تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس خشمش را برطرف سازد، خداوند كيفرش را از او بردارد و هر كس زبانش را نگه دار...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837569546




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مجموعه 7 ترک صوتی ویژه شب 21 ماه مبارک رمضان - حاج محمود کریمی


واضح آرشیو وب فارسی:آسان دانلود:


مجموعه 7 ترک صوتی ویژه شب 21 ماه مبارک رمضان - حاج محمود کریمی


یکی از بالاترین شب ها در طول سال فرا رسیده است. شبی برتر از هزاران ماه که خداوند در آن قرآن را بر پیامبر (ص) نازل فرمودند. یکی از شب هایی که قدر نام گرفته است. شبی که علی (ع) به عرش سفر کرد تا برای همیشه پدر عالم هستی چشم بر دنیا ببندد. شبی که همه عالم یتیم شدند. شبی که اول مظلوم عالم چشم از دنیا فانی بست و به سوی معبودش شتافت. شب 21 ماه رمضان است ؛ شبی است که بنده نباید شک کند که گناهانش آمرزیده شده یا خیر. در این شب زمانی که دلتان شکست ما را هم از یاد نبرده و دعا کنید تا شاید ما هم از بندگان مخلص خداوند باشیم و بتوانیم دل صاحب این شب را به عنوان شیعه واقعی شاد کنیم.

علامه جعفری و زیباترین دختر دنیا
از علامه جعفری می پرسند چی شد که به این کمالات رسیدی؟!
ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف می کنند و می گویند که هر چه دارند از کراماتی است که به دنبال این امتحان الهی نصیبشان شده:
«ما در نجف، در مدرسه صدر اقامت داشتیم. خیلی مقید بودیم که در جشن ها و ایام سرور، مجالس جشن بگیریم و ایام سوگواری را هم سوگواری کنیم. یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)، اول شب نماز مغرب و عشا را خواندیم آن گاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب دادیم. یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که نجف آبادی بود و معدن ذوق. آن ایام مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (۱۰ الی ۲۱ مرداد ) که ما خرما پزان می گوییم. نجف خیلی گرم می شد. آن سال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشه های بوجود آمده بود که عرب های بومی را هم اذیت می کرد چه برسد به ما ایرانی ها که اصلا خواب و استراحت نداشتیم. آن سال آن قدر گرما زیاد بود که اصلا قابل تحمل نبود. نکته دیگر این که حجره من رو به شرق و خورشید بود. تقریبا مخروبه هم بود. من فروردین را در آن جا به طور طبیعی مطالعه می کردم و می خوابیدم. اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از حجره نبود. گرما واقعا کشنده بود. وقتی می خواستم بروم از حجره کتاب بردارم، مثل برداشتن نان از تنور، خیلی سریع بیرون می آمدم.
با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع. در بغداد و بصره و نجف، گرما، تلفات هم گرفته بود. ما بعد از شب نشستیم، شربت هم درست شد. آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که کتابی هم نوشته به نام «شناسنامه خر» آمد. مدیر مدرسه مان، مرحوم آقا سید اسماعیل اصفهانی هم آنجا بود. به آقا شیخ علی گفت: آقا شب نمی گذره، حرفی داری بگو. ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد .عکس یک دختر بود که زیرش نوشته بود: « اجمل بنات عصرها » «زیباترین دختر روزگار» گفت: آقایان من درباره این عکس از شما سوالی می کنم. اگر شما را مخیر کنند بین این که با این دختر به طور مشروع و قانونی ازدواج کنید و هزار سال هم با کمال خوشی و بدون غصه زندگی کنید یا این که جمال علی (ع) را مستحبا زیارت و ملاقات کنید، کدام را انتخاب می کنید؟!
سوال، خیلی حساب شده بود. طرف دختر حلال بود و زیارت علی (ع) هم مستحب. گفت: آقایان واقعیت را بگویید. جا نماز آب نکشید. عجله نکنید، درست هم جواب دهید.
اول، کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت: سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئی ها؟! معلوم شد نظر آقا چیست! شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده.
کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) این طور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم! آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تیکه خنده راه می افتاد.
نفر سوم گفت: آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (ع) معروف است که فرموده اند: « یا حارث حمدانی من یمت یرنی » «ای حارث حمدانی هر کی بمیرد مرا ملاقات می کند» پس ما انشاالله در موقعش جمال علی (ع) را ملاقات می کنیم! باز هم همه زدند زیر خنده.
خوش ذوق بودند. واقعا سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت: آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت: بلی. گفت: والله چه عرض کنم! باز هم خنده حضار.
نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم. کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم: من یک لحظه دیدار علی (ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی دهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت، هم چون حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی. بلند شدم. رفتم داخل حجره. حالتم غیر عادی بود. یک دفعه دیدم یک اتاق بزرگی است، یک آقایی نشسته در صدر مجلس. تمام علامات و قیافه ای که شیعه و سنی درباره امام علی (ع) نوشته بودند، در این مرد موجود بود. یک جوانی پیش من، در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت: این آقا خود علی (ع) است! من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه. کاغذ رسیده بود به دست نفر نهم یا دهم. رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود که خطاب به من گفت: آقا شیخ محمد تقی شما کجا رفتید؟ نمی خواستم ماجرا را بگویم. فکر کردم اگر بگویم عیششان بهم می خورد. اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم. خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل (مدیر مدرسه) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت: آقا دیگر از این شوخی ها نکن! ما را بد آزمایش کردی.
به نقل از انجمن های آسان دانلود






دانلود رایگان نرم افزار با لینک مستقیم - 12.84مگابايت

لينک كمكي
رمز:





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آسان دانلود]
[مشاهده در: www.asandownload.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن