واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: زیگموند فروید (Sigmond Freud)
بهعنوان بنیانگذار روانکاوی بیش از هر کس دیگری در تاریخچة روانشناسی، هم مورد تحسین قرار گرفته است و هم بهخاطر نظریههایش بهطرز بیرحمانهای مورد انتقاد قرار گرفته است. بهعنوان یک شخص، هم تکریم و هم محکوم شده است و بهعنوان یک دانشمند بزرگ، بدعتگذار و کلاهبردار معرفی گردیده است. تحسینکنندگان و منتقدان فروید قبول دارند که تأثیر او بر روانشناسی، رواندرمانی بسیار زیاد بوده است.
فروید در خانواده:
فروید در ششم ماه مه ۱۸۵۶ در شهر فریبرگ متولد شد. پدرش ۴۰ سال و مادرش (زن سوّم پدر فروید) تنها ۲۰ سال داشت. پدر سختگیر و خودکامه بود. فروید هنگام بزرگسالی خصومت، انزجار و خشم کودکی خود را نسبت به پدرش به خاطر میآورد. او نوشت که در سن ۲ سالگی نسبت به پدرش احساس برتری میکرد. مادر فروید نسبت به فرزند اوّل خود احساس غرور میکرد و باور داشت که او مرد بزرگی خواهد شد.
از جمله ویژگیهای شخصیت دیرین فروید درجة بالایی از اعتمادبهنفس، آرزوی شدید برای موفق شدن و رؤیای شهرت و آوازه بود. فروید که تأثیر توجه و حمایت مداوم مادرش را در جملة زیر منعکس میکند نوشت: "مردی که محبوب بیچون و چرای مادرش بوده است، در تمام طول زندگی احساس یک فاتح را دارد، احساس اطمینان از موفقیت که اغلب موجب موفقیت واقعی میشود."
در خانوادة فروید هشت فرزند وجود داشت که دو نفر از آنها برادران ناتنی بزرگسال فروید همراه با کودکانشان بودند. نزدیکترین همدم دوران کودکی فروید برادرزادهاش بود که یک سال بزرگتر از او بود. فروید برادرزادهاش را بهصورت منبع دوستیها و بیزاریهای بعدی خود توصیف ميکرد. فروید از تمام کودکان خانواده بدش میآمد و هنگامی که رقیبی برای محبت مادرش به دنیا میآمد، احساس حسادت و خشم میکرد.
فروید از همان سالهای نخستین سطح بالایی از هوش را نشان داد که والدین او به پرورش آن کمک کردند. برای مثال، خواهران او اجازة نواختن پیانو را نداشتند، مبادا که صدای آن مطالعات فروید را آشفته کند. به او اتاقی اختصاصی داده شده بود که بیشتر وقت خود را در آن میگذراند و حتّی غذایش را در آنجا میخورد، تا وقت مطالعاتش را از دست ندهد. اتاق وی تنها اتاق آپارتمان بود که چراغ نفتی باارزشی داشت و باقی افراد خانواده از شمع استفاده میکردند.
وضعیت تحصیل:
فروید یک سال زودتر از معمول وارد دبیرستان شد و اغلب شاگرد اوّل بود. فروید که زبان آلمانی و عبری را به راحتی صحبت میکرد، در مدرسه بر زبانهای لاتین، یونانی، فرانسوی و انگلیسی تسلّط یافت و ایتالیایی و اسپانیایی را خودش یاد گرفت. وی از سن ۸ سالگی از خواندن آثار شکسپیر به زبان انگلیسی لذت میبرد. فروید علایق زیادی داشت که از جملة آنها تاریخ نظامی بود. اما هنگامی که زمان انتخاب شغل فرا رسید، در میان مشاغل معدودی که در وین برای یک یهودی گشوده بود، وی پزشکی را برگزید.
