واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: آشنايي با آثار و بركات فردي و اجتماعي قيام سيدالشهداء(ع)
گروه خبرنگاران افتخاري / نجيبه خروشي : قيام خونين امام حسين(ع) سراسر آموزنده است، در اين نوشتار به آثار و بركات فردي و اجتماعي قيام سيدالشهداء (ع) ميپردازيم.
امام حسين (ع) فرمود: «خدمت رسول خدا (ص) شرفياب شدم در حاليكه ابي بن كعب هم آنجا بود. حضرت رسول اكرم(ص) فرمود: مرحبا به تو، اي ابا عبدالله، اي زينت آسمانها و زمين.
ابي گفت: چگونه او زينت آسمانها و زمين است در صورتي كه كسي غير از تو چنين نيست؟ حضرت فرمود: اي ابي، قسم به كسي كه مرا به حق به نبوت مبعوث كرد، حسين بن علي در آسمان بزرگتر از روي زمين است، و همانا بر طرف راست عرش الهي نوشته شده است كه او چراغ هدايت و كشتي نجات است».
1 يكي از بركات فردي حضرت سيدالشهدا (ع) اين است كه او «چراغ هدايت» و «كشتي نجات» است. اگر چه همه پيامبران و امامان(ع) چراغها و انوار هدايت و كشتيهاي نجات و رهايياند، چنانكه پيامبر اسلام(ص) فرمود:«انما مثل اهل بيتي فيكم كمثل سفينة نوح من دخلها نجا، و من تخلف عنها هلك».2همانا خاندان و اهل بيت من در ميان شما مانند كتشي نوح است كه هر كس داخل آن شود نجات پيدا كرده و هر كس كه از آن تخلف كند هلاك خواهد شد.
اما كشتي نجات حسين(ع) حركتش بر امواج توفنده و گسترده دريا، سريعتر و لنگر انداختن و پهلو گرفتن آن بر ساحلهاي نجات آسانتر بوده و دايره بهرهوري و استفاده از نور مشعل وجود حسين(ع) وسيع تر است. در آن زماني كه امواج بلند و سهمگين فساد و گناه بر پيكره نيمهجان جامعه اسلامي، و جان و دل مسلمانان، تازيانه مرگ مي زد و گرداب حوادث و توطئهها و پليدي ها، خفتگان در بستر غفلت را بيرحمانه به قعر تاريكي و تباهي مي كشيد، اين حسين بود كه با قيام و نهضت الهي خود و شهادت و اسارت اهل بيت خويش، گرفتاران در اين اوضاع خطرناك را از درياي پر تلاطم ساخته شده به دست فتنهگر «بني اميه» نجات بخشيد و با كشتي رهايي خود، اين خفتگان و غافلان و گرفتاران را به ساحل نجات رهنمون نمود.
آري، حسين(ع)«مصباح الهدي » است تا در اين ظلمتكده خاك، دليل و راهنماي راه باشد؛ و«سفينة النجاة» است تا در اقيانوس متلاطم فتنهها و ضلالتها، غرق شدگان را كه كشتي شكسته بودند فرياد رس باشد. 2- محبت مكنون از جمله احاديث نبوي كه در واقع بيانگر تأثير پذيري معنوي مردم از وجود مبارك سيدالشهداء(ع) ميباشد، حديثي است كه فرمود: «ان للحسين محبة مكنونة في قلوب المؤمنين ». 3 در كانون دلهاي مؤمنين، محبتي نهفته و ويژه نسبت به حسين وجود دارد. كيست كه نام حسين(ع) را بشنود و فردي از افراد بشر يا تني از اولاد انسان باشد و حالت انقلاب و انكسار و دلباختگي براي او فراهم نشود؟
محبت حسين(ع) دلها را به التهاب در آورده و جگرها را گداخته و مذاب ميسازد، و شورش دل و آتش درون را به ريزش قطرات اشك از ديدگان، آشكارا و عيان ميكند. در كجاي دنيا ديده مي شود كه شيعه و دوستدار حسين در آنجا باشد و اقامه عزاي حسيني نكند. كيست كه پس از دادن عزيزترين محبوب و مطلوب خود به اندك فاصله و مختصر وقت و گذشتن كمتر زماني، آن مصيبت را فراموش نكند؛ جز مصيبت حسين (ع) كه با اين همه طول زمان و گذشتن قرنها، روز به روز اين مصيبت تازهتر و شور و شرارهاش بيشتر و بلندتر ميگردد.
