واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: علائم و نشانههای افسردهخویی
نشانههای افسردهخویی از یک بیمار به بیمار دیگر ممکن است کاملاً متفاوت باشد. نشانههای عمومی عبارت است از کاهش فعالیت، اثر بخشی یا عملکرد. اغلب نشانههای افسردهخویی مشابه افسردگی عمده هستند امّا نه به آن شدّت. به دلیل آن که بیماران افسردهخو معمولاً نشانههای خود را عادی تلقی میکنند، نشانههای بیماری ممکن است قبل از خود بیمار، توسط دیگران تشخیص داده شود. علائم و نشانههای افسردهخویی عبارتند از:
تغییر حال. بیماران معمولاً احساس غمگین بودن، ناامیدی، ناکامی یا بیاحساسی (فقدان هیجان) دارند. این گونه بیماران معمولاً دچار بدبینی هستند و حس میکنند که همه چیز در زندگی سرانجام بدی پیدا خواهد کرد. حساسیت فزاینده عاطفی و هیجانی و گریهکردن دورهای از دیگر نشانههای افسردهخویی است. خشم فزاینده، زودرنجی، تحریکپذیری و بداخلاقی، به ویژه در کودکان، از دیگر نشانههای قابل ذکر است.
بیعلاقگی و انزوای اجتماعی. بیماران ممکن است علاقه اندک یا کاملاً بیعلاقگی نسبت به فعالیتهایی که قبلاً برایشان خوشایند بود نشان دهند. آنها همچنین ممکن است از فعالیتهای اجتماعی کنارهگیری کنند.
کمبود اعتماد به نفس. این یکی از نشانههای رایج در افسردهخویی است. بیماران ممکن است احساس بیارزش بودن، گناه یا سرزنش از خود کنند.
خستگی و کمبود انرژی.
عدم تمرکز. بیماران ممکن است مشکل عدم تصمیمگیری، عدم توانایی برای تفکر، توجه یا تمرکز به موضوعات یا مشکلات حافظه داشته باشند.
تغییر اشتها و تغییر عمده وزن. بیماران افسردهخو ممکن است اشتهایشان زیادیا کم شود و وزنشان در یک دوره زمانی نسبتاً کوتاه، به طور عمدهای افزایش یا کاهش یابد.
تغیرات در الگوی خواب. بیماران ممکن است دچار بیخوابی یا پرخوابی شوند. اینگونه بیماران معمولاً صبح زود از خواب بیدار میشوند و دیگر نمیتوانند به خوابشان ادامه دهند.
روشهای تشخیص افسردهخویی
پیش از تشخیص افسردهخویی، باید آزمایشهای پزشکی کاملی صورت گیرد تا مشخص شود که نشانههای بیماریهای دیگری با افسردهخویی اشتباه گرفته نشده باشد. بسیاری از دارو درمانیهای طولانی مدّت (مثل کورتیکواستروئید) یا بیماریهای مزمن (مثل کم کاری تیروئید و کمخونی) میتوانند باعث به وجود آمدن نشانههای مشابهی با افسردهخویی گردند.
تشخیص افسردهخویی با ارزیابی سلامت روانی که توسط یک پزشک یا یک متخصص سلامت روان صورت میگیرد آغاز میشود. این ارزیابی شامل به دست آوردن تاریخچه کامل نشانهها (زمان شروع، طول مدّت ماندگاری و میزان شدّت آن) است. همچنین باید مشخص شود که آیا بیمار این نشانهها را قبلاً نیز داشته است یا نه و در صورتی که داشته، درمان شده است یا نه. پزشک همچنین اطلاعاتی راجع به مصرف الکل و دارو توسط بیمار جمعآوری میکند و این که سایر اعضای خانواده او دچار انواع افسردگی، نظیر افسردهخویی یا افسردگی عمده، بودهاند یا نه. اگر سابقه افسردگی در هر یک از اعضای خانواده بیمار وجود داشته باشد، روش و اثربخشی درمان باید گزارش شود.
معیارهای خاصی برای تشخیص افسردهخویی وجود دارد که عبارتند از:
کیفیت و طول دوره تغییر حال. بالغین باید در اغلب اوقات شبانهروز، در اغلب روزها و حداقل به مدّت دو سال دچار حالت افسردگی باشند. کودکان و نوجوانان نیز باید در اغلب اوقات شبانهروز، در اغلب روزها و حداقل به مدّت یک سال دچار افسردگی و زودرنجی و تحریکپذیری باشند.
نشانهها. دو مجموعه جداگانه ولی دارای همپوشانی از نشانهها از سوی پزشکان و متخصصان سلامت روان ممکن است به کار گرفته شود. به طور کلّی، بیماران باید دو یا بیشتر از نشانههای زیر را در طول مدتی که حال و وضع روانیشان تغییر میکند داشته باشند:
ناامیدی
تغیر چشمگیر اشتها
کمخوابی یا پرخوابی
خستگی
کاهش اعتماد به نفس
بیتصمیمی یا مشکل در تمرکز
زودرنجی یا خشم فزاینده
بدبینی
بیعلاقگی به انجام فعالیتهایی که قبلاً خوشایند بودند
کنارهگیری اجتماعی
احساس گناه نسبت به گذشته
کاهش فعالیت، اثربخشی و عملکرد
سازگاری. نشانهها نباید برای بیش از دو ماه متوالی در یک دوره دو ساله در بالغین و یک ساله در کودکان و نوجوانان، غیبت داشته باشند.
اختلال. نشانهها باید آنقدر جدّی باشند که حداقل باعث اختلال ضعیفی در عملکرد کاری، تحصیلی یا اجتماعی شده باشند.