علّت این انتخاب این نبود که وی آرزو داشت پزشک شود، بلکه او معتقد بود که مطالعات پزشکی به حرفهای در پژوهش علمی خواهد انجامید که ممکن بود شهرتی را که عمیقاً دوست داشت برایش به ارمغان آورد. در حالی که فروید مشغول کامل کردن مطالعه برای درجة پزشکی خود در دانشگاه وین بود، به انجام پژوهش فیزیولوژیکی روی نخاع شوکی ماهی و بیضههای مارماهی پرداخت و از این طریق خدمت شایستهای به این رشته کرد. هنگامی که فروید در دانشکدة پزشکی بود، آزمایش با كوكائين را نیز آغاز کرد.
وی این دارو را خودش مصرف کرد و اصرار داشت که نامزد، خواهران و دوستانش نیز آن را امتحان کنند. او به این ماده بسیار علاقهمند شد و آن را دارویی اعجابآور و سحرآمیز دانست که بسیاری از بیماریها را درمان میکند و میتواند وسیلهای برای بهدست آوردن شهرتی باشد که آرزوی آن را داشت باشد. او در سال ۱۸۸۴ مقالهای دربارة آثار مفید کوکائین منتشر کرد. بعداً این مقاله را از عوامل کمککننده به شیوع مصرف کوکائین در اروپا و آمریکا دانستند که بیش از ۳۰ سال یعنی تا دهه ۱۹۲۰ ادامه داشت. فروید قویاً به خاطر کمک به برداشتن عنان شیوع کوکائین مورد انتقاد قرار گرفت.
این موضوع به جای شهرت برای او بدنامی آورد و برای باقی عمرش سعی کرد حمایت پیشین خود را از این دارو از بین ببرد و کلیة اشاراتی را که به این دارو نموده بود، از کتابنامة خود حذف کرد. با این وجود، وی شخصاً به مصرف این دارو تا میانسالی ادامه داد. فروید میخواست پژوهشهای علمی خود را در موقعیت دانشگاهی ادامه دهد، اما ارنست بروک این تمایل را به سبب شرایط مالی فروید به یأس مبدل کرد. او به اندازهای تهیدست بود که نمیتوانست سالها صبر کند تا بتواند یکی از معدود کرسیهای استادی را بهدست آورد.
فروید با بیمیلی پذیرفت که حق با بروک است. بنابراین تصمیم گرفت در امتحانات پزشکی شرکت کند و بهعنوان یک پزشک به شغل آزاد پزشکی اشتغال یابد. وی در سال ۱۸۸۱ به دریافت درجة دکتری نایل شد و بهعنوان متخصص بالینی اعصاب بهکار پرداخت. او کار طبابت را پرجاذبهتر از آنچه که پیشبینی کرده بود نیافت. اما واقعیتهای اقتصادی در این میان پیروز شد. فروید با مارتا برنایس ازدواج کرد.
زيگموند فرويد با همسرش، مارتا برنايس فرويد (در وسط)، و خواهرش، مينا برنايس (در سمت چپ)، در سال ۱۹۲۹
موفقیتهای فروید:
فروید در این سالها با ژوزف بروئر دوست شد. آن دو اغلب در مورد بعضی از بیماران بروئر، از جمله "آنا اُ." که شرححال او محور اصلی تحول روانکاوی است، به بحث میپرداختند. گزارش بروئر دربارة شرححال آنا در تحول روانکاوی اهمیت دارد، زیرا روش تخلیة هیجانی یعنی معالجه از راه صحبت کردن را که در آثار فروید به گونهای برجسته نمایان است، به او معرفی کرد. در ۱۸۸۵ یک بورس پژوهشی به فروید امکان داد تا چهارماه و نیم در فرانسه زیر نظر شارکو به مطالعه بپردازد. او استفادة شارکو از هیپنوتیزم را در درمان بیماران هیستریکی مشاهده کرد.