آيا نه اين، جذبه عشق و علاقه و تأثير محبت و فرط دلبستگي و دلباختگي علاقهمندان نسبت به آن امام محبوب است؟ و اي بسا، نامحرمان در برابر عظمت و جلالت حسيني تسليم شده و به تواضع و تكريم در مقابل نام مبارك حسين و جلال و مقام او قد خويش به تعظيم و تسليم خم نموده و به دين و آيين حسيني گراييده و از اكسير محبت او مس خود را طلاي ناب و زر خالص ميگردانند.
براستي، سنت الهي چنين بوده كه محبت امامي كه مسير تاريخ را عوض كرده و دين الهي را نجات مي بخشد به گونهاي خاص در دل و جان مسلمين و مؤمنين قرار گيرد، حتي كساني كه مقابل حسين (ع) قرار گرفتند به قول فرزدق: «دلهايشان با او بود، اگر چه بر اثر دنيا پرستي شمشيرهايشان بر روي او كشيده شد».
چه رسد به مؤمنيني كه عشق و محبت او با گل آنان سرشته شده است. حتي محبت حسين (ع) در دل و جان رسول اكرم (ص) نيز ريشه دوانيده بود، به طوري كه مي فرمود:«هر گاه كه به فرزندم حسين مينگرم، گرسنگي و اندوه از وجودم رخت بر ميبندد» .4 و نيز مي فرمود:«بار خدايا، من حسين را دوست دارم و آنان كه دوستدار او هستند نيز دوست دارم ». 5 راه حسين(ع) راه دل است، و هرگاه عاشقي به دل توجه كند او را پيدا ميكند.
لذا در برخي روايات وارد است كه: «قبر او در دلهاي دوستداران اوست». سلام از دور و از نزديك بهر او بود يكسان بلي قبر شريف او دل اهل يقين باشد آري، دل مؤمن جايگاه تابش نور پر فروغ و احياگر حسين است. و هرگاه عشق و محبت فراتر از آفاق ظاهري و مادي باشد، رنگ ابديت به خود ميگيرد، زيرا پيوند اين محبت در حريم حب خدا بوده است و بقاي آن به بقاي فيض ذات سرمدي، جاودانه است. يكي ديگر از بركات فردي سيدالشهدا (ع) كه از ارزش معنوي بسياري برخوردار است، اين است كه نه امام معصوم (ع) بعد از او از فرزندان گرامي آن حضرت ميباشند، و نسل امامان به بركت وجود او ادامه يافت.
چنانكه از امام باقر و امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمودند: «خداوند عوض قتل امام حسين(ع) چهار ويژگي به آن حضرت عطا فرموده است : اول - امامت را در ذريه او قرار داده است. دوم - شفا را در تربت آن جناب قرار داده. سوم - كنار و زير قبه او دعا مستجاب ميباشد.
چهارم - ايام زيارت كنندگان او از عمرشان حساب نميشود». 6 از طرفي در روايات بر اين امر تصريح شده كه علي بن الحسين(ع) بعد از پدر به امامت رسيده است. چنانكه عبدالله بن عتبه روايت كرده: خدمت امام حسين(ع) بودم كه پسر كوچكترش«علي» وارد شد. (يعني حضرت سجاد(ع) كه از علي اكبر كوچكتر بوده است. و اين واقعه قبل از تولد علي اصغر ميباشد). تا آنجا كه ميگويد: عرض كردم : اگر آن امري كه از آن به خدا پناه ميبرم اتفاق افتاد، به چه كسي رجوع كنيم؟ (يعني امام بعد از شما كيست؟) فرمود: به اين پسرم: علي،او امام و پدر امامان است...»
7. روايت در اين زمينه زيادتر از آن است كه در اين مختصر بدانها پرداخته شود، ضمن اينكه ادامه امامت از ذريه امام حسين(ع) به خاطر مشهور بودن آن، نيازي به استدلال روايي بيشتر از آنچه ذكر شده، ندارد. باري، استمرار خط مستقيم و هدايتگر امامت به بركت وجود مقدس سيدالشهدا(ع) است، و اين از بزرگترين بركت هاي فردي و معنوي آن حضرت است . 3- شفاعت يكي ديگر از آثار و بركات فردي سيد الشهدا (ع) كه در نزد شيعيان اهميت و جايگاهي خاص دارد شفاعت در آخرت است.
