محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831440263
بررسي نوآوريهاي امام خميني(ره) در انديشههاي سياسي و ديني
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بررسي نوآوريهاي امام خميني(ره) در انديشههاي سياسي و ديني
گروه خبرنگاران افتخاري / نجيبه خروشي : امام خميني(ره) با طرح نظام جمهوري اسلامي كه از تلفيق دو ركن ركين اسلاميت و جمهوريت شكل گرفت، باني نوآوري در انديشه سياسي اسلام شد. امام خميني(ره) نظام سياسي اسلام را نه در قالب يك حكومت نخبگان ديني خواستار بود و نه در شكل جمهوري مطلق. او با طرح نظريه «جمهوري اسلامي، نه يك كلمه كم و نه يك كلمه بيش» مدل جديدي را طراحي كرد كه عموم مسلمانان با حضور انواع گوناگون سلايق سياسي، اقتصادي و فرهنگي در چارچوب كليات نظام سياسي بتوانند قدرت انتخاب داشته باشند.
به تعبير ديگر، امام راحل به نوعي دموكراسي ايراني در چارچوب كليت نظام سياسي كشور معتقد بودند. آنچه اين نظر را تقويت ميكند، موافقت امام خميني با تشكيل مجمع روحانيون مبارز و انشعاب اين جريان روحاني سياسي از جامعه روحانيت مبارز بود كه برخي از بزرگان، اين جدايي را درست نميدانستند، اما امام خميني اين موضوع را تأييد كردند.
امام خميني با طرح موضوع استقلال سياسي، آن هم در سال 1357 كه جهان دوقطبي بر روابط بينالملل حاكم بود، انقلابي در روابط بينالملل به وجود آوردند. امام راحل يك سياستمدار اخلاقمدار بودند كه توانستند با پيوند عرفان و سياست جايگاه ممتازي براي هميشه در تاريخ سياست داشته باشند.
ايشان شخصيتي فرهمند (داراي جاذبه كاريزماتيك) و ذوابعاد بودند و شخصيت اين بزرگمرد تاريخ معاصر ايران را ميتوان از مناظر گوناگون تحليل كرد. با اين وصف، اين موضوع قابل توجه و مهم به جهت اهميت و نو بودن آن، بعد از رحلت امام كمتر مورد توجه قرار گرفت و انتظار ميرود عالمان روشنبين حوزه بيش از گذشته به اين مقوله بپردازند.
اين مقاله در حد حوصله خوانندگان نشريه اطلاعرساني درونسازماني (بشري)، به بررسي رهيافت نوآوري در انديشه سياسي و ديني حضرت امام خميني (قدس سره) ميپردازد. امام خميني(ره) و معجزه انقلاب اسلامي در تبيين و تفسير حقيقت انقلاب امام خميني(ره) بايد گفت دنيا با وقوع انقلاب اسلامي ايران، شاهد رخداد يك معجزه عظيم الهي بود و اين واقعيتي است كه بارها حضرت امام(ره) بر آن تأكيد كردند: «يك تحول روحي درجامعه پيدا شد كه من غير از آنكه بگويم يك معجزه بود يك اراده الهي بود، نميتوانم اسم ديگري رويش بگذارم.» و باز ميفرمايند: «در اينجا حساب الهي است، اين جا دست خداست، اشخاص نميتوانند يك همچو قدرتي ايجاد كنند... اين اراده الهي است كه تمام حسابهاي حسابگران مادي را باطل كرد.» بسياري از شخصيتهاي غير مسلمان نيز با تأكيد بر عدم گنجايش جريان انقلاب اسلامي در چارچوب محاسبات مادي، بر اعجاز انقلاب اسلامي صحه ميگذارند.
