قطعه «ساربان» كنسرت سال گذشته را با حركت سماع دوستان سماعگر مىبينم، تحت تاثير قرار مىگيرم.
تهمورس: اين نكته را بگويم كه اگر حضور سماعگران قونيه در كنار موسيقى گروه شمس فكرى بود كه درست اجرا نمىشد و آنى نبود كه مىخواستيم، مطمئنا ادامه پيدا نمىكرد. كار گروه شمس اينگونه نيست كه كارى را بدون فكر بخواهد انجام دهد. نكته ديگر هم اينكه قرار نيست سماعگران قونيه حتما با يك نوع موسيقى سماع كنند. مگر موسيقىاى كه ما اجرا مىكنيم از آن اين سازهاست؟ ما نه موسيقى ايرانى اجرا مىكنيم و نه موسيقى مقامي، در واقع يك طرح و فكرى است براساس دارايىهايى كه از گذشته داشتهايم.
سهراب: اصلا چه كسى مىداند كه مولانا با چه نوع موسيقى سماع مىكرده؟ هيچكس نمىتواند بگويد كه صددرصد مولوى با اين موسيقى مىچرخيده است. چون جهان امروز به مولانا و عرفان او بسيار توجه مىكند، يك چارتى را در نظر گرفتهاند و اصول و قوانينى را برايش درست كردهاند. واقعيت اين است كه مولانا به اصول و قواعدى پايبندى مطلق نداشته است. مولوى با صداى بازار مسگرها شروع به چرخيدن كرده است، يعنى صدايى كه نه تنها موسيقى كه حتى ريتمى هم نمىشود از آن استخراج كرد. اگر بخواهيم به اصل و اساس موضوع رجوع كنيم كه قضيه منتفى است. نكته بعد هم اينكه موسيقى ايرانى و چيزى كه ما اجرا مىكنيم بسيار نزديكتر است به اصل قضيه تا موسيقىاى كه در تركيه براى مولانا اجرا مىكنند.
به نكتهاى كه تهمورس درباره موسيقى ايرانى و موسيقى مقامى اشاره كردند بپردازيم. شما با تنبور موسيقى مقامى تنبور مىزنيد يا موسيقى دستگاهى ايران؟
تهمورس: موسيقى دستگاهى ايران را كه نمىزنيم. ما برمبناى موسيقى تنبور كار مىكنيم ولى براساس آن آهنگسازى و تنظيم صورت مىگيرد. اينگونه نيست كه عين همان چيزى كه هست را اجرا كنيم، مثل كسانى كه رديفنوازى مىكنند در موسيقى سنتي. ما يكسرى موزيسين داريم كه تا آخر عمر هنرجوى موسيقى هستند و فقط رديف مىزنند، يكسرى موزيسين هم داريم كه براساس رديف موسيقى مىسازند و طرح ديگرى را پيش مىكشند و با نگاه ديگرى با موسيقى برخورد مىكنند. جنس كار ما هم در موسيقى تنبور به همين صورت است، براساس فرهنگ و اصل موسيقى تنبور، نگاه و حسى خودمان را اجرا مىكنيم. يعنى روى لهجه، فضا و تم موسيقى تنبور، آهنگسازى صورت مىگيرد.
كيخسرو پورناظرى جزو اولين كسانى است كه پس از امرالله شاهابراهيمى گروهنوازى تنبور را شكل داد و به تكنوازى تنبور بعد جديدى را وارد كرد. شما در گروهنوازى تنبور تا چهاندازه پيش رفتهايد؟
تهمورس: ببينيد ما تاكيدى بر اينكه در لغت، كار نو انجام دهيم نداريم. درعمل چرا ولى در لغت نه، چون امروز همه نوآورى مىكنند و اين لغت خيلى مستهلك شده است. نوآورى اين نيست كه صدايى جديد خلق كنيم. بلكه بايد فضاى جديدى خلق شود. در جواب سوال شما بايد بگويم كه بله، ما در پى اين هستيم كه چه در همنوازى و چه در تكنوازى اين موضوع را مدنظر قرار دهيم كه فضاى كار تازه باشد و از فضاهاى تكرارى دورى كنيم. زمانى هم كه كار تكرارى را اجرا مىكنيم حتما عمدى در آن داريم.