شفاعت از ماده«شفع» به معني ضميمه كردن چيزي به همانند اوست، و از اينجا روشن مي شود كه بايد نوعي شباهت و همانندي در ميان آن دو بوده باشد، هر چند تفاوت هايي نيز در ميان آنها ديده شود. به همين دليل، شفاعت به مفهوم قرآني آن بدين معني است كه: انسان گنهكار به خاطر پارهاي از جنبههاي مثبت (مانند ايمان يا انجام بعضي از اعمال شايسته) شباهتي با اولياي الهي پيدا كند و آنها با عنايت و كمك هاي خود، او را به سوي كمال سوق دهند و از پيشگاه خدا تقاضاي عفو كند. و به تعبير ديگر حقيقت شفاعت، قرار گرفتن موجودي قوي تر و برتر، در كنار موجودي ضعيف تر، و ياري رساندن به او براي پيمودن مراتب كمال است.
شفاعت در جوامع انساني غالباً همان پارتي بازي و استفاده از رابطه است. اما شفاعت مورد نظر در قرآن كريم و روايات اسلامي، متوجه شايستگيهاي افراد است نه روابط شخصي بين شفاعت كننده و شفاعت شونده. شفاعت اقسامي دارد كه برخي از آنها نادرست و ظالمانه است و در دستگاه الهي وجود ندارد، ولي برخي صحيح و عادلانه است و وجود دارد. شفاعت غلط بر هم زننده قانون و ضد آن است، ولي شفاعت صحيح حافظ و تأييد كننده قانون است.
شفاعت غلط آن است كه كسي بخواهد از راه پارتي بازي جلوي اجراي قانون را بگيرد. برحسب چنين تصوراتي از شفاعت، مجرم بر خلاف خواست قانونگذار و بر خلاف هدف قوانين اقدام ميكند و از راه توسل به پارتي بر اراده قانونگذار و هدف قانون چيره ميگردد.
اينگونه شفاعت، در دنيا ظلم است و در آخرت غير ممكن. ايرادهايي كه بر شفاعت ميشود بر همين قسم از شفاعت وارد است، و اين همان است كه قرآن كريم آن را نفي فرموده است. شفاعت صحيح، نوعي ديگر از شفاعت است كه در آن نه استثنا و تبعيض وجود دارد و نه نقض قوانين و نه مستلزم غلبه بر اراده قانونگذار است. قرآن اين نوع شفاعت را صريحاً تأكيد كرده است كه اين نيز بر دو قسماست: 1- شفاعت«رهبري» يا شفاعت«عمل». 2- شفاعت«مغفرت» يا شفاعت«فضل». نوع اول شامل نجات از عذاب و نيل به حسنات و حتي بالا رفتن درجات است و نوع دوم شفاعتي است كه تأثير آن در از بين بردن عذاب و در مغفرت گناهان است و حداكثر ممكن است سبب وصول به حسنات و ثوابها هم بشود ولي بالا برنده درجه شخص نخواهد بود.
با توجه به آنچه به طور اجمال در خصوص شفاعت گفته شد، لازم به ذكر است كه يكي از شفاعت كنندگان از اهل بيت، حضرت سيدالشهدا (ع) است، ولي آن حضرت شفيع كساني است كه از مكتب او هدايت يافتهاند، نه شفيع كساني كه مكتبش را وسيله گمراهي ساختهاند. قرآن و مكتب حسيني ريسمان هايي هستند كه قدرت دارند بشر را از چاه نگون بختي به اوج سعادت بالا برند: يكي«حبل من الله» و دومي«حبل من الناس » است؛ ولي اگر كسي از اين دو حبل الهي سوء استفاده نمود، جرم از ريسمان نيست، علت اين است كه او در سر سوداي بالا رفتن نداشته است، و البته چنين مردمي به وسيله قرآن و مكتب حسيني به قعر دوزخ برده ميشوند.