«رابرت كالستون» دانشمند كانادايي در اينخصوص ميگويد: «از نظر من كه يك غربي و فرد غير مسلمان هستم اين معجزه است كه يك انقلاب مكتبي و الهي بتواند در جهان امروز اينطور تحقق پيدا كرده و در جهت استقرار عدالت به پيش رود. اين انقلاب بدون شك از جانب خداوند حمايت ميشود.» امام خميني، انقلاب و قدرتنمايي اسلام انقلاب اسلامي در يكي از حساسترين نقاط جهان همچون زلزلهاي غير مترقبه، اردوگاه آرام و بيدغدغه استكبار را بهشدت به لرزه درآورد. با وقوع انقلاب اسلامي ايران براي اولين بار يك كشور مسلمان به طور موفقيتآميزي قدرتهاي بزرگ غربي را به مبارزه طلبيد و منافع مادي آنها را با خطر جدي مواجه ساخت.
از نظر سمبوليك، انقلاب ايران نخستين پيروزي مسلمين بر غرب از قرن 16 ميلادي به اين طرف محسوب ميشود. نكته اينجاست كه اسلام عامل هدايتكننده اين انقلاب بوده و هيچيك از ايسمهاي غربي، ناسيوناليسم، كاپيتاليسم، كمونيسم و سوسياليسم در آن نقشي نداشتند. قدرتهاي بزرگ غربي در مواجهه با نوآوريهاي بيبديلي كه امام راحل(ره) و انقلاب اسلامي آفريده بودند با پتانسيل نهفته و قدرت اسلام آشنا شدند.
همانزمان روزنامه تايمز در اينباره نوشت: اوجگيري خيزش مذهبي به دنبال بركناري شاه توسط امام خميني در ايران جريان يافت و سراسر جهان را درنورديد و در زمستان سال 1357 دنياي غرب به دليل انقلاب ايران بار ديگر اسلام را كشف كرد... ما غربيها خيلي زود فهميديم كه «الله اكبر» در عربي به معناي خداي بزرگ است. امام و انقلاب، دو پديده انفكاكناپذير نيك ميدانيم انقلاب اسلامي ايران كه بر اساس افكار بلند و انديشه متعالي و نوآورانه حضرت امام(ره) تكوين يافته است، همواره در عوامل پيدايش، طرح شعارهاي محوري، تعيين اهداف، آرمانهاي بلند و راهكارهاي وصول به آن با باورها و اعتقادها و آرمانهاي اين شخصيت بزرگ، پيوندي ناگسستني داشته است.
از اين رو مقام معظم رهبري با انگشت نهادن بر اين مهم به همگان متذكر گرديدهاند كه انقلاب اسلامي و امام خميني(ره) دو پديده انفكاكناپذيرند و تحليل انقلاب اسلامي بدون شناخت شخصيت رهبر بزرگ آن ممكن نيست. تحليلگران تحولات سياسي و اجتماعي جهان كه مسائل انقلاب اسلامي را به طور دائم تعقيب مينمايند به واقعيت فوق به انحاء مختلف اعتراف كردهاند.
مثلا روزنامه انگليسي گاردين طي تحليلي درباره انقلاب اسلامي نوشت: «نقش آيتالله خميني(ره) در انقلاب عظيمي كه در ايران رخ داد بياندازه مركزي و مهم بود و ترديدي نيست كه آيتالله، سنگ بناي اصلي اين انقلاب بوده است.»
انديشه بديع امام، موجد انقلابي استثنايي اساسا ريشه اين واقعيت مهم را كه «انقلاب اسلامي ايران در ذات خود هيچ شباهتي با انقلابهاي ديگري كه در قرن حاضر به وقوع پيوسته نداشته است» بايد در پيوند انفكاكناپذير انقلاب اسلامي و حضرت امام خميني(ره) جستجو نمود. از رهگذر پيوند تنگاتنگ انقلاب اسلامي با انديشه نوآورانه و شخصيت جامع امام، تمايز غير قابل انكار انقلاب اسلامي از ساير انقلابهاي بزرگ جهان در قرن بيستم شكل ميپذيرد.
