واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: سوء استفاده عباسيان از اموال دولتى
عباسيان اموال مسلمين را در اختيار گرفتند و براى خودشان و خويشاوندانشان هر چه مىخواستند بر مىداشتند. محمد بن سليمان عباسى در يك روز صد هزار درهم برداشت كرد .10، و چون از دنيا رفت ارثيه زيادى بجا گذاشت كه هارون الرشيد، شصت هزار درهم آن را گرفت. 11 مورخان مىگويند به قدرى اموال براى خيزران آوردند كه درآمد آنها بالغ بر يك ميليون و شصت هزار (1/060/000) درهم مىشد. بعضى از نويسندگان اين مبلغ را معادل نصف ماليات آن روز تمام كشور و دو سوم درآمد «راكفلر» در اين قرن مىشمارند. موجودى نزد قبيحه همسر متوكل يك ميليون و هشتصد هزار (1/800/000) دينار بود، و مادر مقتدر بى نهايت ثروتمند و پولدار بود. .12 ابن جوزى درباره او مىگويد: اموال زيادى داشت كه از شمار بيرون بود و همه ساله از عوايد كشتزارهاى او هزار هزار دينار به دست او مىرسيد.13
پادشاهان عباسى به بستگان خود اموال زيادى را بخشيدند؛ هارون الرشيد بين عموها و بستگان خويش به قدرى اموال پخش كرد كه پيش از او هيچ خليفهاى نبخشيده بود.14 و منصور دوانيقى به هر يك از عموهايش هزار هزار درهم داد. 15 خاندان و بستگان عباسى فزونى گرفتند تا اين كه در عصر مأمون ،به سى و سه هزار تن رسيدند. .16 و اين گروه وابستگان كه ما هيچ امتيازى براى آنها نسبت به ديگر مسلمانان سراغ نداريم، اموال دولتى را به نفع خود برداشت مىكردند و ثروتهاى هنگفتى در اختيار گرفتند در حالى كه ديگر افراد جامعه اسلامى گرفتار فشار زندگى و تنگدستى و محروميت بودند.
بخششهاى فراوان به كنيزكان
پادشاهان عباسى در بخشندگيهاى خو به كنيزكان و نوازندگان افراط مىكردند، هارون الرشيد به كنيز خود به نام «دنانير» در يك شب گلوبندى به بهاى سى هزار دينار عطا كرد. 17 و مقتدر عباسى به يكى از بستگان مورد علاقهاش درى قيمتى به وزن سه مثقال بخشيد. 18 اصفهانى مىنويسد: حمويه براى كنيز خودش به نام ذات الخال (خالدار) از جواهر فروشى، پيراهن بى آستين و چند گلوبند كرايه كرد به قيمت دوازده هزار هزار (12/000/000) دينار،وقتى كه هارون الرشيد ديد، تعجب كرد و از كنيز پرسيد، گفت: به كرايه گرفتهاند تا آرايش كند. هارون دستور داد همه آنها را خريدارى كردند و به آن كنيز بخشيد. .19 مقتدر عباسى اموال زيادى را در اختيار مىگرفت و با آنها به لهو و لعب مىپرداخت و از بين مىبرد و به زنان و كنيزان مىبخشيد. 20
متوكل، كنيزى به نام «فضل» داشت، او را روى صندلى مىنشاند، و او در حضور متوكل با شعرا به بحث و گفتگو مىپرداخت. و موقعى كه او را خريد به وى گفت: «آيا تو شاعر هم هستى؟»
- «آرى كسى كه مرا فروخته است، چنين مىپنداشت».
متوكل خنديد و رو به او كرد و گفت: «از اشعارت براى ما بخوان!» كنيز اشعارى خواند.
متوكل از اشعار وى خوشش آمد و دستور داد پنجاه هزار درهم به او دادند.21
به نمونههاى اندك از بخششهاى خلف به كنيزان، به عنوان دليل بر اين كه عباسيان، ثروتهاى مردم را به هدر مىدادند وبدون توجه به مصالح جامعه و پيشبرد وسايل زندگى آنان در راه هواهاى نفسانيشان صرف مىكردند، بسنده مىكنيم .