سهراب: گروه شمس از لحاظ گروهنوازى بسيار جلوتر از گذشته خود يعنى گروه تنبور شمس است. نوازندههايى كه در حال حاضر در گروه هستند اصول گروهنوازى را بلد هستند، در حالى كه نوازندههاى آن دوره نوازندههايى بومى و تكنواز بودند كه با علم روز موسيقى آشنا نبودند. پس طبيعتا تنها از يكسرى امكانات خود استفاده مىكردند. نوازندههاى امروز كه بيس آن من و تهمورس و پدر هستيم، هم به علم روز موسيقى آشنا هستيم و موسيقى را آكادميك دنبال كردهايم، و هم به موسيقى مقامى تنبور آشنايى داريم. نوازندههاى ديگرى هم كه به گروه شمس آمدهاند كسانى هستند كه در همين محيط پرورش يافتهاند. امروز در گروه شمس قطعاتى اجرا مىشود كه قابل مقايسه با قطعات گروه در گذشته نيست و ا صلا در آن زمان قابل اجرا نبوده است. اما اينرا هم بايد بگويم كه هنوز هم كه هنوز است وقتى روى تنبور آهنگسازى مىكنم، سعى مىكنم ذهن خودم را كمى محدود كنم چون هنوز هم به امكانات صددرصدى گروهنوازى تنبور نرسيدهام.
شيوه تنبورنوارزى خود را بيشتر بر شيوه «گوران» متمركز كردهايد يا «صحنه»؟
سهراب: شيوه تنبورنوازى من و تهمورس كه از آن خودمان است. يعنى ممكن است از هر شيوهاى استفاده كنيم.
تهمورس: ببينيد، داستان «صحنه» و «گوران» مثل داستان رديف «ميرزاعبدالله» و «حسينقلى خان» است. بين اين دو شيوه يكسرى تفاوتهايى وجود دارد كه در اصل آهنگسازى روى تنبور تفاوتى ايجاد نمىكند. «گوران» خيلى اصيلتر از «صحنه» است، دليلش هم اين است كه اين منطقه محل عبور و سد راه نبوده است. اما «صحنه» چون محل عبور و مرور بوده عوامل غيرخالص در موسيقىشان نفوذ كرده است. البته شيوه تنبورنوازى «صحنه» بسيار خوب است و همين تركيب با عوامل غيرخالص جذابيت خاصى به آن داده است. ولى هيچ كدام اين دو شيوه آهنگسازي، تكنوازى و گروهنوازى ندارند. تمام اين موضوعات براى تنبور، بس از تشكيل گروه شمس پديد آمد.
گروه تنبور شمس از كنار هم قرار گرفتن نوازندههايى شكل گرفت كه هر كدام شيوه تنبورنوازى منطقه خود را داشتند. سيدخليل عالىنژاد به شيوه «صحنه» تنبور مىزد و «علىاكبر مرادي» به شيوه «گوران»، تركيب اين دو شيوه در يك گروه جذابيت خاصى به قطعات داده بود.
تهمورس: نه اين طور نبوده است. آهنگى ساخته مىشد و نوازندهها هم آن را مىنواختند و فرقى هم نمىكرده كه چه نوازندهاى و با چه شيوهاى بوده است، مىتوانست نوازنده آمريكايى هم با تنبور آن قطعات را بزند. قدرت و حس نوازندگى تعيين مىكند كه قطعهاى را چگونه اجرا كند. اين موضوع به منطقه هيچ ارتباطى ندارد.
هر دوى شما به راه پدر (كيخسرو پورناظري) رفتيد و به تنبورنوازى رو آورديد. شيوه آموزش پدرتان را در اين باره توضيح دهيد.
