واضح آرشیو وب فارسی:قدس: نگاهي به نمايش «سمفوني بيداري» نوشته و كار «حسين فرخي»؛ هبوط!
* مهدي نصيري
«سمفوني بيداري» عنوان نمايشي است كه «حسين فرخي» سال گذشته آن را براي اجرا در بخش ويژه جشنواره تئاتر فجر آماده كرد
و در حال حاضر با ايجاد تغييراتي اندك آن را در تالار وحدت بر روي صحنه دارد.
اين نمايش مسيري تاريخي از مبارزه حقيقت و دسيسه هاي شيطاني باطل را در چندين تابلو روايت مي كند. تعداد تابلوهاي نمايش در اجراي جشنواره 19 بخش بود و فرخي حالا در اجراي عمومي با حذف هفت تابلو، نمايش خود را در 12 تابلو روايت مي كند.
«سمفوني بيداري» داستان و روايتي ساده و بديهي دارد؛ يا حداقل مي توان گفت كه ماجرا و داستان آن براي اكثريت مخاطبانش آشنا هست.
انسان در بهشت ايزدي خلق مي گردد؛ وسوسه مي شود و هبوط مي كند (آدم و حوا)؛ مرتكب جنايت مي شود (هابيل و قابيل)؛ فرستاده اي به دنبال آگاهي اوست و بتهاي سنگي را مي شكند (حضرت ابراهيم(ع))؛ فرستاده ديگري كاخها را نابود مي كند (حضرت موسي(ع))؛ پيامبري بر روي زمين به صليب كشيده مي شود (حضرت عيسي(ع)) و سرانجام پيامبري با كتاب براي راهنمايي انسان مبعوث مي شود (حضرت محمد(ص))!
اين روايتهاي تاريخي كه بر اساس يك توالي منطقي تاريخي روايت مي شوند، پاره اي داستان كلي نمايش فرخي هستند، اما حسين فرخي با روايت داستان مبارزه رستم و اسفنديار شناسنامه و مكان و زمان را محدود كرده و حوزه رويدادهاي نمايش را ايراني مي كند و پس از تابلو مبارزه پهلوانان ايراني به حماسه دفاع مقدس مي رسد...
در واقع همه اين تابلوهاي نمايش و رويدادهاي داستاني - تاريخ مذهبي - يك نفر مشترك و وحدت بخش دارند؛ مبارزه ميان حقيقت و شيطان باطل!
ويژگي مهمي كه ساختار روايي «سمفوني بيداري» را در حوزه درام اهميت مي بخشد نيز همين تقابل و درگيري ازلي و ابدي خير و شر است. رويدادها، وقايع و داستانهاي نمايش فرخي در مجموع همين تم اصلي را روايت مي كنند و از اين منظر توانسته اند، درگيري و تقابل دراماتيك را در اجرا به وجود آورند.
حضور و تأثير وجود شيطان كه در هيبت زني كوتاه قد همواره در نوري قرمز وارد صحنه مي شود و حركت و عمل و رفتار بر عليه عناصر خير را تحريك مي كند، وجه ديداري و نمايشي تقابل شيطان با انسان است.
«حسين فرخي» در اين زمينه با قرار دادن زن در نور موضعي قرمز و ورود و خروج تأثير گذار او توانسته به خوبي تقابل و درگيري دراماتيك را در حركات فرم به اجرا درآورد.
«سمفوني بيداري» نمايشي چند رسانه اي است و از مجموع هنرها براي القاي مفاهيم و درك رويدادهايش بهره مي گيرد. سينما و تصوير، حركت وير فورمنس، موسيقي و صورت، رنگ و نور و... همگي در خدمت يك هدف اصلي - يعني روايتگري مضمون - نمايش قرار گرفته اند و بدون شك تلفيق و حضور آنها در كنار يكديگر به خوبي توانسته مفاهيم و موارد مورد نظر اجرا را در معرض انتقال با تماشاگر قرار دهد.
اما در عين همين سادگي و قابل فهم بودن، آن جا كه به پيشينه هاي آشناي ذهن مخاطب مربوط مي شود، تبديل به نقطه ضعف كار شده است. «سمفوني بيداري» عناصر و مفاهيم مورد نظرش را به گونه اي كاملاً محسوس و آشكار به مخاطبش تحميل مي كند.
داستانهاي ساده و آشناي نمايش كه تقريبا همه تماشاگران آن را مي دانند، در اجراي فرخي بارها و بارها خودشان را تكرار مي كنند و تازه به اشكال گوناگون توسط تصوير، حركت و بازي و موسيقي در كنار هم قرار مي گيرند.
به عنوان تماشاگر در تابلوي به صليب كشيدن حضرت عيسي(ع)، اين عمل را بر روي صحنه مي بينيد، بروي پرده انتهاي صحنه تماشا مي كند و در ضمن ما موسيقي و گاه حتي با نريشن آن را مي شنود. مجموعه اين عناصر بيانگر موضوع در كنار هم واقعاً هيچ ضرورت و لزومي ندارند. تئاتر تا آن جا كه بخواهد مفهومي را القا كند، نيازمند عناصر اجرايي است و بعد از القاي مفهوم مي بايست در استفاده از عناصر و كاركردهايش صرفه جو باشد، در غير اين صورت تماشاگرش را آزار خواهد داد.
به همين منظور بسيار بهتر مي بود اگر حسين فرخي براي روايت 12 تابلوي نمايش خود به دنبال آزمودن شيوه هاي عاقلانه تر نمايشي، دست به آشنايي زدايي و يا جايگزين كردن عناصر و المانهاي آشنا براي مخاطب مي پرداخت و جذابيتهاي ديداري و شنيداري اجرايش را تقويت مي كرد.
دو صحنه زيباي گذشتن حضرت ابراهيم(ع) از ميان آتش و تبديل شدن آتش به گلستان و همچنين صحنه پاياني نمايش آدمهاي مكانيكي معاصر، تنها بخشهايي از نمايش هستند كه مي توان در آنها نمونه هايي از خلاقيت اجرايي را سراغ گرفت.
حسين فرخي در ساير صحنه و بخشهاي نمايش ارتباط لازم را برقرار مي كند و مفاهيم را انتقال مي دهد، اما در حوزه جذاب سازي اجرا و شريك كردن مخاطب در لذت تماشاي نمايش ناموفق است.
«سمفوني بيداري» با حذف ديالوگ و جايگزيني عناصر ديگر همچون موسيقي، تصوير و حركت توانسته يك روند تاريخي از تقابل ازلي و ابدي خير و شر را به نمايش بگذارد و همانطور كه ذكر شد، بدون باقي گذاشتن كوچكترين ابهامي موارد و مفاهيم مورد نظرش را در معرض انتقال قرار دهد، بنابراين به اهداف اوليه اش دست يافته است، اما نكته مهمتر در مورد آن، اين است كه تماشاگر نمايش از ديدن اجرا زياد لذت نمي برد.
«سمفوني بيداري» نمايش ساده و بيانگري است كه در حوزه تئاتر مذهبي قابل بررسي است و از همين محدوده نيز خودش را به تئاتر دفاع مقدس و وقايع جنگ تحميلي نزديك مي كند. اين نمايش براي آن دسته از تماشاگران كه به موسيقي و فرم در تئاتر علاقه دارند، نمايشي ديدني است، اما اگر تماشاگري به دنبال تحليل محتوا و مفاهيم و ديدن عناصر خلاقانه و جذاب نمايشي باشد، كمتر از ديدن آن لذت خواهد برد.
پنجشنبه 10 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 240]