بخششهاى فراوان به شاعران
بار تبليغات در آن زمان بر دوش شعرا بود، آنها بودند كه فضايل گوناگون را براى پادشاهان عباسى نشر مىدادند و آنان را بر دشمنان علوى خود كه مبلغان عدالت اجتماعى در اسلام بودند، مقدم مىداشتند، از اين رو عباسيان به شعرا صله فراوانى ارزانى مىداشتند و اموال زيادى را بديشان مىبخشيدند، از جمله شاعرانى كه از اموال زيادى برخوردار شدند عبارتنداز:
1- ابو شبل برجمى
ابو شبل برجمى كوفى به متوكل وارد شد و قصيدهاى براى او سرود كه از سى بيت فراهم آمده بود...
متوكل پس از شنيدن قصيده، دستور داد سى هزار درهم به او دادند. 22
2- صولى
وقتى كه متوكل براى سه پسرش: منتصر، معتز و مؤيد از مردم بيعت گرفت كه پس از وى زمام امور را به دست بگيرند، به مردم بارعام داد تا بيايند و به او تبريك بگويند، صولى با علجه خودش را رساند و قصيدهاى خواند...
متوكل، پس از شنيدن اشعار دستور داد صد هزار درهم به او بدهند و ولى عهدهايش نيز همان قدر به او بخشيدند. 23
3- ابراهيم بن مدبر
ابراهيم بن مدبر از جمله كسانى بود كه به ثروت هنگفتى دست يافت، زمانى كه متوكل از مرض بهبود يافته بود، نزد وى رفت و قصيدهاى سرود...
متوكل با شنيدن اين مدايح شادمان شد و دستور داد به سرايندهاش پنجاه هزار درهم دادند و به وزيرش عبيدالله بن يحيى سفارش كرد، او را به كار مهمى بگمارند تا بهرهمند شود!
4- مروان بن ابى الجنوب
از جمله كسانى كه اموال زيادى را متوكل به او ارزانى داشت، مروان بن ابى الجنوب بود، كه شيفته مديحه گويى متوكل بود و قصيدهاى در مدح وى سرود .
به هر حال، وقتى كه مروان قصيدهاش را به پايان رساند، متوكل، پنجاه هزار درهم به وى داد..
راستى، چه وقت متوكل از خدا مىترسيد و يا براى خدا عظمتى قائل بود؟ در حالى كه او بدعتها و وقايع عظيمى در اسلام به وجود آورد! كسى كه تمام دوران زندگيش به هرزگى و عياشى وبى بند و بارى گذشت؟...
به هر حال، متوكل پس از شنيدن اين اشعار، صد هزار دينار نقدينه و طلا به اين شاعر جيره خوار داد... .
هنگامى كه متوكل براى پسرانش مجلسى ولايتعهدى منعقد كرد، مروان خطاب به او قصيدهاى را خواند...
متوكل پس از شنيدن آن اشعار دستور داد تا صد و بيست هزار درهم و پنجاه دست و يك استر و يك اسب و يك الاق به وى دادند.
5- بحترى
اما بحترى كه ملك الشعراى زمان خود بود، تمام سرمايههاى فكرى و ادبى خود را در راه ثناگويى متوكل گذراند، و لقبهاى والا و صفات نيكو به وى داده و ديوانش پر از مدايح اوست و متوكل اموال زيادى به او بخشيد و ثروت فراوانى را به او ارزانى داشت .
6- على بن جهم
متوكل اموال زيادى به على بن جهم بخشيد و او را مقرب خود ساخت تمام اينها به خاطر ثناگويى او و اظهار دشمنى با اهل بيت عليهم السلام بود كه بدگوييهاى تلخى از ايشان كرده و عباسيان را بر آنان مقدم مىداشت عباسيانى كه هيچ نيكى و فضيلتى در آنها وجود نداشت، جز پيروزى و دست يافتن بر حكومت ظالمانه كه امت اسلامى را دچار بدترين ظلم و جور خود ساختند!
به همين مقدار اندك از بذل و بخششهاى عظيم، به شاعرانى كه از مهمترين وسايل تبليغات آن زمان بودند، بسنده مىكنيم... و اين مقدار از بذل و بخشش بيانگر ميزان ولخرجى و ريخت و پاش اين پادشاهان، از ثروتهاى مسلمين و بازيچه قرار دادن اقتصاد عمومى و به كار گرفتن سرمايهها در راه استحكام سلطنت است، بدون اين كه چيزى از اين سرمايهها را در راه پيشبرد اقتصاد عمومى و گسترش رفاه توده مردم صرف كنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 110]