واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: نگاهي به نمايش «هتل پلازا» نوشته نيل سايمون و كارگرداني كوروش نريماني رنج بيهوده ما
مهدي نصيري
تجربه نمايش هاي مورد استقبال قرار گرفته يك دهه اخير و نگاهي به تاريخ نمايش هاي ايراني در حوزه ارتباط تماشاگر و صحنه به راحتي نشان دهنده ميزان علاقه و اشتياق تماشاگر ايراني به ديدن آثار كمدي است. هرگاه يك كمدي خوب و خوش ساخت در سالني به اجرا درآمده و توانسته ضمن سرگرم كردن و به خنده واداشتن مخاطب موضوعاتي را هم به صورت مفاهيم پنهان در پس كمدي مطرح كند، تماشاگران زيادي از آن استقبال كرده اند و اين امر گواهي بر اين ادعا است كه زبان كمدي در مواجهه با مخاطبان ايراني نسبت به ساير حوزه ها موفق تر است و سليقه مخاطبان ايراني بيشتر از ديگر شيوه ها با كمدي انطباق پيدا مي كند. كوروش نريماني هم در ادامه چنين رويكردي به يكي از كارگردان هاي محبوب و پرطرفدار تئاتر تبديل شد. كارهاي نريماني از طرفي ساده و فاقد پيچيدگي هاي اجرايي و ژرف ساختي هستند و از طرف ديگر با تكيه بر قدرت كمدي و طنز، ضمن سرگرم سازي و ارضاي مخاطب براي خنديدن و شاد بودن موضوعاتي را هم به عنوان مفاهيم محتوايي اش در معرض انتقال با آنها قرار مي دهد. «دن كاميلو» يكي از بهترين نمونه هاي چنين آثاري بود كه با استقبال چشمگير تماشاگران نيز مواجه شد. اما نكته بسيار مهم ديگر كه پس از بررسي كارنامه آثار نريماني مي توان به آن دست يافت، تغيير تدريجي است كه ظاهراً رفته رفته در آثارش ايجاد مي شود و ممكن است اين كارگردان خوش ذوق نمايش هاي كمدي را در آينده با مشكلاتي مواجه سازد. مقايسه همين سه نمايش نريماني به راحتي نشان مي دهد كه كارگردان فاصله زيادي با خلاقيت ها و ظرافت هاي آثار قبلي اش پيدا كرده است.«هتل پلازا» كه نريماني آن را با ترجمه شهرام زرگر از نمايشنامه نيل سايمون روي صحنه برده است، نمايشي متكي بر يك موقعيت طنز و مبتني بر گفتارهاي كميك بعدي است كه اين گفتارها همه در ادامه آن موقعيت اوليه مي آيند و شكل گيري هر گفتار مقدمه يي مي شود براي گسترش و بسط گفتار بعدي، در واقع اين زبان و كلام نمايشي است كه شكلي از موقعيت را به وجود مي آورد و همه رويدادهاي نمايشي تابع پيگيري و گسترش گفتارهاي قبلي هستند.
«هتل پلازا» هيچ گاه به اندازه «شوايك» و «دن كاميلو» قادر به دستيابي به اهداف كارگردان در جذب مخاطب نخواهد بود، چرا كه همه بسترها و ابزارهاي كمدي آن وابسته به كلام اند و موقعيت جايگاه چنداني در آن ندارد.
ميمسي درست در شب مراسم عروسي اش در هتل پلازا، خود را در توالت اتاقي حبس كرده و پدر و مادرش هر كاري مي كنند نمي توانند او را بيرون بياورند و در پايان او تنها با يك كلمه «بي خيالش» داماد از توالت خارج مي شود و پدر را با همه پريشاني ها و تلاش هايي كه تا به حال انجام داده بود تنها مي گذارد. ميمسي به آينده و سرانجام زندگي فكر مي كند و به واسطه همين مساله به ظاهر مهم خودش را حبس مي كند. پدر و مادر او هم با همه سختي ها و مشكلاتي كه در زندگي متحمل شده اند با اين مساله مهم درگير مي شوند و در پايان همه چيز با يك رفتار ساده و يك كلام غيرمهم و معمولي تمام مي شود؛ «بي خيالش،» و به سمت دو محدوده اصلي فلسفه يوناني كه يكي تسليم به شكست با لاقيدي(دواتي) و ديگري از ياد بردن تلخي شكست با فرو رفتن در لذات و بي خيالي(اپيكوري) را توصيه مي كنند، نزديك مي شود. در واقع در نمايش نريماني «روي هابلي» مي تواند تصويري از حكيم گريان «هراكليوس» باشد و داماد تازه وارد هم نمونه مشابهي از حكيم خندان «ذيمقراطيس» قرار بگيرد.