تهمورس: بخش عمده اين آموزش ناخودآگاه و غيرمستقيم بوده است. فضا به گونهاى طراحى و هدايت شده كه ما در اين مسير بياييم بدون آنكه فشار يا آموزش خشكى برايمان صورت گيرد. اين اكوسيستم فراهم بوده كه ما در آن پرورش پيدا كنيم و خيلى هم موثرتر از آموزش مستقيم بوده است.
هر دو تنبورنوازى را از پدر ياد گرفتيد؟
سهراب: ما كلا موسيقى را در خانواده ياد گرفتيم. بياييم با موسيقى به صورت هنر موسيقى برخورد كنيم و به فضاى خاص يا نوع خاص آن كارى نداشته باشيم. ببينيد، هر چيز ى شعورى دارد؛ چه نقاشي، چه موسيقي، چه سينما يا هر چيز ديگر. شعور موسيقى مهمترين اتفاقى است كه بايد در يك موزيسين بيفتد. ما اين شعور را خيلى خوب توانستيم از پدر به دست بياوريم. پدر و اصولا خانواده يك آگاهى را به ما منتقل كردند كه خودمان بايد براى به دست آوردن آن تلاش كنيم.
آيا گروه شمس كمبود يك خواننده مطرح و مشهور را حس نمىكند؟
تهمورس: نه، از چه نظر؟
به هر حال زمانى كه شهرام ناظرى در گروه شمس مىخواند آلبومهاى اين گروه پرفروشتر و محبوبتر بود. مثلا «مستان سلامت مىكنند» هرگز به ميزان فروش «مطرب مهتاب رو» نمىرسد چه برسد به «صداى عشق» يا «حيراني». فكر نمىكنيد بخش عمدهاى از اين استقبال به وجود خوانندهاى چون شهرام ناظرى در گروه مربوط مىشد؟
سهراب: طبيعتا خيلى موثر بوده ولى امروز ديگر نمىشود اين را گفت. كنسرتى كه گروه شمس امروز برگزار مىكند با كنسرت خوانندههاى مطرح كشور برابر است. يعنى اگر كنسرت فلان خواننده مطرح هزار نفر مخاطب داشته باشد كنسرت گروه شمس هم همين تعداد مخاطب دارد.
تهمورس: شما بايد ميزان فروش را با آمار بگوييد تا نشان دهد كه فروش كارهاى آن خوانندهها همزمان با كارهايى كه ما بدون خواننده مطرح انجام دادهايم در يك سطح بوده يا نه. ما مثلا كارهايى داشتهايم كه فروشش 10 برابر فروش كارهاى آقاى ناظرى بوده است. درست است كه فروش كارمان مثل «حيراني» نبوده ولى آقاى ناظرى هم كارى نداشته كه فروشش به اندازه «حيراني» باشد. «مستان سلامت مىكنند» پرتيراژترين سىدى موسيقى ايرانى بوده است، كاست آن اينطور نبوده ولى موقعيت فروش سىدى آن براى تهيهكننده افسانهاى بوده است. ميزان فروش كارها بايد همزمان با هم مقايسه شوند تا ببينيم اين گروه كه در اين تاريخ كارى را توليد كرده با كار آن خواننده كه همزمان آلبومش را به بازار موسيقى عرضه كرده چقدر تفاوت فروش دارد. آن وقت مشخص مىشود كه فروش كدام يك از كارها بيشتر است.
سهراب: نكتهاى را بايد به صراحت بگويم. در كل من گروه شمس را در حال حاضر بسيار رو به رشدتر از گذشته مىدانم. پيشرفتى كه گروه شمس چه از لحاظ موسيقايى و چه از لحاظ فروش كرده است رو به رشدتر از دورهاى بوده كه خواننده مطرحى با گروه كار مىكرده است. به نظر من آقاى ناظرى روند رو به رشدى را طى نكرده و هم سطح كارهايش پايين آمده و هم مخاطبينش كمتر شدهاند. در حالى كه گروه شمس كاملا از هر نظر رو به رشد بوده است و اين را از ميزان مخاطبين ما در كنسرت سال گذشته مىتوان فهميد.
