واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: دی ماه امسال ماموران کلانتری 119 مهرآباد جنوبی از کشف جسد سوخته یك دختر در پشت بام یک مجتمع مسکونی در 30 متری جی، 13 متری حاجیان با خبر شدند.
با حضور ماموران کلانتری در محل و تایید خبر، عموزاد، بازپرس كشیك قتل تهران و عوامل تشخیص هویت و تیم بررسی صحنه جرم اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ خود را بالای سر جسد رسانده و تحقیقات تخصصی خود را شروع كردند.پرس و جو از همسایهها روشن كرد که جسد در لانه کبوترها قرار داشته كه بعد از بهآتش كشیدن از داخل لانه بیرون كشیده شده است.
در این حال پارچهای سوخته دور گردن جسد پیدا شد كه با به دست آمدن این مدرك، فرضیه «ارتکاب قتل به شیوه خفه کردن» ذهن كارآگاهان را به خود مشغول كرد.
اهالی مجتمع در ادامه تحقیقات به ماموران گفتند كه جسد متعلق به دختری 26 ساله به نام «بهاره» است که با یکی از پسران ساختمان به اسم «مهدی. م» (20ساله ) رابطه داشته است.
این جوان كه هول و مضطرب به نظر میرسید ساعتی بعد با حكم قضایی بازداشت و جهت پارهای توضیحات به اداره قتل پلیس آگاهی منتقل شد.
مهدی كه اوایل بازجویی حتی منكر هرگونه آشنایی با مقتول بود در ادامه بازجویی به افسرپرونده گفت: حدود 6 ماه پیش داخل پارک شیشه میكشیدم كه بهاره آمد و روی نیمكت كنارم نشست.با او آشنا شده و متوجه شدم او نیز مانند من به مصرف «شیشه» و «کراک» اعتیاد دارد. مصرف شیشه وجه اشتراك ما شده و من به وی پیشنهاد دادم تا برای مصرف شیشه به پشت بام منزل ما که در آن یک لانه کبوتر ساخته بودم بیاید.
این دختر نیز كه جایی برای اقامت نداشت پیشنهاد مرا قبول کرد و به مجتمع ما آمد.
در طول مدتی که بهاره برای مصرف مواد به پشت بام میآمد، هر روز ساعتها مینشستیم و با همدیگر شیشه میكشیدیم تا اینكه چند ماهی گذشت و پولم ته كشید. یكروز به بهاره گفتم بعد از این پول شیشهات را خودت باید بدهی اما او با پرخاش گفت اگر موادم را تامین نكنی قضیه شیشه كشیدن مشتركمان و اینكه این لانه كبوتر را به پاتوق مصرف مواد مخدر تبدیل كردهای به اهالی ساختمان گفته و آبرویت را میبرم. من سكوت كرده واز ترس خبردار شدن همسایهها جوابی به او ندادم و گفتم قصد شوخی داشتهام.
ساعت 3 بعدازظهر 6 دی ماه به همراه بهاره در داخل لانه کبوتر مشغول مصرف مواد بودم ؛ پس از چند ساعت شیشه كشیدن یاد تهدیدهای بهاره افتادم و حالت خاصی به من دست داد. یكمرتبه چشمم به پارچهای داخل لانه کبوتر افتاد ؛ بلافاصله آنرا برداشته و به دور گردنش انداختم و آنقدر فشار دادم تا نفسش بند آمده و مرد.
پس از اطمینان از مرگ این دختر برای صحنه سازی و رد گم كنی لانه كبوتر را آتش زده و به آپارتمانمان برگشتم. چند دقیقهای كه گذشت سر و صدایی در راهروهای ساختمان شنیدم ودیدم چندنفر با هول و هراس در حال رفتن به سمت راه پلهها هستند. من هم همراه آنها به پشت بام رفته و برای لو نرفتن ماجرا به بهانه كمك به آنها شروع به خاموش كردن آتش كردم و به كسی كه این كار را كرده ناسزا گفتم اما این فیلم بازی كردنها به جایی نرسید و ماموران به من شك كرده و بازداشتم كردند.
گفتنی است در حال حاضر بازجویی از متهم درباره جزئیات بیشتر این جنایت ادامه دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 161]