واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: گفت وگو با ستاره اسكندري بازيگر «مرگ تدريجي يك رويا» نقد روشنفكران توسط خودشان
نرگس خرقاني
مدتي است سريال تلويزيوني مرگ تدريجي يك رويا از شبكه دو سينما در شب هاي سه شنبه پخش مي شود كه با واكنش هاي فراواني همراه بوده است. يكي از بازيگراني كه در اين سريال شاهد بازي متفاوتي از او بوده ايم ستاره اسكندري است كه پس از نقش هاي بيشتر مثبتي كه از او شاهد بوده ايم در اين فيلم نقشي متفاوت و بسيار منفي را از او شاهد بوديم. به همين بهانه گفت وگويي با اين بازيگر در خصوص ايفاي اين نقش و داستان اين فيلم و انتقادات پيرامون موضوع اين فيلم داشتيم كه در ادامه توجه شما را به اين مصاحبه جلب مي كنم.
---
-چگونه شد بازي در نقش ساناز را در مرگ تدريجي يك رويا پذيرفتيد؟
طبق معمول هميشه يك فيلمنامه به من پيشنهاد شد و من هم پذيرفتم. البته نام آقاي جيراني انگيزه زيادي را براي پذيرش اين نقش در من ايجاد كرد. خصوصاً اينكه اين نقش تفاوت هاي زيادي با كارهاي قبلي من داشت و براي من تجربه جديدي بود.
-از چه جهت اين نقش براي شما متفاوت بود؟
چون در كارهاي پيشين عمدتاً من در نقش هاي مثبت حضور داشتم و اين اولين نقش نسبتاً منفي من در مقابل دوربين بود. چون در تئاتر نقش هاي متفاوت تا به حال زياد كار كرده ام اما در مقابل دوربين اين نقش برايم متفاوت بود.
-اشاره كرديد كه ساناز شخصيتي منفي دارد، اين سياه بودن نقش به نظر شما بيش از اندازه غيرواقعي نيست؟ چون در دنياي واقعي عمدتاً آدم ها شخصيتي خاكستري دارند؟
درست است كه گفتم اين شخصيت نسبت به كارهاي قبلي من منفي تر است اما من ساناز را كاملاً منفي نمي بينم. به نظر من ساناز هم شخصيتي خاكستري دارد كه البته كمي تيره تر است. اگر تا پايان سريال سرگذشت شخصيت ها را دنبال كنيد بيشتر به اين گفته من پي خواهيد برد. ولي اين نقش تفاوت هايي با ديگر كارها در تلويزيون دارد چون براي اولين بار است كه در تلويزيون شاهد زني هستيم كه دست به چنين كارهايي مي زند و از اين لحاظ در كار نوآوري صورت گرفته است.
-با وجود اينكه ساناز را خاكستري تيره مي دانيد اما در مقابل او و مارال، خانواده حامد و شخصيت حامد بسيار سپيد هستند و اين غيرواقعي جلوه مي كند. شما اين طور فكر نمي كنيد؟
خوب بودن و بد بودن به اعتقاد هر فرد بستگي دارد. به اين شكل نيست كه خانواده مارال همه بد باشند. به طور مثال آفاق و مادرش آدم هاي خوبي هستند و در مقابل خانواده حامد را هم به طور كامل خوب نمي دانم. چرا همه سعي دارند اين خانواده را خوب جلوه دهند. به طور مثال پدر حامد مرتباً در زندگي پسرش دخالت مي كند و به هيچ وجه شخصيت مثبتي نيست يا عدم هوشمندي حامد در انتخاب همسر كه با توجه به اعتقادات خانوادگي اش دست روي دختري گذاشته است كه اصلاً مناسب هم نيستند و بعد هم در زندگي اش دچار مشكل و اختلاف مي شود. اين همه نشانه ضعف شخصيت يك فرد و اشتباهات اوست.
-اما مرتباً خانواده حامد مانع طلاق مي شوند و در مقابل خانواده ساناز و دوستانش اصرار به جدايي دارند.
به نظر من باز هم اين به اعتقادات دو طرف مربوط مي شود و نشانه بدي نيست. خانواده حامد طلاق را كار درستي نمي دانند و تحت هر شرايطي حاضر به طلاق نيستند. اما در خانواده مارال به اين شكل نيست. در كل فكر مي كنم هر دو طرف قرباني تفكرات و آرمان هايشان هستند.
-بسياري ايرادي كه از مرگ تدريجي يك رويا و داستانش مي گيرند در خصوص تصويري است كه از روشنفكران و خصوصاً نويسندگان ارائه شده است. گفته مي شود اين تصوير از واقعيت به دور است. نظر شما در اين رابطه چيست؟
متاسفانه در جامعه ما روانشناسي با جامعه شناسي قاطي شده است. به جاي اينكه اين موضوع را تعميم دهيم به جامعه نويسندگان مي توانيم بگوييم مشكلي است كه براي يك نويسنده ايجاد شده است. به جاي اينكه اين موضوع از بعد روانشناسانه بررسي شود بر اساس تعصب و غيرت روي آن قضاوت مي كنيم. به طور مثال استادان دانشگاه هم بايد نسبت به شخصيت حامد ايراد بگيرند يا روساي انتشارات بگويند چرا رئيس يك انتشارات در زندگي اش دچار چنين اشتباهاتي مي شود؟
-اما تا حد زيادي تصويري كه از نويسندگان ارائه شده با آنچه ما در اطراف خود مي بينيم در تضاد است؟
مارال همه نويسندگان نيست. من و شما هر كدام راه خود را مي رويم و قرار نيست كه مثل مارال در زندگي شخصي خود عمل كنيم و من با اين مخالفم كه اين مي تواند مربوط به همه باشد.