امام در تعريف و تبيين اهداف انقلاب اسلامي و رهبري جريان مبارزه، مواجهه با قدرتهاي افزونطلب و تاكتيكها و روشهاي حفظ و استمرار دستاوردهاي انقلاب اسلامي، داراي دكترين سياسي ويژه و منحصر به فرد بودند. دكترين سياسي امام بر پايه مباني ثابت، استوار و اعتقاد عميق به غيب و امداد غيبي، ايمان خللناپذير به تعاليم اسلام و وحي، اتكاء و توكل راسخ بر قدرت لايزال الهي، تكليفمداري مطلق و... قرار داشت؛ دكتريني سياسي كه «به اعتراف تحليلگران غربي، غرب از شناخت آن عاجز مانده است». به تعبير دقيقتر، انديشه سياسي بديع امام كه پايه اصلي و عنصر حياتي شروع و استمرار جريان انقلاب اسلامي بوده است نتيجه منطقي تفسير عرفاني ايشان از هستي و معناي وجودي انسان و... است.
امام با بهرهگيري از انديشه نو و ريشهدار الهي خود در صحنه سياست بينالملل نه تنها با توفيق در سرنگوني رژيم قدرتمند پهلوي به هدايت جريان جهاني انقلاب اسلامي پرداخت، بلكه با ارائه تفكري جديد، فرهنگي، كاملاً ديني و الهي و نفي آموزههاي مكاتب مادي «مدنيت غرب را نيز به چالش كشاند.» به اين لحاظ «نوآوري امام نسبت به دنياي معاصر، قبل از آنكه در سطح عمل سياسي باشد در افق انديشه سياسي اوست.»
انديشه سياسي حضرت امام نسبت به دنياي معاصر، داراي نوآوريهاي فراواني است و ميتوان گفت كه نقطه عطفي را براي انديشه سياسي معاصر به وجود آورد. حضرت امام بر مبناي اين انديشه سياسي بديع خود، بزرگترين انقلاب اجتماعي قرن بيستم را كه در نظر تحليلگران بينالمللي در چارچوب معيارهاي سنجش ساير انقلابهاي بزرگ جهان نميگنجيد، به حركت درآوردند.
چنان كه ميشل فوكو فيلسوف و جامعهشناس برجسته فرانسوي در نوشتههاي خود با اشاره به سفري كه در كوران حوادث انقلاب (سال 57) به ايران داشته و با اشاره به نظريات برخي از تحليلگران غربي كه جريان انقلاب ايران را عبور يك جامعه غير مدرن و سنتي به مدرن تفسير ميكردند، با معيار قرار دادن وقايع عيني و تحولات جاري كه از نزديك مشاهده نموده مينويسد: من قبول دارم كه از قرن هيجدهم به بعد هر تحول اجتماعي كه اتفاق افتاده در نتيجه بسط مدرنيته بوده اما انقلاب ايران تنها حركت اجتماعياي است كه در برابر مدرنيته قرار دارد.
در واقع «فوكو ميپذيرد كه انقلاب اسلامي ايران قدمت دويست ساله اقتدار انديشههاي سياسي غرب را با همه سوابق چند صد سالهاش به چالش كشانده است. اين انقلاب حرف تازهاي دارد و ويژگي بارز انديشه بديع سياسي حضرت امام(ره) نيز همين است.
شما در انديشههاي سياسي غرب اگر چه اختلافات فراواني ميبينيد اما همه آنها در يك نقطه مشتركاند و آن نفي هويت ديني است. حال آنكه ويژگي بارز انديشه بديع سياسي امام راحل «هويت ديني» آن است كه انديشهاي را فراتر از چارچوب كلان انديشه سكولار غربي مطرح كرد.
