واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: به بهانه اجراي اخير اركستر سمفونيك تهران در تالار وحدت بازگشت به آثار آهنگسازان ايراني
جام جم آنلاين: اركستر سمفونيك تهران در اجراي تيرماه خود آثاري از 2 آهنگساز برجسته اواخر قرن 19 و اوايل قرن 20 اجرا كرد. در اين كنسرت قطعات فنلانديا، قوي توي اونه لا و والس غمگين از آثار جان سيبليوس و همچنين سوئيت كارمن و سوئيت آرلزين يك و دو از مشهورترين آثار ژرژ بيزه به رهبري منوچهر صهبايي اجرا شد.
سيبليوس (1865 تا 1957) آهنگساز فنلاندي، پوئم سمفونيك فنلانديا را سال 1899 به سفارش ميهنپرستان به صورت يك قطعه ملي ميهني، والس غمگين را سال 1903 روي درامي به نام مرگ نوشته آرويدژ رنه فلت و سرانجام قطعه تواونه لا (Tuonela) را كه از يك افسانه فنلاندي برگرفته شده به صورت مجموعهاي به نام افسانه براي اركستر و تقريبا بدون وزن ساخته است.
منوچهر صهبايي كه مدارك متعدد تحصيلي در رشتههاي موسيقيشناسي، تاريخ هنر، جامعهشناسي، هنرشناسي و ... دارد، به عنوان نوازنده ابوا، رهبر اركستر و مدرس در كشورهاي مختلف دنيا فعاليت كرده و بخصوص در سوئيس، اتريش و فرانسه تمركز اجرايي بيشتري داشته است.
او طي ساليان گذشته، چندين بار به عنوان رهبر ميهمان، اركستر سمفونيك تهران را همراهي كرده بود. سال گذشته و پس از يك دوره بلاتكليفي در انتخاب رهبر اركستر پايتخت و مسائل ناشي از انتقاد از آخرين رهبر يعني نادر مشايخي و مواردي بازمانده از حواشي حضور علي رهبري (حدود 2 سال قبل)، سرانجام منوچهر صهبايي سكان رهبري اركستر سمفونيك تهران را در دي ماه 86 به دست گرفت و با دفتر موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد قرارداد امضا كرد.
اركستر سمفونيك تهران همواره فراز و فرودهاي متعددي را طي نزديك به 70 سال فعاليت با خود حمل كرده است. اين اركستر، گاه تا مرحله فروپاشي و انحلال پيش رفته و گاه به عنوان اركستري برجسته در آسيا و حتي دنيا شناخته شده است. (دهه 50) طي 3 دهه اخير، اركستر سمفونيك تهران با موارد متعددي روبهرو بوده است.
از سال 1370 و با ثبات نسبي وضعيت فرهنگي و موسيقي كشور، مديريت و رهبري فريدون ناصري با عنوان رهبر دائمي اركستر، وضعيت پايداري را فراهم آورد. در اين وضعيت، عليرغم انتقادهاي فراوان به شيوه رهبري و ديدگاه مرحوم ناصري تداوم فعاليت اركستر مهمترين دستاورد اين دوران محسوب ميشود.
پس از مرگ ايشان، بحث رهبر جديد علاوه بر حضور يك انرژي جديد به اركستر، مباحث مربوط به تغيير نگرش و عملكرد اركستر و مواردي در حوزه كيفيت و توان اجرايي اركستر مطرح شد.
حضور علي رهبري پس از 30 سال و بازگشت به وطن، بارقه اين حركت بود؛ اما علي رهبري تنها توانست سمفوني 9 بتهوون را طي چند شب با استقبال پرشكوه تماشاگران به صحنه ببرد و عطاي اركستر را به لقاي آن ببخشد.
شايد او خواستهها و شرايطي براي تغيير فضا و بهبود شرايط نياز داشت كه در بستر مديريتي مركز موسيقي و مسائل حاشيهاي آن قابل دسترسي نبود. به هر روي نادر مشايخي جايگزين بعدي نيز يكسال دوام آورد تا قرعه فال به نام يكي از برادران صهبايي زده شود.
مهمترين اتفاق اين تغيير مديريتهاي پيدرپي، عليرغم همه ايرادها و معايب آن، به نمايش گذاردن پتانسيلها و رويكردهاي متفاوت اركستر سمفونيك بوده است.