به هر حال سال گذشته پس از چندين سال به عرصه آمده بوديد و كنسرت ناموفقى چون همراهى با اركستر اوكراين را پشت سر گذاشته بوديد و مخاطبان بسيار كنجكاو بودند. بايد ميزان مخاطب را در كنسرت امسالتان بسنجيد.
تهمورس: كنسرت گروه اوكراين به دليل نقصى كه داشت طبيعتا بايد مخاطبين را دلزده مىكرد و از كنسرت بعدى گروه استقبال نمىشد ولى عملا اين اتفاق نيفتاد.
سهراب: وقتى من كار خوبى ارائه نمىدهم (حالا به دلايل كارى نداريم چون خود من به عنوان نوازنده و آهنگساز گروه، خروجى كنسرت اوكراين كه به مخاطب رسيد را نمىپسنديدم) بنابراين بايد در كنسرت بعدى افتى از نظر تعداد مخاطب صورت مىگرفت كه اين اتفاق رخ نداد. همين امر نشان از روند رو به رشد گروه دارد. من نمىگويم كه ما اصلا نقصى نداريم و همه كارهاى ما عالى است. ولى مىگويم كار گروه نسبت به زمانى كه وابسته به خواننده بوده پيشرفت داشته است. امروز اگر خوانندهاى چون شهرام ناظرى در كنار گروه شمس قرار بگيرد اين مثل معروف تحقق مىيابد كه روى زيبا دو برابر شده است. گروه كار خودش را انجام مىدهد و خواننده مطرحى هم اگر همراه گروه نباشد اتفاق بدى رخ نمىدهد و باز هم گروه سر جاى خود قرار دارد. اين موضوع براى موسيقى خيلى اتفاق مثبتى است. خوانندهاى چون آقاى ناظرى كه سالنش خالى نمىماند، جا براى گروههايى باز مىشود كه حرف متفاوت و نويى را چه خوب و چه بد مىخواهنند بزنند. به هر حال در اين مسير كارهاى ناموفقى هم شكل مىگيرد كه به هيچ وجه ايراد ندارد.
مىگوييد گروه شمس روند رو به رشد داشته است دلايل اين حرفتان را بيان مىكنيد؟
تهمورس: از دو جنبه پيشرفت داشتهايم. يكى از جنبه تكنيكى كار است كه كارهايى امروز اجرا مىشود از لحاظ استخوانبندى خيلى بالاتر از گذشته است و اصلا قابل قياس با «صداى سخن عشق» نيست. البته در «صداى سخن عشق» حالى جارى است كه فقط براى آن كار بوده و در هيچ كار ديگرى تكرار نشده است. «صداى سخن عشق» از اين نظر يك اتفاق است. نكته بعدى گستردگى فعاليتهاى گروه شمس است. در حال حاضر گروه شمس هر سال چه در ايران و چه در خارج از ايران كنسرت مىدهد در حالى كه 10 سال پيش اين اتفاق نمىافتاد. اين موضوع در واقع رشد مسير گروه را نشان مىدهد. متاسفانه در ايران مشكلات زيادى براى اجراى موسيقى وجود دارد. ما در حال حاضر 90 درصد انرژىمان را براى برگزارى كنسرت مىگذاريم و تنها از 50 درصد انرژىمان براى اجراى موسيقى مىتوانيم استفاده كنيم. يعنى اتفاقى كه در هيچ كجاى دنيا نمىافتد. اگر اين مشكلات نباشد خيلى اتفاقات خوبى مىافتد. پس از آن كه گروه شمس شروع كرد به استفاده از همخوان، اولين كنسرتى كه داديم در تالار وحدت بود. سه ماه بعدش دوباره سه شب كنسرت داديم. سال بعدش پنج شب كنسرت داديم. بعد به سالنهاى ميلاد و وزارت كشور و سعدآباد رفتيم. امسال هم قرار بود در ورزشگاه انقلاب كنسرت را برگزار كنيم كه موافقتنامه صورت گرفت ولى تربيت بدنى مخالفت كرد. گروه شمس گستره ارتباطش با مخاطب در حال افزايش است. پس نشان مىدهد كه كسى كه هزينه گزافى را براى اجراى زنده موسيقى پرداخت مىكند، شوق اين را كه دوباره بيايد دارد.
