واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: با همه كندوكاوها و كاوش هایی كه از حدود قرن نوزدهم تاكنون صورت گرفته است آیا می توان تصویر روشنی از تاریخ و فرهنگ پانصد ساله اشكانیان ارائه دهیم؟قدر مسلم آن است كه اطلاعات ما از این دوران در سطح كلی باقی مانده است. برای بحث درباره هنر این دوران لزوم شناسایی اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی و اقتصادی امری قطعی است. هر كدام از آثار هنری باقی مانده در اصل به منظور پاسخ گفتن به نیازی معین خلق شده اند. تمام سفالینه های زیبایی كه از دل تپه ها بیرون آورده شده اند، زمانی در زندگی روزمره مردمانی مورد استعمال بوده و به منظور تزئین اتاق یا طاقچه ها در منازل ساخته نشده بودند.
با این حال صنعتگران تحت تاثیر اعتقادات مذهبی، سنت های جامعه و طبیعت پیرامون خویش طرح هایی زیبا و دلفریب را روی آنها نقش بسته اند كه با مطالعه دقیق آنها می توان به تجزیه و تحلیل جوامع تمدن های خاموش گشته مبادرت ورزید.
در مطلبی كه از نظرتان می گذرد، بخش های مختلف هنر دوران اشكانی اعم از معماری، حجاری، مجسمه سازی و فلزكاری به طوربسیار اجمالی مورد بررسی قرار گرفته است.
بین فرهنگ و هنر یك جامعه و مشخصات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی حاكم بر آن ارتباطی چشمگیر وجود دارد و با آگاهی بدان امكان تجزیه و تحلیل واقع بینانه تر فراهم می آید، هر چند كه درباره دوره اشكانیان و ساسانیان اطلاعات ما در زمینه مسائل تاریخی و سیاسی آن اندك و ناچیز است و مدارك و كتاب هایی كه ما را در این زمینه یاری دهند، مختصر و محدود می باشند. اما همان نمونه های مختصر كتیبه ها و سفال های به دست آمده كه مربوط به خود اشكانیان است، ما را با تمدن دیرینه ای آشنا می سازد.
گیرشمن) باستان شناس فرانسوی درباره هنر اشكانیان چنین می گوید: بعد از شكست سلوكی ها (یونانی ها) و روی كار آمدن مجدد پارت ها تغییرات فرم ها خیلی عمیق بود و به هیچ وجه شیوه یونانی را شامل نمی شد و در آن دخالتی نداشت.
حتی در ناحیه خاور نزدیك باستانی نیز به دلیل این تجدید حیات، شیوه هنر یونانی كاهش یافت و با تكیه بر قدرت سنت های قدیمی، ایران خود را از قید هنر یونانی رهایی داد و هنر خالص خود را بر منطقه وسیعی از فرات تا چین، سیبری تا هند و از مغولستان تا بسفر گسترش بخشید.
به طور مثال می توان به آثاری در حفاری های مربوط به ترمذ (محل باستانی كیقبادشاه)، حوزه (سرخان دریا) آثار به دست آمده در ناحیه سفد، خوارزم و تركمنستان جنوبی یا از محل هایی كه به دوره كوشان نسبت داده شده آثار (آیرتام) در نزدیكی ترمذ و ساحل راست آمودریا را اشاره كرد.
به طور كلی می توان هنر دوران اشكانی را به چند قسم تقسیم كرد. این هنر با تكیه بر سنت های دیرینه خود كه از نظر فرم و محتوا با هنر یونانی هیچ سنخیتی نداشت موجودیت خود را در سرزمین فلات استحكام بخشید وآثار ارزنده ای از معماری و همچنین در زمینه تزئینات معماری از قبیل نقش برجسته ها و مجسمه های گلی از خود به یادگار گذاشت كه به گونه ای روشن در نوع خود معرف موفق ترین نوع هنر بود.
هنر معماری اشكانی با آثار طراحی های تمام سنگی معرف سنت معماری دوران هخامنشی است، اما با تغییرات در استفاده ازنوع مصالح، دو پدیده ارزنده به نام خود ثبت كرد؛ پوشش قوسی و گنبدی كه با تكیه بر این دو پدیده طرح چهار ایرانی، تالارهای ستون دار دوران هخامنشی را كه مختص جامعه غیررسمی و درباری بود تحول بخشید و آن را به سوی تكامل رهبری كرد.در زمینه حجاری، هنرمندان با رعایت موازین و اصول عهد هخامنشی و با دگرگونی و تغییرات خاص، تصاویر برجسته و چشمگیری ایجاد كردند. هنر دیوارنگاره (فرسك) یكی دیگر از هنرهای موفق این دوره است.
هنر دیوارنگاره در این دوران چه از نظر انتخاب موضوع، چه از نظر صحنه پردازی و یا تركیب رنگ ها و سبك اجرای آن در دو سوی مرزی سلسله اشكانیان (غرب و شرق) دورانی بس شكوفا را می گذراند كه نمونه های جالب آن را در كوه خواجه سیستان می توان به وضوح دید.
در زمینه مجسمه سازی نیز این هنر از اعتباری خاص و موفق بهره مند بود.
این موفقیت و ویژگی را می توان در خلاقیت همراه با نمودار ساختن حالت و روحیه صاحب تصویر و ریزه كاری هایی در ارائه حالت گیرا و پرجذبه گاه مشاهده كرد. آثار جالبی از این مجسمه ها در شوش توسط باستان شناسان به دست آمده است.یكی از هنرهای موفق دوران اشكانی آثار فلزی است.
جدا از جنبه صنعتی آن، با ایجاد سایه روشن های چشمگیر و تلاش در ارائه یك اثر زنده و گویا به اعتباری استثنایی در امر مجسمه سازی مفرغی دست یافته است.از این آثار پرارزش می توان به مجسمه مفرغی در موزه ایران باستان و مجسمه نیم تنه و زیبای یك شاهزاده اشكانی در موزه برلن اشاره كرد.
یكی دیگر از هنرهای بحث برانگیز دوران اشكانی كه از پرتو هنر فلزكاری خارج شده، هنر تزئینی و جواهرسازی است. هنر این دوران اصیل، بدیع، شكیل و زیباست. تعداد و آفرینش آثار محدود و كم است.
مسلماً آثار و نمونه های ارزنده به مرور زمان در زیر تلی از خاك تباه شده است، چرا كه این آثار یارای مقاومت در برابر باد و باران و سرمای سوزنده را نداشته اند.
به طور كلی می توان گفت در دوره اشكانیان آثار زیبا وجالبی در اشكال گوشواره، النگو، سینه ریز و گردنبند به دست آمده كه نمودار هنر پیشرفته و تكامل یافته آن ایام است. مسلماً با مطالعه این زیورآلات با تتبع و تحقیق بیشتر صفحات تاریك بسیاری را در زمینه جامعه شناسی پارت ها روشن خواهد ساخت.
هنر دوران اشكانی میان هنر رایج پیش ازخود یعنی عهد هخامنشی و دوران ساسانی ارتباطی محكم برقرار ساخت، به طوری كه در دوران ساسانی این مسیر بدون دگرگونی و تغییرات بنیادی جهت خود را دنبال كرد و نه تنها با تغییر سلسله از اشكانی به ساسانی آن را از میان نبرد، بلكه به تكامل آن شتاب بخشید و آن را تا دورترین نقاط پراكنده ساخت، مسلماً در این امر ارتباط ناگسستنی هنر و فرهنگ دیرپا و اصیل ایرانی بی تاثیر نبوده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 346]