واضح آرشیو وب فارسی:ابرار: كاش ما هم يكى از «خاطيان سرخ» بوديم!
بدون ذكر هيچ گونه مقدمه اى سراغ اصل مطلب مى رويم و عنوان مى كنيم اينكه از طرف باشگاه پرسپوليس با شيث رضايى تماس مى گيرند و آخرين وضعيت وى را جويا مى گردند، از ۲ بابت قابل بررسى است: اول اينكه آيا اين اقدام با هماهنگى افشين قطبى انجام شده يا نه كه خود ۲ حالت دارد؛ اگر بدون اطلاع سرمربى با مدافع جنجالى فصل قبل سرخپوشان تماس برقرار شده، بايد گفت واويلا! چنين ناهماهنگى هايى كه سر جريان باقى ماندن يا نماندن بازيكنى چون نيكبخت در پرسپوليس و يا عقد قرارداد با فرانك آتسو نيز مشاهده شد، حكايت از «خودسر» و خود رأى بودن مديريت جديد اين باشگاه دارد كه در آينده اى نزديك و همچنين دور دردسرساز خواهد شد چون سرانجام اين ماجرا كه سرمربى تيم از لحاظ فنى يا غيرفنى بعضى ها را قبول ندارد و باشگاه با آنان سرميز مذاكره مى نشيند و همه سعى و تلاشش را به كار مى بندد تا آنها را درون تيم قرار دهد، از همين حالا مشخص است. يك بار ديگر هم گفتيم كه پادرميانى مديرعامل و كوشش وى در زمينه رفع مشكلات و اختلافات قديمى بين سرمربى و بازيكن، قابل تقدير است اما در عمل بعضاً شرايطى به وجود مى آيد كه چنين ميانجيگرى هايى خطرناك مى شود و تبعات مختلفى را به دنبال دارد. اصلاً از ماجراى نيكبخت كه بگذريم و همه چيز را در اين رابطه مطلوب توصيف كنيم - كه البته چنين چيزى امكان ندارد- بايد اذعان كنيم وضعيت بازيكنى چون شيث به مراتب وخيم تر از نيكبخت بود، به طورى كه اولى در هفته هاى پايانى ليگ هفتم از همراهى پرسپوليس محروم شد اما دومى از سوى قطبى اين اجازه را يافت كه تا آخرين ثانيه ها همپاى همتيمى هايش براى قهرمانى بجنگد، بنابراين محتملاً تماس با رضايى بدون هماهنگى با افشين قطبى بوده كه متأسفانه ما را نسبت به آينده سرخ ها- از اين حيث كه در كوران مسابقات، كادر فنى با مديريت باشگاه به مشكل خواهد خورد- نگران مى كند. به فرض محال هم كه قطبى با بازگشت شيث موافقت كرده باشد- كه بعيد است- همه اتفاقات آينده به شخص سرمربى مربوط مى شود و وى ديگر حق اعتراض به حاشيه ها را نخواهد داشت… موضوع دومى كه در ارتباط با اتفاق اخير بايد زير ذره بين قرار گيرد، اين است كه واقعاً و در عمل، چه تفاوتى بين خاطيان يك تيم و بى حاشيه هايش مى باشد؟ به نيكبخت نگاه كنيد، به بازيكنى چون پژمان نورى نيز بنگريد. هر دوى اين بازيكنان، امروز پرسپوليسى هستند، آن هم در شرايطى كه اولى در فصل گذشته بارها و بارها تيمش را به حاشيه كشاند اما دومى بى سروصدا به نتيجه گرفتن سرخپوشان در مسابقات، فكر و براى محقق شدن چنين امرى تلاش مى كرد. آيا انصافاً نبايد فرقى بين اين ۲ نفر - يا خيلى هاى ديگر مثل نورى با نيكبخت- باشد؟ مطمئناً پاسخ، مثبت است و در عمل هم چنين تفاوتى به چشم مى آيد اما با كمال تأسف، به صورت برعكس! يعنى حتم داريم به هنگام تمديد قرارداد و مذاكره بر سر آن (با نيكبخت جنجالى و حاشيه ساز) ناز اين بازيكن را نيز كشيده اند و براى آنكه خداى ناكرده وى از استقلال سردرنياورد، همه جوره با او كنار آمده و شرايط ريز و درشتش را پذيرفته اند اما در طرف مقابل، براى تمديد قرارداد پژمان نورى و البته خيلى از بى حاشيه هاى ديگر و بازيكنان مؤثرى چون وى، پاى آيين نامه و ضوابط باشگاه را وسط كشيده و جريان را مطابق قانون و مقررات- نمونه اش، سقف قرارداد- پيش برده اند! تماس با شيث نيز نمونه ديگرى از اعمال تفاوت «معكوس» در پرسپوليس است و نشان از آن دارد كه در اين باشگاه نه تنها در نهايت خسرانى متوجه خاطيان و چهره هاى جنجالى نمى گردد، بلكه ارج و قرب آنها بالاتر هم مى رود! حقيقتاً تأسف بار است كه با چنين بازيكنى براى باقى ماندن در پرسپوليس تماس گرفته شود و بدتر از آن اينكه وى پاسخى به «اين ور خطى ها» ندهد! متوجه عمق فاجعه در باشگاه پرسپوليس شديد؟! كاش ما هم مى توانستيم جاى امثال نيكبخت، شيث و… باشيم! واقعاً كه خوش به حالشان! حالا از شوخى گذشته، آيا نبايد نگران اين بود كه اين سبك مديريت، پرسپوليس را در آينده اى نه چندان دور، گرفتار مشكل مى كند…؟
دوشنبه 7 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابرار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]