دقيقاً به دليل برخورداري حضرت امام(ره) از اين انديشه سياسي نو كه بر مبناي تعاليم اسلامي و فقه غني شيعه استوار گرديده بود انقلاب اسلامي صورت پذيرفت و به همين دليل از ابتدا هر چه زمان بيشتري از مراحل آغاز، رشد و بالندگي انقلاب ميگذشت اين واقعيت بيشتر بر همگان عيان گشت كه «انقلاب اسلامي از همه انقلابها جداست.»
بر اين اساس طراح و معمار كبير انقلاب اسلامي همواره با تأكيد بر پيوند عميق و ناگسستني انقلاب اسلامي ايران با آموزههاي اسلامي و تعاليم ديني بر استثنايي بودن آن تأكيد مينمودند، چنانكه در وصيتنامه سياسي و الهي خود با بيان اين مطلب كه «ما ميدانيم اين انقلاب كه دست جهانخواران را از ايران بزرگ كوتاه كرد با تأييدات غيبي پيروز گرديد» تأكيد نمودند: «بنابراين نبايد شك كرد كه انقلاب اسلامي از همه انقلابها جداست؛ هم در پيدايش و هم دركيفيت مبارزه و هم درانگيزه انقلاب و قيام.
ترديدي نيست كه اين تحفه الهي و غيبي بود كه از جانب خداوند منان براي ملت مظلوم و غارتزده عنايت شده است...» امام خميني و نوآوري در مبارزه آيتالله يوسف صانعي در نوشتهاي كوتاه در پايگاه اطلاعرساني خود با عنوان «امام خميني و قرائتي نوين از دين» به ذكر نوآوريهاي امام راحل در انديشههاي ديني پرداخته است.
به اعتقاد ايشان آنچه كه به طور خلاصه ميتوان در اين زمينه بيان كرد آن است كه علما در گذشته مبارزه ميكردند، اما با حضور ظالم در رأس قدرت يا سران قدرت كاري نداشتند و با امور ديگر مبارزه مينمودند. حتي ميرزاي شيرازي بزرگ كه آن فتواي ارزنده را صادر ميكند مستقيماً با ناصرالدينشاه مخالفت نميكند، بلكه استعمال دخانيات را به مثابه جنگ با امام زمان(عج) ميداند و نميگويد ناصرالدين شاه نباشد، بلكه ميگويد اين قرارداد ذلتبار و ننگين است.
مرحوم مدرس مبارزه ميكرد، اما به عنوان رئيس مجلس. آخوند خراساني و حاجآقانورالله اصفهاني مبارزه كردند، اما مبارزهشان مبارزه با استبداد بود نه با سلطنت. هيچيك از مبارزات روحانيت در طول تاريخ مبارزه با نفس حاكميت طاغوت و سلاطين نبود؛ بلكه با فرض پذيرش حاكميت آنها، با برخي عملكردها مبارزه ميكردند.
آيتالله كاشاني هم كه سابقه مبارزاتي فراواني دارد، در پست رياست مجلس شوراي ملي مبارزه ميكند. اما حضرت امام از ابتدا كه مبارزه را آغاز كرد با رأس حكومت و اصل سلطنت مبارزه كرد، مانند مبارزه حضرت اباعبداللهالحسين(ع) كه با خود يزيد و اساس سلطنت او بود. در صورتي كه ديگران در كنار سلطنت و با پذيرش سلطنت با امور ديگر مبارزه ميكردند. هيچيك از علماي ما اينگونه مبارزه نكردهاند.