در ۱۸۹۵ فروید و بروئر پژوهشهایی دربارة هیستری را منتشر کردند که اغلب نقطة آغاز رسمی روانکاوی تلقی میشود. چند مقالة مشترک و چند شرححال موردی از جمله شرححال "آنا اُ." محتوای این کتاب را تشکیل میدادند. این آغازی برای شهرت قطعی هر چند نسبتاً کم برای فروید که در جستجویش بود محسوب میشد. در اوایل دهة ۱۹۰۰ دانشمندانی چون ویلیام جیمز که در حال احتضار بود، افکار پرمخاطرة فروید را بهعنوان نظامی که روانشناسی قرن بیستم را شکل خواهد داد، تصدیق کردند. در واقع، او همراه با گروه برجستهای از همکارانی که به انجمن روانکاوی وین پیوسته بودند، روانشناسی قرن بیستم را شکل داد. اغلب این همکاران به پیشرفت روانکاوی کمک کردند. در سال ۱۹۰۹ فروید از جامعة روانشناسی امریکا قدردانی رسمی دریافت کرد. از او برای یک رشته سخنرانی دعوت شد که در آنجا به او درجة دکترای افتخاری اهدا کردند.
در دانشگاه کلارک، ۱۹۰۹. نشسته از چپ: زيگموند فرويد، جی. استانلی هال، كارل يونگ. ایستاده از چپ: ارنست جونز، ا. ا. بریل، ساندور فرنکزی
در طول سالهای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ که فروید به اوج موفقیت خود رسیده بود، سلامتی او شروع به تحلیل رفتن میکرد. او از سال ۱۹۲۳ تا زمان مرگش که ۱۶ سال بعد بود، تحت ۳۳ عمل جراحی برای سرطان دهان قرار گرفت. زیرا او روزانه ۲۰ سیگار برگ میکشید. در سال ۱۹۳۸ نازیها اتریش را اشغال کردند. ولی به رغم اصرار دوستانش فروید ترک کردن وین را نپذیرفت. چندینبار خانة او مورد هجوم دارودستة نازیها قرار گرفت. پس از اینکه دختر او (آنا فرويد) دستگیر شد، فروید موافقت کرد که وین را ترک کند و به لندن برود. چهار خواهر او در اردوگاه کار اجباری نازیها مردند.
سلامتی فروید به نحو چشمگیری تحلیل رفت. اما او از نظر عقلانی هوشیار ماند و تقریبا تا آخرین روز زندگیاش به کار ادامه داد. در اواخر سپتامبر ۱۹۳۹ او به پزشک خود (ماکس شور) گفت: اکنون این زندگی جز شکنجه چیز دیگری نیست و دیگر معنی ندارد. دکتر قول داده بود که اجازه نخواهد داد فروید بیهوده رنج بکشد. او طی ۲۴ ساعت بعدی سه بار مرفین به او تزریق کرد که هر مقدار مصرف آن بیشتر از اندازة لازم برای تسکین درد بود و سالهای طولانی درد فروید را به پایان رساند.
نمونهاي از دستنوشتة زيگموند فرويد
آثار فروید:
هذیان و رؤیا
روانکاوی و تحریم زناشویی با محارم
توتم و تابو
روانشناسی
مفهوم سادة روانکاوی
اصول و مبانی روانشناسی
روانشناسی آینده یک پندار
پیدایش روانکاوی دربارة هیستری
لئوناردو داوینچی
مهمترین گزارشهای آموزشی تاریخ روانکاوی
پسیکآنالیز روانکاوی برای همه
تفسیر خواب
موسی و یکتاپرستی
سه رساله دربارة تئوری میل جنسی
کاربرد تداعی آزاد در روانکاوی کلاسیک
آینده یک پندار
پنج گفتار از فروید
پنج گفتار در بیان روانکاوی
تمدن و ملالتهای آن
اصول روانکاوی بالینی
مبانی روانکاوی
آسیبشناسی روانی زندگی روزمره
اشتباهات لپی
تعبیر خواب
بیماریهای روانی و روانکاوی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 197]