سهراب: نكتهاى از ميان سوالهاى شما در ذهن من مانده است. شما درباره اين موضوع پرسيديد كه آيا موسيقى مقامى را با تنبور اجرا مىكنيم يا نه. من سوالى از شما دارم، اولين بار موسيقى مقامى تنبور را كجا شنيدهايد كه اين سوال برايتان ايجاد شده است؟
اولين بار در آلبوم «صداى سخن عشق» گروه تنبور شمس شنيدم.
در كدام قطعه؟
در تكنوازى سيدخليل عالىنژاد.
سهراب: تكنوازى سيدخليل در آن كار صددرصد موسيقى سنتى است. سيد خليل بىنظير اجرا كرده ولى دستگاه اصفهان موسيقى سنتى را زده نه موسيقى مقامى تنبور را.
به گفته خودش اصفهان قديم را زده كه از آن موسيقى تنبور بوده است.
سهراب: ما چيزى به نام اصفهان قديم يا اصفهان تنبور نداريم. بحثى كه ايشان درباره شور قديم و اصفهان قديم مطرح كرده بودند سنديت ندارد. ما چيز مكتوبى در اين باره نداريم. ما هيچ وقت نمىتوانيم بگوييم كه ريشه موسيقى سنتى ايران به موسيقى تنبور يا نواحى برمىگردد. تنها جايى كه مىتوانيم يك مقدارى در موسيقى نواحى بربخوريم، موسيقى عاشيقهاى تبريز است كه جملهبندى آن به صورت موسيقى سنتى است. هيچ كدام از مضراببندىهاى موسيقى سنتى را در موسيقى تنبور نمىتوان ديد. چيزى به نام اصفهان قديم از لحاظ علمى معنايى ندارد. سيدخليل مىگويد كه اصفهان قديم اين بوده و تكاملش شده اصفهان جديد، ولى ما در تنبور فواصلى داريم كه بين سه تا نيم پرده بيست دقيقه براى شما ساز مىزنند و هيچ كمبوى هم حس نمىكنيد. چنين اتفاقى در موسيقى سنتى نمىتواند رخ دهد. اصفهانى كه سيدخليل اجرا كرده نه تنها اصفهان سنتى نيست بلكه اصفهان غربى است. آلبوم «صداى سخن عشق» به هيچ وجه موسيقى تنبور نيست. قطعه «دل خلوت خاص» يك مقدارى تنبور دارد، «همسرا شويان» ماهور است، «يا رب» موسيقى خانقاهى قادرى است و ربطى به تنبور ندارد، «مردان خدا» حال و هواى شوشترى دارد و نمىشود گفت كاملا شوشترى است. فقط «حيلت رها كن» است كه موسيقى تنبور در آن رعايت شده است. درسا است كه «صداى سخن عشق» آلبوم فوقالعادهاى است ولى به نظر من مقدمه «افسانه تنبور» بزرگترين اتفاقى است كه در موسيقى تنبور افتاده است. از روزى كه موسيقى تنبور به وجود آمده تا روزى كه برود، من بعيد مىدانم كه ديگر اثرى به قامت آن به وجود بيايد.
چرا؟
سهراب: مثل سمفونى نهم بتهوون كه ديگر تكرار نشد. از لحاظ محتواى تنبورى مقدمه «افسانه تنبور» تكرارنشدنى است.
پس شما قبول نداريد كه سازهاى تار و سه تار تكامل يافته تنبور هستند؟
سهراب: چرا، در مورد ساز صد در صد قبول دارم ولى در زمينه موسيقى نه.