البته چنين مبارزهاي از خود گذشتگي لازم دارد. پس از جريان انجمنهاي ايالتي و ولايتي كه فيضيه را كوبيدند و طلاب را شهيد كردند، مدتي از سوي امام اطلاعيهاي منتشر نميشد و در مجالس علما شركت نميكرد. سر و صدا به راه افتاد و حتي براي دوستان و علاقهمندان امام سؤال پيش آمد. امامي كه مبارزه را آغاز كرد چرا ادامه نميدهد؟ بعداً معلوم شد كه امام ميخواست با آقايان علما اتمام حجت كند كه اگر تا حالا مبارزه با دولت بود، از اين پس مبارزه با شاه است و مبارزه با شاه خطرناك است، آيا حاضريد كه جانتان را به خطر بيندازيد؟
راه من مبارزه با شاه است. البته بعضي از آقايان ميگفتند چگونه ميشود با شاه مبارزه كرد؟ آنها در چهلم شهداي فيضيه اطلاعيه آنچناني ندادند. اما اطلاعيه معروف امام صادر شد كه شاهدوستي يعني آدمكشي و كشتن طلاب. شاهدوستي يعني غارت اموال ناچيز طلاب. شاهدوستي يعني كتابسوزي. لبه تيز اين اطلاعيه متوجه سلطنت و شخص شاه بود.
نتيجه مبارزات علما در گذشته، مقطعي بود. با رفتن شهيد مدرس همان وضع سابق ادامه مييافت، با رفتن آيتالله كاشاني همان قضاياي نادرست دنبال ميشد، اما نتيجه مبارزه امام از بين رفتن سلطنت و تأسيس حكومت اسلامي بود كه احكام الهي در آن به اجرا درآيد.
امتياز حضرت امام در طرح حكومت اسلامي در اين زمينه دو مطلب وجود دارد: يكي اينكه چرا حضرت امام كه مثل ديگر فقيهان «جواهر» و «حدائق» خوانده بود به فكر حكومت افتاد؟ و ديگر آنكه اين حكومتي كه امام ميديد از كجا سرچشمه ميگرفت؟ امام با بينشي كه در سايه شكوفايي استعداد خود با تقوا و زهد و به عبارت ديگر با عرفان به وجود آورده بود، به احكام اسلامي مينگريست. حضرت امام(ره) در بحث زكات فرمودند: «به نظر من زكات را بايد در يكجا جمع كرد و در اختيار فقيه قرار داد تا به مصرف برساند، مردم هم ميتوانند به مصرف فقرا و كارهاي عمومي برسانند.»
فقهاي ديگر ميفرمايند كه بايد زكات را براي فقرا و مصارف عمومي استفاده نمود چه نزد فقيه جمع شود چه نشود. اين بينش كه زكات بايد در اختيار فقيه باشد، از آن امام بود و اين در سايه اين انديشه نوآورانه بود كه اسلام براي حكومت آمده است. اسلام صرفاً براي وضع قانون نيامده، بلكه براي اداره جامعه آمده است.
اين بينش، حكومتي است. از طرف ديگر امام همه فسادها را از طرف قدرتها ميدانست و معتقد بود كه اگر قدرتها فاسد باشند جامعه فاسد ميشود و اگر قدرتها صالح باشند جامعه رو به صلاح ميرود. امام راحل با توجه به اين دو ديدگاه، حكومت را در زمان غيبت بر عهده ولي فقيه ميدانست. گر چه ديگران هم مسئله ولايت فقيه را مطرح كردهاند، اما تنها امام خميني به طور مستوفي و همهجانبه، آن را مطرح فرموده است.
********************************************************************
منابع و مآخذ: 1. نيكلاس آبركرابي، استفن هيل، برايان. اس.ترنر، فرهنگ جامعهشناسي، ترجمه حسن پويان، چاپ دوم، انتشارات چاپخش، 1370 2. بشيريه، حسين. جامعهشناسي سياسي، تهران، نشر ني، 1376 3. كرايب، يان. نظريه اجتماعي كلاسيك، ترجمه شهناز مسميپرست، تهران، جلد اول، آگه، 1382 4. پايگاه اطلاعرساني آيتالله صانعي. 5. وصيتنامه الهي سياسي حضرت امام خميني (ره).
شنبه 12 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 230]
-
گوناگون
پربازدیدترینها