تشخیص افسردهخویی تنها هنگامی داده میشود که تشخیص اختلالات روانی دیگری مثل افسردگی عمده یا اختلال دو قطبی برای بیمار داده نشده باشد. البته شرایط خاصی وجود دارد که ممکن است افسردهخویی و افسردگی عمده با هم وجود داشته باشند (افسردگی مضاعف). برای مثال، بسیاری از بیمارانی که دچار افسردهخویی هستند نهایتاً به افسردگی عمده مبتلا میگردند و برعکس. برای تشخیص قطعی، باید نشانهها مربوط به شرایط جسمی بیمار یا در نتیجه استفاده از دارو نباشند.
سن آغاز بیماری در انتخاب روش درمانی مؤثر است. بیمارانی که پیش از 20 سالگی دچار افسردهخویی شده باشند به احتمال زیاد سرانجام در آینده به افسردگی عمده مبتلا خواهند شد.
درمان و جلوگیری از افسردهخویی
تنها 10 درصد احتمال دارد که نشانههای افسردهخویی بدون درمان، خود به خود از بین برود. درمان افسردهخویی مشکل است امّا غالباً به از بین رفتن کامل نشانهها میانجامد، هر چند ممکن است برای پیشگیری از بازگشت آنها به طور همیشگی ادامه یابد. معمولاً تنها هنگامی که افسردهخویی به افسردگی عمده تبدیل میگردد متخصصان سلامت روان مورد مشاوره قرار میگیرند، گرچه افسردهخویی به تنهایی ممکن است به الکلی شدن یا خودکشی بیانجامد. در بسیاری موارد، افسردهخویی هم از طریق روان درمانی و هم از طریق دارو درمانی درمان میگردد.
رواندرمانی به آموزش مهارتهای وفقپذیری و روشهای موثرتر برای برخورد با مشکلات زندگی میپردازد. این روش همچنین نشانهها و هر نوع مصرف مواد را هدف میگیرد. یکی از روشهای روان درمانی که غالباً مورد استفاده قرار میگیرد، درمان رفتار شناختی ( CBT ) است. در این روش، درمانگر بیمار را به حرف میگیرد تا بینش بهتری نسبت به او به دست آورد و الگوهای منفی فکری یا رفتاری مربوط به افسردهخویی را تغییر می دهد. گاهی اوقات به بیمار در بین جلسات روان درمانی، «تکلیف خانگی» داده میشود. درمان رفتار شناختی به بیماران میآموزد که از اعمال خود، رضایت بیشتری کسب کنند و به حل مسائل بپردازند.
دارو درمانی معمولاً رهایی نسبتاً سریع از نشانهها را به همراه دارد. دارو درمانی برای اختلال افسردهخویی معمولاً با داروهای ضدافسردگی آغاز میشود. بیماران باید آگاه باشند که پزشک برای به دست آوردن بهترین نتیجه با کمترین اثرات جانبی، ممکن است میزان مصرف دارو را کم و زیاد کند و یا نوع دارو را تغییر دهد. بنا به توصیه اداره دارو و غذای آمریکا ( FDA )، مصرف داروهای ضدافسردگی ممکن است باعث افزایش خطر فکر خودکشی در برخی بیماران، به ویژه کودکان و نوجوانان، گردد. بدین خاطر، تمام افرادی که با داروهای ضدافسردگی تحت درمان قرار میگیرند باید برای تغییرات غیرعادی در رفتارشان، از نزدیک مورد مراقبت قرار گیرند. برخی افراد برای درمان افسردهخویی خود به مصرف مکمّلهای غذایی مجاز و داروهای گیاهی روی میآورند. با وجودی که در اروپا از این مکملها برای بسیاری از اشکال افسردگی خفیف تا متوسط استفاده میشود امّا مطالعات علمی در این زمینه هنوز ناکافی است. به بیماران توصیه میشود قبل از مصرف هر نوع داروی گیاهی یا مکملهای غذایی با پزشک مشورت کنند زیرا بعضی از مکملهای غذایی ممکن است باعث تداخل دارویی گردند.
مطالعات نشان میدهد که ورزش، به ویژه تمرینات هوازی، تأثیر مثبتی بر انواع خفیف و متوسط افسردگی، از جمله افسردهخویی دارد. به بیماران معمولاً توصیه میشود که به ورزش بپردازند.
پرسشهایی برای پرسیدن از پزشک
آماده کردن پرسشهایی از قبل به بیماران کمک میکند تا گفتگوی معنیدارتر و هدفمندتری با پزشک خود درباره وضعیتشان داشته باشند. بیماران میتوانند پرسشهای زیر را در ارتباط با افسردهخویی از پزشکشان بپرسند:
آیا شما در درمان افسردگی و سایر اختلالات روانی تخصص دارید؟
چرا فکر میکنید که من افسردهخویی دارم نه افسردگی عمده؟
آیا من به دلیل افسردهخویی، در معرض خطر بیشتری برای سایر بیماریها هستم؟
آیا این احتمال وجود دارد که افسردهخویی من خود به خود برطرف گردد؟
آیا درمان افسردهخویی من از طریق دارو درمانی خواهد بود؟
چه نوع دارو درمانی برای من مناسبتر است؟
دارو درمانی من چقدر طول خواهد کشید؟
چند وقت پس از شروع دارو درمانی، نشانههای بهبودی در من ظاهر خواهد شد؟
بهترین روش درمان برای من چیست؟
درمان من چقدر طول خواهد کشید؟
چقدر طول میکشد تا خودم یا دیگران متوجه تغییر در حالتم شوند؟
آیا سبک زندگی متفاوتی را برای من پیشنهاد میکنید که به وضعیتم کمک کند؟
چگونه میتوانم از بازگشت نشانههای افسردهخویی جلوگیری کنم؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 274]