كنسرت امسالتان بزرگداشت خليج فارس است، قطعهاى هم در اين باره داريد؟
تهمورس: كار ما پيامى در اينباره دارد. موسيقى ما سرود نيست و به همين دليل نمىشود خيلى مستقيم به اين موضوعات پرداخت. بيشتر از نوع موسيقي، تاكيد ما بر اين است كه كنسرت را به اين نام كردهايم به خاطر بازتاب خبرىاش و دىوىدىها و سىدىهايى كه از اين كنسرت با اين عنوان منتشر مىشود. الان چندين سال است نام خليج فارس تنها به زبان فارسى در نقشهها وجود دارد. جالب است كه اين موضوع امروزه خيلى ساده شده و همه به سادگى از كنار آن مىگذرند.
سهراب: كنسرت ما پيامى به دولتمردان ايران است. نام خليج فارس از تمام نقشهها پاك مىشود و هيچ كارى انجام نمىدهند. ما حركتى هنرى را براى اين كار آغاز كردهايم كه هيچ حمايت دولتى پشت آن نيست. خيلىها فكر مىكنند كه ما لابد 300 ميليون تومان پول از دولت گرفتهايم تا كنسرت خودمان را به نام خليج فارس كنيم در حالى كه ما حتى يك ريال هم از هيچ نهاد دولتى دريافت نكردهايم.
تهمورس: چرا، حدود 30 ميليون پول براى برگزارى اين كنسرت دادهايم. فكر مىكنم تا اينجا بيش از 40 ميليون تومان به نهادهاى دولتى براى اين كنسرت پرداختهايم.
سهراب: جالب است كه در قانون آمده كه دولت حتى يك ريال هم نبايد درآمدزايى كند. ما بايد پول هم بدهيم تا براى بزرگداشت نام خليج فارس كنسرت برگزار كنيم
تهمورس: (مىخندد) ما البته به دولت سوبسيد مىدهيم تا بتوانيم نام خليج فارس را زنده كنيم.
سهراب: اصلا بهتر است وارد بحث وزارت ارشاد و برگزارى كنسرت در ايران نشويم كه دلمان پر است.
تنظيم و آهنگسازى قطعات كنسرت از آن كدام يك از شماست؟
تهمورس: در بخش اول چهار قطعه اجرا مىشود كه 3 قطعه از آنها به صورت مجزا و تكى ساخته شده و يك قطعه را هم خانوادگى ساختهايم. بخش دوم بيشتر كارهايى است كه خانوادگى ساخته و تنظيم شده است.
چرا نام گروه تنبور شمس به گروه شمس تغيير يافت؟
تهمورس: به خاطر اينكه پيش از اين تنها همنوازى تنبور در اين گروه اجرا مىشد. ولى از يك دورهاى به بعد موسيقى ملى و كردى هم به اجراهاى گروه اضافه شد. بنابراين اگر مىگفتيم تنبور، اين سوال به وجود مىآمد كه چرا از سازهايى چون تار و سه تار و غيره استفاده مىكنيم.
آيا همكارى مجدد با شهرام ناظرى باعث پيشرفت گروه نمىشود؟
سهراب: اين حركت، حركتى ريسكى است. خود ناظرى يك روز حرف قشنگى به من زد. حول و حوش كار كردن با مشكاتيان بود كه گفت اگر من كنار مشكاتيان برگردم توقع شنونده به شدت افزايش پيدا مىكند. ديديد كه كنسرت مشترك آنها اتفاقى هم در موسيقى ايران نبود. آقاى ناظرى 20 سال پيش مىتوانست در آن قالبها قرار گيرد ولى ناظرى جديد ديگر توانايى اجراى آن موسيقى را از نظر ذهنى ندارد. جنس كارش تغيير پيدا كرده است. اين اتفاق اگر درباره ما هم بيفتد اتفاقى است كه در آن ريسك وجود دارد و توقع مخاطب را بالا مىبرد.
شما در اجرا و تنظيم قطعات با پدر بسيار همراه شدهايد. سرپرست گروه شمس كيست؟
سهراب: همه كاره گروه پدر است و همه ما حول محور او كار مىكنيم.
سه شنبه 22 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[مشاهده در: www.hayateno.ws]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 628]
-
گوناگون
پربازدیدترینها