اگر بستر و محمل اصلي نمايش را تلاش و رنج پدر براي ترتيب دادن مراسم عروسي با همه قرض ها و بدهي ها و مشكلات در نظر بگيريم، تمام سختي هايي كه پدر و مادر براي راضي كردن دختر به خروج از توالت و ايجاد آسودگي خيال متحمل مي شوند، آن گاه چنين تحليلي در مورد نمايش صادق مي شود. روي هابلي و همسرش مدام در مي زنند و از دخترشان خواهش مي كنند و هر لحظه براي آسوده كردن خيال، دخترشان را درگير رنج ها و آسيب هاي بيشتري مي كنند؛ پاره شدن جوراب زن، شكستن دست مرد، پاره شدن فراك اجاره يي و حتي متوسل شدن به خودكشي، آويزان شدن از طبقه هفتم و ناله ها و رنجش ها و... همه و همه نمونه هايي از رنجش دواتي است كه خانواده هابل متحمل مي شود، اما داماد در نمايش با يك راه حل اپيكوري همه اين رنج ها و رنجش ها را پايان مي بخشد. داماد با بي خيالي مي نشيند و به تمام صحبت هاي مهم و ظاهراً سخت و بزرگ پدر همسرش در سكوت ـ و با خنده ـ گوش مي كند. بعد در مي زند و“«بي خيالش،»اپيكور مي گويد؛«مقصود از طلب لذت، لذت به معني متداول نيست بلكه آرامش خاطر و صفاي روح و «آسودگي خيال» است كه تقريباً معادل همان بي اعتنايي(بي خيالي) زندون است.» و به قول خيام كه مي گويد؛«دوزخ شرري زرنج بيهوده ماست»؛ قهرمانان «هتل پلازا» خود با رنجش بيهوده شان در طبقه هفتم هتل، دوزخي براي خود ساخته اند كه تنها راه نجات از آن را داماد به آنها معرفي مي كند. كوروش نريماني در انتقال ساده مفهوم نمايشش موفق عمل كرده و اجراي «هتل پلازا» به راحتي تماشاگر را متوجه موضوعي كه در آن مطرح مي شود مي كند، اما اشكال كوچك كار نريماني- و بيشتر در مقايسه با كارهاي قبلي اين كارگردان خوب تئاتر- در پرداخت كمدي اثر است. كوروش نريماني، همان گونه كه ذكر شد براي پرداختن به كمدي «هتل پلازا» به جز موقعيت و موضوع اصلي، كمتر به سراغ خلق كمدي موقعيت رفته و همه قدرت هاي اجرايي نمايشش را به خلاقيت و مهارت بازيگران و مهم تر از آن به پردازش زبان و گفتار كميك محدود كرده است.
البته سيامك صفري، در اين حوزه بازيگري است كه پيشتر بارها و بارها و در آثار نريماني اين توانايي را به خود ثابت كرده است. اما به هر حال نبايد اين نكته را نيز از نظر دور داشت كه يك نمايش وابسته به تركيب همه عناصر اجرايي است و ضعف يكي از عناصر در مقابل قوت ديگري هماهنگي و تعادل را از اجرا خواهد گرفت. سيامك صفري، به نحو مطلوبي توانسته قسمت اعظم اجرا را در دست بگيرد و با توانايي هايي كه در بازيگري كميك دارد، بارها و بارها تماشاگرش را به خنده وامي دارد. اما، بدون شك هر جا كه كار او با تصميم، قدرت و برنامه هاي كارگردان تركيب شده نتيجه بهتري داده است. «هتل پلازا» نمايش خوبي است كه تماشاگرش را سرگرم مي كند، مفهومش را به درستي انتقال مي دهد و مخاطب را با رضايت بدرقه مي كند اما به وضوح مي توان گفت نريماني و سيامك صفري در «شوايك» و «دن كاميلو» بهتر از «هتل پلازا» بودند.
دوشنبه 21 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 70]