8 شفاعت به معني وسيع كلمه، در هر سه عالم (دنيا، برزخ و آخرت) صورت ميپذيرد، هر چند محل اصلي شفاعت و آثار مهم آن در قيامت و براي نجات ازعذاب دوزخ است، از اين رو سيدالشهداء هم در دنيا، هم در برخ و هم در آخرت شفيع دوستداران و شيعيان حقيقياش بوده و خواهد بود. چنانكه در روايتي از اميرالمؤمنين(ع) آمده است: «براي ما شفاعت است و براي دوستان ما نيز شفاعت است » .9 و در روايتي ديگر آمده است: «شافعان امامان هستند و دوستان مؤمنانند» 10. و معلوم است كه امام حسين(ع) يكي از امامان معصوم بوده كه در قيامت و محشر كبري از شيعيان و دوستانش شفاعت ميكند.
به طوري كه يكي از روايان گويد: روايتي از قول ابي عبدالله الحسين(ع) به من رسيده بود كه آقا فرموده است: «هر كس پس از مرگ من مرا زيارت كند، پس از مرگش من هم او را زيارت مي نمايم». اين روايت در ذهن من بود، تا اينكه شبي در عالم واقع ابي عبدالله الحسين (ع) را ديدم، گفتم: آقا اين روايت درست است و از شماست؟ «قال: نعم، و لو كان في النار اخرجته منها» فرمود: آري، هر چند در آتش باشد او را بيرون مي آورم.
عرض كردم: آيا از اين به بعد اين روايت رابدون واسطه از خود شما نقل نمايم؟فرمود: آري.
11 به محشر كه كسي نيست غمخوار كس شفيع محبان، حسين است و بس 4- دوستداران حسين و دوستان دوستداران او بهشتياند يكي ديگر از آثار و بركات فردي سيد الشهدا(ع) كه در سراي ديگر ظهور كرده و جلوهنمايي ميكند، بهشتي شدن دوستداران و حتي دوستان و دوستداران آن حضرت است. چنانكه حذيفة بن يمان گويد: رسول خدا(ص) را ديدم كه دست حسين بن علي (ع) را در دست خودگرفته بود و ميفرمود: «يا ايها الناس، هذا الحسين بن علي فاعرفوه، فو الذي بيده، انه لفي الجنة، و محبه في الجنة، و محبي محبيه في الجنة»
12. اي مردم، اين حسين بن علي است، او را بشناسيد؛ سوگند به آن خدايي كه جانم به دست اوست، براستي او در بهشت است، و دوستدار او نيز در بهشت است، و دوستدار دوستدار او نيز در بهشت ميباشد. و از امام موسي بن جعفر(ع) روايت شده كه فرمود:«رسول خدا (ص) دست حسن و حسين(ع) را گرفت و فرمود: «هر كس اين دو پسر و پدر و مادر آنان را دوست داشته باشد، روز قيامت در درجه من با من خواهد بود»
13. و نيز رسول خدا(ص) فرمود: «آگاه باشيد، همانا حسين(ع) دري از درهاي بهشت است، هر كس با او دشمني كند خدا بوي بهشت را بر او حرام ميكند» 14. و معلوم است كه اين مقام عظيم تنها با محبت ظاهري حاصل نميشود، بلكه مقصود، محبت خاصي است كه مخصوص كساني ميباشد كه در درجات بالاي ايمان هستند. اگر چه دوستي و محبت امامان معصوم و امام حسين(ع) ثمر بخش است ولي احراز مقام والاي معيت با رسول خدا(ص) در بهشت برين، محبتي فراتر از ظاهر ميطلبد.
********************************************************************
پينوشتها: 1 .فرائد السمطين، جويني خراساني، ج 2 ص 155 2 .فرائد السمطين، جويني خراساني، ج 2 ص 246 3 .حماسهء حسيني، استاد شهيد مطهري، ج 3 ص 247 4 .بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 43، ص 309 5 .بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 43، ص 281 6 .وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج 10 ص 329 7 .اثبات الهداة، شيخ حر عاملي، ج 5 ص 215 8 .اقتباس از كتاب عدل الهي، استاد شهيد مطهري، ص 241تا 246 9 .خصال، شيخ صدوق، ص 624 10. المحاسن، ابي جعفر برقي، ج 1 ص 293 11 .نقل از كتاب «قيام حسيني» آيت الله شهيد دستغيب، ص 105 12 .بحارالانوار، علامهء مجلسي، ج 43، ص 262 13 .منتخب كامل الزيارات، ابن قولويه، ص 32 14 .سفينة البحار، محدث قمي، ج 1 ص 257 منبع:بلاغ
چهارشنبه 16 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 382]