در زمان تصدي نادر مشايخي، توجه ويژه اين رهبر به آثار آهنگسازان ايراني و بخصوص رويكرد آثار متاخر ديدگاههاي نوين اجرايي در اركسترهاي مهم دنيا كه به آثار تلفيقي و همكاري اركستر با سازهاي بومي محلي انجاميده است، يك دستاورد مهم محسوب ميشود.
بيترديد امروزه بيشتر اركسترهاي دنيا به شكل اجرايي ديگر گونهاي روي آوردهاند و كمتر اتفاق ميافتاد كه در كنسرتها شاهد اجراي كامل مثلا سمفوني 5 بتهوون و سمفوني40 موتزارت باشيم.
اجراي گزينشي و انتخاب بخشي از هر اثر كه به صورت كنسرت چند قطعه مختلف نمايان ميشود يك حركت نوين در اجراهاي صحنهاي بوده تا مردم را هر چه بيشتر به ديدن اركستر سمفونيكها بكشاند.
اما رويكرد شاخصتر، اجراي آثار تلفيقي از موسيقيها و سازهاي ملل مختلف بوده كه اينك به مهمترين و پرمخاطبترين شكل اجرايي اركستر بدل شده است.
اجراي كنسرتو براي كمانچه و اركستر با حضور اردشير كامكار يا حتي قطعه فيهمافيه از ساختههاي خود مشايخي با آواز سالار عقيلي به همراه دف و اركستر، خارج از هر مساله و انتقاد اجرايي، امكان و توان اركستر سمفونيك تهران را براي همسويي با فرهنگ جهاني و از سوي ديگر، امكان رقابت با ديگر انواع موسيقي پر مخاطب به نمايش گذاشت.
استقبال گسترده از اينگونه آثار نشان ميدهد كه اركستر سمفونيك در صورت اجراي آثار آهنگسازان ايراني و بهرهگيري از اين شيوههاي اجرايي، قادر است همانند خوانندگان و گروههاي مشهور موسيقي ايراني و حتي موسيقي پاپ، در سالني مانند وزارت كشور كنسرتهاي متعدد اجرا كند؛ اتفاقي كه تاكنون نيفتاده است.
***
همواره در اجراهاي اركستر سمفونيك تهران انتقادهاي فراواني وجود دارد. خبرنگاران و روزنامهنگاران بسياري علاوه بر طرح انتقادات حاشيهاي، به توان اجرايي اركستر و مثلا ضعف اجرا در سازهاي بادي اشاره ميكنند.
اين شايعه همهگير كه گاه از سوي برخي صاحبنظران و به حق مطرح ميشود، تبديل به حربهاي براي زيرسوال بردن اركستر از سوي غيرمتخصصان شده است.
در آخرين اجراي اركستر سمفونيك تهران، شاهد اجرايي پالوده، مناسب و قابل قبول از آثاري شاخص بوديم. صهبايي نشان داده است توان رهبري اركستر و هماهنگي با شرايط جاري و حاكم بر موسيقي كشور و مركز موسيقي را دارد؛ چراكه رهبر اركستر سمفونيك تنها يك موسيقيدان مستقل نيست و يك اركستر دولتي را اداره ميكند.
انتخاب قطعات مشهور و حتي خاطرهانگيز نظير كارمن و گزينش بخشهاي جذاب اين گونه قطعات، از ديگر ويژگي هاي يك رهبر باهوش است كه بتواند علاوهبر شنوندگان متخصص و حرفهاي اندك شمار، مخاطبان انبوهتر و غيرمتخصصتر ايراني را با خود و اركستر همراه كند.
با اين حال، صهبايي كه پيش از اين بارها و بارها علاقه خود به آثار آهنگسازان ايراني را نشان داده و حتي آنها را با اركسترهاي اروپايي اجرا و ضبط و منتشر كرده است، شايد بايد تامل بيشتري بر آثار ايرانيان از خود نشان دهد.
او به اين زمينه علاقه دارد و فرصتي است تا آهنگسازان برجستهاي چون پرويز محمود، روبيك گريگوريان، هوشنگ استوار، حسين ناصحي، ثمين باغچهبان، مرتضي حنانه و از معاصران احمد پژمان، محمدرضا درويشي، هوشنگ كامكار به جامعه هنري و فرهنگي ايران بيشتر و بهتر شناسانده شوند.
باعث تاسف و تعجب است كه گفته شود حتي دانشجويان موسيقي با اين اسامي چندان آشنا نيستند و برخي از آنها حتي نام محمود يا ناصحي را نشنيدهاند.
جواد بشارتي
شنبه 12 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]