-بنابراين شما با اين فيلمنامه مشكل آنچناني نداشتيد و با فريدون جيراني هم هنگام ساخت فيلم بحث آنچناني نداشتيد؟
البته هنگام كار با ايشان بحث زيادي داشتم، بيشتر بحث در ارتباط با شخصيت پردازي در فيلم بود. خصوصاً براي اينكه شخصيت ساناز واقعي تر جلوه كند. در اين مورد دست به تحقيق زدم و از روشنفكران زيادي در اين مورد پرس وجو كردم تا بتوانم شخصيت ساناز را تا حد ممكن براي مخاطب باورپذير و واقعي خلق كنم تا همه رفتارهايش از عصبانيت تا ترس و خوشحالي اش واقعي باشد.
-آيا در ميان روشنفكران با شخصيت هايي كه در اين فيلم شاهد هستيم مواجه شديد؟
آدم هاي بسياري هستند كه با وجود موفقيت هاي بسيار زياد راه درستي را در پيش نگرفته اند و مثلاً برخي از معروف ترين هنرپيشه ها بر اثر استفاده از هروئين دارند نابود مي شوند. بنابراين خيلي هم اين مسائل كه در مرگ تدريجي يك رويا نشان داده شده است دروغ نيست. مشكل اينجاست تا صنفي را در يك برنامه تلويزيوني مي بينيم سريع مي گوييم كه به آنها توهين شده است. مثلاً اگر شخصيت منفي فيلم پرستار باشد سريع صنف پرستاران تحصن مي كنند يا اگر درباره مهندس متالورژي باشد سريع جامعه مهندسين متالورژي اعتراض مي كنند.
-اما نويسندگان، شعرا و خصوصاً روشنفكران بارها به اشكال مختلف زير سوال رفته اند و معمولاً هم كمتر مي توانند از خود دفاع كنند.
من با اين گفته موافق نيستم. كاري هم به سياست يا سياستگذاري ها در صدا و سيما ندارم. به هر حال بايد اين خط قرمزها شكسته شود. به نظر من اين اولين باري است كه بخشي از اين گروه به نقد كشيده مي شوند و اين نه تنها بد نيست بلكه خوب است. به طور مثال فيلم هايي كه در ابتدا در خصوص هشت سال دفاع مقدس ساخته مي شد همه به يك شكل بود و عراقي ها خيلي بد بودند و ايراني ها خيلي خوب بودند و بسيار هم قهرمان سازي در اين فيلم ها صورت گرفته بود. اولين فيلم هايي كه در انتقاد از جنگ ساخته شد توسط كساني بود كه از دل جنگ آمده بودند. فيلم هايي نظير از كرخه تا راين يا نجات يافتگان. به طوري كه الان همه به اين نتيجه رسيده ايم كه مي گوييم جنگ خوب نيست.
در خصوص نقد روشنفكران هم به همين شكل است. بدون شك مسائلي در اين قشر از جامعه وجود دارد. مي دانم كه براي اين حرف ها بعدها محكوم خواهم شد، اما بهتر است اين حرف ها گفته شود و از سوي خود روشنفكران هم گفته شود.
-واكنش رسانه ها و مردم يا اطرافيانتان نسبت به اين سريال چه بوده است؟
در مطبوعات هنوز نقد آنچناني در ارتباط با اين سريال نخوانده ام. به غير از دو سه مورد كه در همه آنها هم نسبت به بازي من لطف داشته اند.
واكنش مردم هم بسيار جالب بوده است. برخي از بازي من تعريف كرده اند و برخي هم مي خواستند من را كتك بزنند و مي گفتند كه دست از سر مارال بردارم و بگذارم زندگي اش را بكند، روشنفكران هم كه از اين فيلم انتقاد كرده اند و با هر كدام شان برخورد داشته ام از اين فيلم انتقاد كرده اند ولي به نظر من، هم روشنفكر مذهبي و هم غيرمذهبي در اين فيلم قرباني هستند چون همه آنها در روند داستان دچار اشتباه مي شوند.
-با توجه به اينكه اين نخستين حضور فريدون جيراني در تلويزيون بوده است آن را چگونه ارزيابي مي كنيد و حضور كارگردانان سينمايي در تلويزيون را تا چه حد موثر مي دانيد؟
اگر حضور كارگردانان سينمايي مثل آقاي جيراني همراه با وسواس باشد در ارتقاي سطح تلويزيون موثر است. اما برخي كارگردانان و بازيگران كه به تلويزيون مي آيند حساسيت زيادي نسبت به انجام كار خوب ندارند. با وجود اينكه دستمزدهاي بالايي هم مي گيرند، اما متاسفانه سطح كارشان پايين است. از اين حيث آقاي جيراني خيلي خوب عمل كرده و به ارتقاي سطح تلويزيون كمك كرده است،
دوشنبه 21 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 237]