واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: خراسان: فکر می کردم نامزدم باید از همه زن ها زیباتر و باکلاس تر باشد و همیشه از او می خواستم آرایش غلیظ داشته باشد و لباس های جلف بپوشد. اصلا با همین تصورها بود که عاشق ناهید شدم و خانواده ام را مجبور کردم که به خواستگاری اش بروند.
داماد جوان در دایره اجتماعی کلانتری ۱۲مشهد افزود: من و همسرم که عقد کردیم از همان لحظه اول با پدر و مادرم اختلاف پیدا کردیم چون والدینم از نوع حرکات و رفتار و حتی لباس پوشیدن او در خانه نیز ایراد می گرفتند. پدرم می گفت به صلاح نیست که همسر تو در حضور برادران و شوهر خواهرت شرم و حیا را کنار بگذارد و با لباس های زننده ظاهر بشود اما افسوس که هرچه او بیشتر جوش می زد و حرص می خورد، لج بازی هایم بیشتر می شد و با خودم تصور می کردم چون والدینم از روز اول با ازدواج ما موافق نبوده اند می خواهند ناهید را در حضورم ضایع کنند.
میلاد اشک هایش را پاک کرد و افزود: هنوز ۳ماه از مراسم عقدکنان ما نگذشته بود که یک روز شوهر خواهرم مرا صدا زد و خیلی خودمانی گفت: ناهید مثل خواهرم می باشد ولی مثل این که اشتباهی بلوتوث بسیار زننده ای را برایم ارسال کرده است بهتر است او را نصیحت کنی تا از این تصاویر زشت دوری کند.
من با عصبانیت به سراغ نامزدم رفتم و موضوع را از او جویا شدم. ناهید با زبانی چرب و نرم گفت: شوهر خواهرت آدم بد چشم و هوسرانی است و چون به او کم توجهی کرده ام می خواهد مرا پیش تو خراب کند و ...
با شنیدن این حرف ها از کوره در رفتم و دامادمان را مورد ضرب و شتم قرار دادم. مدتی از این ماجرا گذشت و این بار برادرم از حرکات و رفتار نامزدم گلایه داشت که من با غرور به او گفتم احترام خودت را حفظ کن در غیر این صورت بلایی به سرت می آورم که زن و بچه ات تا ابد لباس سیاه بپوشند و برایت عزاداری کنند.
با این وضعیت برادر بزرگم و شوهر خواهرم کمتر به خانه پدری ام رفت و آمد می کردند اما چند روز قبل مادرم مرا صدا زد و گفت: این سی دی را ناهید برای خواهرت آورده است و گویا می خواهد این بچه را از راه به در کند. با تعجب سی دی را گرفتم و به داخل اتاقم رفتم. متاسفانه وقتی که تصاویر آن را چک کردم متوجه شدم سی دی مستهجن است در این لحظه سرم سوت کشید و از مادرم خواستم در این باره به کسی چیزی نگوید تا این معمای کثیف را خودم حل کنم.
من چند روز ناهید را به طور نامحسوس زیرنظر گرفتم و فهمیدم که نامزدم زمینه ارتباط خیابانی خواهرم با پسری جوان را فراهم کرده است و ...!
با روشن شدن این واقعیت تلخ، سرم به سنگ زمانه خورد و با گریه از پدر و مادرم خواستم کمکم کنند. ما زمانی که موضوع را بسیار دوستانه با خواهر کوچکم درمیان گذاشتیم اعتراف کرد که ناهید با پسری جوان دوست است و او را نیز فریب داده تا با پسری ارتباط برقرار کند.
داماد جوان افزود: می خواهم همسرم را طلاق بدهم ولی به دلیل اشتباهی که در انتخاب همسر داشته ام و شکست عاطفی که خورده ام خیلی پشیمان هستم. در پایان به تمام پسرهای همسن و سال خودم می گویم در زمان انتخاب همسر به عفت، نجابت، حجاب و خانواده دختر مورد نظر توجه کنید چرا که هرکس شرم و حیا را زیرپا بگذارد از ارتکاب هیچ گناهی ترس نخواهد داشت!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]